دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

کتاب های آسمانی و زمینی


کتاب های آسمانی و زمینی

نقد و بررسی عهد عتیق از کتاب مقدس

آنچه که در این مقاله از نظر خوانندگان محترم می گذرد، جستاری است در باره کتاب مقدس مورد قبول یهود و مسیحیت. می دانیم مهمترین پشتوانه هر دین، متونی است که پیروان و متولیان آن دین، به عنوان متون مقدس بدان ایمان دارند. اینگونه متون هر اندازه از اتقان بیشتری برخوردار باشند بر صحت و حقانیت آن دین، گواهی روشن تری میدهند و به عکس هر اندازه این متون، از جهت سندیت تاریخی و یا دلالت مضمونی، ضعف و خلل بیشتری داشته باشند در گواهی بر حقانیت آن دین از ضعف و وهن بیشتری رنج خواهند برد. بنابراین، دینداری و ایمان پیروان هر دین، پیوندی ناگسستنی و غیر قابل انکار با متون مورد قبول آن دین دارد. در این مقاله بر آنیم تا اثبات نماییم کتاب مقدس مورد قبول اهل کتاب (مسیحیت و یهود) هم از جهت سندیت تاریخی و هم از نظر محتویات مضمونی، به هیچ روی، قابل اعتماد نیست.

آنچه در این مختصر آورده ایم، در واقع پاسخ قاطعی است به کسانی که مقررات دین اسلام را که برخاسته از متون دینی، بویژه قرآن است، به انحای مختلف با مقررات دین مسیحیت و یهود که برگرفته از کتاب مقدس آنان است، مقایسه نموده و موقعیت و تجربه تلخ دوران قرون وسطایی را که بر اساس این متون دینی پایه ریزی گردیده بود، به رخ مسلمانانی می کشند که مقررات آنان بر پایه یک کتاب آسمانی معتبر و به دور از تحریف، تنظیم گردیده است.

قبل از ورود به اصل بحث، شایسته است توضیحی اجمالی در باره کتاب مقدس ارائه نماییم.

● «کتاب مقدس چیست؟»

کتاب مقدس دارای دو بخش است، بخش عهد عتیق و بخش عهد جدید.

عهد عتیق مجموعه ۳۹ کتاب و یا رساله ای است که به زعم مسیحیان و یهودیان توسط برخی از پیامبران و یا پیروان آنها در طول قرون متوالی (از زمان حضرت موسی (ع) تا قبل از میلاد مسیح (ع) نگاشته شده است. این قسمت هم مورد قبول یهودیان و هم مسیحیان است. پنج کتاب آغازین این بخش، تورات حضرت موسی نامیده می شود. البته کاتولیکها و ارتودکسها علاوه بر این مجموعه، ۷ کتاب دیگر را نیز جزء بخش عهد عتیق کتاب مقدس می دانند.

بخش عهد جدید مجموعه ۲۷ کتاب و یا رساله ای است که سالها بعد از حضرت مسیح، به زعم مسیحیان توسط ۸ تن از شاگردان و یا پیروان اولیه حضرت مسیح در طول دهها سال نگاشته شده است. چهار کتاب آغازین این بخش انجیل نامیده می شود.

● بررسی تورات از جهت سند

آنچه از لابلای تورات فعلی بر می آید این است که شریعت حضرت موسی (ع) به تدریج متجاوز از چهل سال از جانب خدا بر حضرت موسی نازل شده است (از زمان گوسفندچرانی وی برای کاهن مدین در حوریب تا هنگام مرگش در زمین مرآب) حضرت موسی در آخر عمرش به نوشتن و جمع آوری این مجموعه پرداخت و پس از نوشتن همه آنها، آن را به کاهنان و بزرگان بنی اسرائیل تسلیم کرد و امر کرد که آن را در کنار تابوت عهد بگذارند و هر هفت سال آن را باز کنند و برای مردم بخوانند.

در تورات چنین می خوانیم:

«آنگاه موسی قوانین خدا را نوشت و آن را به کاهنان لاوی که صندوق عهد خداوند را حمل می کردند و نیز به ریش سفیدان اسرائیل سپرد. او به ایشان فرمود: این قوانین را در پایان هر هفت سال یعنی در سالی که قرضها بخشیده می شود، هنگام عید خیمه ها، که تمام قوم اسرائیل در حضور خداوند در مکانی که او برای عبادت تعیین می کند جمع می شوند، برای آنها بخوانید..». (۱)

«وقتی که موسی کلیه قوانینی را که در این کتاب ثبت شده است نوشت به لاویانی که صندوق عهد خداوند را حمل می کردند فرمود: این کتاب قانون را به عنوان هشداری جدی به قوم اسرائیل، در کنار صندوق عهد خداوند، خدایتان قرار دهید چون می دانیم این قوم چقدر یاغی و سرکشند. اگر امروز که در میان ایشان هستم نسبت به خداوند این چنین یاغی شده اند، پس بعد از مرگ من چه خواهند کرد... می دانم که پس از مرگ من، خود را به کلی آلوده کرده، از دستوراتی که به شما داده ام سرپیچی خواهید کرد. در روزهای آینده مصیبت گریبانگیر شما خواهد شد، زیرا آنچه را که خداوند نمی پسندد همان را انجام خواهید داد و او را بسیار غضبناک خواهید کرد». (۲)

به هر حال اهل کتاب، تورات را مهمترین و معتبرترین بخش عهد عتیق و آن را نوشته حضرت موسی می دانند و کتب دیگر عهد عتیق را نوشته پیامبران دیگر و یا دانشمندانی از یهود.

برخی از اشکالات در مورد تورات از جهت سندی به قرار زیر است:

۱) در استناد و انتساب تورات کنونی به حضرت موسی دلیل واضح و قاطعی وجود ندارد، و ادعای آنها در این امر، از حد ظن و گمان تجاوز نمی کند، به همین خاطر برخی از علمای اهل کتاب در این استناد و انتساب صریحا اظهار شک و تردید نموده اند در کتاب کلام مسیحی چنین می خوانیم:

«در قدیم مردم معتقد بودند که موسی تورات را نوشته است، اما مطالعات جدید کتاب مقدس نشان می دهد که پاسخ به مساله اصل و منشا اسفار تورات از آنچه در ابتدا تصور می شود، دشوارتر است. تورات در طول نسلها پدید آمده است. در ابتدا روایتهایی وجود داشت که قوم یهود آنها را به طور شفاهی به یکدیگر منتقل می کردند، سپس روایات مذکور در چند مجموعه نوشته شد که برخی از آنها در باب تاریخ و برخی در باب احکام بود.سرانجام در قرن پنجم قبل از میلاد این مجموعه ها در یک کتاب گرد آمد. کسانی که در این کار طولانی و پیچیده شرکت کردند بسیار بودند و نام اکثریت قاطع آنها را تاریخ فراموش کرده است. به عقیده یهودیان و مسیحیان، الهام الهی در همه مراحل تالیف تورات، همراه و پشتیبان بوده است ». (۳)

«پنجمین بخش تورات «سفر تثنیه » است... دانشمندان معتقدند که این بخش از تورات به دنبال یک حرکت اصلاحی میان یهودیان در عصر پادشاهی پوشیا و پیامبری ارمیا در قرن هفتم قبل از میلاد تالیف شده است ». (۴)

در مورد این ادعا - که دانشمندان یهودی و مسیحی فراوان بر زبان می آورند - که نویسندگان عهد عتیق و عهد جدید (با آن که بسیاری از آنها پیامبر نبوده اند) در موقع نوشتن این کتب تحت نظارت روح القدس و برخودار از مصونیت و عصمت بوده اند و با الهام الهی به نوشتن پرداخته اند، متاسفانه هیچ دلیلی ارائه نمی دهند. چگونه می توان از مخاطبان خود انتظار داشت که بدون ارائه هیچ گونه دلیلی این مدعای بزرگ را بپذیرند، خصوصا با توجه به این که به اعتراف خود آنها بسیاری از این نویسندگان حتی برای دانشمندان یهودی و مسیحی ناشناخته و یا مورد اختلاف اند.

۲) شیوه نگارش و نوع ادبیاتی که در تورات به کار رفته است به خوبی نشان می دهد که تورات نه وحی الهی است و نه نوشته حضرت موسی بلکه مضمون این کتاب گزارشاتی است از تاریخ برخی از پیامبران و نیز وقایعی که بر بنی اسرائیل گذشته است. و پیوسته از حضرت موسی به صورت فردی غایب نام می برد. در سراسر تورات نمی توان موردی پیدا کرد که موسی از خودش به صورت متکلم نام برده باشد و یا حتی نمی توان موردی را یافت که موسی به صورت مخاطب پیام خدا مستقیما به او خطاب شده باشد.

به عنوان نمونه به موارد زیر توجه کنید:

«موسی همانطور که خداوند به او دستور داده بود پسران ارشد بنی اسرائیل را شمرد» (۵)

«خداوند به موسی فرمود به قوم اسرائیل بگوید» (۶)

«خداوند به موسی فرمود که این دستورات به قوم اسرائیل بدهد» (۷)

«سالها گذشت و موسی بزرگ شد...روز بعد موسی به دیدن هم نژادانش رفت..». (۸)

سراسر تورات در مورد حضرت موسی همین گونه تعبیر می کند، چنانکه کتاب یوشع در مورد حضرت یوشع و کتاب ایوب در مورد حضرت ایوب و کتب بقیه پیامبران در مورد همان پیامبران به همین صورت تعبیر می کند.

هر خواننده ای مطمئن می شود که فرد و یا افراد دیگری (غیر از این پیامبران) وقایع و حوادث مربوط به این پیامبران را جمع آوری کرده به صورت داستانی و تاریخی آنها را نقل نموده اند. حال این فرد و یا افراد چه کسی و یا کسانی بوده اند هرگز معلوم و مشخص نیست!

۳) در تورات از مرگ حضرت موسی و حوادثی که پس از آن اتفاق افتاد سخن رفته است:

«موسی، خدمتگذار خداوند، چنانکه خداوند گفته بود در سرزمین موآب درگذشت. خداوند او را در دره ای نزدیک بیت فغور در سرزمین موآب دفن نمود، ولی تا به امروز هیچکس مکان دفن او را نمی داند. موسی هنگام مرگ صد و بیست سال داشت، با وجود این هنوز نیرومند بود و چشمانش به خوبی می دید. قوم اسرائیل سی روز در دشتهای موآب برای او عزاداری کردند. یوشع (پسر نون) پر از روح حکمت بود، زیرا موسی دستهای خود را بر او نهاده بود. بنابراین مردم اسرائیل از او اطاعت می کردند و دستوراتی را که خداوند به موسی داده بود پیروی می نمودند. در اسرائیل پیامبری مانند موسی نبوده است که خداوند با او رو در رو صحبت کرده باشد... هیچکس تا به حال نتوانسته است قدرت و معجزات شگفت انگیزی را که موسی در حضور قوم اسرائیل نشان داد ظاهر سازد». (۹)

این عبارت به وضوح نشان می دهد که تاریخ نگارش تورات سالها پس از مرگ حضرت موسی بوده است. اینگونه عبارات در برخی از کتب دیگر عهد عتیق نیز مشاهده می شود. که برای جلوگیری از اطاله مقال از ذکر آنها خودداری می شود.

۴) از مندرجات عهد عتیق استفاده می شود که تورات در چندین مقطع از مقاطع تاریخی در جریان برخی از حوادث سنگین و ویرانگر سالیان طولانی بکلی مفقود شده بود و هیچکس از آن اطلاعی نداشته است تا اینکه فردی مدعی پیداکردن و یا مامور بازنویسی آن می گردد. معلوم است در چنین شرایطی هیچگونه اعتمادی نسبت به این کتاب باقی نمی ماند.

مثلا در کتاب دوم تواریخ آمده است:

«یوشیا در سال هیجدهم سلطنت خود، بعد از پاکسازی مملکت و خانه خدا، شافان و معسیا شهردار اورشلیم و یوآخ، وقایع نگار را مامور تعمیر خانه خداوند، خدای خود، کرد. آنها برای انجام این کار به جمع آوری هدایا پرداختند. لاویانی که در برابر درهای خانه خدا نگهبانی می دادند هدایایی را که مردم قبایل منسی...می آوردند تحویل می گرفتند و نزد حلقیا، کاهن اعظم می بردند... هنگامی که هدایا را از خانه خداوند بیرون می بردند، حلقیا، کاهن اعظم، کتاب تورات موسی را که شریعت خداوند در آن نوشته شده بود پیدا کرد. حلقیا به شافان، منشی دربار گفت: «درخانه خداوند کتاب تورات را پیدا کرده ام!» و کتاب را به شافان داد. شافان با آن کتاب نزد پادشاه آمد و چنین گزارش داد: «ماموران تو وظیفه خود را به خوبی انجام می دهند...» پس در باره کتابی که حلقیا به او داده بود صحبت کرد و آن را برای پادشاه خواند. وقتی پادشاه کلمات تورات را شنید، از شدت ناراحتی لباس خود را درید... پادشاه بدنبال بزرگان یهودا و اورشلیم فرستاد تا نزد او جمع شوند. پس تمام کاهنان و لاویان، مردم یهودا و اورشلیم، کوچک و بزرگ جمع شدند و همراه پادشاه به خانه خداوند رفتند. در آنجا پادشاه تمام دستورات کتاب عهد را که در خانه خداوند پیدا شده بود برای آنها خواند..». (۱۰)

از این عبارات به وضوح بر می آید که مدت مدیدی کتاب تورات در میان بنی اسرائیل مفقود شده بود و هیچکس از آن اطلاعی نداشت. شواهد امر نیز مؤید مفقود شدن و در دسترس نبودن کتاب تورات در سالیان متوالی است. زیرا به اعتراف صریح عهد عتیق اکثریت قاطع قریب به اتفاق پادشاهان بنی اسرائیل از زمان حضرت سلیمان تا عهد یوشیا (که بر حسب آنچه که از عهد عتیق بر می آید ۳۷۲ سال بوده است) اهل دینداری نبودند بلکه اهل عیش و نوش و کفر و بت پرستی بوده اند. در این مدت طولانی کفر و ارتداد و بت پرستی و عیش و نوش بر اورشلیم حاکم بوده است. بلکه از عهد عتیق بر می آید که چند بار در این مدت مسجد الاقصی را که جایگاه نگهداری تورات و صندوق عهد بوده است غارت کردند و بتهای فراوانی را در آنجا جاسازی نمودند.

در چنین شرایطی یقینا پادشاهان بنی اسرائیل کاری با تورات و احکام خدا نداشتند و به صورت طبیعی تورات در جریان حوادث، مفقود گردیده است.صاحب کتاب انیس الاعلام (۱۱) در اینجا طی سخن بلیغی اظهار می دارد:

«در اواخر سلطنت حضرت سلیمان انقلاب عظیمی از برای ملت اسرائیلیه واقع گردید بنابر شهادت کتب مقدسه در نزد ایشان جناب سلیمان به وساوس و اغوای زوجات خود مرتد و بت پرست گردید و از برای اصنام، در مقابل بیت المقدس معابد بنا نهاد. چنانچه در باب یازدهم از سفر ملوک اول خصوصا آیه پنج از این باب آمده است. پس زمانی که جناب سلیمان مرتد شد - بنابر قول ایشان - غرضی و کاری با تورات و احکام آن نداشت و بعد از وفات حضرت سلیمان، انقلاب اشد و اعظم از اول، از برای ایشان واقع گردید و اسباط بنی اسرائیل متفرق به دو فرقه گردیدند و سلطنت واحده، دو سلطنت شد. ده سبط در یک جانب، و دو سبط در جانب دیگر، واقع گردیدند...و کفر و ارتداد فی مابین این دو سلطنت شایع و آشکار گردید زیرا که «یربعام » بعد از استقرار بر سریر سلطنت، مرتد و بت پرست گردید و به مدلول «الناس علی دین ملوکهم » ده سبط او را متابعت نمودند و عبادت اصنام در میان این ده سبط شایع گردید و کسی که از کاهنان بر ملت تورات ثابت بود از این مملکت هجرت نمود و به مملکت یهودا رفت و اسباط عشره تا دویست و پنجاه سال کافر و عابد صنم بودند... وجود نسخه تورات در این مملکت مثل وجود عنقا بود. این بود حال اسباط عشره.

و اما حال دو سبط دیگر: بعد از موت حضرت سلیمان تا سنه ۳۷۲، بیست نفر سلطان بر سریر سلطنت یهودا جلوس نمود. و مرتدین سلاطین مذکوره اکثر بودند از مؤمنین ایشان. و عبادت اصنام در عهد رجعام شایع شد و بتها در زیر هر درختی گذاشته و عبادت کرده شد... پس چون یوشیا بر سریر سلطنت استقرار یافت توبه نصوح نمود. و توجه تام نمود به ترویج ملت تورات و مساعی جمیله خود را در هدم ارکان کفر بکار بردند... با همه اینها کسی تورات را ندید و خبری از او نشنید و وجود نسخه تورات تا هفده سال از سلطنت یوشیا مثل وجود عنقا بود و در سال هیجدهم از سلطنت یوشیای خداشناس، حلقیای کاهن گفت من نسخه تورات را در بیت المقدس پیدا کرده ام... این نسخه، محل اعتماد و اعتبار نیست یقینا. چرا که از تقریرات سابقه ما که همه مطابقند با مضامین کتب مقدسه، معلوم و محقق گردید که بیت الله را دو بار قبل از عهد آخذ، نهب و غارت کرده بودند و اصنام را در خانه جا داده بودند و خدام اصنام روزی چند مرتبه بلکه علی الدوام داخل بیت الله می شدند و تا سال هفدهم از سلطنت یوشیا کسی تورات را ندید و حال آنکه سلطان و امنای او سعی بلیغ در ترویج ملت تورات داشتند و کاهنان تا سال هفدهم سلطنت یوشیا، داخل هیکل می گردیدند، عمله و بنا و نجار و حجار در آن خانه مشغول تعمیر بودند فعلیهذا بسیار بسیار بعید و بلکه ممتنع است عادهٔ که با وجود کثرت تردد و طول زمان، که نسخه تورات در خانه خدا باشد و احدی او را نبیند» (۱۲)

از این گذشته به شهادت تاریخ و نیز عهد عتیق در حمله بخت نصر پادشاه بابل به اورشلیم و غارت، تخریب و ویرانی و احراق مسجد الاقصی همه آنچه که در این مسجد بود بکلی غارت و یا نابود شد و با توجه به این که تورات در این مسجد نگهداری می شد یا طعمه حریق شد و یا همراه اشیایی که به غنیمت گرفته شد به بابل برده شد. و با عنایت به این که در کتاب عهد عتیق همه اشیایی که بعدا به دستور کوروش بر گردانده شد نام برده شده است و در عین حال نامی از تورات برده نشده است معلوم می گردد اگر هم به فرض تورات به غنیمت برده شده بود، مجددا به اورشلیم و به مسجد الاقصی برگردانده نشده است. بنابراین، به جرات می توان گفت که در این حملات و ویرانیها تورات به کلی از دست رفت و نابود گردید، تا این که بعد از برگشت بنی اسرائیل به اورشلیم شخصی به نام «عزرا» به دستور کوروش مامور تهیه و تدوین تورات می گردد.

در کتاب مقدس در این باره چنین آمده است:

«بنی اسرائیل انبیای خدا را مسخره کرده، به پیام آنها گوش ندادند و به ایشان اهانت نمودند تا این که خشم خداوند بر آنها افروخته شد بحدی که دیگر برای قوم چاره ای نماند. پس خداوند پادشاه بابل را به ضد ایشان برانگیخت و تمام مردم یهودا را به دست او تسلیم کرد. او به کشتار مردم یهودا پرداخت و به پیر و جوان، دختر و پسر، رحم نکرد و حتی وارد خانه خدا شد و جوانان آنجا را نیز کشت. پادشاه بابل، اشیاء قیمتی خانه خدا را از کوچک تا بزرگ، همه را برداشت و خزانه خانه خداوند را غارت نمود و همراه گنجهای پادشاه و درباریان به بابل بود. سپس سپاهیان او خانه خدا را سوزاندند، حصار اورشلیم را منهدم کردند، تمام قصرها را به آتش کشیدند و همه اسباب قیمتی آنها را از بین بردند آنانی که زنده ماندند به بابل به اسارت برده شدند و تا به قدرت رسیدن حکومت پارس، اسیر پادشاه بابل و پسرانش بودند. (۱۳)

۵) دلیل دیگری که بر سند متصل نداشتن تورات فعلی و عدم اعتماد به آن وجود دارد این است که در بسیاری از موارد مضامین کتب و رساله های دیگر عهد عتیق با محتویات تورات سازگاری ندارد. اگر این تورات، تورات واقعی و مورد قبول بود، نویسندگان بقیه کتب عهد عتیق که معمولا از پیامبران و تابعان حضرت موسی بودند با آن مخالفت نمی کردند. اینک به چند نمونه اشاره می کنیم:

الف) جمهور اهل کتاب اتفاق دارند بر این که دو کتاب اول و دوم تواریخ ایام از مصنفات عزرا است. آنچه که در این دو کتاب در مورد تعداد اولاد «بن یامین » آمده است با آنچه که در تورات آمده است منافات دارد.

در تورات این چنین آمده است: «پسران بن یامین، بالع، باکر، اشبیل، جیرا، نعمان، ایحی، رش، مفیم، حفیم و آرد بودند». (۱۴)

اما در اول تواریخ اینگونه آمده است: «پسران بن یامین اینهابودند: بالع، باکر و یدی ئیل ». (۱۵)

و در جای دیگر اینگونه آمده است:

«فرزندان بن یامین به ترتیب سن اینها بودند: بالع، اشبیل، اخرخ، نوحه و راما». (۱۶)

مشاهده می شود آنچه که در کتاب تواریخ ایام آمده است هم از جهت تعداد فرزندان و هم از جهت اسامی آنها با آنچه که در تورات آمده است منافات دارد (صرف نظر از این که میان دو گفته تواریخ ایام نیز منافات مشاهده می شود.)

اگر تورات حضرت موسی همین تورات مشهور بود هرگز عذرا که خود پیداکننده و یا گردآورنده تورات است با آن به مخالفت برنمی خاست. با این بیان روشن می شود که تورات فعلی نه از مصنفات حضرت موسی است و نه عزرا.

ب) در موضع عدیده ای از تورات اینگونه آمده است که خداوند از فرزندان به خاطر مخالفت و گناه پدران مؤاخذه می نماید. از جمله در سفر خروج در ده فرمان اینگونه آمده است:

«... من که خداوند، خدای تو می باشم، خدای غیوری هستم و کسانی را که با من دشمنی کنند، مجازات می کنم، این مجازات شامل حال فرزندان آنها تا نسل سوم و چهارم نیز می گردد. اما برکسانی که مرا دوست داشته باشند و دستورات مرا پیروی کنند تا هزار پشت رحمت می کنم ». (۱۷)

اما در کتاب خرقیال نبی، غیر از این آمده است:

«... نه پسر برای گناهان پدرش مجازات خواهد شد و نه پدر برای گناهان پسرش. انسان درستکار پاداش خوبی و نیکوکاری خود را خواهد یافت و انسان بدکار نیز به سزای اعمال خود خواهد رسید». (۱۸)

صرف نظر از این که سخن تورات با عقل و منطق سازگاری ندارد از دیدگاه درون دینی هم این نکته قابل توجه است که اگر تورات فعلی همان تورات واقعی بود قرآن کریم آنچه را که در کتاب خرقیال نبی آمده است تصدیق نمی کرد (۱۹) و خرقیال پیامبر هم که خود از تابعان حضرت موسی بود با آن مخالفت نمی کرد.

از این گذشته اگر سخن تورات صحیح باشد لازمه اش این است که حضرت ابراهیم و اسحاق و اسماعیل و یعقوب و یوسف علیهم السلام از اهل نجات و رحمت نباشند زیرا به زعم اهل کتاب پدر حضرت ابراهیم از بت پرستان بوده است. و اگر بنابراین باشد که تا نسل سوم و چهارم به خاطر گناه پدر، مجازات شوند، باید پیامبران مزبور که هم از پیامبران بزرگ در نزد اهل کتابند از اهل نجات نباشند و طبیعی است که اگر چنین باشد یهودیها و مسیحیها که خود را از تابعان آنها می دانند اهل نجات نخواهند بود.

ج) هرگاه کسی باب ۴۵ و ۴۶ از کتاب خرقیال نبی را با مضامین باب ۲۷ و ۲۸ از سفر اعداد تورات، مقایسه کند به خوبی متوجه می شود که میان این دو کتاب در بیان احکام ناسازگاریهای فراوانی مشاهده می شود.

۶) بسیاری از فقرات تورات فعلی حکایت از این دارد که تورات مدتها بعد از مرگ حضرت موسی (ع) نوشته شده است. اینک به نمونه هایی اشاره می شود:

الف) در سفر پیدایش تورات آمده است:

«پیش از آنکه در اسرائیل پادشاهی روی کار آید، در سرزمین ادوم این پادشاهان یکی پس از دیگری به سلطنت رسیدند: بالع... یوباب... حوشام... حداد... سمله... شائول (طالوت) اهل رحوبوت که در کنار رودخانه ای واقع بود». (۲۰)

این عبارت به خوبی نشان می دهد که موقع نگارش تورات، زمانی بوده است که از عصر طالوت (شائول) زمان زیادی گذشته بود و عصر پادشاهی در اسرائیل فرارسیده بود (یعنی زمان حضرت داوود و سلیمان و...) جالب این است که بدانیم زمان حضرت طالوت و داوود، حدود سیصد و شصت سال بعد از حضرت موسی بوده است.

ب) در سفر اعداد تورات آمده است:

«مردان یائیر که طایفه ای از قبیل منسی بودند، برخی روستاهای جلعاد را اشغال کرده ناحیه خود را «حووت یائیر» نامیدند..». (۲۱)

همین مضمون در سفر تثنیه تورات باب ۳ آیه ۴۱ نیز آمده است: «آنجا را همچنانکه امروز هم مشهور است حووت یائیر (یعنی دهستانهای یائیر) نامیدند.» از برخی از کتب دیگر عهد عتیق بر می آید «یائیر» دهها سال بعد از حضرت موسی بدنیا آمده و زندگی می کرده است.

مثلا از کتاب داوران (قضات) به خوبی استفاده می شود که «یائیر» دهها سال پس از حضرت یوشع (جانشین حضرت موسی) رهبری اسرائیل را به عهده گرفته است. (۲۲)

بنابراین، می توان نتیجه گرفت که تورات، دهها سال پس از حضرت موسی نوشته شده است.

ج) در سفر تثنیه تورات آمده است:

«در روزگار پیشین «حوریها» در سعیر سکونت داشتند، ولی «ادومی ها» یعنی اعقاب عیسو آنها را بیرون رانده، جایشان را گرفتند. همانطور که اسرائیل جای مردم کنعان را که خداوند سرزمینشان را به اسرائیل بخشیده بود گرفتند». (۲۳)

این جملات دلالت بر این دارد که زمان نگارش تورات، بعد از ورود بنی اسرائیل به سرزمین موعود یعنی کنعان بوده است. و با توجه به این که به صراحت تورات و نیز کتاب یوشع، تا زمانی که حضرت موسی زنده بود بنی اسرائیل به کنعان راه نیافته بودند و بعد از مرگ حضرت موسی، در زمان حضرت یوشع این کار اتفاق افتاد، روشن می شود که زمان نگارش تورات پس از فوت حضرت موسی بوده است. در موارد دیگری نیز در تورات از فتح کنعان به دست اسرائیلیها سخن گفته شده است (۲۴) و حال آنکه تا زمان حیات حضرت موسی، چنین کاری صورت نگرفته بود.

د) در سفر تثنیه در مورد درگذشت حضرت موسی در سرزمین موآب در سن صد و بیست سالگی و عزاداری بنی اسرائیل در آن سرزمین به مدت سی روز و نامعلوم بودن مکان دفن او تا به امروز سخن گفته شده است. (۲۵)

این جملات نیز بوضوح دلالت دارد که زمان نگارش تورات، مدتها پس از حضرت موسی بوده است.

نویسنده: عباس - نیکزاد

پی نوشت ها:

۱) سفر تثنیه، باب ۳۱، آیه ۹- ۱۲.

۲) همان، آیه ۲۴- ۲۹.

۳) توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، چاپ اول، ۱۳۷۷ش. ، ص ۳۲.

۴) همان، ص ۳۳.

۵) سفر اعداد، باب ۳، آیه ۴۳.

۶) سفر اعداد، باب ۵.

۷) همان، باب ۶.

۸) سفر خروج، باب ۲.

۹) سفر تثنیه، باب ۳۴.

۱۰) کتاب دوم تواریخ، باب ۳۴. و نیز کتاب دوم پادشاهان، باب ۲۲.

۱۱) نویسنده این کتاب یک مسیحی بود که به دین اسلام مشرف شد.

۱۲) محمد صادق فخر الاسلام، انیس الاعلام فی نصرهٔ الاسلام، ج ۱، چاپ اول، رمضان ۱۳۱۵ق.(۱۸۹۸م). ، ص ۲۸۳- ۲۸۴.

۱۳) کتاب دوم تواریخ ایام، باب ۳۶، آیه ۱۶- ۲۰.

۱۴) سفر پیدایش، باب ۴۶، آیه ۲۱.

۱۵) باب ۷، آیه ۶.

۱۶) باب ۸، آیه ۱.

۱۷) سفر خروج، باب ۲۰، آیه ۵ و ۶.

۱۸) باب ۱۸، آیه ۱۹- ۲۱.

۱۹) قرآن در موارد متعددی می فرماید: «لاتزر وازرهٔ وزر اخری »

۲۰) باب ۳۶، آیه ۳۱- ۳۹.

۲۱) سفر اعداد، باب ۳۲، آیه ۴۱.

۲۲) کتاب داوران از باب ۱ الی ۱۰ مطالعه شود.

۲۳) سفر تثنیه، باب ۲، آیه ۱۲.

۲۴) سفر اعداد، باب ۲۱، آیه ۱- ۳ و سفر خروج باب ۱۶، آیه ۳۵.

۲۵) سفر تثنیه، باب ۳۴، آیه ۵- ۱۲.

۲۶) باب ۲۴، آیه ۲۹- ۳۱.

۲۷) همان، آیه ۱۴، در همین رابطه می توان به باب ۴ آیه ۹ و باب ۵ آیه ۹ و باب ۸ آیه ۲۸- ۲۹ و باب ۱۰ آیه ۱۳- ۱۴ و باب ۱۳، آیه ۱۳ و باب ۱۵، آیه ۶۳ و باب ۱۶، آیه ۱۰ مراجعه کرد.

۲۸) یوشع، باب ۱۰، آیه ۱۳.

۲۹) باب ۱، آیه ۱۷- ۱۸.

۳۰) باب ۲، آیه ۱۸.

۳۱) باب ۷، آیه ۱۳- ۱۷.

۳۲) باب ۱۰، آیه ۱.

۳۳) باب ۱۲، آیه ۲۵- ۲۶.

۳۴) به باب ۱۲ آیه ۲۲ رجوع شود.

۳۵) مانند مزمور، ۸۸ و ۸۹.

۳۶) آیه ۲۱.

۳۷) سفر پیدایش، باب ۲ و ۳.

۳۸) سفر پیدایش، باب ۹، آیه ۲۰- ۲۵.

۳۹) سفر پیدایش، باب ۱۱، آیه ۲۹.

۴۰) سفر لاویان، باب ۱۸، آیه ۹.

۴۱) سفر پیدایش، باب ۳۲، آیه ۲۲- ۳۱.

۴۲) سفر خروج، باب ۳۲.

۴۳) سفر پیدایش، باب ۲۵، آیه ۱۹- ۳۴ و باب ۲۷.

۴۴) سفر پیدایش، باب ۱۹، آیه ۳۰- ۳۸.

۴۵) سفر پیدایش، باب ۳۸، آیه ۱۵- ۳۰.

۴۶) انجیل متی باب ۱.

۴۷) تورات عروس را از محارم بحساب آورده و نزدیکی با او را حرام دانسته است. سفر لاویان، باب ۱۸، آیه ۱۵.

۴۸) سفر تثنیه، باب ۱۳، آیه ۱۲- ۱۸ و سفر اعداد، باب ۱۹، و سفر لاویان، باب ۱۵.

۴۹) دوم سموئیل، باب ۱۱ و ۱۲.

۵۰) اول پادشاهان، باب ۱۱.

۵۱) کتاب هوشع، باب ۱، آیه ۲- ۴.

۵۲) اول سموئیل، باب ۱۳، ایه ۱۳ و باب ۱۵ آیه ۱۰- ۱۱ و ۲۳ و باب ۱۶ آیه ۱۴ و باب ۱۸ آیه ۲۸- ۲۹ و باب ۱۹ آیه ۱.

۵۳) سفر تثنیه باب ۱۲ آیه ۱۶- ۱۹ و ۳۶- ۳۷.

۵۴) کتاب یوشع، باب ۱۳ آیه ۲۴- ۲۶.

۵۵) سفر خروج باب ۱۲ آیه ۴۰- ۴۲.

۵۶) سفر پیدایش باب ۱۵ آیه ۱۱- ۱۵.

۵۷) باب ۷ آیه ۶.

۵۸) باب ۳ ایه ۱۷.

۵۹) ر. ک. انیس الاعلام فی نصرهٔ الاسلام ج ۱، پیشین، ص ۲۵۱.

۶۰) باب ۱۵، آیه ۳۳.

۶۱) باب ۱۶، آیه ۱.

۶۲) باب ۲۴، آیه ۱- ۲.

۶۳) باب ۲۱، آیه ۱- ۲.

۶۴) سفر تثنیه باب ۲۳، آیه ۲.

۶۵) انجیل متی باب ۱.

۶۶) سفر پیدایش، باب ۳۸.

۶۷) متی باب ۱.

۶۸) سفر پیدایش، باب ۱۱، آیه ۲۹.

۶۹) سفر لاویان، باب ۱۸، آیه ۹.

۷۰) سفر خروج، باب ۶، آیه ۲۰.

۷۱) سفر لاویان، باب ۱۸، آیه ۱۲.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.