جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
فرزند خواندگی
یکی از موضوعاتی که امروز در جامعه در طیف وسیعی مطرح میباشد و توجه بخش زیادی از افراد را به خود جلب نموده است؛ مقوله فرزند خواندگی و یا به قولی تحتالحمایه در آوردن کودکان بد سرپرست یا بیسرپرست است.
در گذشته این امر معمولاً مختص به افرادی بود که یا قادر نبودند که بچهدار شوند و یا در مورد کسانی صدق میکرد که بهدلایل پزشکی و مسائل ژنتیکی از آوردن فرزند محروم میشدند و یا حتی کسانی را شامل میشد که به لحاظ سنی در محدوده افراد مسن قرار میگرفتند و مجرد بودند لیکن علاقه به نگهداری کودکان آنان را تشویق میکرد به این راه متوسط شوند.
در این بین مراکز نگهداری فرزندان بیسرپرست عموماً وظیفه برقراری ارتباط این کودکان را با افراد مذکور را بهعهده داشته و در صورت مناسب بودن شرایط به امر انتقال سرعت میبخشند. این مراکز سعی میکنند والدینی را با پیشینه قومی، مذهبی، فرهنگی که وضعیتی مشابه با شرایط کودک را دارا هستند بیابند و آنها را با هم مرتبط سازند.
همچنین سعی آنان کاملاً بر این است که والدین مذکور اغلب هم سن با والدین تنی کودک باشند. در کل آنچه که مهم است گزینش والدین اختیاری کودک است. در بعضی مواقع دیده یموشد که تعارضات ومشکلات جدی در خانواده جدید بر اثر عدم برقراری روابط صحیح بین کودک و والدین بهوجود میآید و گاهی این تعارضات بهحدی میرسد که ادامه زندگی برای اعضاء خانواده به شکل موجودش غیر قابل تحمل شده.
این وضعیت را خصوصاً در زمانی بیشتر شاهد هستیم که این کودکان بعد از دوران نوباورگی به فرزندی پذیرفته شده باشند. یا اینکه قبلاً در خانوادهای پر از کشمکش و استرس زندگی کرده باشد. البته ناگفته نماند که عدم وجود ارتباط ژنتیکی خود نیز باعث میشود تفاوتهائی از نظر هوش و شخصیت بین کودک و والدین اختیاری بهوجود آید؛ که این خود ناسازگاری با خانواده جدید را تهدید میکند.
با وجود این مسائل بررسیها نشان میدهد که اغلب فرزند خواندهها به نحو خوبی رفتار نموده و نهایتاً در فضای صمیمی خانوادهها با محیط جدید سازگار میشوند و رفتارهای متعادلی را بروز میدهند.
لیکن آنچه مسلم است اینکه در سنین نوجوانانی، کنجاوی حل نشده درباره اصل و نسب و گذشته کودکان ذهن فرزند خواندهها را آشفته ساخته و برخی از آنها به سختی میتوانند با شرایط، کنار آمده و واقعیت را بپذیرند.
بنابراین دقت و پذیرش والدین اختیاری و اینکه تا چه حدودی باید تناسبات رعایت شود اصلی مهم و قابل توجه است. در واقع اینامر به کودکان کمک میکند که هویتی را در خود پرورش دهند که آمیزهای از پیشینه تولد و تربیت آنها توأم با هم باشد. آنچه که همواره در این مقوله نقش اساسی را بازی میکند این واقعیت است که فراهم آوردن بسترها مناسب محیطی برای رشد به همان اندازه تأثیرگذار است که ژنتیک میتواند مؤثر باشد و این مهم در هر دورهای از دورههای سنی و در مرحله از رشد فرد به چشم میخورد.
کودک در محیط امن یک خانواده، زبان و مهارتهای بنیادی و ارزشهای اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی خود را میآموزد و در تمام سنین برای دریافت اطلاعات و کم و تعامل به اعضاء خانوادهٔ خود روی میآورد. و پیوندهای صمیمی و سلامت جسمی و روحی خود را در سرتاسر دوران رشد در محیط خانواده کسب میکند. در مقابل ناسازگار بودن با خانواده و یا انزوا اغلب مشکلات اساسی را در زمینه رشد فرد بهوجود میآورد.
اکنون با توجه به حساسیت این موضوع میبینیم که دقت در انتخاب و واگذاری این کودکان به خانوادههائی مناسب نیاز به یک پشتوانهٔ اساسی علمی و عملی دارد. اینک که جامعه ما این سنت پسندیده را ارج نهاده و در رواج آن میکوشد نباید صرفاً بر وجهٔ احساسی و عاطفی قضیه تأکید کرد بلکه باید تمامی جوانب آن در نظر گرفته شود و به مناسبات فرهنگی اجتماعی اخلاقی توجه ویژهای شود.
در واقع رعایت این اصول است که میتواند از بروز تعارضات آتی و به تبع آن درگیری جامعه با مشکلات جدید جلوگیری کند. علاوه بر عوامل ژنتیکی که اساساً (بهصورت محدود در آن دخیلیم) عوامل محیطی مهمی هستند که میتواند نقش مؤثری را در جهت کنترل و پیشگیری مشکلات داشته باشد و نباید آنها را از نظر دور داشت. یکی از عوامل مهم محیطی، خانواده است. خانواده از جمله بسترهائی است که از اهمیت فوقالعاده و ویژهای برخوردار است. جایگاه فرهنگی اجتماع اقتصادی خانواده فرزند پرور هر یک میتواند بر رشد فرد مؤثر بوده و متعاقب آن فضائی بدور از تنش را برای فرد بهوجود آورد. خانوادههای مناسب است که کودک بتواند در آن رفتارهای سازگارانه را در خود پرورش داده و با برقراری یک رابطهٔ دلبستگی با ثبات بتواند به رفتارهایش شکل و جهت داده و با آنها هماهنگ شود. و در واقع نوعی از الگوی واقعی درونی شده را در خود بهوجود آورد که حتی با به یادآوردن خاطرات گذشته تأثیرات ناخوشایندی به ذهنش خطور نکند. آنچه که مسلم است اینکه توجه به این مبانی؛ نهایتاً در جهت سلامت روانی جامعه تأثیرگذار بوده و ما را در داشتن جامعهای سالم در پرتوی تعالیم بنیادی خانواده رهنمون میشود.
مریمصمدی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست