جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

رابطه دین و تحولات اجتماعی


رابطه دین و تحولات اجتماعی

در زمینه رهیافتهای جامعه شناختی به دین, سابقه ملاحظه اندیشمندانه رابطه دین و جامعه به یونان باسان باز می گردد متفکران برجسته مسیحی هم به نقش شکل دهنده دین بر جامعه و هم به واکنش دین در برابر نیرو و نفوذ فزاینده دنیوی توجه شایان کردند

جامعه بستر فرایندها و کنشها و واکنشهای فردی و اجتماعی متعدد و متنوعی می باشد که در شرایط مختلف نظم حاکم بر آن دچار تغییرات و تحولاتی می گردد که گاه به سمت و سوی بهبود و گاهی بسوی دگرگونی و پسرفت سوق می یابد. از جمله متغیرهایی که در اغلب مکاتب و اندیشه های سیاسی مورد تأکید قرار گرفته و بعنوان یکی از مهمترین عوامل تأثیر گذار بر شکل و نوع و روند تغییرات در اجتماع، مورد تأکید واقع گردیده، نهاد دین می باشد. مطالعه و بررسی آراء و نظرات انیشمندان غربی و مسلمان خواهد توانست زوایای تاریک و مبهم دین و نقش‌آفرینی آرا در جوامع روشن سازد و راهگشای فهم بهتر تحولات و ارائه تحلیل دقیق تری از تحولات اجتماعی گردد. بر این اساس نوشتار آینده تدوین گردیده است.

● مفهوم دین :

در آغاز برای احتراز از سوء تعبیر در مفهوم دین و جهت وضح این مفهوم که به عنوان نقطه عزیمت بحث ما نیز محسوب گردد، به بیان تعاریفی که توسط صاحب نظران و محققان حوزه دین ارائه شده می پردازیم.

تی یل (۱۸۳۰-۱۹۰۲) در تعریف دین می گوید : در حقیقت دین وضعیتی روحی یا حالتی ناب و حرمت آمیز است که آنرا خشیت (Piety) می خوانیم. وی دین را تسلیم در برابر معبود می داند.

برادلی (۱۸۶۴-۱۹۲۴) در تعریف دین می گوید : دین بیش از هر چیز کوششی است رای آنکه حقیقت کامل خیر را در تمام وجوه هستی زمان باز نمائیم. وی دین را تلاش جهت توسعه و گستردن خیر و نیکی در تمام جهان و برای همه اعصار می داند. .

جیمز مارتینو (۱۸۰۵-۱۹۰۰) درباره دین چنین گفته است : دین اعتقاد به خدایی همیشه زنده است یعنی اعتقاد به اراده و ذهنی الهی حاکم بر جهان است و با نوع بشر مناسبت اخلاقی دارد

تعاریف دیگر دین ویژگی های خاص دیگری را منظور می کنند، ویژگی هایی نظیر انجام مناسک، دعا و ارتباط با خدا و … که هر کدام از آنها، اعتبار و اهمیت ویژه ای دارند. ادیان بسیار پیچیده هستند و شرط عقل آنست که هیچ وجه منفردی را که تنها به یک بعد می پردازد، بعنوان تعریف کامل تلقی نکنیم. بر همین اساس نینیان اسمارت به ویژگی های عام در ساختار ادیان پرداخته و شش خصیصه کلی آنها را چنین احصاء نموده : بعد شعایری، بعد اسطوره ای، بعد اعتقادی، بعد اخلاقی، بعد اجتماعی و بعد تجربی. .

البته خصایص دین را به انحاء دیگری هم می توان طبقه بندی کرد، به این ترتیب که بگوئیم دین مجموعه ای از اعتقادات اعمال و احساسات است که حول مفهوم حقیقت غایی سامان یافته است. این حقیقت را می توان بر حسب تفاوت ادیان با یکدیگر، واحد یا متکثر، مشخص یا نامشخص، الوهی یا غیر الوهی و … تلقی کرد.

در کتاب نقش ادیان و تکامل انسان، دین از لحاظ اجتماعی چنین تعریف شده است : دین عبارت است از مجموعه قوانین انفرادی و اجتماعی که از مبدأ اصل عالم یعنی ذات باری تعالی بوسیله یک انسان کامل (رسول) بر جامعه انسانی عرضه می شود و این مجموعه قانون موجبات نظم و عدالت اجتماعی و اتحاد و وحدت انسانی را فراهم می سازد. در حقیقت دین، قانون عالی حیات و بیان کننده روابط عادلانه انسان با انسان و دستورالعمل کلی برای زندگی بشر می باشد. .

آر.اتو درباره دین و مذهب می نویسد : بطور کلی مذهب معطوف به امر مقدس در مقابل امر عادی و معمولی است. فرد مذهبی از طریق اعمال سمبلیک و رمز آمیز خود خویشتن را در مقابل منبع معنایی غایی و مطلق همه گیر وجود می بیند و صبعا در مقابل آن احساس اعجاب و ترس و احترام می کند و می کوشد از طریق اعمال مزبور خود را بدان منع بپیوندد. هدف از چنین پیوندی رهایی، رستگاری، آمرزش و وانهادن هر باری از گردن روح فردی است.

نگرش مذهبی به عنوان دقیق کلمه مستلزم تأیید وجود حوزه معنایی مطلق و احساس فروتنی همیشگی در برابر آنست. این خصایص خود نیازمند وجود مجموعه ای از سمبلها و نمادهایی است که اعتقاد به مطلق و احساس وابستگی در مقابل آن از طریق آنها ابراز می گردد. خداوند از دیدگاه مذاهب، مظهر فردی امری مطلق تلقی می شود و موضوع عبودیت و اطاعت مطلق و محض است. سمبلها در مذهب به عام مطلق اشاره دارند و فی نفسه هدف نیستند، کوشش برای دستیابی به عام مطلق مهمترین کوشش مذهبی است. با این همه وحی و الهام بعنوان کاملترین نحوه اتصال، تنها به ابتکار خداوند صورت می گیرد.

آیت الله مطهری معتقد است که دین عبارت است از اعتقاد و دلبستگی انسان به حقایقی که هم ماورای فردی و هم ماورای مادی است بطوریکه این اعتقادات زیربنای فکری و عقیدتی انسان را در زندگی دنیایی و جهت‌گیری های وی فراهم می آورند. وی همچنین بر فطری بودن دین تأکید می ورزد و معتقد است نوع بشر فارغ از خصوصیات متفاوت با دیگران، در نیاز به دین مشترک است. دن جزء نهاد بشریت، جزو خواستهای فطری و عاطفی بشر است بطور کلی یک نیاز بشریت، انسان براساس فطرت و سرشت خود بدنبال نعبود و خالق است لذا مجومه آیین هایی را فراهم می آورد تا بدان تقرب یابد. در مقام تعیین مصداق نیروی اسلام را بعنوان بهترین مورد برای تعریف دیم می داند و با استناد به قرآن بر این باور است که دین دارای ماهیتی است که بهترین معرف آن فقط اسلام است.

امام خمینی (ره) دین را اعتقاد واقعی به خدا می دانند بدین معنی که فرد در تمام اعمال و افکار خود خداوند را شاهد بر اعمال خود بداند، ایشان در جهان بینی مادی و الهی را زا هم جدا کرده و معتقدند معیار شناخت در جهان‌بینی الهی اعم از حس و عقل است و همین تمایز موجب رستگاری الهیون می گردد. ایشان دین را صرفا یک رابطه شخصی و معنوی بین انسان و خدا نمی دانند بلکه معتقدند دین دارای کارویژه های گسترده در تمام زوایای زندگی بشر است. بعبارت دیگر در نظر امام خمینی (ره) دین برنامه زندگی است که سعادت و نیک اخلاقی وی را در دنیا و آخرت تنظیم می کند و تنها وظیفه اش آباد کردن آخرت به بهای محروم ماندن از دنیا نیست.

علامه محمد حسین طباطبایی با توجه به تحقیقاتی که حول محور قرآن داشته، با رویکردی قرآنی، دین را چنین تعریف می کند : انسان باید در زندگی روشی را اتخاذ کند که هم به درد این سرای گذران و هم به درد آن سرای جاویدان بخورد. راهی را که وی به سرمنزل سعادت دنیا و آخرت برساند. این روش همان است که قرآن به نام دین می نامند و این روش همان روش خواهد بود که از نیروی عمومی و اقتضای کلی دستگاه آفرینش الهام و سرچشمه می گیرد . بر این اساس علامه دین را برنامه کلی برای زندگی می داند که از جانب خدا برای بشر فرستاده شده و متضمن سعادت و خوشبختی بشر در حیات دنیوی و اخروی می باشد. بعبارت دیگر ویژگی اساسی دین در نظر علامه اینست که تضمین کننده سعادن نوع انسان باشد.

علامه محمد تقی جعفری در مورد دین چنین توضیح می دهد که دین برنامه جهت تکامل و رشد فردی و اجتماعی انسان است که از جانب خداوند که نظارت و احاطه کامل بر موجودات دارد ارائه می شود. در غیر اینصورت انسان بدون راهنمایی از جانب پروردگار نمی تواند گام در راه تکامل واقعی بردارد. علامه جعفری رکن اساسی دین را ارتباط با منبع معنایی کاملی که اشراف بر حهان دارد می داند و طبعا نقشی را هم که برای دین در عرصه حیات فردی و اجتماعی قائل است در قالب دینی با چنین خصوصیاتی قابل بررسی است.

فهرست منابع

۱- ابن خلدون، عبدالرحمن،(مقدمه ابن خلدون، ت:محمد پروین گنابادی‌، تهران : بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۹

۲ – بخت آور، کمال الدین، نقش ادیان در تکامل انسان، تهران، انتشارات مشعل آزادی،۱۳۴۸

۳ – بشیریه، حسین، جامعه شناسی سیاسی، تهران، نشر نی، ۱۳۷۶

۴ – پیترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ت : احمد نراقی، ابراهیم سلطانی، تهران: طرح نو، ۱۳۷۶

۵ – جعفری، محمد تقی، انسان در افق قرآن، اصفهان، کانون علمی و تربیتی جهان اسلام، ۱۳۴۹

۶ – دورانت، ویل و آریل، تاریخ تمدن، ت : جمعی از مترجمان، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۹

۷ – خمینی، روح الله، آوای توحید، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) ۱۳۶۹

۸ – خمینی، روح الله، صحیفه نور، تهران: مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۶۱

۹ – خرمشاهی، بهاءالدین، دین پژوهی، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۳

۱۰ – صانعی، پرویز، جامعه شناسی ارزشها. تهران: کتابخانه گنج دانش. ۱۳۷۲

۱۱ – طباطبائی، محمد حسین، مجموعه مقالات و پرسشها و پاسخها، تهران: دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۱

۱۲ – فراستخواه، مقصود، دین و جامعه، تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۷

۱۳ – فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، تهران: چاپ خاور، بی تا

۱۴ – فروم، اریک، سیمای انسان راستین، ت : مجید کشاورز، تهران: بی نا، بی تا

۱۵- کینگ، ساموئل، جامعه‌شناسی، ترجمه: مشفق همدانی(تهران، انتشارات سیمرغ و امیرکبیر، ۱۳۵۵)

۱۶ – گلدنر، الوین، بحران جامعه شناسی غرب، ت: فریده ممتاز، تهران: مؤسسه انتشار،۱۳۶۸

۱۷- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران: انتشارات صدرا،۱۳۷۳

۱۸ – ویلم، ژان پل، جامعه شناسی ادیان، ت: عبدالرحیم گواهی، تهران: مؤسسه تبیان،۱۳۷۷

۱۹ – هیس، اچ آر، تاریخ مردمشناسی، ت: ابوالقاسم طاهری، تهران: انتشارات فرانکلین، بی تا

۲۰ – همیلتون، ملکم، جامعه‌شناسی دین، ت: محسن ثلاثی، تهران:مؤسسه تبیان،۱۳۷۷

۲۱ – هیوز، استیوارت، آگاهی و جامعه. ت : عزت الله فولادوند. تهران، بی نا، ۱۳۶۹

۲۲– Durkhiem , E ,» The elementry of religiou« , london , Allen and Unwin , ۱۹۱۵ , p.۲۲۵

۱ فروم، اریک، سیمای انسان راستین، ترجمه مجید کشاورز (تهران، بی نا، بی تا)صص۱۸-۱۶

[۱] مقصود فراستخواه، پیشین، صص۱۴۲-۱۳۹

[۲] کینگ، ساموئل، جامعه‌شناسی، ترجمه: مشفق همدانی(تهران، انتشارات سیمرغ و امیرکبیر، ۱۳۵۵)ص۱۲۹

[۳] فراستخواه، پیشین.

[۴] فراستخواه، پیشین.

۲ هیوز، استیوارت، آگاهی و جامعه. ترجمه عزت الله فولادوند ( تهران، بی نا، ۱۳۶۹) ص۱۵

[۶] فراستخواه، پیشین.۱۴۳-۱۴۲

[۷] فراستخواه، پیشین.۱۴۳-۱۴۲

[۸] هیس، اچ آر، تاریخ مردمشناسی، ت: ابوالقاسم طاهری، (تهران: انتشارات فرانکلین، بی تا)صص۶۳۰-۶۲۴

[۹] گلدنر، الوین، بحران جامعه شناسی غرب، ت: فریده ممتاز، (تهران: مؤسسه انتشار،۱۳۶۸)ص۲۸۴

[۱۰] همان، ص۲۹۰

[۱۱] ویلم، ژان پل، جامعه شناسی ادیان، ت: عبدالرحیم گواهی، (تهران: مؤسسه تبیان،۱۳۷۷) صص۱۸-۱۵

۱ همیلتون، ملکم، جامعه شناسی دین، ت: محسن ثلاثی، (تهران:مؤسسه تبیان،۱۳۷۷)صص۱۴۰-۱۳۹

۲ صانعی، پرویز، جامعه شناسی ارزشها. (تهران: کتابخانه گنج دانش. ۱۳۷۲)ص۵۹

[۱۲] ویلم، ژان پل، پیشین، صص۱۰-۷

[۱۳] ویلم، ژان پل، پیشین، صص۱۰-۷

[۱۴] همیلتون، پیشین، ص۲۵۸

[۱۵] صانعی، پرویز، پیشین، ص۵۹

۱ همان، ص۱۶۹

۲ صانعی، پرویز، پیشین، ص۱۷۰

۲۲– Durkhiem , E ,» The elementry of religiou« , london , Allen and Unwin , ۱۹۱۵ , p.۲۲۵

[۱۶] همیلتون، پیشین، ص۱۷۶

[۱۷] ویلم، ژان پل، پیشین، صص۲۵-۲۴

[۱۸]

[۱۹]

[۲۰] همیلتون، پیشین، صص۲۱۱-۲۱۰

[۲۱] ابن خلدون، عبدالرحمن،(مقدمه ابن خلدون، ت:محمد پروین گنابادی‌، (تهران : بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۹)صص۳۰۲-۳۰۱

[۲۲] همان، ص۳۰۲

[۲۳] خمینی، روح الله، صحیفه نور، (تهران: مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۶۱)ص۱۶۷(مصاحبه با خبرنگار تاریخی)

[۲۴] همان، ص۱۶۹

[۲۵] همان، ص۱۶۸

[۲۶] مطهری، پیشین، ج۳،صص۳۹۰-۳۸۶

[۲۷] مطهری، پیشین، ج۲،صص۱۷۳-۱۷۲

[۲۸] همان، صص۱۷۹-۱۷۴

[۲۹] طباطبائی، محمد حسین، پیشین، صص۲۶۸-۲۶۳

[۳۰] بشیریه، حسین، جامعه شناسی سیاسی، (تهران: نشر نی، ۱۳۷۶) صص۲۲۸-۲۲۷.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.