پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نقش سازمان سیا در قاچاق هروئین در جهان


نقش سازمان سیا در قاچاق هروئین در جهان

یک محقق ضدجنگ در مقاله ای درباره قاچاق هروئین و مواد مخدر در افغانستان از نقش سازمان سیا و بخصوص ریچارد آرمیتاژ معاون پیشین وزیر امور خارجه آمریکا در این شبکه پرده برداشت که با وجود سابقه گسترده در امر قاچاق, مدتی مدیریت دفتر کنترل مواد مخدر این وزارتخانه را در دست داشت

یک محقق ضدجنگ در مقاله‌ای درباره قاچاق هروئین و مواد مخدر در افغانستان از نقش سازمان سیا و بخصوص "ریچارد آرمیتاژ" معاون پیشین وزیر امور خارجه آمریکا در این شبکه پرده برداشت که با وجود سابقه گسترده در امر قاچاق،‌ مدتی مدیریت دفتر کنترل مواد مخدر این وزارتخانه را در دست داشت.

"ویکتور تورن" محقق، روزنامه‌نگار و مولف کتاب‌هایی در زمینه ۱۱ سپتامبر و نظم جهانی که کتابی با عنوان "نقش اسرائیل در ۱۱ سپتامبر" به رشته تحریر درآورده در روزنامه "امریکن فری‌پرس" نوشت: «افغانستان اکنون بیش از ۹۰ درصد از هروئین دنیا را تامین می‌کند و این امر نزدیک به ۲۰۰ میلیارد دلار درآمد به همراه دارد. از زمان تهاجم آمریکا در ۷ اکتبر ۲۰۰۱ به این کشور، میزان تولید تریاک در افغانستان ۳۳ برابر شده است. آمریکا به مدت ۷ سال در افغانستان بوده و ۱۷۷ میلیارد دلار در این کشور هزینه کرده است و دارای پیشرفته‌ترین ارتش است. تجهیزات مکان یاب می‌تواند هر نقطه‌ای در را تنها با فشار یک دکمه، رهگیری کند. اما هنوز سال به سال به مزارع خشخاش افزوده می‌شود با وجود این که تولید هروئین در آزمایشگاه صورت گرفته و روند پیچیده‌ای دارد.»

این روزنامه با اشاره به روند دشوار تولید هروئین از مرحله کاشت خشخاش تا تولید آزمایشگاهی آن و فعالیت‌ هزاران نیروی انسانی بر آن، می‌افزاید:‌ «با وجود منابع عظیمی که آمریکا در اختیار دارد، جریان هروئین در سطح بی‌سابقه‌ای است.»

در این گزارش تصریح شده است: «احساس عموم این است که چنین تجارت فزاینده‌ای در یک دوره زمانی خاص اتفاقی نیست بخصوص وقتی که تاریخ اتفاقات منطقه مورد بررسی قرار گیرد. زمانی که سازمان سیا عملیات خود را در جنگ ویتنام اجرا می‌کرد، منطقه موسوم به مثلث طلایی، تولید هروئین دنیا را در دست داشت. بعد از خاتمه جنگ در سال ۱۹۷۵، دسیسه‌ای تازه در سال ۱۹۷۹ یعنی زمانی شکل گرفت که "زبیگنیو برژینسکی" مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا بطور محرمانه اتحاد جماهیر شوروی را در افغانستان وارد جنگ کرد.»

امریکن فری‌پرس نوشت: «سازمان سیا با همراهی سازمان اطلاعات پاکستان در پشت صحنه بطور محرمانه مجاهدین افغان را برای نبرد با دشمنان روس تامین بودجه کرد. پیش از این جنگ، تولید تریاک در افغانستان در حداقل قرار داشت. اما بنا به گفته "آلفرد مک‌کوی" مورخ و کارشناس امور افغانستان تغییری در تمرکز این نهادها پیش آمد. به گفته این مورخ "در طول دو سال عملیات سیا در افغانستان، منطقه مرزی پاکستان و افغانستان به تولید کنندگان اول هروئین دنیا بدل گشت".»

"مایکل چسودوفسکی" یکی از اساتید دانشگاه گفت: «به زودی سیا بار دیگر تجارت هروئین را در دست گرفت. همانطور که مجاهدین افغان سرزمین‌های داخل افغانستان را تصرف می‌کردند آنها به دهقانان دستور می‌دادند به عنوان مالیات انقلابی، خشخاش بکارند. در امتداد مرز پاکستان، سران افغان و سندیکاهای محلی تحت حمایت اطلاعات پاکستان هدایت صدها آزمایشگاه هروئین را در دست گرفتند.»

این روزنامه افزود: «در نهایت، اتحاد جماهیر شوروی شکست خود (ویتنام خاص روس‌ها) و در نهایت جنگ سرد را باخت. به هر حال، مسایل بعد از آن ثابت کرد که شرایط جدید بدتر از قبل شده است.»

مک‌کوی در طول تحقیقاتش متوجه شد که "سازمان سیا از بسیاری از عناصر کلیدی متعدد مواد مخدر در افغانستان حمایت می‌کرد. سازمان سیا خود در هروئین سروکار نداشت اما برای این عناصر کلیدی حمایت‌های حمل‌ونقل، اسلحه و حمایت سیاسی فراهم می‌کرد".

در سال ۱۹۹۴، نیروی تازه‌ای در منطقه به نام طالبان ظهور کرد که کنترل تجارت مواد را در دست گرفت. چسودوفسکی بار دیگر کشف کرد که آمریکایی‌ها بطور محرمانه و از طریق پاکستانی‌ها بخصوص سازمان اطلاعات این کشور (ISI) از قدرت گرفتن طالبان حمایت کردند. این رابطه متزلزل تا ژوئیه ۲۰۰۰ ادامه داشت که سران طالبان کاشت خشخاش را ممنوع اعلام کردند. این تحول هشدار دهنده در کنار دیگر اختلافات درباره احداث خط لوله به اورآسیا، مشکل جدی برای مراکز قدرت در غرب به وجود آورد. بدون پول هروئین، دیگر میلیاردها دلار نمی‌توانست به بودجه برنامه‌های سیاه سازمان سیا تزریق شود.

به نوشته این روزنامه، ۱۸ نفر از نومحافظه‌کاران برجسته که در این منطقه حساس احساس دردسر می‌‌کردند در سال ۱۹۹۸ نامه‌ای نوشتند که به طرحی جنگی ننگین به نام "پروژه قرن جدید آمریکا" معروف گشت. پانزده روز بعد از ۱۱ سپتامبر، "جرج تنت" رئیس وقت سازمان سیا گروه سری عملیات ویژه خود را به افغانستان اعزام کرد. مهمترین افشاگری تنت در کتاب خود این بود که نیروهای سیا هدایت تهاجم به افغانستان را برعهده داشتند نه وزارت دفاع.

"داگلاس والر" در هفته‌نامه تایم در شماره ۲۶ ژانویه ۲۰۰۳ واکنش "دونالد رامسفلد" وزیر وقت دفاع آمریکا به این تحولات را اینگونه تشریح کرده است: «زمانی که معاونان به رامسفد گفتند تیم‌های نیروهای ویژه آمریکا نمی توانند به افغانستان بروند تا زمانی که سازمان سیا زمینه لازم را با جنگ‌سالاران محلی آماده کند، رامسفلد گفت که "من این همه مردان مسلح در اختیار دارم و ما مثل جوجه منتظریم که سیا به ما اجازه ورود بدهد".»

در گزارش امریکن فری‌پرس به نقش "ریچارد آرمیتاژ" معاون سابق وزیر امور خارجه آمریکا در این زمینه اشاره شده و آمده است: «عامل واقعی در افغانستان ریچارد آرمیتاژ بود، فردی که بزرگترین قاچاقچی هروئین در کامبوج و لائوس در طول جنگ ویتنام، مدیر دایره کنترل موادمخدر وزارت امور خارجه آمریکا (خط مقدم معاملات مواد مخدر سیا)، رئیس شرکت خاور دور (برای انتقال پول مواد به خارج از منطقه مثلث طلایی)، رایزن "اولیور نورث" در طول رسوایی ایران-کنترا و ماجرای کوکائین در برابر اسلحه، مقام اول پنتاگون در مبارزه با تروریسم در زمان جرج بوش پدر و یکی از امضاء کنندگان اصلی پروژه "قرن جدید آمریکا" از جمله افتخارات او است و فردی است که به "ویلیام کیسی" مدیر سیا کمک کرد در طول جنگ با اتحاد جماهیر شوروی به مجاهدین افغان اسلحه برساند.»

این روزنامه نوشت: «آرمیتاژ در دهه ۱۹۷۰ یعنی کمی قبل از سرنگونی شاه ایران توسط آیت‌الله خمینی [ره] در ایران مستقر بود. شاید بتوان آرمیتاژ را بزرگترین عامل مخفی در تاریخ آمریکا توصیف کرد. در ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۱، آرمیتاژ با "دیوید منینیگ" مشاور امنیت ملی انگلیس دیدار کرد. آیا آرمیتاژ مشغول انتقال اطلاعات خاص درباره عملیات تروریستی بود که فردای آن روز اتفاق می‌افتاد؟ این سناریو منطقی است چرا که دیک چنی، معاون بوش فردای آن روز از آرمیتاژ خواست به سنگر او برود. آرمیتاژ خود به رادیو بی‌بی‌سی گفت "به من گفته شد به مرکز عملیات بروم و من بقیه ساعات روز را در کنار معاون رئیس جمهور در مرکز بودم".

به افشای این روزنامه، این دو مقام آمریکایی سابقه مشترک طولانی با هم دارند. نه‌تنها آرمیتاژ در استخدام شرکت هالیبرتون،‌ دیک چنی بود بلکه وی معاون چنی در زمانی بود که چنی وزیر دفاع جرج بوش پدر بود. مهمتر این که چنی و آرمیتاژ داد و ستد مشترکی در خط لوله آسیای مرکزی داشتند که قرارداد آن به شرکت "یونوکال" سپرده شده بود و تنها مانع میان آنها و منابع عظیم انرژی دریای خزر، طالبان بودند.

در این گزارش افشاء گرانه آمده است: «از دهه ۱۹۸۰، آرمیتاژ همپیمانان زیادی در اطلاعات پاکستان برای خود دست و پا کرد. وی در کنار کاندولیزا رایس [وزیر امور خارجه کنونی]، پل ولفوویتز [معمار جنگ عراق] و ریچارد پرل و خاخام "داو زخیم" هماهنگ کردن ابتکارات سیاست خارجی بوش را در اختیار داشتند.»

بنا بر این گزارش، بعد از حملات ۱۱ سپتامبر وی پیش از حمله آمریکا به افغانستان با پاکستانی‌ها مذاکره کرد و به عنوان معاون وزیر امور خارجه آمریکا مستقر رد افغانستان عمل کرد.

این روزنامه افزود: «دشمن ما به ظاهر تروریست‌های طالبان بودند. اما جرج تنت، کالین پاول [وزیر امور خارجه وقت]، پیتر گراس و آرمیتاژ رابطه نزدیکی با ژنرال "محمود احمد" رئیس سازمان اطلاعات پاکستان داشتند که در گزارش کمیسیون تحقیقات ۱۱ سپتامبر از وی به عنوان عامل حمایت کننده و حامی مالی تروریست‌های ۱۱ سپتامبر یاد شده است.»

به نوشته این روزنامه، خطوط میان دوست و دشمن بهتر معلوم می‌شود. حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان نه‌تنها با طالبان همکاری داشت بلکه نام وی در فهرست حقوقی شرکت "یونوکال" در اواسط دهه ۱۹۹۰ است. روزنامه سعودی الوطن نیز کرزی را به عنوان عامل سری سیا از دهه ۱۹۸۰ معرفی کرده که در رساندن کمک‌های آمریکا به طالبان همکاری داشته است.

در انتهای این گزارش افشاگرانه آمده است:‌ «دستیابی به منبع تازه هروئین بخش اصلی جنگ با تروریسم آمریکا است. حامد کرزی بازیچه دست سیا است و افغانستان یک کشور تماماً مخدر است و مزارع خشخاش آنجا به این زودی از بین نمی‌روند. همانگونه که در سال ۲۰۰۳ دولت بوش از نابودی این مزارع خودداری کرد با وجودآن که فرصت این کار را داشت. قاچاقچیان عمده به ندرت دستگیر می‌شود، سوداگران مواد از ایمنی و آزادی عمل برخوردار هستند. همانطور که "نوشین عربزاده" در روزنامه گاردین انگلیس نوشته است "هواپیماهای ارتش آمریکا، افغانستان را با تابوت‌های پر از مواد مخدر ترک می‌کنند. آیا دلیل مخالفت ارتش آمریکا زمانی که خبرنگاران تلاش دارند از تابوت‌های بازگردانده شده عکس بگیرند، همین نیست؟