شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
زندگی و اندیشه بوردیو

● زندگینامه
پیر بوردیو در اول اوت سال ۱۹۳۰ در دنگوئن در كوهپایههای پیرنه (جنوب غربی فرانسه) به دنیا آمد. او در یك خانواده طبقه متوسط پایین پرورش یافت، وی دانشآموزی باهوش بود كه در بهترین دبیرستان منطقه تحصیل میكرد. در اوایل دهه ۵۰ توانست به دانشسرای معتبر اكول نورمال سوپریور، راه یابد، و به تحصیل فلسفه بپردازد. این دانشسرا در پاریس به طور سنّتی، مهد روشنفكران فرانسوی بوده است. در آن زمان، فلسفه سرآمد رشتهها بود و پرداختن به آن برای هر روشنفكر جویای نام، كاری ضروری بود. بوردیو نیز به فلسفه پرداخت. اما با این همه، او نیز مانند دیگر فارغالتحصیلان برجسته این دانشگاه، نظیر دوركیم و فوكو، مطالعه معطوف به زندگی عاطفی را كه با فلسفه، پزشكی و زیستشناسی تلفیق شده بود رها كرد و به علوم اجتماعی روی آورد. در آن دانشسرا، هر چند او با كسب بالاترین رتبه فارغالتحصیل شد، اما به واسطه فقر و پیشینه خانوادگی، خود را در جمع فرزندان نخبگان فرانسوی، فردی غریبه احساس میكرد.(۱)
بوردیو در سال ۱۹۵۶ به خدمت سربازی رفت و چند سالی را در الجزایر در خدمت ارتش فرانسه گذراند. او در اوایل سال۱۹۵۸ در دانشگاه الجزیره، به تدریس مشغول شد و این درزمانی بود كه جنگ علیه سلطه فرانسه شدت گرفته بود. همین تجربه در اولین كتاب وی به نام جامعهشناسی الجزایر، انعكاس یافته است. او در سال ۱۹۶۰ به فرانسه بازگشت و با عنوان دستیار آموزشی یك سال در دانشگاه پاریس كار كرد. او در كلاسهای درسی لئوی اشتراوس، انسانشناس در كالج دوفرانس شركت كرد و دستیاری ریمون آرون جامعهشناس را برعهده گرفت. در همین جا بود كه وی كارهای مردمشناختی خود را درباره آیین، خویشاوندی و دگرگونی اجتماعی در میان قبایل الجزایری به انجام رسانید. و كار بر روی جامعهشناسی آموزش مدرسهای، هنر، روشنفكران و سیاست را پی گرفت. بوردیو، در سال ۱۹۶۴ به ریاست مؤسسه مطالعاتی اكول پراكتیك برگزیده شد. همچنین در سال ۱۹۶۸ به ریاست مركز جامعهشناسی اروپایی برگزیده شد.
این مركز مجله مطالعات علوم اجتماعی را منتشر میكند. در طول دهه ۱۹۷۰ بوردیو به تلاش خود در كنكاش درباره مجموعه گستردهای از موضوعات كه در فصل مشترك موضوعاتی نظیر فرهنگ، طبقه و قدرت بود ادامه داد. و در عین حال رهبری گروه پژوهشگری را بر عهده گرفت كه كار ویراستاری گزارش تحقیق در علوم اجتماعی (یعنی مجلهای كه وی در سال ۱۹۷۵ مؤسس آن بود) را به انجام میرساند. او این مجله تخصصی را تأسیس كرد تا جدیدترین نتایج تحقیقات اجتماعی را انتشار دهد. در سال ۱۹۸۱ پس از بازنشسته شدن ریمون آرون كرسی او در كالج دوفرانس به وی سپرده شد.
در دهه ۱۹۸۰ پژوهشهای دقیق و موشكافانهای كه در طول دو دهه صورت پذیرفته بود، در كتابهای مهم او چون زبان و قدرت نمادین، انسان دانشگاهی، اشرافیت دولتی و اصول هنر به بار نشست.
او اندیشمندی است كه علم را با عمل، پیوند میزند و بر حسب دیدگاه خود درباره رسالت تاریخی روشنفكران، اقتدار علمی خود را در خدمت جنبشهای گوناگون اجتماعی چپ غیر تشكیلاتی قرار داد. تا بدین گونه به این گروههای تازه شكل یافته كه از حقوق بیكاران، بیخانمانها، مهاجران و همجنس بازان دفاع میكنند، كمك كند. وی همچنین با بوجود آوردن پارلمان بینالمللی نویسندگان علیه شكنجه و آزار روشنفكران در الجزایر و سایر مناطق جهان و نیز علیه حمایت دولتهای غربی در برابر تعصب و تبعیض، مداخله كرده و وارد عمل شد.
در سال ۱۹۹۷، موسسه انتشاراتی Editions, liberرا بنیان نهاد كه كتابهای كوچكی با هدف جذب مخاطبان بسیار درباره موضوعاتی كه به منافع آنی اجتماعی معطوف است، منتشر میكند.
وی به موازات تدریس در كالج دوفرانس در دانشگاههای آمریكا (پرینستون، هاروارد، شیكاگو) و دانشگاههای آلمان (ماكس بلانگ، برلین) نیز تدریس میكرد. او در اوایل دهه ۹۰ موفق شد مدال طلای آكادمی علوم فرانسه (CNRS) رابه خاطر مجموعه آثارش، كه به درخشش بینالمللی جامعهشناسی فرانسه كمك كرد، از آن خود كند. او سرانجام در ۲۳ ژانویه ۲۰۰۲ در سن ۷۱ سالگی زندگی را وداع كرد.
● زمینه فكری
اولین ارتباط او به عنوان جامعهشناس با جامعه كبیل بود. كبیلیها در جنوب الجزایر، با آداب و سنن و اعتقادات عشیرهای خاصی زندگی میكنند. به علت علاقهاش به این جامعه، پس از پایان خدمت سربازی به عنوان معلم جامعهشناسی در آنجا شروع به فعالیت و تدریس كرد. این تجربه، آغازگر نگارش و انتشار دو كتاب جامعهشناسی الجزایر و از ریشه جدا شدن (DERACINEMENT) بود. بوردیو در این كتاب تلاش میكرد تا نشان دهد كه الجزایر در تماس با استعمار فرانسه چه چیزهایی را از دست داده و در چه شرایطی قرار دارد. در واقع، هدفش از تدوین، نشان دادن استعمارزدگی بود. تجربه زندگی در الجزایر بر آینده و زندگی فرهنگی و علمی او تأثیری ماندگار گذاشت. اولین اثر چنین تجربهای، این بود كه یك جوان ۲۳ ساله، ۵ سال در یك كشور كاملاً متفاوت با سرزمین خودش، به مطالعه و تحقیق بپردازد و یاد بگیرد بتواند از چارچوب كشور و جامعه خودش فراتر رود و امكان مقایسه جامعه خویش را با جامعه دیگری داشته باشد. چنین تجربهای به جامعهشناس و مردمشناس، بینایی و توانایی قدرت تحلیل بالایی میدهد. دومین اثر تجربه الجزایر این بود كه او به یك ملت تحت استعمار، گرایش پیدا كرد و با احساس انسانی قویای كه داشت، متوجه وضع مردم استعمار زده شده بود و صدماتی را كه استعمار به مردم مستعمره میزند به نیكی میشناخت. به علت اقامت چند سالهاش، همیشه نسبت به مردم، گروهها و جوامع، همدلی نشان میداد. این بود كه جامعهشناس دو جهانی شد؛ هم جهان پیشرفته و صنعتی و هم جهان واپس مانده.(۲) او وقتی كه در دانشگاه پاریس، شروع به تدریس كرد و بعدها به نوعی در همه پژوهشهایش آن را پی گرفت، توجه به این نكته مهم بود كه چگونگی رابطه فرد و جامعه و رابطه امور مادی و غیرمادی را به طور محسوس، نشان دهد. او میگفت: وظیفه جامعهشناس، این است كه عوامل غیرمرئی را از درون جامعه استخراج كند. بوردیو از زمان انجام كارهای میدانی در الجزایر، خود را متعهّد كرده بود كه شیوههای اساسی سلطه طبقاتی را در جوامع سرمایهداری آنگونه كه در تمام سطوح آموزش و هنر دیده میشود، نشان دهد. تز همیشگی او این بود كه طبقه مسلط، سلطه خود را آشكارا اعمال نمیكند و طبقه تحت سلطه را به زور وادار به پذیرش اراده خود نمیكند. بر عكس، طبقه مسلط جامعه سرمایهداری از نظر آماری، از قدرت اقتصادی، اجتماعی و نمادین، سود میبرد. قدرتی كه در سرمایه اقتصادی و فرهنگی تجسم یافته، با جابجایی نهادها و اعمال جامعه در هم تنیده است و توسط همین نهادها و اعمال باز تولید میشود.
به لحاظ فكری جدایی بوردیو از فلسفه به واسطه اضمحلال اگزیستانسیالیسم و همراه با آن تجدید حیات علوم اجتماعی در فرانسه پس از نیم قرن، افول و فراموشی از دیگر زمینههای فكری و اجتماعی بود كه گرایش بوردیو را به علوم اجتماعی سرعت بخشید. طرح دوركیمی درباره علم جامع و كلی در باب جامعه و فرهنگ تحت لوای ساختگرایی بواسطه كارهای دومزیل در اسطورهشناسی تطبیقی، برودل در تاریخ و اشتراوس، در انسانشناسی، احیاء شده و شكل جدیدی به خود گرفت. در چنین زمانی به واسطه پذیرش رشتههای تجربی كه جان تازهای در كالبدشان دمیده شده بود، تحقّق بلند پروازیهای فكری و بیان اندیشههای پیشرو سیاسی در خارج از حیطه حزب كمونیست، ممكن گردید. از این رو بوردیو از فرصت پیش آمده برای وضع دوباره مشروعیت علمی و همگانی جامعهشناسی در كشورش كه از مرگ دوركیم به صورت علمی مطرود درآمده بود استفاده كرد.(۳)
● آثار علمی
از بوردیو، در مجموع ۳۰ كتاب و ۴۰۰ مقاله منتشر شده كه برخی از آنها به انگلیسی ترجمه شده است. در اینجا به پارهای از آنها اشاره میكنیم:
۱) جامعهشناسی الجزایر (۱۹۶۲)؛
۲) انسان دانشگاهی (۱۹۹۸)؛
۳) منطق عمل (۱۹۹۰)؛
۴) به عبارت دیگر: جستارهایی برای دست یافتن به جامعهشناسی تأملی (۱۹۹۰)؛
۵) زبان و قدرت نمادین (۱۹۹۱)؛
۶) حوزه تولید فرهنگی: جستارهایی در باب هنر و ادبیات (۱۹۹۳)؛
۷) اشرافیت دولت: مدارس نخبه پرور در حوزه قدرت (۱۹۹۶)؛
۸) عقل عملی (۱۹۹۸)؛
۹) شیوههای مقاومت علیه جباریت بازار (۱۹۹۹)؛
۱۰) وزن جهان (۲۰۰۰)؛
۱۱) تأملات پاسكالی (۲۰۰۰)؛
۱۲) نظریه كنش؛
۱۳) دفاع از عقلانیت؛
۱۴) وارثان؛
۱۵) باز تولید آموزش، فرهنگ و جامعه؛
۱۶) تمایز؛
۱۷) اصول هنر؛
۱۸) سلطه مردانه؛
۱۹) درك عملی حرفه جامعهشناسی؛
۲۰) پرسشهای جامعهشناسی؛
۲۱) كار و كارگر در الجزایر (۱۹۵۸)؛
۲۲) در نقد نقش تلویزیون؛
۲۳) بی ریشگی: بحران كشاورزی سنتی در الجزایر (۱۹۶۴)؛
۲۴) خطوط كلی نظریهای در باب شیوه عمل.
● مكاتب تأثیرگذار بر اندیشه بوردیو
او از ساختارگرایی و مكتب انتقادی، تأثیر پذیرفته است. ریشه فكری او با سخن معروف ماركس كه اندیشه را متأخر از عمل و فرع بر آن و محصول زیرساختها میدانست قرابت دارد. البته با این تفاوت كه به جای اقتصاد و روابط تولید، شبكه درهم تنیدهای از قدرت اقتصادی و قدرت فرهنگی و قدرت نمادین را قرار میدهد. به عبارتی میتوان او را یك نئوماركسیست دانست كه البته روایتهای دیگر بازاندیشی شده ماركسیسم را نقد میكند و غالبا آنها را به نوعی سهلگیری در تحلیل اجتماع منتسب میكند. از طرفی میتوان او را نوساختارگرا دانست. به این معنا كه: مانند ساختارگرایانی همچون آلتوسر یا اشتراوس كه سوژه را در مقابل ساختار، كاملاً خلع سلاح میكنند، نیست، بلكه قدری از صلابت ساختار به نفع عامل اجتماعی میكاهد. به روایتی هم میتوان او را فرانوگرا دانست، چون عقلانیت روشنگری را شدیدا نقد میكند و با جهانی شدن در قالب ساختكار بازار، مخالف است و تنوع فرهنگ را تصویب میكند و با غرب محوری و فرهنگ عمومی مخالف است. شاید بتوان گفت: بوردیو همچون بعضی دیگر از متفكران بزرگ، مختصات خود را دارد و به سادگی در یك چارچوب پارادایمی شناخته شده جا نمیگیرد.(۴)
اسماعیل چراغی كوتیانی
پینوشتها
۱) او در مصاحبهای با نیویورك تایمز میگوید: بیشتر آنچه من تاكنون انجام دادهام، در واكنش به محیط اكول نرمال بوده. فكر میكنم اگر جامعهشناس نشده بودم، فردی ضد روشنفكر میشدم. دنیای روشنفكران همیشه مرا به هراس میاندازد.
۲) پییر بوردیو، «ریاكاری گردانندگان جامعه را علنی میكند»، گفتوگو با احسان نراقی، مجله اندیشه جامعه، ش ۲۲.
۳) راب استونز، متفكران بزرگ جامعهشناسی، ترجمه مهرداد میردامادی، تهران، نشر مركز، ۱۳۷۹، ص ۳۲۶.
۴) بازی برچسبها؛ پییر بوردیو و نظریه كنش در جامعهشناسی، مرتضی مودیها، همشهری، آذر ۸۰، برای مطالعه بیشتر ر.ك: پییر بوردیو، نظریه كنش؛ دلایل عملی و انتخاب عقلانی، ترجمه مرتضی مودیها، تهران، نقش و نگار، ۱۳۸۰، ص ۱۰.
۵) راب استونز، پیشین، ص ۳۲۹.
۶) همان، ص ۳۳۲.
۷) جورج ریتزر، نظریه جامعهشناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، علمی، ۱۳۷۴، ص ۷۱۶.
۸) همان، ص ۷۲۰.
۹) همان، ص ۷۲۴.
۱۰) راب استونز، پیشین، ص ۳۳۸؛ برای مطالعه بیشتر ر.ك: جورج ریتزر، پیشین، ص ۷۲۷ـ۷۳۰.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست