سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

رسانه هایی که شعور مردم را به بازی می گیرند


رسانه هایی که شعور مردم را به بازی می گیرند

تفاوت میان نقد و فحاشی در رسانه هایی که می خواهند امین باشند

با این حال برخی اتفاقات اینچنینی مرز میان منتقد و فحاش را مشخص می کند و عیار نقد را ظاهر می سازد چرا که وقتی بدون انجام عملی، نقد آن را در یک رسانه می خوانید؛ تنها و تنها این نکته به ذهن متبادر می شود که آن رسانه با خود نقشه ای دارد که در آن برای تبیین اهداف رسانه ای اش در یک خط نوشته شده: "با هر عمل دولت، مخالفیم... یا هر گونه فعالیت دولت را به نقد می کشیم"

همواره میان مخالفان و موافقان جناح حاکم بر کشور با بحث جدی مرز میان نقد و تخریب و اطلاع رسانی و تملق همراه بوده است؛ موافقان، مخالفان را به تخریب علیه دولت متهم می کنند و مخالفان، موافقان را به تملق و دوری از واقعیات...و در این میان، گوشت قربانی مردم اند که بی اعتماد به رسانه های داخلی اخبار و اطلاعات مورد نیازشان را از سایر رسانه ها بدست می آورند... با این جدیدترین گاف(!) به اصطلاح منتقدان دولت نهم به قدری عجیب بود که نتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد...

وقتی جایی صحبتی نکرده اید یا مصاحبه ای انجام نداده اید با دیدن اظهارات ابراز نشده منتسب به خودتان و نقد(!) و واکاوی آن چه احساسی پیدا می کنید؟

رسانه ها به عنوان ارکان قوام بخش مردم سالاری وظیفه اطلاع رسانی شفاف و نقد هدفمند و عاری از بغض و خطا را عهده دار هستند اما به کرات مشاهده شده که در موضوعات مختلف و زمینه های متنوع از این وظیفه تخطی شده است.

به عبارتی دیگر همواره رسانه ها به عنوان ابزارهای سودمند آگاهی دهی و اطلاع رسانی از تمام ظرفیت های اخلاقی و حرفه ای شان برای بیان منظور یا نقد یک رویداد استفاده نمی کنند به همین دلیل جامعه در معرض امواج ناخواسته و غیر واقعی قرار می گیرد و التهابات غیر واقعی به راه می افتد.

ارزیابی پیشاپیش و شتابزده حول یک عمل انجام نشده نیز از چنین ویژگی برخوردار است. بنا بر این گزارش در ابتدای هفته ای که رو به پایان است؛ برخی رسانه ها اعلام کرده بودند که قرار است رییس جمهور در یک برنامه تلویزیونی درباره برخی مسائل با مردم صحبت کند که لغو این برنامه گمانه زنی ها و انتقادات پیش پا افتاده ای را از سوی برخی رسانه ها موجب شد.

با وجودی که گمانه زنی، یکی از استراتژی های رسانه ای برای مقبولیت و فراگیری یک رسانه محسوب می شود اما پیش داوری هدف دار در راستای تخریب، موضوعی جدا از یک عمل حرفه ای – رسانه ای است.

اقدام دور روزنامه در نقد اظهارات انجام نشده رییس جمهور بیش از هر چیز نشان دهنده آن است که برخی رسانه ها دقت کافی در تجزیه وتحلیل یک رخداد انجام شده یا نشده به خرج نمی دهند.

به عبارتی دیگر شیوه مرسوم برخی تحلیلگران این است که رویدادی را که قرار است انجام شود، پیگیری نمی کنند اما با حدس و گمان ها و تصویر ذهنی از آنچه که ممکن است گفته شود نهایتا نتیجه مورد دلخواه را استخراج می کنند.

عاریه گرفتن از یک پیش خبر تایید نشده مبنی بر امکان گفتگوی رییس جمهور با مردم از طریق تلویزیون و دستاویز قراردادن برخی احتمالات پیرامون یک اظهار نظر و سپس نگارش و نقد(!) اظهارات بدون توجه به اصل واقعه ای که با درصد کم متحمل بوده شیوه ای است که دو روزنامه در گاف رسانه ای اخیر شان به آن توسل جستند.

تجزیه و تحلیل این قبیل رویداردها چند نکته را به ذهن متبادر می کند؛ نخست آن که فضای نقد و ارزیابی در جامعه ما برخاسته از احساسات کنترل نشده ای است که مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر برخی عوامل ذهنی قرار دارد به این معنی که از یک سو برخی حامیان و موافقان نادان در یک مجموعه، کار انجام نشده ای را چنان با تبلیغات فراوان و ادعاهای نادرست بزرگ جلوه می دهند که نقادان به خاطر دروغ بودن محرز آن ادعا، در هنگام تجزیه و تحلیل و ارزیابی های بعدی تمام بغض و کینه شان را در قالب کنایات و استعاره نثار این حامیان و موافقان نادان می کنند به همین لحاظ کنش و واکنش های رد و بدل شده تا حدی اغراقی و غیر واقعی به نظر می رسد

نکته دوم آن که از رهگذر چنین فضای تعامل ناسالمی مخالفان هر دو نگرش که کمر به نقد شاکله نظام بسته اند از موقعیت بدست آمده سوء استفاده کرده و نارواترین انتقادات را بر کلیت ساختار وارد می آورند.

آنچه در این میان مهم و حیاتی به نظر می رسد اصلاح رفتارهایی است که دامنه بدبینی و بی اعتمادی میان مردم و مسئولان و اصحاب رسانه را بوجود آورده است. واقعیت آن است که نه باید به تعریف بد و هیجانی از دستاوردها و تملق از افراد و کارهای انجام نشده بها داد و نه با نقد ناروا و غیر حرفه ای پیام های نادرست به افکار عمومی القاء کرد.

به نظر می رسد که آسیب دیدن فضای تعامل رسانه و دولت بیش از هر چیز افکار عمومی را آسیب پذیر می کند. مخاطبانی که انتظار دارند رسانه واقعیت ها را به گونه ای بیان کند که خلاف آن اثبات نشود و از سوی دیگر مسئولان حقایق را صادقانه و بدون ملاحظه به اطلاع مردم برسانند تا جریان تبادل چند سویه دولت رسانه و مردم تقویت شود... با این حال برخی اتفاقات اینچنینی مرز میان منتقد و فحاش را مشخص می کند و عیار نقد را ظاهر می سازد چرا که وقتی بدون انجام عملی، نقد آن را در یک رسانه می خوانید؛ تنها و تنها این نکته به ذهن متبادر می شود که آن رسانه با خود نقشه ای دارد که در آن برای تبیین افعالش در یک خط نوشته شده: "با هر عمل دولت، مخالفیم...یا هر گونه فعالیت دولت را به نقد می کشیم" .

با این حال آیا باید بپذیریم که مردم راه کسب اطلاعات خود را از معبر خطوط چنین رسانه ای پیدا کنند؟!

در طرف مقابل نیز اگر رسانه های دولتی به خوبی و متناسب با فعالیت های انجام شده به اطلاع رسانی دقیق و بدور از حواشی غیر رسانه ای بپردازند؛ مردم هیچگاه به سمت چنین رسانه های غیر حرفه ای نخواهند رفت؛ مضاف بر آنکه اکنون هم اقبال زیادی به این مثلا روزنامه ها نشان نمی دهند...