پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

جهانی شدن و تاثیر آن بر دولت های ملی


جهانی شدن و تاثیر آن بر دولت های ملی

جهانی شدن را به مثابه فرآیندهای پیچیده ای تعریف می کنند که موجب در هم تنیدگی بیشتر جوامع و کشورها می گردد. در واقع در روند جهانی شدن، جوامع به یکدیگر نزدیک تر و از این رو وابسته …

جهانی شدن را به مثابه فرآیندهای پیچیده ای تعریف می کنند که موجب در هم تنیدگی بیشتر جوامع و کشورها می گردد. در واقع در روند جهانی شدن، جوامع به یکدیگر نزدیک تر و از این رو وابسته تر می شوند. رویکردهای مختلفی نسبت به جهانی شدن و جود دارد و شماری از ناظران نیز آن را جهانی سازی می نامند؛ بدین معنا که فکر منسجم و طراحی شده ای در پس پرده وجود دارد که جریان جهانی شدن را در راستای منافع سرمایه داری جهانی پیش می برد.

فارغ از بحث های ارزشی در باب جهانی شدن باید اذعان داشت که جهانی شدن، در واقع همانا جهانی شدن نظام سرمایه داری است و شاید نتوان در این مسئله تردید روا داشت؛ چرا که فی المثل بسط قدرت و توان و دامنه عمل و اختیار شرکت های چندملیتی عظیم که سرمایه شماری از آن ها از بسیاری کشورها نیز بیشتر است می تواند موید این ادعا باشد.

دکتر حسین بشیریه، جهانی شدن را در چهار حوزه اصلی فنی، اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی مورد بررسی قرار می دهد. از این رهگذر موتور محرکه اصلی جهانی شدن، همانا پیشرفت های عظیم فنی در عرصه ارتباطات و اطلاعات است؛ در عصر کنونی، وسایل ارتباطی با سرعتی سرسام آور و در حجمی عظیم شروع به رشد نموده اند و حجم اطلاعات و دانش بشری به صورت باور ناپذیری هر لحظه در حال افزایش است.

البته شروع روند جهانی شدن از قرن پانزهم میلادی و پیشرفت نظام سرمایه داری دانسته می شود و کمتر متفکری جهانی شدن را مختص عصر کنونی می داند. در بعد اقتصادی، تمرکز اصلی بر روی شرکت های چند ملیتی است؛ این شرکت ها که گاه بی وطن نیز خوانده می شوند، دامنه فعالیت خود را به تمامی نقاط جهان بسط داده اند و در روند اقتصاد جهانی نقش عمده ای ایفا می کنند، و از این رو می توانند حتی بر اقتصاد های ملی نیز فشار وارد کنند؛ این نوع شرکت ها از سرمایه عظیم مالی برخورداند و با تولید محصولات و خدمات مورد نیاز کشورها آن هم در سطح انبوه و به صورت کاملا رقابتی به تدریج سلطه بیشتری بر اقتصادهای محلی وارد می کنند و آن ها را در خود ادغام می نمایند.

گسترش روابط بین المللی و تاسیس سازمان های بین لمللی که هم اکنون تاثیر فراوانی بر سیاست جهانی دارند، روندی را موجب شده است که باعث کاهش استقلال داخلی و حاکمیت درونی دولت های ملی شده است؛ هم اینک دیگر همانند قرون گذشته، دولت ها در چارچوب سرزمینی خود از اختیار کامل برای عمل به نحو کاملا دلخواه برخوردار نیستند و ضوابط و هنجارهای عام و جهان شمولی شیوع یافته اند که همه کشورهای بسته به قدرت مادی و اقتصادی خود ملزم به رعایت و توجه بدانها می باشند؛

علاوه بر این ها فرهنگ جهانی خاصی نیز ظهور پیدا نموده که توانسته از طریق رسانه های فراگیر و بویژه رسانه های دیجیتال، مرزها را در نوردیده و بر جهت گیری فکری و ارزشی و عملی انسان هایی با گرایش ها، ادیان، فرهنگ، و دیدگاهای مختلف تاثیر بگذارد و از بعضی جهات، نوعی ارزش های فرهنگی جهانشمول را پدید بیاورد.

مشاهده می گردد که جهانی شدن در عرصه های مختلف، استقلال و حاکمیت مطلق دولت های ملی را به نوعی خدشه دار ساخته است و دولت های محلی،دیگر از آن اختیاراست سابق خود بهره مند نیستند و در مواردی مجبورند تا با روندهای جهانی همراه و همساز شوند. در واقع، حاکمیت مطلق سنتی دچار محدودیت شده است و سازمان های اقتصادی منطقه ای و جهانی، نهادهای سیاسی بین المللی و حتی جنبش های فکری و فرهنگی و اجتماعی نوین، ابعاد مختلفی از استقلال و حاکمیت دولت ها را به خود اختصاص داده اند؛ البته در این میان توان و قدرت ذاتی هر کشوری نیز دخیل می باشد و کشورهای مختلف بسته به میزان توان خود، می توانند مقاومت بشتری در برابر این روند از خود نشان دهند.