دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
رمان های جهانی نشده ایران
تا آنجا که من میدانم در فهرستهای کتابهایی که در سطح بینالمللی منتشر میشود اولین مرحله انتخاب، میزان تبلیغاتی است که برای یک کتاب انجام شده است؛ اگر تبلیغات به اندازه کافی بود، ناشران بزرگ بینالمللی کتاب را در اختیار مشاورانشان قرار میدهند و از آنها میخواهند محتوای کتاب را بررسی کنند. بعد از تائید مشاوران، کتاب انتخاب میشود و برای کار ترجمه و چاپ و معرفی بیشتر وارد مرحلههای عملیاتی خاص خودش میشود.
در ایران این روند کاملا برعکس است. کتاب هایی تبلیغ می شود که اصلا برای عرصه جهانی مناسب نیستند. این کتاب ها به مرحله اول انتخاب فهرست های بهترین کتاب ها وارد می شود ولی وقتی به دست مشاورانشان می رسد، می بینند که اصلا برای عرضه در سطح بین الملل مناسب نیستند. یادمان باشد، تعداد این کتاب ها کم نیست.
مثلا باید بدانیم که در جامعه جهانی نیز مثل ایران اصلا مجموعه داستان را قبول نمی کنند. مگر این که خود نویسنده کتاب را در تعداد محدود به چاپ برساند یا اثر داستانی اش را در مجلات منتشر کند. معیارهای دیگری هم البته هست، رمان باید حداقل ۳۵۰ صفحه داشته باشد آن هم با جذابیت موضوعی، تعلیق های گیرا و کشش کافی برای مخاطب.
در رمان های ایرانی، البته آثار ترجمه شده به زبان های مختلف با چاپ های بالا هم وجود دارد. مثلا رمان بامداد خمار که آن را بسیار در ایران مسخره کردند و انگ عامه پسند بودن به آن زدند، بیش از حدود ۱۵ بار در خارج از کشور تجدید چاپ شده است. کتاب «سهم من» از خانم پرینوش صنیعی وقتی در ایران به چاپ رسید، فقط در مجله بخارا و از سوی آقای دهباشی فرصت گفت وگو با نویسنده مهیا شد و البته من هم در کتاب «معجون عشق» با ایشان گفت و گویی کردم. راستش این است که در ایران هیچ کس کتاب سهم من را جدی نگرفت، حتی بعضی کتاب را با انگ عامه پسند بودن مسخره کردند. با وجود اینها، وقتی کتاب به ایتالیایی ترجمه شد، جایزه بین المللی بوکاچو را از آن خود کرد. تاکنون نیز هشت بار چاپ شده و هر بار تیراژ ۴۰ هزار نسخه ای را از آن خود کرده است.
البته یک سری از رمان های دیگری هم هست که در خارج ایران چاپ شده اند، ولی علت چاپ این آثار ترکیب دو عامل جذابیت ادبی و سیاسی آنهاست که فعلا مجال صحبت در این باره نیست.
نکته مهمی که می خواهم اشاره کنم این است که در کشور ما وقتی کتابی مثل رمان های خانم فریبا کلهر که ویژگی های مورد پسند خارجی ها را برای رمان بودن داراست، پرفروش می شود و هر سال چهاربار تجدید چاپ می شود، سریع آن را از مرحله تبلیغات و معرفی بیشتر حذف می کنند. در حالی که اگر همین کتاب تبلیغات کافی را در ایران داشته باشد، به اولین مرحله انتخاب برای فهرست های پرفروش و پرطرفدار وارد می شود و حتما می تواند در مرحله گزینش مشاوران نیز انتخاب شود و به چاپ جهانی با زبان های مختلف برسد.
جمع بندی این بخش از صحبتم این است که در ایران کتاب هایی جایزه می گیرند و تبلیغ می شوند که وقتی ناشر خارجی روی آن ها دست می گذارد، به لحاظ عدم جذابیت موضوع و عدم تعلیق و... و به عبارت دیگر، دارا نبودن شاخصه های جذابیت از نظر مخاطب بین المللی رد می شوند و اصلا کتاب به مرحله جهانی شدن نمی رسد.
مهم ترین شاخصه جذابیت از نظر چنین مشاورانی این است که رمان ویژگی های ایرانی بودن را دارا باشد. پس عملا آن دسته از رمان های ما که راجع به فیس بوک، اینترنت، زندگی شهری آپارتمان نشینی و... است، خود به خود در مرحله انتخاب مشاوران حذف می شود. سهم من اثر پرینوش صنیعی، معصومه ای را نشان می دهد که از قم به تهران می آید و برادرانش اجازه درس خواندن به او نمی دهند و... این یک اثر ایرانی است و واقعا از ایران صحبت می کند. کتاب بامداد خمار هم بیانگر شرایط یک قشر فرودست در تهران است. همین عامل است که بامداد خمار را برای آن طرف آبی ها هم جذاب می کند.
دومین شاخصه در نظر آنها دارا بودن ویژگی های رمان است؛ رمانی که شخصیت پردازی داشته باشد، تعلیق و کشش داشته باشد، واقعا ماجرایی برای گفتن داشته باشد، و بسیاری از موارد دیگر. مثلا وقتی سهم من را می خوانید در هر فصل خودتان مایل به خواندن فصل بعد می شوید، آنقدر که این کتاب داستان های فرعی و داستان های تو در تو دارد.
در حالی که ما در ایران فقط به یک بعد توجه می کنیم. درست مثل آن ورزشکارانی هستیم که مثلا پاهایشان لاغر است ولی بازوهای بسیار بزرگی دارند یا سر و دست و پای بسیار بزرگی دارند ولی بدنشان کاملا لاغر است. اندام ما به یک اندازه بزرگ نمی شود.
نکته دیگر درباره این که چرا رمان های ما به سطح بین المللی آن هم در فهرست پرفروش ها نمی رسد، خواه ناخواه آثار ایرانیان متاثر از برچسب های سیاسی نیز هست. بعضی از نویسندگان ما قربانی سیاست می شوند. عجیب است که از بین این همه نویسنده که از ایران می روند، تقریبا از هیچ کس نمی توان صحبت کرد که پس از ترک ایران در سطح بین المللی درخشیده باشد. نویسنده هایمان تا وقتی که در ایران هستند، اتفاقا بیشتر دیده می شوند و وقتی که می روند انگار دیگر خشک می شوند. کافی است که نام بعضی از اینها را به انگلیسی سرچ کنید، آن وقت است که می بینید هیچ نامی از آنها نیست. مگر همان چند سایتی که کتاب هایشان را برای فروش گذاشته اند. بعضی از این افراد هم که در آن طرف دیده شده اند، بیشتر جایزه سیاسی گرفته اند.
بنابراین خیلی از رمان هایی که در ایران نوشته می شود، برای آن طرف مناسب نیست. البته نباید این رویکرد آنها را هم فراموش کنیم که به دنبال رمان های سیاسی هستند تا ایران را سیاه نشان دهند.
یوسف علیخانی
نویسنده و ناشر
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
غزه ایران آمریکا شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان حجاب جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی
سلامت هواشناسی اصفهان شهرداری تهران تهران قتل فضای مجازی سیلاب سامانه بارشی سازمان هواشناسی آموزش و پرورش باران
بانک مرکزی خودرو بنزین بازار خودرو قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو دلار یارانه مسکن ایران خودرو حقوق بازنشستگان
تلویزیون نمایشگاه کتاب سینمای ایران صدا و سیما دفاع مقدس مسعود اسکویی موسیقی سریال مهران غفوریان
معماری
اسرائیل رژیم صهیونیستی حماس فلسطین جنگ غزه روسیه اوکراین امیرعبداللهیان طوفان الاقصی ایالات متحده آمریکا نوار غزه جنگ اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر جواد نکونام رئال مادرید سپاهان بارسلونا بازی لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس
باتری اپل گوگل اینستاگرام آیفون مایکروسافت ناسا عکاسی سامسونگ
کاهش وزن دیابت توت فرنگی سیگار فشار خون کبد چرب