جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

رسانه, نردبان نیست


رسانه, نردبان نیست

نکته, سرخط

در عصر حاضر رسانه های گروهی از جایگاه بسیار مهم و ویژه ای برخوردارند و در خصوص نقش و کارکرد آنها سخن بسیار گفته شده است ، در این میان رسانه های دیداری و شنیداری که به لحاظ رویکرد عامه مردم به رسانه ملی معروفند و از آن به عنوان دانشگاه عمومی یاد می شود رسالتی بس عظیم و خطیر برعهده دارند که کوچکترین غفلتها در این عرصه می تواند پیامدهای ناگوار و جبران ناپذیری در پی داشته باشد، لذا این انتظار بحق همواره از این رسانه وجود دارد که با حضوری آگاهانه و هوشمندانه در تمامی صحنه ها ، رسالت خویش را به دور از هرگونه شائبه ای و با کمال صدق و تعهد و اخلاص به انجام رساند. رسانه ملی به عنوان یکی از فراگیرترین وسایل ارتباط جمعی که در تنویر افکار عمومی نقش موثر و غیرقابل انکاری دارد و با اطلاع رسانی شایسته می تواند موجبات تحرک و پویایی افزونتری را در جامعه ایجاد کند، می بایست این دقت نظر را داشته باشد که در قبال اعتماد جامعه هشیار باشد تا این رسانه به ابزاری تبلیغاتی در نازل ترین شکل ممکن نزول نکند و مورد بهره برداری های ناصواب و دنیا طلبانه قرار نگیرد.

در تمام جوامع، مردم از رسانه ها توقع دارند که چشم و گوش و هوش جامعه باشند و با تیزبینی و فراست به بررسی اوضاع و احوال جامعه پرداخته و با نقد صحیح و منصفانه و تحلیل های عمیق و کارشناسانه، فرصت و امکان شناخت و رفع موانع و معایب را میسر نموده و جامعه را در مسیر ترقی و تعالی و رونق و شکوفایی یاری رسانند.

شامگاه روز جمعه هشتم آبان ماه برنامه ای از شبکه۵ (تهران) پخش شد که از جهاتی جای تامل و درنگ دارد. در این برنامه که اولین از این نوع نبود و امید است آخرین باشد و در تالار یکی از فرهنگسراهای جنوب تهران ضبط و پخش شد، هدف اصلی برنامه پیش از هر چیز درشت نمایی فرهنگسرای مذکور و معرفی مدیر آن بود و در پایان این برنامه آقای رشیدپور مجری برنامه دسته گلی را که آقای مدیر فرهنگسرا از قبل تهیه کرده بودند به نشانه سپاس تمامی هنرمندان!! از فعالیت های سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران ، به جناب آقای مدیر تقدیم کردند!

آنان که در برخی از فرهنگسراها و مراکز فرهنگی تابعه مشغول به کار هستند می دانند که پشت پرده چنین برنامه هایی جز بده بستان های ریالی هیچ اعتقاد و التزامی در کار نیست و دریغا که امروزه مدیران نو رسیده برای عرض اندام و جلوه نمایی به دنبال کانالی برای ارتباط با یکی از تهیه کنندگان برنامه های تلویزیونی هستند تا در قبال پرداخت مبالغی، برنامه ای ساخته شود که صرفا هدفی جز مطرح کردن آنان نداشته باشد و با چشم بستن برکاستی ها و ناکارآمدی ها، تصویری دگرگونه به جامعه ارائه نماید. یقینا درنگاه آنان که از پشت صحنه این گونه برنامه ها آگاه هستند ، هیچ کدام از دو طرف این معامله منزلت و مرتبت والایی ندارند و دریغا که چنین روش هایی نه تنها قدر و حیثیت هیچ کدام از این سازمانها را ارتقا نمی بخشد بلکه به تدریج موجبات سلب اعتماد از آنان را فراهم می آورد و اعتبار آنان را خدشه دار می کند.

در اینجا این پرسش مطرح است که آیا مسئولین رده بالای این سازمانها - خصوصا صدا و سیما - از این ساخت و پاخت های بی سروصدا آگاهند؟ به راستی چرا در شرایطی که صدا و سیما می تواند با این همه امکانات و استودیوهای بزرگ و مجهز، برنامه هایی بسازد که زیر بلیت هیچ سازمان دیگری نرود، برخی تهیه کنندگان محترم علاقه مند به ضبط برنامه های خنثی و یکسویه در سالن ها و فضاهای دیگری هستند ، آن هم با تقدیر از مدیر محترم آن مجموعه؟! و چرا در شرایطی که روز به روز از شمار مخاطبان فرهنگسرا کاسته می شود ، هیچ گونه برنامه ای در نقد و یا تجزیه و تحلیل سطح کیفی این مراکز که با عوارض مردم اداره می شود ، تهیه و پخش نمی شود؟!

اگر این گونه برنامه های سفارشی، «رپرتاژ آگهی تبلیغاتی است»، صدا و سیما موظف است همانند رسانه های مکتوب این عبارت را در تیتراژبرنامه و یا به صورت زیرنویس به اطلا ع جامعه برساند، تا مردم با آگاهی از ماهیت برنامه در صورت صلاحدید به تماشای آن بنشینند و در درک و استنباط خویش دچار خطا و اشتباه نشوند.

از دیگر سو آقای رشیدپور به چه دلیلی دسته گل آقای مدیر را از طرف تمامی هنرمندان به خود ایشان تقدیم می کند؟ آیا به راستی تمامی هنرمندان از ایشان و این سازمان خرسند و خشنود هستند؟!! واقعا همین طور است ؟! حال که قرار است مردم در سری جدید این دست برنامه های تبلیغاتی شاهد حضور مدیران هم باشند، بد نیست که مجری محترم لااقل شمه ای از فضایل فرهنگی و میزان آشنایی آنان با هنر ارائه بفرمایند که این بخش از برنامه یقینا گویاترین و سودمندترین قسمت برنامه خواهد بود!

البته این نکته نیز جای تامل بسیار دارد که در شرایط بحران بودجه سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران جهت اجرای برنامه های فرهنگی هنری و رکود کاملا محسوسی که در دوره جاری بر مراکز فرهنگی تحت پوشش سایه افکنده است ، اشتیاق مدیران جدید برای دیده شدن بر صفحه تلویزیون و نیامده مورد تقدیر قرار گرفتن چه توجیهی می تواند داشته باشد، در حالی که با صرف همین مبالغ خصوصا در مناطق محروم شهر می توان امکان استفاده اقشار مختلف مردم را از برنامه های فرهنگی و هنری متعدد فراهم آورد. هر چند که اصرار و عجله برخی ازمدیران برای ظاهر شدن بر صفحه جعبه سحرانگیز تلویزیون هم - به هر قیمت - نمی تواند نشانه چندان مثبتی از صداقت و اخلاص در خدمتگزاری به جامعه محسوب شود و چنین روش هایی نیز برای چهره شدن و بزرگ نمایی ، حنایی است که رنگ باخته و در چشم اصحاب اندیشه و ادب و هنر، مقام و جایگاهی ندارد.

و اما رسانه ملی می بایست مراقب حفظ شان و اعتبار خویش باشد که از دیرباز گفته اند متولی امامزاده بیش از دیگران می بایست در حفظ حرمت آن جایگاه مقدس بکوشد و در جامعه ما هیچ کس دوست نمی دارد که رسانه ملی از صراط صواب و سلامت خارج شود و مورد سوءاستفاده هایی قرار گیرد که به صلاح جامعه نیست، به عبارت دیگر تلویزیون نردبان نیست!

کامران شرفشاهی