سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
شناخت یا دانایی
به نظرم مفهوم «شناخت» با «دانایی» باید متفاوت باشد. مثالهایی که در آن نوشته آمده من با اندکی تغییر و افزوده میآورم. در جایی نوشته شده «شناخت ما زیاد شده». آیا اساسا شناخت ما زیاد میشود؟ زیاد شدن شناخت چندان گزارهی درستی نیست. شناخت چیزی نیست که کم یا افزون شود. اگر شناخت ما زیاد میشود پس باید بتوان آن را کمتر هم کرد: چه گونه میتوانیم شناختمان را کمتر کنیم؟ این پرسش به نظر کمی شوخی میآید.
من چیزی از «تیتان» نمیدانستم. و به نظرم یک فلز گران بهایی میآمد. وقتی خواندم که ماه کیوان است، چیزی بر دانستههایم افزون نشد. ولی از جایی کم شده و در جایی دیگر افزوده شد. یا این که، «دانسته»ی من هم اکنون تفاوت کرد. حتا نمیتوان گفت که اصلاح شد. «اصلاح» را زمانی میتوان به کاربرد که آگاهی امروزین را ملاک قرار دهیم. یعنی این که، امروزه دانش ما از هستی و انسان کاملترین صورت خود را دارد. گزارهای که به هیچ وجه نمیتوان از عهدهاش برآمد. سنگینی این که (امروزه بیش از هر زمان دیگر میدانیم) بر چند حماقت پی ریخته شده است. و تازه این که، مسأله این است که (ما میدانیم)چندان در حوزهی شناخت وارد نمیشود.
من فکر میکردم که اگر از این جا بپرم اتفاقی نمیافتد. اما یک بار که «تجربه» کردم فهمیدم که من نمیتوانم از آن جا بپرم. در این جا چیزی برای من حاصل شده است. چیزی نو به دست آوردهام. یا، تجربهای تازه کسب کردهام. آیا این تجربه هم چون شناخت است که بر من افزوده شود؟ آیا تجربه همان شناخت است؟ وقتی به گزارهای کلی میرسم که «هر انسانی که از این جا بپرد...»، دانش خود را تعمیم میدهم و صورتی دیگر از فهم پی میریزم.
به نظر میرسد افزودن فیزیکی اطلاعات یا آگاهی هم چون افزایش شناخت معنا مییابد. یعنی، شناخت هم چون چیزی فیزیکیست که افزایش مییابد: هم چون آجرهایی که روی هم تلنبار میشود. باید دید چه چیزی در شناخت افزایش مییابد، یا این که اصلا چنین برداشتی چه اندازه کاربرد دارد. به نظر این گزاره که «شناخت ما بیشتر شده» چندان بر شناخت انسانی استوار نیست. یعنی گزارهای نیست که از شناخت انسان برتابد.
چنان چه مهسا بدری نوشتهاند، دریافتهای ما با حواس ما مرتبطاند. آن چه به درون ما میشتابند از سوی همین چند حس انسانیست. پس تجربه چیست؟ شاید بتوان به صورت ساده گفت، ترکیب این چند حواس در ذهن و درون. یعنی تحلیل و برآوردن نیازهای اجتماعی و طبیعی انسان. مثلا، من «دانستم» که تیتان فلز گران بها نیست بل که ماه کیوان است. اما، این دانستن چه گونه بر من حاصل شد؟ آیا من تیتان را دیدم و فهمیدم اشتباه کردهام؟ چنان که بدری گفته است، رسانهها برآورندهی آگاهیهای مناند. در این جا من فقط خواندهام ولی، نه دیدهام، نه شنیدهام، نه چشیدهام و نه لمس کردهام. پس آن چه به درون آگاهی من جهیده است چه گونه چیزی بوده است؟
برای این که بتوانم افزایش فیزیکی چیزی را متفاوت از «افزایش شناخت» نشان بدهم، یک انبار را مثال میزنم. فرض کنیم، وقتی چیزی را دیدم نقطهای در ذهنام پدید آمد. و این نقطه یک چیز برجستهی فیزیکیست: هم چون یک گوی حجمی. این گوی فیزیکی بر دیوارهی مغزم چسبیده و خاطرهای از آن را بر خود دارد. مثلا اسبی را دیدم با رنگهای گورخر. این لکه یا گویِ حجمی مشخصاتی دارد ویژهی خود که فقط این اسب را نشان میدهد (که چنین چیزی هنوز اثبات نشده است). من میبینم و گویی در ذهنام میدرخشد، پس من چیزی بر مغزم افزودم. مثل یادداشتهایی که هر روزه بر فایلهای رایانهام میافزایم. این فایلها دارای وزن و اندازهاند ولی با مشخصات دیجیتالی. آیا رایانه با این افزودگیهای فیزیکی دارای شناخت شده است؟ آیا هر روزه با افزایش نوشتهها و ذخیرهی آنها، شناخت او هم افزایش مییابد؟ این مقایسه گرچه درست نیست، ولی منظور من از افزایش فیزیکی شناخت را روشنتر میکند.
«شناخت ما بیشتر شده» از آن روست که تلنبار شدن را با افزایش یکی میگیریم. اگر من فهمیدم که تیتان یک فلز گران بها نیست، این «فهمیدن» چه گونه چیزیست؟ آیا مربوط به شناخت است؟ از همان گونهایست که من در اتوبوس شرکت واحد در اندیشهی برنامههای خودم، چشمانام لحظهای از خواندن توقف نمیکنند: تابلوهای فروشگاهها، تبلیغات، نشانهای راهنمایی و رانندگی، روزنامهی دم دست مسافر و...: یعنی من هر روزه اطلاعات انبوهی را در مغزم میفرستم، ولی بر آگاهی من چندان چیزی نمیافتد. پس، دیدن، شنیدن و بساویدن صرف آگاهی نیست، با این همه که چیزی بر من افزوده است.
این که فکر میکنیم با این که سقراط مرد بزرگ و اندیشمندی بوده است با این حال در برابر یک کودک امروزی چندان چیزی نمیدانسته است، حماقتیست از روی غرور. در حوزهی شناخت، مردان بزرگ هرگز در زمان خود فرو نمیروند. ولی در مورد آگاهیهای دم دستی چون استفاده از رایانه، وصول چکها، محاسبات فنی و... البته با زمان همراه بودهایم و نسبت به گذشتگان بسیار «میدانیم».
بنابر این، شناخت را با دیدن و افزودن یکی نمیتوان گرفت. یک پرسش منظورم را روشنتر میکند: آیا شناخت ما از هستی نسبت به زمان زرتشت بیشتر شده است یا نه؟ اگر من به فراموشی دچار شوم، آیا شناخت من از هستی کاهش مییابد؟ اگر درصدد پاسخ به این پرسش باشیم، در واقع به همان تناقض «افزایش فیزیکی» دچار شدهایم. برای پاسخ دهنده فراموشی به معنی از دست دادن آگاهیست.
«شناخت» را اگر عجالتا از واژهها و کاربردهای منطق بگیریم، فهم یا دریافت را میتوان از چند وجه به کاربرد: روان شناسی، جامعه شناسی و زیست شناسی. همان گونه که مهسا بدری نوشته است، «شناخت چیزی نیست که نیازمند تجربهی بیواسطه باشد.» اگر شناخت را از ابزارهای فلسفه و منطق بگیریم، بنا به توافق بیشتر منطقدانان هم چون ویتگنشتاین و راسل، گزارههای منطقی فراتر از تجربه قرار میگیرند. برای نمونه گفته میشود: از کاربردهای واژهی «تیتان» یکی هم ماه کیوان است. شاید تیتان نام یکی از گودالهای آفریقا هم باشد. من پس از این که فهمیدم «عشق» حافظ با مولوی متفاوت است به چه چیز دست یافتم؟ به یک گزارهی کلی از عشق. با این حال، به گفتهی نویسنده هر کس عشق خودش را تجربه میکند.
این گونه کلی گویی ما را فراتر از هر تجربه قرار میدهد. هم چون گزارهی مشهور «کل از جز بزرگتر است». این که «هیچ مرد سیاه پوستی نمیتواند زن سفید پوستی باشد» به حوزهی کلی گویی از گونهی گزارههای منطقی برمیخورد و هیچ تجربهای را نمیتواند ثبت کند، و به این ترتیب، هیچ تجربهای هم نمیتواند چنین گزارهای را «خلل» ایجاد کند. اگر ویژگی گزارههای کلی این است که به هیچ تجربهای بند نیستند، پس همهی راههای اثبات تجربی را به روی خود میبندند. این گزاره که «یک نفر نمیتواند هم زمان در دو جا باشد» در پرتو نظریهی کوانتوم که چنین احتمالی را نادیده میگیرد، رنگ نمیبازد. یعنی با این که در علم چنین گزارهای مخدوش میشود ولی خللی بر آن وارد نمیشود. چنان که بر قانون فیثاغورث که «دو خط موازی هم دیگر را قطع نمیکنند» در پرتو نظریهی نسبیت که «دو خط موازی بالاخره هم دیگر را قطع میکنند»، خللی وارد نشد.
تنها نکتهی مشکل من با نویسنده در این است که «شناخت خلل مییابد ولی فهم نه». با پیش فرضی که بدری برای تعریف شناخت بر خود گرفتهاند مشکلی تولید نمیشود. از این رو، علَم اختلاف من با ایشان تنها در حوزهی تعریف شناخت برپا میگردد.
خلیل غلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست