جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
نشانه شناسی کاریکاتور
در ابتدای بحث لازم است به این نکته اشاره شود که کاریکاتور دارای چند ویژگی مهم است که بررسی نشانه- معناشناختی آن را ضروری میکند:
الف) کاریکاتور متنی است که در بافت اجتماعی- فرهنگی شکل میگیرد و گفتمانی را تولید میکند که دارای کارکرد زبانی است؛
ب) از دیدگاه نشانهای، کاریکاتور از قدرت بالایی برخوردار است؛ چرا که بدون هیچ محدودیتی از امکان دخل و تصرف در دالها بهرهمند است به گونهای که آنها را تا ورطه آشوب سوق میدهد، بیآنکه خللی در یکپارچگی مفهوم ایجاد شود؛ ج) از نظر گفتمانی، کاریکاتورها دارای دو کارکرد رسانهای و غیررسانهای است. در بعد رسانهای، متن کاریکاتوری تابع فرآیند همزمانی است. یعنی اینکه در همان بافت زمانی که شکل میگیرد معنا دار است.
در اینجا، کاریکاتور با همان شتاب رخدادی که ایجاد میگردد، به آرشیو نیز میپیوندد، چون تاریخ مصرف آن منحصر به محدوده زمانی- مکانی است. در بعد غیر رسانهای، کاریکاتور محدودیت زمانی- مکانی نمیشناسد و به عنوان گفتمانی هنری همواره دارای مفهوم است. د) در کاریکاتور همواره ما با طغیان دالی مواجه هستیم. همین طغیان دالهاست که کاریکاتور را از روایت خطی خارج میکند و به آن خاصیتی رخدادی میبخشد. کاریکاتور بیش از آنکه روایت باشد، روایتساز است: هر کاریکاتور میتواند منشأ و سرچشمه روایتهای بیشماری باشد. با ارائه نمونهای از کاریکاتور چهره پاواروتی میتوان غیرروایتی، رخدادی و روایتساز بودن کاریکاتور را نشان داد.
از میان نظامهای نشانهای گوناگون، کاریکاتور متعلق به نظام نشانهای دیداری و یا تصویری است و از میان نظامهای نشانهای تصویری، انتزاعیترین آنهاست. چرا که کاریکاتور کمترین شباهت را به مرجع بیرونی خود دارد. از این روست که آن را نظام نشانهای تصویری آبستره یا انتزاعی مینامند. در مقایسه با کاریکاتور، عکس بیشترین شباهت را با مرجع خود داشته و از بیشترین میزان انطباق با واقعیت بهرهمند است. و نقاشی هم در مقایسه با عکس از واقعیت دورتر و نسبت به کاریکاتور به واقعیت نزدیکتر است.
آنچه که سبب میگردد تا کاریکاتور انتزاعیترین نوع تصویر باشد، دستکاری ژنتیکی است که در همه ابعاد نشانهای آن به وقوع میپیوندد. به گونهای که نشانهای متفاوت با اصل آن پدید میآید. عکس از واقعیت کپیبرداری میکند و به همین دلیل به آن نزدیک است. اما کاریکاتور در واقعیت دخالت نموده، در آن آشوب ایجاد میکند (عادت ما را نسبت به چیزها میشکند) و سپس به گونهای خلاق آن را بازسازی میکند.
اما این بازسازی با توجه به مفهوم از قبل موجود در بیرون شکل میگیرد. کاریکاتور یک مفهوم را بازسازی دالی و مدلولی میکند و نه یک صورت دالی را. حتی وقتی کاریکاتور یک پرتره را به تصویر میکشد، دالی است از مفهوم یک چهره. به دیگر سخن، کاریکاتور مفهومی موجود را به عاریت گرفته و سپس آن را به نشانهای جدید و متفاوت تبدیل میکند.
پس، کاریکاتور بیانی جدید از مفهومی از قبل موجود است که به دلیل متفاوت و جدید بودن همین بیان است که مفهوم قبلی نیز بازسازی شده و متفاوت جلوه میکند. در واقع، کاریکاتور نظامی است که میتوان آن را به مفهومی از یک مفهوم یا متامفهوم تعبیر نمود که به واسطه کانال دالی جدید تحقق مییابد.
اگر بپذیریم که کاریکاتور مفهومی از یک مفهوم از قبل موجود است، باید بپذیریم که با بازی دوگانه زبانی سر وکار داریم، چرا که مفاهیم در زبان شکل میگیرند. یعنی اینکه زبانی به توصیف زبانی دیگر میپردازد که در این صورت زبان دوم یعنی زبان توصیف کننده یک متازبان است. مهمترین ویژگی متازبان این است که از سیالیت بسیار بالا برخوردار است. یعنی میتواند بدون هیچ محدودیتی هر اندازه که بخواهد بر زبانی که توصیف میکند مانور دهد. به همین دلیل است که دالهای نامتجانس امکان قرار گرفتن در کنار یکدیگر را دارند و یا اینکه یک دال میتواند بینهایت بسط یافته تا جایی که از بستر خود لبریز شود.
قرار گرفتن نشانههای نامتجانس در کنار یکدیگر و یا لبریز شدن نشانه از بستر خود، وضعیت نشانهای جدیدی را به وجود میآورد که با انتقال نشانههای قبلی و جابهجایی آنها صورت پذیرفته است. بر این اساس، ما با وضعیتی ترانشانهای مواجهایم.
این وضعیت ترانشانهای یا وضعیتی تقلیلی از نوع فشارهای است: یعنی همه مفاهیم گسترده نشانهای در یکجا متمرکز و متورم میگردد، مثل بینی، لب و ابرو که در صورت جمع هستند. و به این ترتیب تورم نشانهای اتفاق میافتد؛ یا وضعیتی افزایشی با ویژگی گسترهای است. یعنی مفهوم فشرده نشانهای به چند نشانه انتقال مییابد و ما با تورم تکثیر شده و چندتایی مواجهایم. این تورم نشانهای متکثر (تکثیر دالها و تعدد آنها) توهم نشانهای بیشتری را به دنبال دارد. وقتی تورم تکثیر شده و حالتی چرخشی پیدا کند به توهم تبدیل میگردد. افزایش تعداد نقاط متورم است که به این وهم دامن میزند و استعاره کاریکاتوری اوج میگیرد.
نکته بسیار مهم دیگر در رابطه با کاریکاتور ویژگی رخدادی آن است. از آنجایی که کاریکاتور مفهومی است که ریشه در مفهومی دیگر دارد که در بافتی زبانی به وقوع پیوسته است، باید آن را به نشانهای رخدادی تعبیر نمود. رخدادی بودن کاریکاتور سبب تضعیف جنبه روایی آن میشود، چرا که روایت خطی است، در بستری زمانی- مکانی شکل میگیرد و تغییر از وضعیتی اولیه به وضعیتی ثانوی را به دنبال دارد. یعنی روندی زایشی و یا منطقی- کنشی دارد.
در حالی که کاریکاتور توصیف متورم دنیاست. پس، روایت را میشکند تا آن را رخداد کند. یعنی بزرگنمایی میکند تا روایت را به ورم نشانهای تبدیل کند. همین رخدادی بودن است که شوک نشانهای را به وجود میآورد. کاریکاتور اگر چه در بسیاری از موارد آبشخور روایی دارد اما خود از جنس روایی نیست و بیشتر رخدادی است. همین رخدادی بودن کاریکاتور سبب میگردد تا تناسب میان اجزای مختلف یک نشانه برداشته شود. چرا که دیگر ضرورت نیست و این همان چیزی است که نقطه مقابل روایت است چرا که روایت منطقی کنشی دارد.
گویا رخداد به دلیل عظمتی که دارد در جای جای نشانه نفوذ میکند و آن را به پاره دالهایی تقسیم میکند که هر کدام میتوانند به نوبه خود نشانهای باشند با کارکردی دالی و مدلولی و در خدمت مفهومی. کاریکاتور گفتمانی است که موجودیت خود را وامدار فرآیندی شکل گرفته در بیرون از خود است. اگر این فرآیند را نشناسیم دچار اشکال در فهم کاریکاتور میشویم. به همین دلیل است که کاریکاتور را میتوان بازنشانه نامید. اما بازنشانه خلاق و پویا.
بازنشانهای که به توهمی از نشانه تبدیل میگردد و نشانه را تا آستانه آشوب پیش میبرد. اما آشوبی نه در خدمت ویرانی، بلکه در خدمت بازسازی نشانه. آشوبی که پرده از لایههای پنهان نشانه از قبل آشنا بر میدارد تا بتوان آن را آشوب هنری یا آشوب استعارهای نامید.
اما همانطور که اشاره نمودیم، کاریکاتور میتواند در بند زمان نباشد و خود منشأ روایت نیز باشد. یعنی کاریکاتور قابلیت روایتسازی هم دارد. در این حالت دیگر کاریکاتور تابع مفهومهای از پیش شکل گرفته نیست. بلکه خود مفهومساز است. در چنین حالتی کاریکاتور را میتوان نظام نشانهای پیشآهنگ دانست. نظامی که به جای لایهبرداری (جهت هویدا ساختن لایههای پنهان)، لایهآفرینی میکند. در اینجاست که کاریکاتور به جای بازنشانه بودن نشانهآفرین میشود.
در نتیجه، بر اساس توضیحات بالا، از سویی میتوان کاریکاتور را دستکاری ژنتیکی دانست که سبب تغییرشکل صورتهای پیشین و شناخته شده میشود. این دستکاری ژنتیکی با توجه به مفهوم شکلگرفته از فرآیندی نشانهای به وجود میآید و بسیار نوآفرین است. اما از سوی دیگر، کاریکاتور میتواند مفهومساز نیز باشد و منشأ شکلگیری روایتی جدید نیز گردد. یعنی کاریکاتور هم میتواند منشأ و سرچشمه یک مفهوم و جریان روایی باشد و هم نتیجه یک مفهوم و روایت از پیش شکل گرفته. کاریکاتور هم منشأ استعارههای نو است و هم بازساز استعارههای موجود. و این حکایت از عظمت زبان کاریکاتور دارد.
دکتر حمیدرضا شعیری
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست