پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

امروز با سعدی


امروز با سعدی

بازت ندانم از سر پیمان ما که برد؟
باز از نگین عهد تو نقش وفا که برد؟
چندین وفا که کرد چو من در هوای تو؟
وانگه ز دست هجر تو چندین جفا که برد؟
بگریست چشم ابر بر احوالِ زار من
جز آه من …

بازت ندانم از سر پیمان ما که برد؟

باز از نگین عهد تو نقش وفا که برد؟

چندین وفا که کرد چو من در هوای تو؟

وانگه ز دست هجر تو چندین جفا که برد؟

بگریست چشم ابر بر احوالِ زار من

جز آه من به گوش وی این ماجرا که برد؟

گفتم لب تو را که دل من تو برده‌ای

گفتا: کدام دل؟ چه نشان؟ کی؟ کجا؟ که برد؟

سودا مپز که آتش غم در دل تو نیست

ما را غم تو برد به سودا، تو را که برد؟

توفیق عشق روی تو گنجی است تا که یافت؟

باز اتّفاق وصل تو گویی است تا که برد؟

جز چشم تو که فتنهٔ قتّال عالم است

صد شیخ و زاهد از سر راه خدا که برد؟

سعدی نه مردِ‌بازی شطرنج عشق توست

دستی به کام دل ز سپهر دغا که برد؟