سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

دیگر گریزی از دولت نیست


دیگر گریزی از دولت نیست

نگاهی به کتاب «چیستی, تحول و چشم انداز دولت»

اگر بپذیریم که می‌توانیم بر سر چیزی به نام دولت و نقش آن در تمام ابعاد زندگی اجتماعی اجماع داشته باشیم در آن‌صورت باید مفهوم دولت و ارتباطش با ساحت‌های دیگری نظیر حکومت، نظام سیاسی و... را مشخص کنیم. ارتباطی که همواره حامل ابهامی است که وضعیت دولت را در حوزه‌های‌ شناختی مختلف بیان می‌کند. کتاب «چیستی، تحول و چشم‌انداز دولت» در پی پاسخ‌های روشن و معتبری است که به پرسش از چیستی و اهمیت دولت پرداخته و در تلاش است تصویری از تحول تاریخی و جایگاه عینی و اعتباری دولت در سال‌های آغازین هزاره‌سوم ترسیم کند. نگارنده در این کتاب با تاکید بر سه‌محور چیستی و ماهیت، تحول تاریخی دولت و چشم‌انداز دولت، درصدد است تا مخاطب خود را با سه پرسش اساسی همراه کند؛ دولت چیست، چگونه در طول تاریخ متحول شده است و چه چشم‌اندازی برای آن متصور است.

با توجه به فراگیربودن حاکمیت دولت و اینکه امکان دخالت در تمام حوزه‌های اجتماعی برایش فراهم است، از این‌رو دولت نسبتی متفاوت با دیگر نهادهای اجتماعی با جامعه برقرار می‌کند. چراکه همه نهادهای زندگی اجتماعی هریک تحت نظارت دولت بوده و بر همین اساس می‌توان دولت را نهادی دانست که بر دیگر نهاد‌ها تسلطی انکارناپذیر دارد که البته این تسلط می‌تواند به شکل بی‌واسطه یا غیر‌مستقیم باشد. از سوی دیگر می‌توان اهمیت جایگاه دولت را در «گریز‌ناپذیری» از دولت دانست و اینکه در هیچ جایی از کره‌خاکی نمی‌توان عاری از تابعیتی دولتی «وجود داشت». شما مردم نخواهید بود و به شمار نخواهید آمد مادامی که در تابعیت یک دولت مشخص باشید. از این رو امروز در دنیایی که تحت لوای امپراتوری سرمایه‌داری است تصور اینکه دولت جایگاه خود را از دست بدهد، بیشتر شبیه نواختن شیپور از سر گشاد آن است.

این کتاب در سه بخش تنظیم‌شده که نگارنده در بخش نخست به چیستی، ماهیت، مفهوم‌بندی، امکان و لزوم تعریف دولت و عناصر لازم و کافی و تکمیلی آن پرداخته است. در این بخش با مفهوم‌بندی و تعریف دولت درباره لزوم و امکان تعریف دولت و ابهامات و تردیدهای احتمالی ناشی از برخی ادعاهای معطوف به امکان‌ناپذیری تعریف دولت می‌پردازد. نویسنده در ادامه با تعریف و استدلالی که برای لزوم و سودمندی تعریف دولت و باز‌شناسی نکاتی پیرامون تعریف آن ارایه می‌دهد سرانجام تعریف خود را از دولت انتخاب کرده و مبنا و اساس بحث خود در نظر می‌گیرد. بر همین اساس ماهیت دولت را نیز با بررسی ریشه‌ای‌ترین وجه هستی‌شناسانه دولت پی می‌گیرد. نگارنده در بخش دوم که به تحول دولت می‌پردازد در تلاش است تا چگونگی به بار‌نشستن هستی‌ای به نام دولت را در بستر تاریخ بررسی کند.

در ادامه، ضمن تشریح تاریخمندی دولت، به اهمیت بررسی تحول تاریخی دولت و برخی مسایل مفهومی مرتبط با بررسی تحول تاریخی دولت می‌پردازد. نویسنده در قسمت پایانی این بخش تحول تاریخی دولت را در یک چارچوب مفهومی و در دو مقطع زمانی پیشامدرن و مدرن بررسی می‌کند و سرانجام در بخش پایانی چشم‌انداز دولت را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد. از این‌رو گل‌محمدی می‌کوشد تصویری از تحول دولت در آستانه هزاره سوم ارایه دهد و چشم‌انداز این تحول را ترسیم کند. درواقع نویسنده در این بخش به دنبال موضوعی است که در عصر جهانی‌شدن، تحولات عرصه اقتصاد و سیاست را تحت‌الشعاع خود قرار داده و بر همین اساس به نقش دولت و حاکمیت و تحولی که در این راستا متوجه اجتماع بوده و هست، می‌پردازد.



همچنین مشاهده کنید