شنبه, ۲۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 18 May, 2024
آیا «نه مادر»ها خطری برای جامعه محسوب می شوند
زنی که برای زندگی خود، بدون فرزند برنامهریزی میکند، از جوانب مختلف طرد می شود و باید با بادهای مخالف به مقابله برخیزد. او را به عنوان جاهطلب یا ناتوان از به عهده گرفتن نقش مادری میشناسند. برخی او را غیرعادی و غیرطبیعی و تصمیم او را مبارزه با طبیعت قلمداد میکنند. واقعیت این است که امروزه تقریبا یک سوم زنان جوان مایلند که بدون فرزند زندگی کنند و ۴۰ درصد زنان تحصیلکرده تصمیم به عدم باروری می گیرند. مادر شدن اما، همچنان نرم جامعه است. رسانهها پر است از مصاحبهها و نشستهایی که با افراد سرشناس و معروف در رابطه با برنامه بچهدار شدن آنان یا درباره فرزندان آنان، درباره احساس مادرانه و درباره توان هماهنگی فعالیت بیرونی و نگهداری فرزندشان، انجام گرفته است. باردار شدن به عنوان یک عملکرد شایان تحسین توسط زنان محسوب میشود. و عدم بارداری ناخواسته زنان، یک فاجعه قلمداد میگردد. زن بدون فرزند یک موجود ناقص و ترحم برانگیز تلقی می شود و اگر با اراده خود از داشتن فرزند سرباز زند، از دیدگاه جامعه به طبیعت خود پشت پا زده است و قادر نیست به قله خوشبختی دسترسی یابد. او بزرگ ترین شانس زندگی خود را از دست می دهد و هرگز نمی تواند شخصیت خود را با نقش مادرانه تکمیل کند. این زنان بچهداری را کار سختی می دانند و نسبت به خواب شب خود ارزش بیشتری قایلند تا نگهداری از فرزند خود. آنها تنها به خود و لذات خود فکر میکنند، تنبل هستند و تفریح و گردش خود را به مسئولیتی که در قبال جامعه دارند، ترجیح می دهند. جالب اینجاست که جامعه نسبت به مردانی که تصمیم می گیرند بدون فرزند زندگی کنند، چنین داوری نمی کند. بسیاری از زنان آرزوی داشتن فرزند دارند، اما نه همه زنان! این واقعیت را باید دریافت که همه زنان بطور اتوماتیک بچه دوست ندارند و تمایلی به نگهداری از نوزاد ندارند. برخی حتی نسبت به نوزاد خود نیز احساسی ندارند. با تمام اینها هنوز از غریزه مادری صحبت می شود. ریشه چنین تلقییی در قرن ۱۹ نهفته است. در دورهیی که پزشکی مردسالارانه زن را تنها از زاویه ازدیاد نسل می نگریست. در آن دوره چنین بیان می شد که رحم یک زن به عنوان ارگان ازدیاد نسل، کلیه جوانب شخصیت او را هدایت می کند و توانایی های زنانه و خصوصیت های او رشد می کند. به این ترتیب است که خصیصه دلسوزی و مهربانی و اینکه زنان به تنهایی نفعی برای جامعه ندارند و با فرزند خود هویت می یابند، جزو ویژگی های زنان شمرده شده و به عنوان یک خصلت طبیعی و غریزی به زنان نسبت داده می شد. زنی که فرزندی به دنیا می آورد و مادر می شود، باید آن را به عنوان یک هدیه و غنیمت تلقی کند و کسی که چنین غنیمتی را رد می کند، نرمال نیست.در یک تحقیقات، پزشکان انگلیسی رفتار مادران را درست بعد از زایمان زیر نظر قرار دادند و از نتیجهیی که گرفتند بسیار متعجب بودند. ۴۰ درصد مادرانی که اولین بار زایمان کرده بودند، در لحظات اولیه بعد از زایمان هیچ تمایلی به نوزاد خود نداشتند. این تمایل ابتدا بعد از تاثیرات محیط، اطرافیان و خود نوزاد بر مادر به وجود می آید. اگر زنی تصمیم به عدم داشتن فرزند بگیرد، همه به او با سوءظن مینگرند و حداقل آنکه پشت سر او درباره روش عجیب زندگیاش حرفها خواهند زد. آیا او همجنس گراست؟ حتما مرد مناسبی پیدا نمیکند یا اینکه زنی خودخواه و جاهطلب است.بحث بر سر سیستم بازنشستگی در آلمان، صراحتا چنین زنانی را که از بچهدار شدن سرباز می زنند مقصر اعلام میکند. آنها مقصرند که جامعه را پیر میکنند. بدون فرزند حق بازنشستگی نصف میشود و غیره. اما چه کسی میتواند تضمین کند که این فرزندان در آینده در خارج از کشور زندگی نکنند، یا به زیر خط فقر سقوط نکنند یا هیچ گاه به صندوق بازنشستگی مالیات ندهند؟ نباید فراموش کرد زنانی که بچه دار می شوند، می بایست مدت ها در خانه بمانند یا کارهای نیمه وقت به عهده گیرند. در حالی که زن های بدون فرزند تمام وقت کار می کنند و بطور مرتب حق بازنشستگی پرداخت می کنند علاوه بر آن یک فرد مجرد و تنها می بایست بسیار بیشتر مالیات بپردازد. در حالی که برای یک بچه، دولت می بایست هزینه بالایی به عهده گیرد. پر واضح است که بحث چه کسی؟ به کجا؟ چه اندازه؟ و چگونه؟ می پردازد، بحث کاملا بیجا و بیثمری است. باید این واقعیت را پذیرفت که سیستم بازنشستگی کارکرد خود را از دست داده و باید به جای مجازات زنان بدون فرزند، طرح دیگری برای سیستم بازنشستگی ابداع کرد. نه زنی که تصمیم به عدم داشتن فرزند می گیرد، خودخواه و خودپرست است و نه زنانی که بچه دار می شوند، می توانند سیستم بازنشستگی را از خطر برهانند. برای زنی که تصمیم به بچهدار نشدن میگیرد، مسلما فاکتورهای مختلفی نقش بازی میکنند. تاریخچه و تجربیاتی که در فامیل و پیرامون زن وجود دارد، شرایط اجتماعییی که بر او حاکم است، نقشه ها و برنامه هایی که برای آینده خود کشیده است، وضعیت و موقعیتی که زن در آن قرار دارد، ایدهآلهای زندگی و غیره. انسان صرفنظر از اینکه برای بچه دار شدن یا بچهدار نشدن تصمیم گیرد، در هر دو حالت در وهله اول به خود فکر می کند و مسلما نقشهیی برای زندگیاش می کشد که نفع خود را در آن ببیند و طبعا از آن راضی و خوشحال است. با تمام اینها زن بدون فرزند به خودخواهی و فردگرایی متهم می گردد و زنی که او نیز بخاطر میل و آرزوی خود تصمیم به بچهدار شدن گرفته و فرزند خود را بزرگ می کند به شخصی فداکار و از خود گذشته تبدیل می شود. اما حقیقت چیز دیگری است. تحقیقات نشان می دهد زنان و همچنین مردان داشتن فرزند را نقطه قوتی برای خود می بیننند. برای آنان بچه به مثابه یک ارزش محسوب شده و آن را مفهوم واقعی زندگانی خود لقب می دهند. دلایلی که اغلب برای داشتن فرزند عنوان میشوند، چنین هستند. بخاطر نگهداری فرزند، وظیفهیی به عهده دارم. زندگیام مضمون پیدا کرده است. بچه دار شدن را راه حلی در مقابل دعواهای زن و شوهر می بینند. به عنوان جلوگیری از طلاق، برای جاری کردن فضایی تازه به زندگی خسته کننده، به عنوان یک همدم زندگی، یا کسی که نام مرا زنده نگه دارد و .......
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران مجلس سید ابراهیم رئیسی دولت دولت سیزدهم رئیس جمهور لبنان مجلس شورای اسلامی رئیسی سیدابراهیم رئیسی تعطیلی شنبه ها رسانه
سیل هواشناسی تهران مشهد سیل مشهد سیلاب بارش باران آموزش و پرورش باران پلیس سازمان هواشناسی شهرداری تهران
قیمت دلار خودرو ایران خودرو دلار قیمت خودرو قیمت طلا حقوق بازنشستگان مالیات بازار خودرو مسکن ترکیه قیمت سکه
لیلا حاتمی زری خوشکام سینمای ایران نمایشگاه کتاب علی حاتمی کتاب نمایشگاه کتاب تهران سینما تلویزیون سریال دفاع مقدس زهرا خوشکام
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین جنگ غزه روسیه آمریکا حماس چین اوکراین یمن حزب الله لبنان
فوتبال پرسپولیس استقلال تراکتور فدراسیون فوتبال لیگ برتر بارسلونا اشکان دژاگه مس رفسنجان سپاهان بازی تکواندو
هوش مصنوعی اینترنت آیفون هواپیما گوگل اپل موبایل نمایشگاه ایران هلث سامسونگ ایلان ماسک
مسواک کاهش وزن سلامت رژیم غذایی فشار خون قلب سرطان سلامت روان پوست بارداری ویتامین