سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

سینمای بیگانه با دفاع مقدس


سینمای بیگانه با دفاع مقدس

باز هم هفته دفاع مقدس آمد و رفت کوی و بازار برای گرامیداشت این روزها با انواع پرچم ها و تیزرهای رنگین, آذین بندی شد روابط عمومی بسیاری از شرکتها و مؤسسات دولتی و غیردولتی هم از این هیاهو غافل نبودند و دین خود را به آن روزها و حماسه سازان آن روزگار, ادا کردند

باز هم هفته دفاع مقدس آمد و رفت. کوی و بازار برای گرامیداشت این روزها با انواع پرچم ها و تیزرهای رنگین، آذین بندی شد. روابط عمومی بسیاری از شرکتها و مؤسسات دولتی و غیردولتی هم از این هیاهو غافل نبودند و دین خود را به آن روزها و حماسه سازان آن روزگار، ادا کردند. هیچ کدام از بنرها و عکس های شهدا و هرآنچه تداعی کننده آن روزگار است، برای دهه های گذشته نبوده و آفتاب سوخته و رنگ پریده و قدیمی نیستند. خطاطان و عکاسان و طراحان سعی کرده اند بهترین کارهای خود را درمعرض نمایش بگذارند. آنها همراه با جریان های سیاسی و تاریخی خود، حتی بیداری اسلامی و انقلاب های صورت گرفته در سایر کشورها را مدنظر داشتند.

مثل همیشه سیما هم به عنوان بزرگ ترین شبکه ارتباطی و ر سانه ملی با دستی خالی اما پر از فیلم های دهه های گذشته به میدان آمد و هر روز فیلمی با موضوع دفاع مقدس نشان داد. از «سجاده سرخ» گرفته تا «تویی که نمی شناختمت». فیلم هایی که نقش آفرینان آن اکنون در میانسالی به سر می برند و در آن روزگار جزو بازیگران جوان و جویای نام محسوب می شدند. البته زیاد هم نباید سخت گیر بود. بالاخره تجدید خاطره است دیگر... مثلا در یکی از فیلم ها «مهسا کرامتی» بازیگر جوان، دختر بچه ای هفت ساله بود و چه قشنگ ایفای نقش می کرد!

دراین نوشته قصد تحلیل یا نقد و بررسی فیلم خاصی را ندارم. بیشتر سمت و سوی نوشته ام درباره «سینمای دفاع مقدس» است که فقط نامی بلند و پرشکوه را با خود به همراه دارد.

اگرچه بخشی از سینمای جهان، تاریخ مصور وقایع مهم بوده است- از جنگ یا صلح گرفته تا اکتشافات علمی و... هرچند در بعضی از رمان ها حتی تبیین کننده و بازگوکننده حقایق بوده و یا قصد داشته است با سناریوسازی برخی از حقایق را تحریف شده به مخاطب خود برساند و قدرتمندانه وسیله نرمی در جهت تغییر افکارعمومی در دست ابرقدرتهای شرق و غرب باشد. با این که موفق شده در این وادی دست های پشت پرده برخی از اتفاقات را رو کند اما همین سینمای تاریخی و مستند در ایران اسلامی با وجود دوره افتخارآمیز انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نتوانسته قدرتمندانه ظهور و بروز داشته باشد و در خدمت انتقال فرهنگ و بازآفرینی آن روزگار و مردان مردش باشد. حتی نتوانسته است به نوبه خود رمزگشا و مدافع ملت ایران در هشت سال جنگ تحمیلی باشد. دستگاهی که می توانست در سریع الوصول ترکردن حقانیت و نشان دادن مظلومیت جمهوری اسلامی ایران بازوی قدرتمند باشد و از دستاوردهای دفاع مقدس حمایت کند. به ضعیف ترین صورت ممکن هم وارد عمل نشده است و هنوز بسیاری از حقایق برای جهانیان ازطریق سینما بازگو شده است. متأسفانه رسانه ای که می توانست حق بسیاری از بازماندگان آن دوران؛ جانبازان شیمیایی و اعصاب و روان را می گویم از حامیان کشور متجاوز بگیرد، اصلا حرفی برای گفتن نداشت مگر فیلم سینمایی «از کرخه تا راین».

جای تعجب دارد که نویسندگان و هنرمندان عرصه سینمای ایران نتوانسته اند با وجود گذشت کمتر از سه دهه از پایان دفاع مقدس، آن دوران را درست و نزدیک به واقعیت بازسازی و بازآفرینی کنند. رهروان این هنر حتی در معرفی حماسه سازان آن دوران با وجود در قید حیات بودن نزدیکانشان که منبع ذی قیمتی برای جمع آوری اطلاعات به شمار می روند، نمره قبولی ندارند و این جای تاسف دارد و زمانی برای تامل می خواهد.

به قولی گویا سینمای دفاع مقدس با دفاع مقدس بیگانه است. برخی از فیلم نامه ها- چه آنها که سینمایی هستند و چه سریال ها- که بیشتر برای دهه های گذشته هستند، اسطوره سازی می کنند و برخی دیگر هم که به امروز ما نزدیک ترند، ره به ترکستان دارند و به حاشیه زده اند. به جای اینکه عنصر حماسه و ایمان و عشق به وطن و ولایت مداری را به تصویر بکشند، این واژه های کلیدی را در مسلخ مضامین تکراری مثل دلدادگی و شوخی های زیاد و سبک ذبح کرده اند. نمونه اش فیلم های بسیار سطحی و ساده انگارانه ای که «نابرده رنج» گنجینه ارزشی دفاع مقدس را به تاراج بیهوده گویی می دهند و «همچون سرو» خشکیده و شکسته بر ایوان حماسه خراب می شوند.

اگر نمره قبولی هم بتوان به سینمای ایران و صدا و سیما که گاهی برخی از آثار سینمایی را سریال کرده و مهمان منازل مردم می شود داد برای فیلم هایی چون «آژانس شیشه ای» و مستندهای سید اهل قلم شهید آوینی است.

نمی دانم شاید دلیل اصلی این نقص را بتوان در دور بودن ذهن مسئولان این سینما از واقعیت های دوران دفاع مقدس و عدم شناخت آنان از بینش و سیره عملی و نظری سربازان و مدافعان آن روزگار دانست. شاید هم بتوان درصدی از خطا را به گردن نویسندگان و تهیه کنندگانی که آن فضاها را درک نکرده یا آن دروان را ندیده اند انداخت. هنرمندان، نویسندگان و تهیه کنندگانی که بیشترشان در درک و لمس فضای جبهه و جنگ توفیق حضور نداشته اند چگونه می توانند به درصدی از فهم درست و انتقال و نقالی آن روزگاران برسند. در این زمانه با ویژگی های خاص خودش فیلم سازانی که فضای ذهنی سربازان و روحیه ایثار و شجاعت و ظرفیت گذشت آنها را ندیده اند، چگونه می توانند، شخصیتی نزدیک به این بزرگان را خلق کنند. شاید برای همین است که فیلم های دفاع مقدسی نتوانسته اند به روح و ذات مدافعان و بخصوص بسیجیان آن روزگار نزدیک شوند و دین خود را به آنان ادا کنند.

باید گفت کسی دراین وادی مخالف قدم زدن در کوچه های زندگی روزمره شهیدان و مدافعان و سربازان آن روزگار نیست ولی باید قبول کرد که آنان کسانی بودند که در عمل، مادیات را زیرپای کمال طلبی و حق طلبی فدا کردند و باید این فدا شدن دنیا برآخرت به تصویر کشیده شود، نه اینکه علایق وسیله ای باشد برای کشش مخاطب و جذب نگاه او بر صفحه سینما یا قاب تلویزیون.

شاید یکی از راه های مطمئنه ای که هنرمندان ما را می تواند در عرصه فیلم نامه نویسی و ساخت فیلم های دفاع مقدس موفق کند، مطالعه دقیق و عاشقانه آن روزگار و نشست و برخاست با یادگاران و فرماندهان آن دوران و دقت نظر بیشتر بر کتاب های خاطرات بسیجیان باشد.

سینماگران دفاع مقدس باید کسانی باشند که دراین رشته تحصیل کرده و به آن عشق و علم داشته باشند، نه اینکه تصادفی و از روی سفارش دست به ساخت این آثار بزنند، چرا که حرکتشان بر خلاف هدفشان مخرب خواهد بود و آدرس را اشتباهی به جویندگان خواهند داد.

بازیگران فیلم های ژانر دفاع مقدس باید، بدانند که به جای چه کسی نقش آفرینی می کنند و به ارزش های نهفته در آن ایمان داشته باشند، نه اینکه از روی عادت یا استعدادی ذاتی بهترین نقش ها را بازی کنند که نقش زمانی بردل می نشیند که از روی دلدادگی بازی شده باشد و زمانی بر مخاطب اثرگذار است که بر خالق آن نیز اثر داشته باشد. آنها باید به ارزش هایی که انتقال می دهند ایمان داشته باشند و با بصیرت به آن ارزش های دینی و ملی نگاه کنند. در آن وقت صحنه ای ماندگار خلق خواهند کرد.

این موارد رمزینه هایی است که فراموش شده اند و باید بارها و بارها تکرار شوند تا ملکه ذهن سازندگان فیلم ها و سریا ل ها شود.

منیره غلامی توکلی