چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
توسعه تعالی اخلاق
«وقتی آرتوركستلر در ۱۹۳۳ به شوروی سفر میكند، جامعهای میبیند بهكلی آشفته و درهم ریخته. این كمونیست مومن به چشم میبیند كه در جامعه آرمانیاش هیچ چیز سرجایش نیست و هیچ سازمان یا دستگاه اداری درست كار نمیكند. كستلر در جایی از خود میپرسد كه این جامعه با این همه آشفتگی چرا اصلا زنده و پابرجا مانده است. اما در جوابی كه خودش میدهد نه پای همبستگی جهانی را بهمیان میكشد، نه از ارتش سرخ حرف میزند و نه رهبری حزب را عامل بقای این جامعه میداند. كستلر از چند آدم ساده و معمولی یاد میكند كه در طول سفر دیده و توجهاش را برانگیختهاند. افسری كه زن و بچهاش را در شهری گذاشته و به ماموریتی در سیبری میرفته است. كارمندی كه در نبود امكانات به كار خود چسبیده بوده است.... و كستلر در اینجا میگوید، همه این «آدمها» یك صفت مشترك داشتند. «همه كار خود را خوب میشناختند و در شرایط دشوار خوب انجام میدادند. به نظر او همین «آدمها» بودند كه جامعه شوروی را زنده نگاه داشته بودند_»
تجربه و مشاهده این كمونیست مومن از كمونیسم بیایمان و امنیتی كه شوروی آن زمان باشد در یك كلام خلاصه میشود: اگر آن آدمهای ساده و معمولی كار و وظیفه خود را خوب نمی شناختند و خوب انجام نمیدادند، آن نظام مدتها پیش در همان اوان ظهور شاید سقوط میكرد. بهبیان دیگر، و به سخن پنج جامعهشناس برجستهای كه كتاب «جامعه مطلوب» را نوشتهاند، شاهكلمه مورد بحث چیزی نیست مگر «مسئولیت» یعنی آن چیزی كه مستقیم و مرتبط با موضوعهای دیگر، در آفریدن جامعهای مطلوب نقشی سرنوشتساز دارد. و مسئولیت باتوجه آغاز میشود. ریچارد نیبور، عالم كلامشناس (theologian)، در كتاب «خویشتن مسئول» (۱۹۳۶) بحث میكند كه: «تمام عمل ما پاسخی است در برابر عملی كه از جانب ما سر میزند، چرا كه ما در احاطه شبكهای از روابط گزیرناپذیر بهسر میبریم و در آن وصل میشویم به انسانهای دیگر، به جهان طبیعی، و نیز به آن واقعیت غایی كه همه چیز را در بر میگیرد (خدا)». به تعریف نیبور مفهوم مسئولیت عبارت است از كنش یك عامل به منزله پاسخگویی در برابر عملی كه از ناحیه او سرزده و بر دیگران آثاری گذارده است. این تعریف در اصل روایتی از همان اصل كهن شرقی كارما است كه بهموجب آن هر عملی پیامدهایی بهبار میآورد كه شخص عامل به احتمال با آنها روبهرو خواهد شد پس به قطع باید پاسخگو هم باشد: «بهجز كشته ندروی_»
بااینحال اما، باز هم بهعقیده آن جامعهشناسان، موفقیت و كامروایی فردی در زمانه ما گویا اغلب مانع از آن میشود كه افراد تعهد و وظیفه خود در برابر دیگران را مدنظر داشته باشند، چه در روابط بیواسطه یا میان فردی و چه در فضای عمومی. در هرصورت، مسئولیت شاه واژهای است كه در واژهنامه اخلاق باید خوانده شود. نبود یا نارسایی اخلاقیات بنیاد بسیاری بدیها و نابسامانیها و جفاكاریها است.
● انسان اقتصادی معقول
ضعف اخلاق فردی یعنی سستی و كاستی اعتماد عمومی و هرچه اعتماد عمومی در جامعهای كمتر باشد و تبعات آن بیشتر، پادرمیانی و مداخله دولت بیشتر میشود. یعنی هرچه كمتر بتوانیم با یكدیگر سازگاری و مدارا كنیم و كنار بیاییم، دولت بهناگزیر زیادتر دخالت میكند تا ما را با یكدیگر بهراه آورد. ناگفته روشن است كه دخالت بیشتر یعنی مقررات و قوانین عدیده و پیچیده و اعمال جبر و تحكم. بررسیهایی كه نظریهپردازان اجتماعی كردهاند. از جمله جوزف نیدهام و فرانسیس فوكویاما، و دومی در كتابش «اعتماد» بحث كرده است همه گویای آن است كه مقررات و احكام پرشماری كه برای تنظیم امور عمومی و روابط اقتصادی و اجتماعی پدید میآیند، هزینههای معاملاتی را افزایش میدهند و كارایی را كاهش. هزینههایی كه در رقم كلان سربه فلك میكشد. و این تنها یك وجه قضیه است.
اجازه دهید به این موضوع از زاویههای گوناگون نگاه كنیم و وجوه دیگر را ببینیم. فوكویاما اینطور آورده است: «اگر افراد تنها بر گرایش نفع فردی (بهاصطلاح معقول، كه بعد به حساب این كلمه هم خواهیم رسید) عمل كنند، آنگاه چیزهای سرنوشتساز دیگری چون تهور و سرزندگی، از خودگذشتگی، غرور، نیكوكاری، یا هرگونه فضایل دیگری كه به اجتماعها قابلیت زیست و بقا و تكامل تاریخی میدهند، در میان نخواهد بود.» و این وضعیت وقتی به تمامی خود را نشان میدهد كه دیده میشود «انسان، اقتصادی، معقول» كه عقیده اقتصاددانان كلاسیك از سده هجدهم و هماندیشان امروزی آنها بوده است، و بنابرهمان عقیده این انسان در پس بیشینهسازی نفع شخصی است و در عمل كسی از آب درمیآید كه جز نفعجویی فردی پروای دیگری ندارد و نفع فردیشان هم با منفعت جمعی و خیرعام سازگاری نمیكند. فوكوتساوایوكیچی كه او را از دلاوران فكری ژاپن عصرمیجی شناختهاند، در كتاب «نظریهی تمدن»، تمدن را چنین موجز و جامع تعریف كرده است: «تمدن تركیبی است از سطح معرفت و فضیلت جامعه در هر دوره یا مقطعی از تاریخش.» اما این فضیلت از كجا میآید؟
فضیلت، مسئولیت، ازخود گذشتگی، عدالت و نیكوكاری، یا هرگونه صفات و سجایای نیك و انسانی دیگری در كل بركات و موهبتهایی است كه از آستین متبرك اخلاق جامعه در میآیند. آستینی كه هرچه گشادهتر و پاكیزهتر، عدالت پابرجاتر و خیرعام گستردهتر_ از همین روست كه نابخردانه و گاه خطرناك است. آنطور كه مدافعان، پروپاقرص تكنولوژی سنگش را به سینه میزنند، سادهاندیشی كنیم و بپنداریم كه تكنولوژی تمام مسائل ریز و درشت جامعه را حل خواهد كرد. آن هم مسائلی مزمن كه چون كلافی درهم بافته یكی در دیگری فروبسته است. آن جامعهشناسانی كه اشاره كردیم، جای دیگری چنین میگویند:
این را میدانیم كه وابستگی متقابل جامعههای امروزین در عین پیچیدهبودن سست و شكننده هم هست. از همین رو ماندگاری، خیلی بیشتر از گذشته، بر اعتماد دوجانبه و نیكخواهی تمامی شهروندان استوار است و این امر در مورد آن گروههای جامعه كه كاركردهای اساسی دارند صادقتر است، از جمله بازرگانان و صاحبان كسب وكار، نیروی انسانی، دستگاه دولت، افراد كارشناس و اهل فن وحرفه. در شرایط موجود زمانه ما اقتصاد جامعه و توسعه اجتماعی در اصل بر مدار توانایی، حفظ نهادهایی میچرخند كه اعتماد متقابل و مسئولیت اجتماعی و مدنی را به ما منتقل میكنند.
● اخلاق و تكنولوژی
این را میدانیم كه توسعه اقتصادی امروز حاصل نسبتی از «دادهها» است كه در آن میان مواد اولیه كمتر سهم دارد و درعوض نوآوریهای تكنولوژیك و سازمانی اهمیت و ارزش فزاینده مییابند (مثلا، در یك اتومبیل كه نماد صنعت در نیمه اول قرن بیستم بود، مواد اولیه ۳۰ تا ۴۰ درصد ارزش آن را تشكیل میداد؛ در یك تراشهی الكترونیكی، كه محصول نمادی امروز است، مواد اولیه بهزحمت یك درصد ارزش آن را تشكیل میدهد). ولی این راهم باید دانست كه موسسات اقتصادی را نه بر پایه چندانی ثروتی كه تولید میكنند بلكه براساس چگونگی تولید و توزیع آن ثروت باید داوری كرد: آیا در جریان تولید ثروت، توانستهاند افراد اجتماع را به مشاركت در كار تولیدی، یادگیری و امور عمومی درآورند؟
بله، میدانیم كه تكنولوژی امكان بسیاری برایمان فراهم میكند و گاه توانی بیهمتا در كار و تولید و توسعه كمی میبخشد. اما تكنولوژی از هر رقم كه بگیریم حتی پولكهای سیلیسیوم چگونه میتواند اخلاق ما را اصلاح كند؟ اعتماد، دلسوزی و نیت خیر بیاموزد؟ وانگهی، تكنولوژی تیغ دو دم است، ممكن است همین بازمانده اخلاق پیشینی هم كه داشتهایم از بیخ ببرد و دور بریزد. دراینجا نمیخواهیم تفصیل دهیم كه همین اقتصاد الكترونیك، چه بیاخلاقیها و بلاهایی را میتواند نازل كند، اما برای آنكه بحث را ابتر نگذاریم، یكی دو نمونه از یافتههای جوئل كورتزمن میآوریم.
كورتزمن كه اقتصاددانی انسانگرا و دبیر اجرایی نشریهی «Harvard Business Review» است در كتاب كمنظیرش، «مرگ پول»، چنین داد دل درآورده است:
«اكنون قضیه این است كه سیستم الكترونیك هرمد و هوس و هیستری و جنونی را در هوا میقاپد و به سرتاسر دنیا پخش میكند. در نتیجه، عاملهای اساسی اقتصادی، یعنی توان یك شركت، كشش و برگشتپذیری اقتصاد یك كشور و دیگر عوامل عینی، دیگر چندان بهحساب آورده نمیشوند و در عوض موجآفرینیهای دروغین است كه بازارها را به حركت درمیآورند. و بساط معركه چندان پهن است كه گاه حتی چیزهایی چون طالعبینی و اعدادشناسی و موجالیوت(ELLIOT WAVE) بیشتر بهحساب آورده میشوند.» و جای دیگر اینطور ادامه میدهد كه «اندیشه بنیادینی كه در اقتصاد بهروال ریشه كرده همچنان مدافع آن است كه بازار فقط یك سازوكار كشف قیمت است. اما این اندیشه دیگر بااوضاع و احوال غریب امروز نمیخواند زیرا این اندیشه طبیعت واهی رفتاری را كه بسیاری معاملهگران در پیش میگیرند یا بسیاری خریداران خرید میكنند، نادیده میگیرد. این اندیشه غافل است كه افكار بیخود، موجآفرینی وسیاهبازیهای همهجور چه آثار و پیامدهای ناموجه و مخربی بر حركتهای بازار دارند.» كورتزمن نمونه بارز برای حرف خود میآورد بهاین شرح: «در روز ۱۵ نوامبر ۱۹۹۱ كه بازار سهام ۳/۱۲۰ واحد پایین افتاد هیچ اتفاقی در پهنه جهان رخ نداده بود كه موجب شده باشد وضعیت اقتصادی جهان نسبت به ۱۴ نوامبر تفاوت اساسی كرده باشد.
هیچ شركت بزرگی ورشكست نشده بود، هیچ كار و اطلاعاتی را دولت منتشر نكرده بود، هیچ ادغامی صورت نگرفته بود و هیچ معامله كلانی به هم نخورده بود. فقط این بود كه آن روز برای تكان خوردن بازار روز به نسبت مساعدی بود، گو كه برای عدهای هم پریشانكننده. همین بود كه دست نامرئی از آستین بیرون آمد.» و این وضعیت در جامعهای رخ میدهد مثل آمریكا كه مكتب اقتصادی هایك( فریدمن (HAYEK-FRIEDMAN) شكل نونواری از رقابت داروینی را وارد صحنه بازار كرده است. رقابتی كه در هیچ جا عملی نیست مگر به قیمت پیامدهای تباهی كه دیر یا زود میرسند. چنین وضعیتی یعنی معامله به خاطر معامله و سفته بازی برای شكار بیپروایانه سود: و در بنیاد، نبود اخلاق)
مویت رو اسمیت سیر اندیشه پیشرفت در آمریكا را بررسی كرده و نشان داده كه مفهوم پیشرفت از زمان تامس جفرسون تا به امروز دگرگون شده است، لیكن نه در جهت تحولی بالنده و ابعادگستر بلكه بعدزدا و كاهنده. بهسخن دیگر، بینش جفرسونی زوال یافته است. او كه از معماران اولیه نظام حكومتی آمریكا بود پیشرفت را در نهایتش رشد جامعهای میدید كه ارزشهایش بیش از همه برای آزادی و فضیلت باشد و ادب و روح و روان انسان را بپرورد و پالایش بخشد و نه تنها از نظر او و دیگر همقطارانش در سالهای ۱۷۸۰ بلكه در نظر آمریكاییان اواخر قرن هجدهم نیز خطوط نازكی بود كه فضیلت را از فساد، آسایش را از انحطاط و تمدن را از توحش جدا میكرد.
اینجاست كه دیده میشود جامعهای آن همه تكنولوژیاش پیشرفت میكند اما معنای پیشرفتش مستحیل و فسرده میشود. پس، علم و تكنولوژی به ما نمیگویند كه زندگی یعنی چه. پاسخ به این پرسش را باید در ادبیات، هنر و معنویت جست.
غلامرضا خواجهپور
یادداشتها
۱ – حسین معصومی همدانی، «باغبان كتاب»، بخارا، شماره ۴۲ خرداد- تیر ۱۳۸۴، ص ۳۶۹.
۲ – ROBERT N.BELLAH ET AL., "THE GOOD SOCIETY", ALFRED A.KNOPF INC, ۱۹۹۱.
۳ – منبع پیش
۳ - FRANCIS FUKUYAMA, "TRUST: THE SOCIAL VIRTUES AND THE CREATION OF PROPERITY, HAMISH HAMILTON, UK, ۱۹۹۵.
۵ – فوكوتساوا یوكیچی، «نظریهی تمدن»، ترجمهی چنگیز پهلوان، نشر گیو، تهران، چاپ دوم ۱۳۷۹.
۶ – همان اثر.
۷,۸,۹ – JOEL KURTZMAN, "THE DEATH OF MONEY", SIMON & SCHUSTER, ۱۹۹۳.
۱۰ – نگاه كنید به: مریت رو اسمیت، «تكنولوژی، صنعتیشدن، و اندیشهی پیشرفت در آمریكا»، ترجمه غلامرضا خواجهپور، اطلاعات سیاسی – اقتصادی، شماره ۲۰۸-۲۰۷ (آذر و دی ۱۳۸۳)، ص ۲۳۲-۲۴۳.۱۱ – ERIC HARTH, "DAWN OF MILLENNUM: BEYOND EVOLUTION AND CULTURE, PENGUIN BOOKS, UK, ۱۹۹۱, PP.۱۵۲-۶۳.
۱۲ – جك لندن، «سرگذشت عشق جیزاوك»، ترجمه عبداله توكل، نشر فردا، اصفهان، ۱۳۸۴.
۱۳ – GEORGE P.BROCKWAY, "THE END OF ECONOMIC MAN", NORTON & COMPANY INC., THIRD EDITION, ۱۹۹۵.
۱۴،۱۵ – همان اثر.
۱۶ – یوریك بلومنفلد، «انسان و آیندهاش»، ترجمه غلامرضا خواجهپور، انتشارات سازمان مدیریت صنعتی، تهران ۱۳۸۳، ص۲۰۵-۲۳۲.
۱۷,۱۸ – MAX DUBLIN, "FUTUREHYPE", DUTTON SIGNET (PENGUIN BOOKS), USA INC., ۱۹۹۱
۱۹،۲۰- همان اثر
۲۱ – نگاه كنید به: اسكات مرتون، تاریخ و فرهنگ ژاپن، ترجمه مسعود رجبنیا، انتشارات امیركبیر، تهران ۱۳۶۴، ص ۱۹۴-۱۹۷.
۲۲ – نگاه كنید به: ماسارو یوشیموری، «موسسات اقتصادی ژاپن»، ترجمه گیلدا ایروانلو، انتشارات انقلاب اسلامی، تهران ۱۳۶۸.
۲۳ – خاویرپرز دكوئیار، «تنوع خلاق ما: گزارش كمیسیون جهانی فرهنگ و توسعه»، گروه مترجمان، انتشارات كمیسیون ملی یونسكو در ایران، تهران ۱۳۷۷، ص ۳۸.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور سقوط بالگرد رئیسی سیدابراهیم رئیسی شهدای خدمت شهید جمهور ابراهیم رئیسی رئیسی شهادت ایران سقوط بالگرد بالگرد
هواشناسی شهید رئیسی امتحانات نهایی تهران کنکور شهرداری تهران سانحه بالگرد رئیسی هلال احمر بارش باران سیل قوه قضاییه پلیس
قیمت دلار خودرو بازار خودرو قیمت خودرو بورس قیمت طلا یارانه دلار یارانه نقدی حقوق بازنشستگان سایپا ایران خودرو
سینما سینمای ایران تلویزیون جشنواره کن سریال آیت الله سید ابراهیم رئیسی هنرمندان شعر رسانه ملی لیلا حاتمی قرآن کریم
کنکور ۱۴۰۳ دانش بنیان
اسرائیل رژیم صهیونیستی روسیه غزه امیرعبداللهیان جنگ غزه ترکیه فلسطین آمریکا چین ولادیمیر پوتین عربستان
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید باشگاه پرسپولیس لیگ برتر لیگ برتر ایران فدراسیون فوتبال والیبال لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال لیورپول
اپل هوش مصنوعی مایکروسافت گوگل سامسونگ ناسا انسان تبلیغات موبایل آیفون
سلامت مغز کاهش وزن سلامت روان سرطان آلزایمر طول عمر مغز انسان افسردگی فشار خون