سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به فیلم خوابم می آد


نگاهی به فیلم خوابم می آد

خوابم می آد ساخته رضا عطاران در حالی اکران می شود که اختلاف ها و درگیری های درون گروهی مدیریتی روزهای سختی را برای سینما رقم می زند و آینده هر فیلمی را در هاله ای از ابهام فرو برده است

"خوابم می آد" ساخته رضا عطاران در حالی اکران می شود که اختلاف ها و درگیری های درون گروهی مدیریتی روزهای سختی را برای سینما رقم می زند و آینده هر فیلمی را در هاله ای از ابهام فرو برده است. با این وجود و همچنین نقاط ضعفی که در اولین ساخته فیلمسازان طبیعی است و با در نظر گرفتن سانسورها و آسیب هایی که از این بابت به اصل اثر وارد می شود، "خوابم می آد" مورد توجه و استقبال مخاطبان قرار گرفته است. بخشی ازاین موفقیت فرامتنی است که شخصیت با صداقت رضا عطاران از آن جمله می باشد. اما در مجموع چنانچه گفته شد این فیلم توانسته لحظات شادی را برای تماشاگران آفریده و آنها را با رضایت از سالن سینما خارج نماید.

"خوابم می آد" به عنوان اولین ساخته سینمایی رضا عطاران فیلمی قابل قبول است اما بررسی و شکافتن نقاط ضعف و قوت فیلم می تواند فیلمساز را در ساخته های بعدی یاری نماید. اشکال اصلی اثر ضعف ساختاری است که به فیلمنامه بازمی گردد. به نظر می رسد با هر بار دست به دست شدن فیلمنامه نکاتی به آن اضافه شده است. اگرچه ممکن است در هر بازنویسی نکات جدید و مثبتی به طرح اصلی اضافه شود اما همچنین ممکن است انسجام فیلمنامه را از بین برده و نوعی ناهمگونی را ایجاد نماید. با این حال فیلمنامه ظرفیت های خوبی را در اختیار کارگردان قرار داده است که از برخی از آنها استفاده شده و از برخی دیگر استفاده کافی نشده است. برای مثال وجود راوی که همان شخصیت اصلی "رضا" رضا عطاران می باشد توانسته به یکپارچگی فیلم کمک نماید یا حالت خواب، رویا و بیداری در ابتدا و انتهای فیلم و چندین مرتبه دربین این دو توانسته حالت تعلیق را در بیشتر مواقع از فیلم به نمایش گذاشته و مخاطبان را بین رویا و واقعیت نگه دارد.

اما از ظرفیت فلش بک ها به طور کامل استفاده نشده است. فلش بک و فلش فورواردهای به جا و درست، روایت خطی را می شکنند و با پرتاب مخاطب به گذشته یا آینده یکنواختی و کسالت را از فیلم می گیرند. علاوه بر آن اطلاعاتی که برای شخصیت پردازی یا پرداخت روایت لازم است را به مخاطب می رساند تا کنش ها و واکنش های درونی فیلم منطقی و قابل درک شود. در اینجا به نظر می رسد دو رویداد اخراج "رضا" و آشنایی او با "شیرین" مریلا زارعی محور اصلی داستان پردازی در فیلم است. اما فاصله وقوع این دو رویداد و حوادث مربوط به آن باعث نوعی گسست در فیلم شده است اگر چه بخش هایی از این دو اتفاق همپوشانی دارند اما فیلمساز می توانست با توجه به غلبه ی حالت خواب و رویا در فیلم و همچنین وجود فلش بک های متعدد که منطق زمانی را در هم ریخته و دست او را در چگونگی بازگویی روایت باز می گذارد،این دو رویداد را به هم نزدیکتر کند یا حتی با جا به جایی آن ها به هنگام تدوین در هم بیامیزد. بدین ترتیب با در هم آمیختن خاطرات کودکی و حوادث بعد از آشنایی با شیرین –ساختاری مانند دو روایت موازی- فیلم را یکسان و بدور از گسست به انجام رساند.

آنچه تا کنون آمد ساختار روایی و خود روایت بود که فیلمنامه، کارگردانی.و تدوین در آن تاثیر دارند اما قاب تصویر و هرآن چه درون قاب به تصویرکشیده می شود، مختص کارگردان و اندیشه های او است. بنا بر این از دیدگاه مخاطبان هر نشانه تصویری خواسته یا ناخواسته در قاب، بازگوی ذهنیات کارگردان است بدین ترتیب کارگردان می بایست، نسبت به آنچه در قاب نباید باشد به همان اندازه از تصاویری که باید باشد، مراقبت نماید. این که در "خوابم میاد"، کتاب بیگانه و عکس آلبرکامو، تصویر چه گوارا و درجایی دیگر عکس بسنتی و محلی را که رضا به آن برای مدتی خیره می ماند را کنار هم می بینیم متاثر از تفاوت جایگاه فیلمسازی عطاران در سینما و برنامه سازی در تلویزیون است. به نظر می رسد دایره بزرگتر سینما در آزادی ابراز عقاید و اندیشه ها از سویی برخی از نهفته های ذهنی او را به نمایش گذاشته و از سویی برخی نشانه های دیگر در فیلم حکایت از هراس وی در ازدست دادن حامیان و دوستانی است که سالها او را در نقش های عوام پسند، پسندیده اند و اکنون به روشنفکری یا ادای آن را درآوردن متهمش خواهند نمود. امید آن که اگر موقعیت جدیدی برای فیلم سازی نصیب عطاران شود از این دایره بزرگ بیشتر استفاده نماید.

زهره نبی زاده

کارشناس ارشد سینما

چاپ شده در روزنامه اسرار ۹/۵/۱۳۹۱ شماره ۲۰۵۳



همچنین مشاهده کنید