پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
داستانی درباره راز و رمز چهل و هفت سال قدرت
جی ادگار هوور از سال ۱۹۲۴ تا زمان مرگش در سال ۱۹۷۲ رئیس اداره تحقیقات بود، او عبارت فدرال را در سال ۱۹۳۵ به این نام اضافه کرد. در زمان روسای جمهور کولیدج، هوور، روزونت، ترومن، آیزنهاور، کندی، جانسون و نیکسون، او دومین مرد قدرتمند دولت و به شدت مورد اعتماد بود. اکنون ۳۹ سال از مرگ او میگذرد و آنچه بیشتر مردم فکر میکنند از او می دانند این است که او علاقه به پوشیدن لباس زنانه داشته است. این خرده شایعات که هیچگاه نیز تائید نشدهاند با این واقعیت همراه شده که او هرگز ازدواج نکرد. تا زمان مرگ مادرش، با او زندگی میکرد و رفاقت بسیار نزدیکی در طول زندگی با کلاید تولسون داشته است، مرد مجرد و خوش تیپی که داراییهای او را به ارث برد.
او آنقدر از قدرت خود اطمینان داشت که برخی موارد در رستورانها دست کلاید تولسون را میگرفت یا در تعطیلات اتاق مشترکی در هتل میگرفتند. هیچ رئیس جمهوری جرات نزدیک شدن به حریم قدرت او را نداشت.
با این اوصاف و با در نظرگرفتن این واقعیت که فیلمنامه جی ادگار کلینت ایستوود توسط داستین لانس بلک نوشته شده که نویسنده فیلمنامه «میلک» نیز است.این فیلم نمایشی است از تصویر ذهنی عمومی از جی ادگار هوور که در تمام طول عمر و حتی در زندگی خصوصی خود با خود نگه داشت. یک احتمال مایوس کننده این است که آنچه که دیدهاید در حد همان چیزهایی بوده که قبلاً میدانستهاید او یک اخلاقگرای انعطافناپذیر بودکه خود را با تیرهای مستقیم اف بی ای محاصره کرده بود. نزدیکترین کسانی که با وی کار میکردند میبایست خوش ظاهر باشند. کارکنان تمام وقت کت و شلوار میپوشیدند و کراوات می زدند. او برق کفشها را نیز بازبینی می کرد او میخواست آنها را این گونه ببیند و نه اینکه آنها را لمس کند.
در پروندههای مشهوری همچون بازداشت جان دیلینجر و یا تعقیب رباینده فرزند خانواده لیندربرگ،ماشین تبلیغاتی هوور اینگونه تصویر کرده که او به تنهایی اقدام کرده است. زمانی که دیلینجر در مقابل تئاتر بیوگراف مورد هدف قرار گرفت او آنجا حاضر نبود. ولی آمریکا این احساس را داشت که او حاضر بوده است و او هیچگاه مامور قهرمان، ملوین پرویس را به خاطر به زندان انداختن تحت تعقیب ترین فرد کشور، نبخشید. تردیدها در خصوص گناهکار بودن برونورهاپتمن در پرونده لیندربرگ ادامه یافت ولی در ذهن هوور در این خصوص هیچ گونه تردیدی وجود نداشت. مبارزه با کمونیسم داخلی در سالهای پس از جنگ جهانی دوم موقعیت ایده آلی را برای او فراهم کرد تا بر وحشت از نیروهای کمونیست (سرخ) بدمد و در این زمینه با جومک کارتی منفور همکاری کند. دو دلیلی که باعث میشد هوور از بیتنیک ها و هیپیهامتنفر باشد، مدل آرایش موها و (نداشتن) برق کفش هایشان بوده است. این مرد چهرهای سنگی و عبوس از خود ساخته بود. او چنان دافعهای داشت که ممکن است درخشندگی بازی دی کاپریو در جی.ادگار را نیز از بین ببرد که دستکم در صحنههایی که با آرمی همر به عنوان تولسون بازی کرده است اجرایی کاملا واقعی، دقیق و مجاب کننده داشت. دربرداشت من از فیلم، آنها هردو و هوور بیش از تولسون احساسات همجنس گرایانه خود را سرکوب کردهاند، ولی بعد از عشق در نگاه اول و معاشقهای گذرا در ابتدا، آنها از س/ک/س دوری جسته و زندگی خود را به مثابه دو شریک همیشگی آغاز کردند. همسفرگی و حشر و نشر با اهالی هالیوود، برادوی، واشنگتن و وال استریت(ستارگان سینما، اهالی سیاست و سرمایه داران) مسلما برای هر دو مرد وسوسه انگیز و جذاب بوده است.
حالت ستیزه جویی هوور اعتبار هر دو نفر را حفظ کرده است.در زندگی هوور دو زن نقش مهمی را بازی کردند. یکی مادر سلطه گر او آنی هوور(جودی دنج) که تحقیر و استهزای خود را نسبت به مردان نازک نارنجی آشکار می کرد. دیگری زن جوانی به نام هلن گاندی(نوامی واتس).در لحظهای غیرعادی از بازسازی تصویر خود، هوور نتیجه میگیرد که برای او بهتر است که همسری داشته باشد. او در یکی از صحنههای ملاقات غیرمرسوم در تاریخ سینما در حالی که با افتخار در حال توضیح چگونگی عملکرد سیستم کارت فایل میباشد، خواستگاری میکند. برای هلن باید معلوم بوده باشد که چیز خیره کنندهای در روابط عاشقانه با هوور وجود ندارد.
روابط آنها کم کم به آنجا کشید که هلن به منشی مورد اطمینان و رازدار هوور برای باقی عمر تبدیل می گردد تا جایی که او محرم پروندههای سری گردید.این فیلم ایستوود در امتناع از مبتذل نمودن فیلم با صحنههای شهوانی ثابت قدم است. من در این فیلم احساس نکردم که ایستوود احترام ویژهای برای هوور قائل شده است، ولی این باور را دارم که او برای وجهه اجتماعی سرکش او احترام قائل است. احتمالا نقش آفرینی مادام العمر هوور او را شیفته خود کرده است. بیشتر فیلمهای او از زمان ساخت فیلم پرنده در سال ۱۹۸۸ درونمایه ثابتی داشتهاند: مردانی که مثل کوه بر ایدههای خود پابرجا و برآن متعهد هستند.
به عنوان یک بیوگرافی تمام عمر، فیلم جی. ادگار استادانه ساخته شده است. فیلمهای کمی هستند که به این سهولت هفت دهه را پوشش دهند. دستگاهها، مبلمان، لباسها و جزئیات، همه در یک نگاه کلی مطابق زمان و درست هستند، و توجه کنید که چگونه ایستوود با بسیاری از نقشهای مکمل(که برخی از آنها افراد مشهور را به تصویر میکشد) کار می کند. این شخصیتهای فرعی همه تا حدودی با تصویر اجتماعی قدرتمند هوور مرتبط هستند. او به عنوان یک فرد یا شخصیت ستاره صحنهها، صفحههای تلویزیون، رادیو و مطبوعات بود، گفته میشد هرکسی از دید خود در او محاسنی را میدید. مردم چنان دور و بر او میگشتند که گویی استالین است. نکته جالب این است که ایستوود و دی کاپریو شخصیتی را که تصور میشد خیلی بی روح باشد، چنان خلق کردند که سایر بازیگران نقشهای مقابل را نیز سرشوق آورد.
نویسنده : حمید محمدی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل روز معلم معلمان رهبر انقلاب دولت مجلس شورای اسلامی مجلس دولت سیزدهم خلیج فارس حجاب شهید مطهری
تهران هواشناسی سلامت شهرداری تهران سیل پلیس قوه قضاییه آموزش و پرورش بارش باران سازمان هواشناسی قتل دستگیری
بانک مرکزی خودرو ارز قیمت دلار قیمت خودرو ایران خودرو قیمت طلا دلار سایپا بازار خودرو کارگران تورم
مسعود اسکویی فضای مجازی تلویزیون سریال سینمای ایران سینما دفاع مقدس موسیقی فیلم
دانشگاه علوم پزشکی مکزیک
غزه رژیم صهیونیستی جنگ غزه فلسطین آمریکا چین روسیه حماس نوار غزه عربستان اوکراین نتانیاهو
پرسپولیس استقلال فوتبال سپاهان تراکتور باشگاه استقلال لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر باشگاه پرسپولیس
اینستاگرام همراه اول دبی اپل ناسا وزیر ارتباطات تبلیغات گوگل پهپاد
کبد چرب بیماری قلبی کاهش وزن دیابت داروخانه قهوه صبحانه بارداری