جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

در وصف بزرگمرد علم


در وصف بزرگمرد علم

استاد فرزانه ما در انسانیت, مروت, صداقت, پاكی, درستی, صفا و صمیمیت با تمام دانشی كه دارد فروتن و یك معلم واقعی است

استاد فرزانه ما در انسانیت، مروت، صداقت، پاكی، درستی، صفا و صمیمیت با تمام دانشی كه دارد فروتن و یك معلم واقعی است.

اصولا‌ صفات و خصوصیات و ویژگی‌های یك معلم موفق چیست؟ البته این صفات و خصوصیات می‌توانند به اندازه خود معلمان متنوع و متفاوت باشند.

۱) شور و اشتیاق،

۲) آمادگی،

۳) وقت‌شناسی،

۴) نظم و انضباط،

۵) حمایت از دانش‌آموزان و اهمیت دادن به آنها،

۶) پایداری و سازگاری،

۷) مودب بودن،

۸) قاطعیت و كنترل،

۹) استثنا قائل نشدن،

۱۰) ارائه كمك شخصی،

۱۱) پذیرفتن تفاوت‌های فردی،

۱۲) بهره گرفتن از روش‌های موثر كاری،

۱۳) موجب كمرویی و كاهش جرأت دانش‌آموزان نشدن،

۱۴) انتظار بالا‌یی از اعضای كلا‌س داشتن،

۱۵) فروتن بودن،

۱۶) منصف، صادق و روراست بودن،

۱۷) از متون استفاده كردن،

۱۸) دارای خلق و خوی خوش، بذله‌گو و خونسرد بودن،

۱۹) روابط خصوصی و ارتباط منطقی با شاگردان داشتن و غیره...

استاد بزرگوار ما به واقع تمام نمرات را از اینكه این خصوصیات را داشت، آورده است. عاقل و رستگار كسی است كه این نقد مختصر عمر را غنیمت بشمارد و قدر بداند و آن را بیهوده تلف نكند و در شادمانی همنوعان و در آبادانی و ساختن جهان صرف نماید و اگر این زندگی را هم كه موقت است و هم ناپایدار، ندیده بگیریم و قدر ندانیم، باید بگوییم، چرا به وجود آمده‌ایم؟ و چرا هستیم؟ و اگر زندگی ارزش و اهمیت ندارد این كوشش‌ها برای چیست؟!

در هر مرز و بوم، دانش و تكنولوژی ناچار باید به یمن صمیمیت و امانت آموزگاران و اصالت خدمت دانشوران خود آن جامعه گسترش یابد و شكوفا شود. چنین شد كه وظیفه یاد دادن، آموختن و تربیت كردن كه زیباترین جلوه‌ها و وظایف ابناء بشر است، به معلم تفویض گردید.

همانطوری كه عرض شد، معلم خوب كسی است كه از بحث و تدریس و آنچه به شاگردان می‌آموزد، اول خود به شور و شوق درآید و طبعش برانگیخته شود و بتواند این عشق و شور را در شاگردان خود، پدیدار و ایشان را به شناخت فضیلت‌ها و عشق به خوبی‌ها ورزیده سازد و در خدمت به علم و هنر و مردم، گرایش دهد.

استاد بهزاد مهربان و دانا با یك دنیا عشق، شور، شوق، وفا و صدق، تمام خوبی‌هایی را كه در عالم وجود داشت به شاگردانش ارائه داد، آن هم با خضوع وخشوع.

وی رنج‌ها و زحمات را به جان خود می‌خرید و با چنین بخششی بود كه انسان‌های دیگری را ساخت و احیا نمود و با افزودن احساس و اعتماد به زندگی در خویش، میل و عشق به زندگی را در دانش‌آموزان بارورتر ساخت.

باری معلم زبان‌آور آگاه، آن است كه تنها به آموختن درس كتابی و پرداختن محاسبات و تدریس معلوماتی در حد ساعات درس، اكتفا نكند، بلكه رهنمایی‌های او باید موجب جست‌وجو و چشم گشودن شاگردان به جهان‌بینی و یافتن حقایق مكتوم باشد.

آن معلم دانایی كه عمر گرانمایه‌اش را در آموزش و پرورش جسم و جان و تربیت فرزندان انسان، به پایان می‌رساند، پس از این حیات رعایت، روان گویا و روشنایی و فرهی او در وجود آموختگان و پرورش‌یافتگانش، تابیدن می‌گیرد و گلشن حیات و معرفت تازه‌ای خواهد رست.

چه خوش گفت استاد بزرگ ما، شادروان دكتر محمدعلی مجتهدی‌گیلا‌نی، در توصیف دبیرستان البرز:

<تصور می‌كنم برای همه روشن است كه هیچ موسسه آموزشی نمی‌تواند خدمات ارزنده‌ای انجام دهد و جوانان پاك و صمیمی را به آموزش و پرورش عالی نائل سازد، بدون اینكه معلمین واجد شرایطی داشته باشد. معلم كسی است كه ذاتا فرزندان دیگران را دوست داشته باشد و برای هدایت شاگردان خود از هیچ‌چیز فروگذار نكند.

مدیر یا رئیس موسسه آموزشی اگر دارای معلمین فداكار و وظیفه‌شناس و با وجدان‌نباشد، خود بیكاره‌ای بیش نیست. ‌ در دبیرستان البرز این اصل مسلم، عملی گشت. گروهی از این معلمین برجسته و فداكار و باوجدان دبیرستان البرز هستند كه در كلا‌س‌ها به دانش‌آموزان، درس و تعلیم می‌دهند و عده معدودی از آنان، امور اداری دبیرستان را عهده دارند.> ‌ شادروان دكتر مجتهدی در نامه‌ای در ۱۵ آذرماه سال ۱۳۷۳ شمسی برای اینجانب قلمی فرمود درباره استاد گرانمایه ما جناب دكتر بهزاد و چنین فرمود: ...< در سالی كه آقای دكتر بهزاد معاون دبیرستان ،[البرز] بود، آقایان دكتر یدا... سحابی و مرحوم دكتر فرشاد استادان دانشكده علوم در كلا‌س‌های طبیعی تدریس می‌كردند. در اول آبان ۱۳۲۵ به اتاقم آمدند و گفتند در حسابداری بودیم چون حق‌التدریس كم بود، نگرفتیم! به آقایان گفتم شما بالا‌ترین حق‌التدریس مرا می‌گیرید و همان است كه سال پیش می‌گرفتید و حق این بود در اول مهر قبل از تنظیم بودجه اسمی به من این موضوع را می‌گفتید، من حق‌التدریس شما را بالا‌تر و بیشتر می‌كردم. حالا‌ كاری از من ساخته نیست... من قادر به تغییر آن نیستم، آقایان گفتند ما از فردا نمی‌آییم در اینجا من از جا در رفتم و گفتم به جهنم. آقایان رفتند. من به دكتر بهزاد مرد دانشمندی كه معاون من بود گفتم برو در كلا‌س‌های طبیعی تدریس كن، من معاون نمی‌خواهم. وقتی دكتر بهزاد به كلا‌س‌های طبیعی دانش‌آموزان شعبه‌های طبیعی ششم رفت به حدی خوشحال شدند كه حدی نمی‌توان برای آن تصور كرد و نتیجه امتحان ششم‌های طبیعی خیلی بهتر و دانش‌آموزان به دانشكده پزشكی بیشتر وارد شدند. ‌ آقایان سحابی و مرحوم دكتر فرشاد تصور می‌كردند نیامدن آنها و عدم تدریس آنها باعث ناراضی شدن دانش‌آموزان ششم می‌شود و من مجبور می‌شوم دنبال آقایان مزبور بفرستم كه این‌طور نشد، چون دكتر محمود بهزاد مرد فاضل و معلم باسابقه، دانش‌آموزان را دوست داشت.> ‌ به راستی استاد بهزاد از هر نظر یك معلم كامل و واقعی بود كه در زندگی به جز شاگردانش به چیز دیگری فكر نمی‌كرد.

حسین انیسی‌پور