چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
ملی شدن صنعت نفت یک گام به جلو بود
نخستین دستاورد ملی شدن صنعت نفت انتقال مرکز ثقل تحولات سیاسی و اجتماعی ایران به داخل کشور بود. به ترتیبی که از آن دوره به بعد هرگز نقش عناصر خارجی در تحولات سیاسی ایران تعیینکننده نبوده و این مساله غیرقابل کتمان است
به نظرم انتقادکنندگان از نهضت ملی شدن صنعت نفت در تحلیل خویش از این موضوع تاریخی دچار یک اشتباه هستند و آن اینکه تاریخ «اگر» ندارد. واژه اگر در تحلیل تاریخ مثل یک تمرین ذهنی است. مثل جدول «سودوکو» جذاب است . میتوانیم صدها و هزاران اگر بگوییم اما من معتقدم آنچه در تاریخ اتفاق افتاده یگانه محتمل ممکن بوده است. یعنی برآیند نظرات، کنشها و واکنشهای مجموعه نیروهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و طبقات اجتماعی، آرایش و تعاملاتشان با یکدیگر بهگونهیی بوده که برون داد آن همان چیزی بوده که در تاریخ روی داده است
در میان موافقان و مخالفان ملی شدن صنعت نفت، سعید لیلاز کارشناس اقتصادی جزو آن دسته از پژوهشگرانی است که از این واقعه تاریخی دفاع می کند. عموما سعید لیلاز را به عنوان کارشناس اقتصادی می شناسند، حال آن که دکترای او در دانشگاه شهید بهشتی در رشته تاریخ است و شاید از این حیث صلاحیت بیشتری داشته باشد تا درباره رخداد ملی شدن نفت و پیامدهای آن اظهار نظر کند. در هر صورت ملی شدن نفت، تحولی عمده در اقتصاد و سیاست ایران ایجاد کرد. برخی تحلیلگران کودتای ۲۸ مرداد و انقلاب ۵۷ را نتیجه مستقیم آن چیزی میدانند که به قیام ملی شدن نفت معروف شده است. جهان نیز بینصیب از پسلرزههای این تحول در ایران نبوده است. شکلگیری جنبش عدم تعهد و قیامهای ملی برای خواست استقلال و مقابله با استعمار با ملی شدن نفت در ایران جان تازهیی گرفت. بخش اول ویژه نامه نفتنا به مناسبت سالروز این واقعه به مصاحبه با دکتر سعید لیلاز اختصاص دارد.
بـرخی اقـتصـاددانـان با ایـن استدلال که ملی شدن صنعت نفت پلی به سوی دولتی شدن آن بوده است، مدعیاند که اگر این امر اتفاق نمیافتاد امروز جامعه ما به بسیاری از مشکلات مبتلا نمیشد. ارزیابی شما از این استدلال چیست؟
من در پاسخ به این انتقاد یک جواب ساده دارم و آن اینکه دولتیشدن نفت ایران بسیار بهتر از تملک آن به دست بیگانه بود. به نظر من نخستین دستاورد ملی شدن صنعت نفت انتقال مرکز ثقل تحولات سیاسی و اجتماعی ایران به داخل کشور بود. به ترتیبی که از آن دوره به بعد هرگز نقش عناصر خارجی در تحولات سیاسی ایران تعیینکننده نبوده و این مساله غیرقابل کتمان است.
اما در مورد دولتی شدن صنعت نفت و انتقادهایی که به آن وارد میکنند هم به نظر من منتقدان تا حدود زیادی حقایق را نادیده میگیرند. اگر بپذیریم که ملی شدن صنعت نفت و تلاش برای کوتاه کردن دست بیگانگان از ثروت عظیم نفتی برآیند خواست طبقات سیاسی و اجتماعی ایران بوده است و از سوی دیگر شرایط اقتصادی در کشور به گونهیی نبوده که بخش خصوصی توانایی سرمایهگذاری و ورود به صنعت نفت را داشته باشد، آیا چارهیی جز دولتیسازی آن باقی میماند؟
دقت کنیم که همین امروز با گذشت ۶۰سال از آن اتفاق هنوز در ایران بخش خصوصی ما توانایی حضور یکپارچه و تاثیرگذار در بخش نفت اقتصاد ایران را به دست نیاورده است. اما گذشته از همه مواردی که برشمردم به نظرم انتقادکنندگان از نهضت ملی شدن صنعت نفت در تحلیل خویش از این موضوع تاریخی دچار یک اشتباه هستند و آن اینکه تاریخ «اگر» ندارد. واژه اگر در تحلیل تاریخ مثل یک تمرین ذهنی است. مثل جدول «سودوکو» جذاب است. میتوانیم صدها و هزاران اگر بگوییم اما من معتقدم آنچه در تاریخ اتفاق افتاده یگانه محتمل ممکن بوده است. یعنی برآیند نظرات، کنشها و واکنشهای مجموعه نیروهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و طبقات اجتماعی، آرایش و تعاملاتشان با یکدیگر بهگونهیی بوده که برون داد آن همان چیزی بوده که در تاریخ روی داده است.
شما ملی شدن صنعت نفت را یک خواست ملی و فراگیر در ایران ارزیابی کردید. اما سوال اینجاست که این خواست و اراده ملی چگونه شکل گرفت؟ یعنی از چه لحظهیی جامعه ایران به اهمیت صنعت نفت و لزوم ملی شدن آن پی برد؟
مطالعات تاریخی نشان میدهد که از زمان کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ به بعد گرایش بسیار روشنی در پهلوی اول برای نوسازی و مدرنیزاسیون ساختار اقتصادی، اجتماعی و اداری ایران وجود داشت. حال آنکه این امر نیازمند چنان منابع مالی بود که اصلا در مخیله کسی نمیگنجد. اگر به منابع رجوع کنیم میبینیم که سنگینترین و بیشترین حجم دولتی و انحصاری شدن در اقتصاد ایران در دوران رضاشاه اتفاق افتاده است. مثلا «رضاشاه» بازرگانی خارجی را دولتی کرد چرا؟ چون برای توسعه ایران به منابعی احتیاج داشت که برخلاف اتحاد جماهیر شوروی از روستا نمیتوانست تامین شود یا برخلاف کشورهای اروپای غربی در شهر وجود نداشت. جامعه ایران بسیار فقیر بود و اقتصاد ایران در وضعیت بسیار شکنندهیی قرار داشت. برای پیشبرد چنین پروژهیی اساسا تکیه دولت به درآمدهای نفت بود.
شما معتقد هستید اینکه نقش سایر نیروهای سیاسی و اجتماعی از جمله دربار، در این فرآیند در سایه نام دکتر مصدق قرارگرفته، درست است؟
بله، باید این را بپذیریم که شکلگیری یک چنین فرآیند مهم و تاثیرگذاری نیازمند ارادهیی بالاتر از اراده و تصمیم یک فرد است. یعنی من این فرض را هم غیرعلمی میدانم که یک نفر به تنهایی، هر کسی و نه فقط مرحوم «مصدق»، توانایی چنین کاری را داشته باشد. مصدق در مجموع سیاستمدار سرسختی بود اما اوج توانایی و درخشش او در همان دورهیی بود که مجموعه آرایش نیروهای سیاسی و طبقات اجتماعی ایران برای ملی شدن صنعت نفت، موجی را ساختند تا او بتواند این موج را نمایندگی کند. همه شخصیتهای بزرگ تاریخی این گونه هستند.
یک مثال مهم برای فهم این سخن ماجرای ترور «رزم آرا» است. رزم آرا در سال ۱۳۲۹ترور شد. در تحلیل موضوع ملی شدن صنعت نفت نباید نقش این ترور را دستکم گرفت. اتهام اصلی رزم آرا که بهدلیل آن ترور شد، توهین او به ملی شدن بود. جالب اینکه عامل این ترور «خلیل طهماسبی» از اعضای «فداییان اسلام» بود. این ترور چنان جوی در ایران ایجاد کرد که دیگر کسی جرات اینکه علیه ملی شدن صنعت نفت در ایران حرف بزند را نداشت. یعنی در این فرآیند ما با پیکره واحدی مواجهیم که نیروهای ملی، نیروهای مذهبی و دربار بخشی از آن بودهاند. یعنی مجموعهیی از نیروها که تبلور و تجسم آنها در مرحوم محمد مصدق با آن سرسختی و لجاجتی که از او سراغ داریم، توانستند صنعت نفت ایران را ملی کنند.
پس چرا برخی میگویند که پس از واقعه ۲۸مرداد شرایط به قبل از دوران ملی شدن صنعت نفت بازگشت؟
ابدا این حرف درست نیست. اتفاقا یکی از نشانهها برای همهگیر بودن خواست ملی شدن صنعت نفت این است که بعد از واقعه ۲۸ مرداد چیزی به حالت سابق برنگشت. ایران مالکیت خود بر نفت را حفظ کرد. یعنی در حقیقت شرایط به قبل از آن برنگشت. فراموش نکنیم که شاه پیش از قرارگرفتن مصدق در مقام نخستوزیری، سند ملی شدن صنعت را امضا و تایید کرد. از این گذشته هم در اظهارات و هم در عملکرد «محمدرضا» هم میتوان حمایت از ملی شدن صنعت نفت را دید.
به عنوان مثال، از بعد از تاسیس اوپک تا زمان سرنگونی شاه، ایران همواره جزو سران جناح رادیکال اوپک بوده است و البته این وضعیت همچنان بعد از انقلاب هم ادامه داشته، جالب است بدانید که نقش ایران و عربستان در اوپک از بدو تاسیس آن تاکنون به اندازه سرسوزنی تغییر نکرده است.
برخی برای انتقاد به دولتی شدن صنعت نفت به استدلالهایی نظیر استقلالسیاسی دولت از جامعه در اثر بینیازی او از درآمدهایی همچونمالیاتمیپـردازند.به نظر شما صنعت نفت عامل اصلی انسداد سیاسی در کشور بوده است؟
این سخن شاید درست باشد اما تاریخ استبداد ایرانی سه هزار ساله است. برخی معتقدند در شکلگیری این فرآیند ساختار اقلیمی از نقش بسزایی برخوردار است. به تاریخ «میراب»ها در ایران دقت کنیم. میدانیم که نخستین پادشاهان ایران میرابها بودهاند یعنی کسانیکه آب توزیع میکردند شاه هم میشدند. خب به جای آب، نفت نشست. اگر دقت کنیم ما شدیدترین شکل استبداد در ایران را قبل از ملی شدن صنعت نفت داریم. در حقیقت این قبیل استدلالها از هر زاویه دیدی که مطرح میشوند، چه چپ مارکسیستی و چه راستها یکی، بر بنیانی بنا نهاده شده که بر اساس آن اقتصاد مهمترین عامل تاثیرگذار بر سیاست تفسیر میشود. «لنین» در کتاب «دولت و انقلاب» میگوید دولت به عنوان نماینده یک طبقه اجتماعی شکل میگیرد و بر سایر طبقات دیکتاتوری اعمال میکند و بعد خود تبدیل به عنصری مستقل شده و ماهیت فراطبقاتی به خود میگیرد و خود حفظ آن شاکله برای دولت یک ماموریت میشود. در درس مربوط به عمر سازمانها هم داریم که سازمانها در چرخه حیات خود از جایی به بعد اصلیترین ماموریت را حفظ خودشان قرار میدهند.
اما با این استدلالها آیا میتوان گفت صنعت نفت ایران نباید ملی میشد؟ بههر حال از یک دیدگاه علمی جایی برای محکوم کردن یک اتفاق که در تاریخ افتاده، وجود ندارد ضمن اینکه حتی اگر این کار را بتوانیم بکنیم این اتفاق یعنی ملی شدن صنعت نفت محکوم شدنی نیست. ملی شدن صنعت نفت ایران یک گام تاریخی به جلو بود.
شما بهدرستی ملی شدن صنعت نفت را یک گام تاریخی به جلو ارزیابی میکنید، حال آنکه در تجربه تاریخی ما از این ماجرا تجربیاتی از نادیده گرفتن تبعات ورود بیمحابای پول نفت به اقتصاد کشور و در نتیجه تلاطمات سیاسی و اجتماعی بزرگ در جامعه تا شکست طرحهایی همچون حساب و صندوق ذخیره ارزی مشاهده میشود. آیا وقت آن نرسیده که بپذیریم اقتصاد ایران رویای رشد بدون درآمدهای نفتی را در سر میپروراند؟
قطعا همینطور است. در پاسخ به این سوال بر یک مفهوم کلیدی تاکید میکنم و آن چیزی نیست جز «تجربه. » آنچه شما به آن اشاره کردید حاصل تجربه تاریخی ما ایرانیها بوده است. امروز ما به تجربه دانستهایم که سرازیر شدن پول نفت به اقتصاد ملی، گذشته از تبعات اقتصادی چه تبعات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به همراه میآورد و جالبتر اینکه ما دائما درحال تجربهاندوزی در این عرصه هستیم. به اقدامات دولت در این عرصه دقت کنید.
اقدام دولت در هدفمند کردن یارانهها را گامی به جلو میدانم. در این دوره آمدند درآمدهای نفتی را به شکل هدفمند بین مردم تقسیم کردند. این حرکت به هر حال یک گام به سمت دموکراسی است. این کار بهتر از این است که عدهیی برای درآمدهای نفتی تصمیمات غیراقتصادی یا بدون صرفه اقتصادی و کارآمدی بگیرند. همین حرکت را با کاری که هویدا میکرد، مقایسه کنید. او پول نفت را تماما به واردات مواد غذایی و مصرفی اختصاص داد که در اثر آن روستا و حاشیه شهر فراموش شد. ما پله به پله تجربیات بهتری کسب کردیم. نکته بعد اینکه ما در این مسیر همواره رد پای مردم را میبینیم. دولتی مثل دولت «احمدینژاد» مخلوق افزایش درآمدهای نفتی است. رقابتهای انتخاباتی سال۸۴ را به یاد بیاوریم. چند کاندیدا با شعار توزیع درآمدهای نفتی به میدان آمدند و چند کاندیدا با شعار توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی. فرض کنیم نفر دوم دور اول انتخابات۸۴ آقای احمدینژاد نبود. نفر بعدی با شعار تقسیم پول نفت موفق به جلب آرا شده بود.
این یک تجربه برای مردم ما است یعنی برای شناخت تحولات سیاسی و اجتماعی در یک جامعه نباید خیلی به دنبال عواملی بیرون از آن جامعه بود. سطح آگاهیهای منبعث از تجربیات گذشته رفتارها و کنشهای اجتماعی و سیاسی در جامعه را شکل میدهد. این مساله در همه جوامع صادق است. در یونان حزبی که کنار گذاشتن سیاست ریاضت اقتصادی از طریق خروج از اتحادیه اروپا را تجویز میکرد، رای نیاورد. چرا؟ چون مردم، دولت پوپولیست را تجربه کردهاند. مردم ما پوپولیسم را تجربه نکرده بودند که در این هشت سال اخیر تجربه کردند. ما در سال ۱۳۹۰ بهازای هر ایرانی دوهزاردلار درآمد ناشی از صادرات نفت داشتیم. این درآمد در تاریخ ایران بیهمتاست. دولت آقای احمدینژاد در سال۹۰ چیزی حدود یک ششم این پول را به ایرانیها داده. منتها درآمد آنقدر زیاد بود که کمبود آن دیده نشد. از این به بعد اگر کسی بیاید و بگوید پول نفت سر سفره میآورد دیگر کسی باور نخواهد کرد.
اما نگفتید راهحل برای رسیدن به رشد اقتصادی بدون اتکا بر درآمد نفت چیست؟
راهی جز آزاد کردن اقتصاد نداریم. تا زمانی که اقتصاد ایران آزاد نشود هرقدر پول وارد اقتصاد شود همین است. نهاد دولت همیشه میل به ریخت و پاش دارد چه در ایران و چه در امریکا. بنابراین به نظر من ریختن نفت در حوضی که هزار سوراخ دارد هیچ عایدی برای ما ندارد. در سایه اقتصاد آزاد و با حفظ قدرت خرید طبقات محروم و با برقراری نظام تامین اجتماعی نیرومند و خصوصیسازی کامل است که میتوان نسبت به نحوه مصرف درست درآمدهای نفتی امیدوار بود. از طرف دیگر بحث دموکراسی همچنان از اهمیت برخوردار است. دموکراسی سرعتش به سمت توسعه کمتر از استبداد است ولی چون با ثباتتر است در نهایت دموکراسی جلو میافتد. فرق دموکراسی و استبداد در اقتصاد به مسابقه لاکپشت و خرگوش میماند. همیشه لاکپشت برنده است. در حوزه نفت مهم این است که دموکراسی داشته باشیم منتها اینها به هم پیوسته است یعنی یک دور درست شده.
اما اگر دولت تمایلی به آزادسازی اقتصاد نداشت، تکلیف چیست؟
معنی این حرف این است که با دستورالعمل، اقتصاد آزاد نمیشود یعنی با فرمان و اراده دولتمردان اقتصاد آزاد نمیشود. آزادسازی اقتصادی از یک لحظه آغاز میشود و آن لحظهیی است که دولت ضرورت این مساله را درک کند. شاید اقدامات احمدینژاد را بتوان برای حصول این درک از شرایط اقتصادی کشور از سوی دولت روحانی، مفید ارزیابی کرد. چون امروز در نتیجه اقدامات احمدینژاد درآمد نفت برای کسی قابل محاسبه نیست تا وعده بدهد که بدون اتکا به بخش خصوصی، مترو، آزادراه و کارخانه خواهد ساخت. در حقیقت آقای احمدینژاد سهم نفت در اقتصاد ایران را از موضوعیت انداخته است. یعنی اگر بشکهیی صددلار درآمد نفتی داشته باشیم باید همه آن را به مردم بدهیم. نکته فقط اینجاست که اگر درآمد نفتی به زیر صددلار سقوط کرد باید چه کنیم؟ ما در سال۱۳۹۰ حدود ۱۲۰میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم در حالی که دولت حتی ۱۶هزارمیلیاردتومان هم خرج بودجه عمرانی نکرد.
منبع: نفتنا
مهدی الیاسی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران روز دختر دولت سیزدهم دولت رئیس جمهور مجلس شورای اسلامی رافائل گروسی انتخابات سید ابراهیم رئیسی رهبر انقلاب حجاب انتخابات مجلس
قتل تهران پلیس هواشناسی شهرداری تهران سلامت بارش باران آموزش و پرورش سیل شهرداری قوه قضاییه سازمان هواشناسی
گاز نمایشگاه نفت مالیات خودرو قیمت طلا قیمت خودرو مسکن قیمت دلار حقوق بازنشستگان ایران خودرو بازار خودرو بانک مرکزی
نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون فضای مجازی محمدمهدی اسماعیلی کتاب سینمای ایران سریال دفاع مقدس تئاتر موسیقی سینما
اینوتکس دانشجویان دانش بنیان
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل جنگ غزه فلسطین رفح حماس آمریکا روسیه حمله به رفح نوار غزه طوفان الاقصی
فوتبال استقلال پرسپولیس رئال مادرید لیگ برتر دورتموند ذوب آهن بازی باشگاه استقلال لیگ برتر ایران نساجی لیگ برتر فوتبال ایران
تبلیغات عیسی زارع پور اینترنت اپل سامسونگ ناسا آب گوگل مایکروسافت
سرطان سنگ کلیه هندوانه کبد چرب کمردرد اعتیاد ناباروری بیماران خاص بیمه سبزیجات