چهارشنبه, ۶ تیر, ۱۴۰۳ / 26 June, 2024
مجله ویستا

شیر ایرانی و عقاب امریكایی


شیر ایرانی و عقاب امریكایی

با گذشت بیش از۱۵۰ سال از اولین ارتباطات وتعاملات ملتین و دولتین ایران وامریكا امروز سطح و نوع این روابط دروضعیت ویژه ای است كه ویژگی این وضعیت معلول عوامل گوناگونی است كه دراین نوشتار به اختصار به برخی ازانها ومهمترین چالشهای موجود وچشم انداز قابل تصور اشاره خواهم كرد

●اشاره :

زمانی كه میرزا ابوالحسن شیرازی اولین فرستاده سیاسی یا سفیر ایران در عهد ناصری با حكم ناصر الدین شاه مامور به تاسیس سفارت درینگه دنیا یعنی ممالك امریكا یا ایالات متحده امریكا شد تصور نمی كرد كه روزی مسائل فیمابین تهران – واشنگتن انقدر پیچیده وبغرنج شود كه گره گشایی تئوریك ازان ؛ موضوع صدها سمینار و پژوهش قرار گیرد تا بلكه كور سویی برای گره گشایی عملی بتوان تصور كرد. این ابهام و حیرت منحصر به حاجی واشنگتن نبود كه مردی ساده وسنتی وبیگانه ازدنیای مدرن بود و می نمود؛ ساموئل بنجامین اولین سفیر امریكا درایران نیز چنین چشم اندازی را در روابط فیمابین تصور نمی كرد. بهرحال با گذشت بیش از۱۵۰ سال از اولین ارتباطات وتعاملات ملتین و دولتین ایران وامریكا امروز سطح و نوع این روابط دروضعیت ویژه ای است كه ویژگی این وضعیت معلول عوامل گوناگونی است كه دراین نوشتار به اختصار به برخی ازانها ومهمترین چالشهای موجود وچشم انداز قابل تصور اشاره خواهم كرد .

۱- پیشینه تاریخی روابط ایران وامریكا :

دریك سطح كلان روابط ایران وامریكا به ۳دوره قابل تقسیم وتفكیك است ومولفه اصلی سازنده هردوره ؛ ویژگیهای مشترك حاكم براین روابط می باشد . این دوره ها عبارتند از:

الف : دوره روابط ابتدایی ؛ محدود وخنثی : این دوره نزدیك به ۱۰۰سال ازعهد ناصری تا اشغال ایران توسط متفقین درسال ۱۳۲۰برابر با ۱۹۴۱میلادی ادامه داشت . دران زمان اصل بی طرفی وانزوا مبتنی بردكترین مونروئه برسیاست خارجی امریكا حاكم بود ازاین رو واشنگتن اساسا درصحنه بین المللی سودایی درسر نداشت وتمام هم وغم دولتهای ملی وایالتی توسعه همه جانبه این كشور درچارچوب مرزهای كشوری بود و دورافتادگی جغرافیایی این سرزمین نوعی فرصت تاریخی برای امریكاییان ایجاد نمود تا فرایند ملت سازی دراین كشور دور از بحرانهای شایع قرن نوزدهم سامان یابد . ایران نیز دراین سالها محل تنازع وكشاكش منافع دولتین روس وبریتانیا بود و دول دیگر ی كه سیاستهای توسعه طلبانه واستعماری داشتند مثل فرانسه وپرتغال و... نیز براساس قرارداد نانوشته با متحدین قدرتمند خود درمسكو ولندن؛ چشم طمع از ایران بریده بودند و المان نیز زمانی كه جای پایی درایران یافت وچراغ سبزی ازجانب رضا شاه دید وارد چالشهای جدی با دول روسیه وبریتانیا شد كه شرح ان درقالب دوجنگ جهانی قرن بیستم قابل جستجو ست .بهرحال چنین شرایطی موجب شد روابط دوكشور دراین دوره طولانی به تبادل سفیر ؛ برخی سفرهای اتباع دوكشور وبرخی فعالیتهای علمی وفرهنگی واقتصادی محدودامریكاییان در ایران منحصر شود. برای نمونه می توان به سفر جاستین پاركینز (Justin parkins) و آساهیل گرانت (asahil grant) دونفر ازمیسیونرهای معروف امریكایی به ایران درسال ۱۸۳۴میلادی برابر با ۱۲۱۳هجری شمسی اشاره كرد. مورد دیگر ارتباط مستقیم امیر كبیر با امریكاییان برای احداث پایگاه دریایی دربوشهر بود .احداث راه اهن ازخلیج فارس به تهران نیز ازدیگر محورهای مذاكره برای همكاری دولتین ایران وامریكا دراواخر قرن نوزدهم بود كه به علت فشار بریتانیا به سرانجام نرسید وماجرای استخدام مورگان شوستر وآرتور میلیسپوی امریكایی نیزبرای اصلاح امور مالی وگمركی ایران دردوره مشروطه نیز به اولتیماتوم روسها وانگلیسی ها انجامید .اما دراین دوره علی رغم سطح محدود مناسبات فیمابین ؛ تصور مثبتی ازدوكشور نزد افكار عمومی وصاحب منصبان سیاسی ایران وامریكا وجود داشت كه یكی از دلایل عمده ان اشتراك دوكشور دربدبینی وخصومت با انگلستان وسابقه استعماری بریتاینا دردوكشور بود ضمن انكه امریكای تاسیس شده دراواخر قرن هجدهم واستقال یافته در۱۷۷۶سابقه بدی در روابط بین المللی نداشت وكشور ازدیخواهی واستقلال طلبی محسوب می شدو ایران به امریكا بعنوان نیروی سوم نگاه می كرد.

ب : دوره روابط گسترده و راهبردی : این دوره مربوط به سالهای بعد ازجنگ جهانی دوم است .سالهایی كه سیاست خارجی امریكا كاملا ازپیله انزوا خارج شده بود . امریكای نو با ورود به جنگ جهانی دوم حضور قدرتمندی درصحنه بین المللی را نشانه رفته بود . تئوریسین های امریكایی معتقدند قدرت وتوان ملی امریكا انقدر زیاد بود كه نمی توانست منحصر به مرزهای جغرافیایی این كشور بماند واهداف برون مرزی برای سرمایه گذاری ونفوذ جستجو می كرد.اعطای وام های كلان برای بازسازی اروپای ویران شده در جنگ جهانی دوم درقالب طرح مارشال یك نمونه ازاین حضور جدید امریكا درصحنه بین المللی است .ایران نیز شرایط نوینی را تجربه می كرد .۱۰ سال نخست حكومت محمد رضا پهلوی یعنی سالهای ۱۳۲۰ تا۱۳۳۰كه با ضعف و درحاشیه بودن شاه جوان ومیانداری احزاب وگروههای سیاسی همراه بود با ملی شدن صنعت نفت واوج گیری نهضت ملی واتحاد بی نظیر طیفهای میهن گرا و مذهبی به جایی رسید كه هم نظام استبدادی داخلی با نماد حكومت شاهی وهم مناسبات استعماری خارجی با نماد سلطه بریتانیا دراستانه فروپاشی قرار گرفته بود ودراین مقطع حساس روی دیگر چهره ایالات متحده برای ایرانیان به منصه ظهور رسید .روی مداخله جو واستعماری نوین كه درقالب طرح انگلیسی كودتای ۲۸ مرداد (عملیات آژاكس )علیه دولت ملی دكتر مصدق تجلی یافت و حركت بزرگ ملتی كه استقلال وازادی وتوسعه ملی را وجهه همت خود قرارداده بودند به نام امریكا وبه كام انگلستان وامریكا و حكومت پهلوی وبه زیان ملت ایران متوقف شد . این مقطع حساس توام بود با ایجاد شكاف ساختاری در نظام اجتماعی وسیاسی ایران . یعنی شكاف دولت – ملت . درسطح مناسبات خارجی بویژه درارتباط با امریكا رژیم پهلوی استمرارحاكمیت خود را مدیون واشنگتن می دانست و در۲۵سال پس از كودتا تمام تلاش خود را برای تعریف رابطه راهبردی با امریكا بكار گرفت هرچند دراین مسیر با تناقض های ساختاری فراوانی روبرو شد كه بعلت بیگانگی كارگزاران پهلوی دوم از علوم سیاسی و نظریه های نوین سیاست گذاری ازیكسو و عدم رابطه ساختاری رژِیم پهلوی با نخبگان مستقل ازسوی دیگر رابطه تهران – واشنگتن در این دوره ۲۵ساله نیز با فراز ونشیبهای جدی مواجه شد كه مهمترین انها به دوران كندی دراوایل دهه ۴۰ شمسی وكارتر درسالهای پایانی حاكمیت پهلوی باز می گردد.یعنی تحمیل انقلاب سفید درزمان كندی .فشارهای حقوق بشری درزمان كارتر. شاه وكارگزاران او ایران را تابعی ازقدرت جهانی امریكا تعریف كرده بودند وامریكا نیز درچارچوب جنگ سرد واستراتژی كلان مهار كمونیسم ؛ایران را به جهت موقعیت ژئو پلتیك ؛ ساختار حكومتی وسابقه تاریخی بهترین ابزار منطقه ای برای تضمین تامین وانتقال انرژی ومهار كمونیسم می دانست. ازهمین روی وبراساس دكترین دوستونی نیكسون ژاندارمی خاورمیانه ازجانب امریكا به ایران واگذار شد كه پیامد ان افزایش قدرت نظامی واقتصادی رژیم پهلوی ( نه ملت ) دراویل دهه ۷۰ میلادی بود . این اتحاد راهبردی بین دولتین ایران وامریكا ازیك پشتوانه عنكبوتی وسست تهدید می شد. یكی ساختار استبدادی حكومت پهلوی كه با فرهنگ واررشهای دموكراتیك ولیبرال امریكایی سازگار نبود ودیگری سیاست خارجی سلطه جویانه ومداخله گر دولت امریكا كه باخوی استقلال طلبی وازادی خواهی ملت ایران تطابق نداشت .بویژه كه بعد ازكودتا وبرخی رویدادهای دیگر مثل كشته شدن دانشجویان دانشگاه تهران كه به سفر نیكسون معاون وقت رئیس جمهور امریكا معترض بودند و.. نوعی كینه وعداوت نیز درفلب وروح ایرانیان بویژه دانشگاهیان ؛ روشنفكران وروحانیان نسبت به دولت امریكا شكل گرفته بود .ازسوی دیگر اقدامات سركوب گرانه رژیم پهلوی بویژه ازسال ۱۳۳۹به بعد كه ساواك شكل گرفت نیز به پای حماتهای دولت امریكا گذاشته می شد. دراین میان تبلیغات گسترده توده ایها وچپها كه درقالب ادبیات ماركسیستی وارد گفتمان اغلب محافل سیاسی وروشنفكری شده بود وجبهه سرمایه داری وامپریالیسیتی را هدف قرار داده بود درتشدید این بدبینی موثر واقع افتاد.

بدین صورت همانگونه كه بسترهای تاریخی موجبات گذارازمرحله اول مناسبات ایران وامریكا را با رویكرد مثبت فراهم كرد مجددا بسترهای تاریخی موجبات گذار ازمرحله دوم به سوم مناسبات تهران وواشنگتن را البته این بار با رویكرد منفی فراهم ساخت و فصل سوم مناسبات دوكشور رقم خورد.

ج : سالهای پس ازپیروزی انقلاب اسلامی درایران : دوران هماوردی و تقابل

این دوره ۲۷ ساله هرچند با فراز ونشیبهای فراوانی روبرو بوده است اما ویژگی قالب بران تقابل ورجز خوانی متقابل وانكار حقوق ومنافع یكدیگر بوده (به جهت قدرت مادی برتر امریكا بیشتر ازجانب واشنگتن ) به گونه ای كه درمقاطعی روابط دوكشور كه رسما ازجانب امریكا قطع شده بود دراستانه رویارویی نظامی قرار گرفته است . برخلاف دوره اول روابط ایران وامریكا كه دولتین وملتین نسبت به یكدیگر مثبت اندیشی داشتند ودوره دوم كه این مثبت اندیشی به سطح دولتین تقلیل یافت دردوره سوم این مثبت اندیشی به نقطه صفر نزدیك شد. وجای ان را تقابل ورویارویی درهمه عرصه ها گرفت به گونه ای كه ایرانیان امریكا را شیطان بزرگ (great satan) نامیدند كه همه فتنه های عالم زیرسر ان است و امریكا نیز ایرانیان را تروریست و حكومت جمهوری اسلامی را موجب نا امنی وبرهم زننده صلح جهانی وحتی محور شرارت (exis of evil)خواند. مهمترین رویدادهای موثر برمناسبات ایران وامریكا دراین دوره كه مجال شرح انها نیست جهت یاداوری وكمك به تحلیل این نوشتارعبارتند از:

۱- حمایت امریكا از دولت بختیار درماههای پایانی حكومت پهلوی وعدم همكاری یا حمایت ازانقلابیون ومردم

۲- سازماندهی فعالیتهای ضد انقلابی علیه نظام تازه استقرار یافته درسفارت امریكا كه منجر به تسخیر وتصرف ان ازجانب دانشجویان رادیكال وانقلابی شد.

۳- بلوكه كردن بیش از ۱۲میلیارد دلار ازاموال وداراییهای ایران

۴- حمله نظامی به ایران برای ازادی گروگانهای امریكایی وماجرای طبس

۵- طراحی وكمك به چند كودتا علیه جمهوری اسلامی كه مهمترین انها كودتای نوژه بود

۶- تبلیغات گسترده رسانه ای علیه انقلاب اسلامی برای ارتجاعی نشان دادن انقلاب وارزشهای انقلابی موردنظر مردم ( البته برخی تندرویها وكج سلیقگی ها همواره بهانه خوبی به رسانه های غربی داده است )

۷- تحریك عراق برای بهانه قراردادن اختلافات دیرین با ایران وسوء استفاده ازبی ثباتی داخلی كشور برای تجاوز نظامی به ایران وحمایت اشكار ازعراق ازسال سوم جنگ به بعد برای جلوگیری از پیروزی هریك ازطرفین و تحقق استراتژی تضعیف دوجانبه برژینسكی .

۸- افشای ماجرای ایران كنترا درسال ۱۹۸۶كه براساس ان قرار بود امریكا با واسطه ؛ تسلیحات نظامی دراختیار ایران قرار دهد ودرازای ان ایران برای ازادی گروگانهای امریكایی درلبنان میانجیگری كند . سود حاصل ازفروش تسلیحات به ایران نیز دراختیار مخالفان شبه نظامی دولت نیكاراگوئه موسوم به كنترا قرار گیرد.

پی نوشت:

*دانشجوی دكترای تخصصی علوم سیاسی

منابع :

www.iranianjournalist.blogfa.com ۱-

www.parstimes.com/history/us_iran.html۲-

www.mehr.org/index_us_iran.htmwww.fas.org/nuke/guide/iran/doctrine/com۶۳e.htm۳-

en.wikipedia.org/wiki/United_States-Iran_relations ۴-

۵-Robert Mantel, Geoffrey Kemp, U.S. Military Sales to Iran, U.S. Govt. Print. Off,۱۹۷,p.۵۹

۶-Adlam, Iran-U.S. Claims Tribunal Reports, Cambridge University Press

۷-missagh Parsa, States, Ideologies, and Social Revolutions, Cambridge University Press,p.۳۳۶

نویسنده: امیر دبیری مهر*


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.