پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آثار اعمال انسان در قرآن


آثار اعمال انسان در قرآن

دروغ عبارت از سخنی است که با حقیقت و واقعیت مطابقت ندارد و منحرف از حقیقت بوده و مایه انحراف دیگران است

● معنی دروغ

بنابراین دروغ بیان خلاف حقیقت و واقعیتی است که برای فریب دیگران و انحراف فهم آنها از حقیقت و واقعیت گفته می شود.

● علل و عوامل دروغگویی

علل و عوامل دروغگویی متعدد است. مهم تر از همه عوامل، عامل یادگیری دروغ در دوران کودکی و نوجوانی و استمرار آن در سایر مراحل زندگی و عدم برخورد بزرگسالان خانواده و بزرگ ترهای جامعه با این پدیده شوم و رذیله اخلاقی است.

گاهی انگیزه دروغ ترس از بیان واقعیت است. مثلاً کودکی که در منزل اشتباهی می کند، می ترسد که اگر مسئولیت آن را برعهده بگیرد و راست بگوید مورد توبیخ و تنبیه و شماتت و سرزنش واقع شود، به همین جهت از ترس متوسل به دروغ می شود.

گاهی علت دروغگویی خلأ شخصیت می باشد. کسی که نتوانسته است در کاری موفق شود یا مدارجی را طی کند و به موفقیتی که مناسب با وضع فعلی اوست برسد، برای اینکه درنظر دیگران کوچک و تنبل و کودن جلوه نکند، دروغ می گوید و خود را واجد شرایطی ذکر می کند که فاقد آنها است.

محیط ناسالم نیز یکی از دلایل کشیده شدن افراد ضعیف النفس به سمت و سوی دروغ است.

ضعف باورهای دینی و ایمان سطحی نیز یکی دیگر از علل مهم دروغگویی است.

ریا و دورویی و نفاق نیز از عوامل کشیده شدن انسان های سست عنصر به سوی دروغ و دروغگویی است.

فراموش کردن حساب و کتاب قیامت و هزینه گزافی که انسان دروغگو در دنیا و آخرت برای گناه خود باید بپردازد هم از جمله علت های دروغگویی افراد است.

از دیگر عوامل مهم شیوع دروغگویی در خانواده و جامعه آن است که متأسفانه افراد دروغگو، هزینه گناه خود را نمی پردازند! اگر در خانواده و جامعه ، ساز و کار مناسبی برای برخورد با دروغگویان وجود داشته باشد و آنها مجبور شوند هزینه کار خود را بپردازند، این قدر دروغ در جامعه رواج نمی یابد.

در هرحال «دروغ» با هر هدف و انگیزه ای بیان شود آثار مرگبار فردی و اجتماعی فراوانی برجا می گذارد.

اکنون نگاهی کوتاه و گذرا به آیات قرآن که در خصوص دروغ و آثار دروغ و دروغگویی است داریم:

● مرگ بر دروغگویان!

قتل الخراصون

مرگ بر دروغ زنان (ذاریات۱۰)

در این آیه خداوند متعال با لحنی کوبنده می فرماید: مرگ بر دروغگویان ! این شعار سرشار از شعور، باید در یک جامعه توحیدی زنده و مورد توجه آحاد مؤمنان باشد تا آنها هرگز به گناه بزرگ دروغ نزدیک نشوند!

مفسر تفسیر نور ذیل این آیه نوشته است:

نفرین و شعار مرده باد...، شعار قرآنی است. جامعه اسلامی باید با قاطعیت، افراد نااهل را طرد نماید.

در تفسیر نمونه هم درباره این آیه آمده است: خداوند متعال در این آیه دروغگویان و دروغ پردازان را شدیدا مورد مذمت و تهدید قرار داده و می فرماید: «کشته شوند دروغگویان، و مرگ بر آنها»!(قتل الخراصون).

واژه خراص به معنی دروغ نیز به کار رفته است. به این ترتیب «خراصون»، کسانی هستند که حرف های بی پایه و بی سروته می زنند، و منظور در اینجا- به قرینه آیات بعد- آنهایی هستند که: درباره قیامت با سخنان بی پایه و دور از منطق، قضاوت کنند. ولی، به هر صورت، این جمله، به صورت نفرین است بر دروغگویان، نفرینی که نشان می دهد آنها موجوداتی هستند شایسته مرگ و نابودی، و آن چنانند که «عدمشان به ز وجود».

بعضی نیز «قتل» را در اینجا به معنی لعن و طرد و محرومیت از رحمت خدا، تفسیر کرده اند.

و از اینجا می توان این حکم کلی را نیز استفاده کرد، اصولا قضاوت هایی که مدرک روشنی ندارند و بر پایه حدس و تخمین و گمان های بی اساس است، کاری گمراه کننده و مستحق نفرین و عذاب است.

● وای بر دروغگویان

ویل لکل افاک اثیم

وای بر هر دروغگوی گنهکار (جاثیه۷)

«ویل» نفرینی است که به معنی «هلاک باد» است و در قرآن کریم ۲۷ بار تکرار شده است.

مفسر تفسیر نور ذیل این آیه نوشته است؛

این واژه در موارد مختلف و متعددی در قرآن بکار رفته است؛ هم در مورد خائنان فرهنگی به کار رفته است، آنان که با دست خود مطالبی می نویسند و به خداوند نسبت می دهند، «فویل للذین یکتبون الکتاب بایدیهم ثم یقولون هذا من عندالله»(بقره ۷۹) هم د رمورد ظالمان اقتصادی همچون کم فروشان، «ویل للمطففین»(مطففین ۱) هم در مورد منحرفان اعتقادی مثل کافران، «ویل للکافرین»(ابراهیم ۲) و مشرکان. «ویل للمشرکین»(فصلت ۶) و هم در مورد کسانی که اولیای الهی و حقایق را مسخره می کنند. «ویل لکل همزه لمزه »(همزه ۱)

کیفر الهی با جرم مناسب است، کیفر کسی که سخن پیامبر را می شنود ولی گویا نشنیده و با این عمل دل پیامبر را به درد می آورد عذاب الیم است و کیفر کسی که با مسخره توهین می کند، عذاب مهین است. واژه بشارت در مورد خبر خوش به کار می رود، اما خداوند در این آیات، وعده عذاب را برای کافران، بشارت خوانده است. گویا بهترین خبر برای معاندان، خبر عذاب است!

در تفسیر نمونه هم ذیل این آیه آمده است:

«أفاک» به معنی کسی است که بسیار دروغ می گوید، و گاه به کسی که دروغ بزرگ می گوید- هر چند زیاد هم نباشد- گفته شده است.

«أثیم» به معنی مجرم و گنهکار است و معنی مبالغه را می دهد.

از این آیه به خوبی روشن می شود که موضعگیری خصمانه در برابر آیات الهی، کار کسانی است که سر تا پا آلوده به گناه و کذب و دروغ اند، نه پاک نهادان راستگو.

پس از آن به چگونگی موضعگیری های آنها اشاره کرده، می افزاید: «پیوسته آیات الهی را که بر او تلاوت می شود می شنود، اما بر اثر تکبر همواره اصرار بر مخالفت دارد، گویی اصلا آن را نشنیده» (یسمع آیات الله تتلی علیه ثم یصر مستکبرا کان لم یسمعها).

و به این ترتیب آلودگی به گناه و دروغ، و همچنین کبر و خودبینی سبب می شود که انسان این همه آیات را نشنیده بگیرد، و خود را به کرگوشی بزند، همان گونه که در آیه ۷ سوره «لقمان» نیز آمده است: «و اذا تتلی علیه آیاتنا ولی مستکبرا کان لم یسمعها کان فی اذنیه وقرا: «و هنگامی که آیات ما بر او خوانده می شود مستکبرانه روی برمی گرداند؛ گویی آن را نشنیده است، گویی اصلا گوش هایش سنگین است.»

و در پایان آیه، آنها را شدیدا به کیفر سختی تهدید کرده، می فرماید: «چنین کسی را به عذاب دردناک بشارت بده»! (فبشره بعذاب الیم).

● دروغ سرچشمه همه گناهان

مفسر تفسیر نمونه ذیل آیه ۵۰۱ سوره نحل بحث مبسوطی درباره زشتی دروغ و نیز اینکه دروغ سرچشمه همه گناهان است، دارد و می نویسد: این آیه از آیات تکان دهنده ای است که: در زمینه زشتی دروغ سخن می گوید و دروغگویان را در سر حد کافران و منکران آیات الهی قرار می دهد، گرچه مورد آیه، دروغ و افترا بر خدا و پیامبر(ص) است، ولی، به هر حال زشتی دروغ اجمالا در این آیه مجسم شده است.

اصولا در تعلیمات اسلام، به مساله راستگویی و مبارزه با کذب و دروغ فوق العاده اهمیت داده شده است که نمونه های آن را به طور فشرده و فهرست وار ذیلا ملاحظه می کنید:

۱-راستگویی و اداء امانت دو نشانه بارز ایمان و شخصیت انسان است، حتی دلالت این دو، بر ایمان از نماز هم برتر و بیشتر است.

امام صادق(ع) در این باره فرموده اند: «نگاه به رکوع و سجود طولانی افراد نکنید، چرا که ممکن است عادت آنها شده باشد، به طوری که اگر آن را ترک کنند ناراحت شوند، بلکه نگاه به راستگویی و امانت آنها کنید».(۱)

ذکر این دو با هم (راستگویی و امانت) به خاطر این است که: «ریشه مشترکی دارند، زیرا راستگویی چیزی جز امانت در سخن نیست، و امانت همان راستی در عمل است.

۲-دروغ سرچشمه همه گناهان

در روایت اسلامی دروغ، به عنوان «کلید گناهان» شمرده شده است، علی(علیه السلام) فرموده اند: «راستگویی دعوت به نیکوکاری می کند، و نیکوکاری دعوت به بهشت».(۲)

و در حدیثی از قول امام باقر(ع) نقل شده است: «خداوند متعال برای شر و بدی، قفلهایی قرار داده و کلید آن قفلها شراب است (چرا که مانع اصلی زشتی ها و بدیها عقل است و مشروبات الکلی عقل را از کار می اندازد) و دروغ از شراب هم بدتر است»!(۳)

امام عسکری(ع) نیز در این باره فرموده اند: «تمام پلیدی ها در اطاقی قرار داده شده، و کلید آن دروغ است».(۴)

رابطه دروغ و گناهان دیگر از این نظر است که: انسان گناهکار هرگز نمی تواند، راستگو باشد، چرا که راستگویی موجب رسوایی او است، و برای پوشاندن آثار گناه، معمولا باید متوسل به دروغ شود.

و به عبارت دیگر، دروغ انسان را در مقابل گناه آزاد می کند، و راستگویی محدود.

اتفاقاً این حقیقت در حدیثی که از پیامبر(ص) نقل شده کاملا تجسم یافته، حدیث چنین است:

شخصی به حضور پیامبر(ص) رسید، عرض کرد: من نماز نمی خوانم، عمل منافی عفت انجام می دهم، دروغ هم می گویم! کدام را اول ترک بگویم؟!

پیامبر(ص) فرمود: دروغ را! او در محضر پیامبر(ص) تعهد کرد که هرگز دروغ نگوید. هنگامی که خارج شد، وسوسه های شیطانی برای عمل منافی عفت در دل او پیدا شد، اما بلافاصله در این فکر فرو رفت، که اگر فردا پیامبر(صلی الله علیه وآله) از او در این باره سؤال کند، چه بگوید؟ بگوید: چنین عملی را مرتکب نشده است، این که: دروغ است و اگر راست بگوید: حد بر او جاری می شود، و همین گونه در رابطه با سایر کارهای خلاف این طرز فکر و سپس خودداری و اجتناب برای او پیدا شد و به این ترتیب، ترک دروغ سرچشمه ترک همه گناهان او گردید.

۳-دروغ سرچشمه نفاق است

راستگویی یعنی هماهنگی زبان و دل، و بنابراین دروغ ناهماهنگی این دو است، و نفاق نیز چیزی جز تفاوت ظاهر و باطن نیست.

در آیه ۸۷ سوره «توبه» آمده است: فاعقبهم نفاقاً فی قلوبهم الی یوم یلقونه یما أخلفوا الله ما وعدوه و بما کانوا یکذبون: «اعمال آنها نفاقی در دلهایشان تا روز قیامت ایجاد کرد، به خاطر این که عهد خدا را شکستند و به خاطر این که دروغ می گفتند».

۴-دروغ با ایمان سازگار نیست

این واقعیت نه فقط در آیه مورد بحث بلکه در سایر احادیث اسلامی نیز، منعکس است به عنوان مثال: در حدیثی چنین آمده است:

«از پیامبر پرسیدند آیا انسان با ایمان ممکن است (گاهی)ترسو باشد.

حضرت فرمود: آری.

باز پرسیدند: آیا ممکن است (احیانا) بخیل باشد.

پیامبر(ص) فرمود: آری.

پرسیدند: آیا ممکن است کذاب و دروغگو باشد؟

حضرت محمد(ص) فرمود: نه!(۵)

زیرا دروغ از نشانه های نفاق است و نفاق با ایمان سازگار نیست.

و نیز به همین دلیل این سخن از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل شده است: «انسان هیچ گاه طعم ایمان را نمی چشد، تا دروغ را ترک گوید خواه شوخی باشد یا جدی».(۶)

در حدیث دیگری، نظیر همین معنی، از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل شده، و در پایان آن به آیه مورد بحث استدلال گردیده است.

۵- دروغ نابودکننده سرمایه اطمینان است.

می دانیم مهم ترین سرمایه یک جامعه اعتماد متقابل و اطمینان عمومی است، و مهم ترین چیزی که این سرمایه را به نابودی می کشاند دروغ و خیانت و تقلب است، و یک دلیل عمده براهمیت فوق العاده راستگویی و ترک دروغ در تعلیمات اسلامی، همین موضوع است.

در احادیث اسلامی آمده است: پیشوایان دین مؤمنان را از دوستی با چند طایفه از جمله دروغگویان شدیدا نهی کرده اند؛ چرا که آنها قابل اطمینان نیستند.

علی(علیه السلام) در کلمات قصارش فرموده است:

«از دوستی با دروغگو بپرهیز، که او همچون سراب است، دور را در نظر تو نزدیک و نزدیک را دور (نمایان) می سازد.»(۷)

البته سخن درباره زشتیهای دروغ و فلسفه آن و همچنین علل پیدایش دروغگویی از نظر روانی و راههای مبارزه با آن بسیار زیاد است که باید آن را در کتاب های اخلاقی جست وجو کرد.(۸)

دروغ بستن به خدا بزرگترین ظلم است

... فمن اظلم ممن افتری علی الله کذبا

پس چه کسی ستمکارتر از کسی است که به خداوند دروغ ببندد...

(انعام ۴۴۱)

براساس این آیه: دروغ بستن به خداوند یکی از بزرگ ترین ستم ها است. مفسر تفسیر نمونه ذیل این آیه نوشته است:

از این آیه استفاده می شود که دروغ بستن به خدا یکی از بزرگترین ستم ها است.

مفسر تفسیر نور هم ذیل این آیه نوشته است:

افترا بر خداوند، بزرگترین ظلم است.

● دروغگو کم حافظه است

... و جائوا علی قمیصه بدم کذب

و پیراهن او (یوسف) را با خونی دروغین (آغشته کردند و نزد یعقوب) آوردند، (یوسف۸۱) یکی از ویژگی افراد دروغگو، کم حافظگی آنها است. دروغ واقعیت و حقیقت ندارد و کسی که به امر واهی و غیرواقعی دروغ متوسل شود تا از حقیقت فرار کند، خود را گرفتار انواع و اقسام مشکلات می کند! در تفسیر نور ذیل این آیه آمده است:

حضرت یعقوب به برادران یوسف فهماند که ادعای آنها باورکردنی نیست!

مفسر تفسیر نمونه نیز در این باره نوشته است:

برادران یوسف برای این که: نشانه زنده ای نیز به دست پدر ندهند، «پیراهن یوسف را با خونی دروغین آغشتند.» (خونی که از بزغاله یا بره یا آهو گرفته بودند) (و جائوا علی قمیصه یدم کذب)

اما از آنجا که دروغگو حافظه ندارد، و از آنجا که یک واقعه حقیقی پیوندهای گوناگونی با کیفیت ها و مسائل اطراف خود دارد- که کمتر می توان همه آنها را در تنظیم دروغین آن منظم ساخت- برادران از این نکته غافل بودند که لااقل پیراهن یوسف را از چند جا پاره کنند تا دلیل حمله گرگ باشد! آنها پیراهن برادر را که صاف و سالم از تن او بیرون آورده بودند خون آلود کرده نزد پدر آوردند، پدر هوشیار و پرتجربه همین که چشمش به آن پیراهن افتاد، همه چیز را فهمید و گفت: شما دروغ می گویید: «بلکه هوس های نفسانی شما این کار را برایتان آراسته کرده است» و این نقشه های شیطانی را کشیده است. ( قال بل سولت لکم انفسکم امرا»

در بعضی از روایات آمده است: او پیراهن را گرفت و پشت روکرد و صدا زد: پس چرا جای دندان و چنگال گرگ در آن نیست!» (۹)

و به روایت دیگری پیراهن را به صورت انداخت وفریاد کشید و اشک ریخت و گفت: « این چه گرگ مهربانی بوده است که فرزندم را خورده ولی به پیراهنش کمترین آسیبی نرسانده است.»

● دروغگویان در قیامت روسیاهند

و یوم القیامه تری الذین کذبوا علی الله وجوههم مسوده...

و روز قیامت کسانی که به خدا دروغ بستند را می بینی که صورتهایشان سیاه است... (زمر۰۶)

یکی از آثار فوق العاده وحشتناک دروغ، خصوصا دروغ بستن به خداوند متعال، روسیاهی دروغگویان در قیامت است.

براین اساس دروغگویان به وسیله چهره های سیاهی که دارند، در قیامت شناخته و رسوا می شوند.

در تفسیر نور ذیل این آیه آمده است:

دروغ بستن به خداوند نمونه های بسیاری دارد که عبارتند از:

شرک به خدا، تشبیه خدا به چیزی، فرشتگان را فرزند خدا خواندن، کار زشت خود را به خدا نسبت دادن، ادعای خدایی یا پیامبری، تحریف و بدعت در قوانین الهی و جعل حدیث از قول پیامبر(ص) و ائمه(ع) و...

روسیاهی واقعی و سیاهی دل در قیامت ظاهر می شود. کسانی که وجهه نورانی خداوند را با دروغ (نزد مردم) تاریک می کنند، کیفرشان آن است که صورت خودشان در قیامت سیاه شود!

مفسر تفسیر نمونه هم ذیل این آیه نوشته است: روسیاهی دروغگویان در قیامت نشانه ذلت و خواری و رسوایی آنها است زیرا عرصه قیامت، عرصه بروز اسرار نهان و تجسم اعمال و افکار انسان ها است، کسانی که در این دنیا قلب های سیاه و تاریک داشتند، و اعمالشان نیز همچون افکارشان تیره و تار بوده است در آنجا این حال درونی آنها به برون منتقل می شود، و چهره هایشان تاریک و سیاه خواهد بود.

به تعبیر دیگر: در قیامت ظاهر و باطن یکی می شود، و صورت ها به رنگ دل ها درمی آید، آنهایی که قلبی تاریک دارند، صورتی تاریک خواهند داشت و کسانی که قلبهایشان نورانی است، صورتهایشان نیز چنین است.س چنان که در آیات ۶۰۱ و ۷۰۱ سوره «آل عمران» آمده است یوم تبیض وجوه و تسود وجوه فاما الذین اسودت وجوههم أکفرتم بعد ایمانکم فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون¤ و اما الذین ابیضت وجوههم ففی رحمه الله هم فیها خالدون: «در آن روز صورت هایی سفید و صورتهایی سیاه می گردد، کسانی که صورتهایشان سیاه شده (به آنان گفته می شود:) آیا بعد از ایمان کافر شدید؟ اکنون بچشید عذاب را به خاطر کفرتان، و آنهایی که چهره هایشان سفید و نورانی است در رحمت خدا جاودانه خواهند ماند.»

جالب توجه این که بعضی از روایات که از منابع اهل بیت(ع) نقل شده، استفاده می شود که: دروغ بستن بر خداوند، که مایه روسیاهی در قیامت است معنی گسترده ای دارد که ادعای امت و رهبری به ناحق را، نیز شامل می شود، چنان که «صدوق» در کتاب «اعتقادات» از امام صادق(ع) نقل می کند، هنگامی که از تفسیر این آیه، از آن حضرت سؤال کردند فرمود: «منظور کسی است که خود را امام پندارد در حالی که امام نباشد. گفتند: هر چند از نسل علی(ع) و اولاد فاطمه(ع) باشد.»(۰۱)

این در حقیقت، بیان یک مصداق روشن است، چرا که ادعای امامت و رهبری الهی، اگر واقعیت نداشته باشد، از واضح ترین مصداق های دروغ بر خدا است.

نسبت دروغ به پیامبر و ائمه، نسبت دروغ به خداوند است

همچنین کسانی که به پیامبر(ص) یا امام بر حق، نسبت دروغ دهند، آن نیز در واقع دروغ بر خدا است، چرا که آنها از خود چیزی نمی گویند.

لذا در حدیث دیگری از امام صادق(ع) آمده است: «هر کس حدیثی از ما نقل کند، ما روزی از او سؤال خواهیم کرد: اگر راست گفته باشد و حدیث از ما بوده، سخن حقی را به خدا و پیامبرش نسبت داده است، و اگر بر ما دروغ بسته، بر خدا و رسول او دروغ بسته است. زیرا ما هنگامی که حدیثی می گوییم نمی گوییم: فلان و فلان گفته اند، بلکه می گوییم: خدا گفته، پیامبرش گفته است، سپس این آیه را تلاوت فرمود: و یوم القیامه تری الذین کذبوا علی الله وجوههم مسوده...»(۱۱)

این حدیث، به خوبی نشان می دهد که امامان اهلبیت(ع)، از خود چیزی نمی گفتند، و تمام احادیث صحیح و معتبری که از آنها نقل شده، بازگشت به احادیث پیامبر(ص) می کند، و این نکته ای است که، برای همه دانشمندان اسلام قابل دقت است.

بنابراین، افرادی هم که امامت آنها را نپذیرفته اند باید سخنانشان را به عنوان روایاتی از پیامبر(ص) بپذیرند، به همین مضمون، حدیث دیگری از امام صادق(ع) در «کافی» نقل شده است که فرموده اند: «حدیث هر یک از ما امامان، حدیث دیگری است و حدیث (همه) ما حدیث رسول الله است.»(۲۱)

● کسانی که بر خدا دروغ می بندند رستگار نمی شوند

... ان الذین یفترون علی الله الکذب لایفلحون متاع قلیل و لهم عذاب الیم

... کسانی که به خدا دروغ می بندند رستگار نمی شوند بهره اندک (از کارهایشان حاصل) می شود، در حالی که برای آنها (در آخرت) عذاب دردناک است.

کسانی که می خواهند از جانب خداوند متعال سخن بگویند باید خیلی مراقب باشند و دقت کنند که دقیقاً آنچه را که خداوند سبحان فرموده است بیان نمایند و چیزی از خودشان بر آن اضافه یا از آن کم نکنند!

صراطی به نازکی مو و تیزی شمشیر در اینجا وجود داردکه اندک غفلتی از آن موجب پشیمانی ابدی می شود!

مفسر تفسیر نور ذیل این آیه آورده است:

در مورد حلال و حرام ها، اظهار نظرهای بی جا و بی دلیل نکنیم (یا باید مجتهد باشیم یا از مجتهد تقلید کنیم).

بدعت در دین و احکام آن ممنوع است، دروغگو رستگار نمی شود. انگیزه بسیاری از بدعت ها در دین، رسیدن به دنیا است. شکستن مرزهای حلال و حرام هم شقاوت دنیا را به دنبال دارد و هم عذاب آخرت را.

مفسر تفسیر نمونه هم ذیل این آیه نوشته است:

دروغگویان هرگز رستگار نخواهند شد. اصولا دروغ و افترا، مایه بدبختی و عدم رستگاری است درباره هرکس که باشد تا چه رسد به این که: درباره خداوند بزرگ صورت گیرد که گناه و آثار سوء آن، مضاعف می شود.

● آثار دروغ

از آنچه گفته شد می توان به صورت خلاصه گفت که دروغ دارای آثار زیانبار و مهلک زیر است:

۱- مرگ و لعنت و نفرین دروغگویان را دربرمی گیرد.

۲- دروغگویی انسان را به وادی های واهی و دور از حقیقت و واقعیت می کشاند.

۳- دروغگویی موجب محرومیت از رحمت خداوند متعال است.

۴- دروغ موجب گمراه شدن دروغگویان می شود.

۵- دروغ انسان را به جهل و بی خبری و توهم می کشاند.

۶- دروغ نوعی خیانت به حقیقت و درستی است!

۷- دروغگویی با گناهکاری نسبت مستقیم دارد و انسان را به گناه می کشاند.

۸- عذاب دردناک اخروی در انتظار دروغگویان است.

۹- دروغ کلید سایر گناهان است.

۱۰- دروغ از شراب بدتر است و آثار خطرناک تر دارد!

۱۱- دروغ سرچشمه نفاق است.

۱۲- دروغگو طعم ایمان واقعی را نمی چشد!

۱۳- مؤمنان به دروغگو اعتماد نمی کنند.

۱۴- دروغ بستن به خدا، بزرگ ترین ظلم است.

۱۵- دروغ حافظه انسان را کم می کند!

۱۶- دروغگویان در قیامت روسیاهند.

۱۷- دروغگویان در قیامت خوار و ذلیل و رسوا می شوند.

۱۸- دروغگویان اگر توبه و جبران نکنند، الی الابد در آتش دوزخ گرفتار می شوند.

۱۹- حاصل دروغ، شقاوت دنیوی و عذاب اخروی برای دروغگویان است!

علی کامران

پی نوشتها

۱- سفینه البحار ماده صدق به نقل از کتاب کافی

۲- «مشکاه الانوار»، صفحه ۲۷۱.

۳- «اصول کافی»، جلد۲، صفحه ۸۳۳.

۴- «جامع السعادات»، جلد۲، صفحه ۳۳۲- «بحارالانوار»، جلد۶۶، صفحه ۳۶۲.

۵- «جامع السعادات»، جلد۲، صفحه ۲۲۳- «بحارالانوار»، جلد۶۶، صفحه ۲۶۲.

۶- «وسائل الشیعه»، جلد ۲۱، صفحه ۰۵۲- «بحارالانوار»، جلد۶۶، صفحه ۹۴۲.

۷- «نهج البلاغه»، کلمات قصار، شماره ۸۳.

۸- به کتاب «زندگی در پرتو اخلاق» مراجعه فرمائید.

۹- تفاسیر «آلوسی» و «فخر رازی» ذیل آیه مذکور و بحارالانوار ج۱۲ ص ۴۲۲

۰۱- تفاسیر: نورالثقلین و قمی ذیل این آیه

۱۱- مجمع البیان ج۸ ص۵۰۵

۲۱- کافی ج۱ باب روایات الکتاب و الحدیث ج۴۱