سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

تنفر فاجعه نیست


تنفر فاجعه نیست

چطور با کسی که خوش تان نمی آید کنار بیایید

یک نویسنده ناشناس در جایی نوشته بود: وقتی برای دوست داشتن دیگران زمان کوتاهی لازم است، چرا بیشتر آدم‌ها مدت زمان زیادی از وقتشان را صرف تنفر ورزیدن به دیگران می‌کنند؟ جمله معقولانه‌ای به‌نظر می‌رسد اما اگر بنا باشد کمی با خودتان روراست باشید متوجه می‌شوید که حداقل در سال ۲ ، ۳ بار یا اگر خیلی با خودتان تعارف ندارید بیشتر از تعداد انگشتانتان در شرایطی قرار گرفته‌اید که در آن حال خواسته‌اید سر به تن کسی نباشد یا با نهایت تخفیف به یک سیلی آبدار رضایت داده‌اید و به قول معروف دلتان را حسابی خنک کرده‌اید. احساس تنفر و بیزاری در روزگاری که بیشتر آدم ها به‌دنبال یک وجب تنهایی هستند، موضوع خیلی غریبی نیست. فکر کردن راجع به کسی که دوست ندارید او را ببینید یا حتی صدایش را بشنوید خیلی آزار‌دهنده است حال چه برسد به اینکه مجبور باشید در یک جای مشترک مثلا محیط کار یا دانشگاه یا متأسفانه حتی در یک خانه با این شخص آزاردهنده سر کنید. خیلی‌ها اعتقاد دارند این یک فاجعه است اما ما این فاجعه را برای شما تبدیل به یک معمای حل شده می‌کنیم. اگر برای خلاص شدن از تنفر به‌دنبال راه حلی هستید راه حل های زیر را حتما امتحان کنید.

● چرا متنفر می شوید ؟

هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که تا به حال از دست کسی عصبانی نشده و برایش دلخوری پیش نیامده است. وقتی از کسی عصبانی هستید یک حس قوی اما ناخوشایند در شما نسبت به فرد مقابل به وجود می‌آید که بیشتر برای خودتان آزار‌دهنده است تا شخصی که از او عصبانی هستید. اما ممکن است این عصبانیت با خوردن یک آب سرد و یا بی‌توجهی به این حس و سکوت از بین برود و در بعضی موارد به خیر و خوشی هم ختم شود اما گاهی اوقات شما از کسی آنقدر بدتان می‌آید که تحمل نگاه کردن و حتی هم صحبتی با او را ندارید. در این مواقع یک حس دشمنی به سراغتان می‌آید که بر آن اساس همه تلاشتان را برای سرکوب کردن آن شخص به کار می‌گیرید. یادتان باشد که بین این ۲ حس تفاوت قائل شوید. تنفر و عصبانیت ویژگی خاص انسان‌های دوپاست. اما تا به حال از خودتان پرسیده‌اید که چه دلیلی باعث می‌شود که از کسی متنفر شوید؟ روان‌شناسانی که در حوزه روابط اجتماعی روی انسان‌ها مطالعه کرده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که عامل تنفر در جدا دانستن فرد از دیگران ایجاد می‌شود. وقتی خودتان را از دیگران جدا بدانید باعث به‌وجود آمدن حس خودخواهی می‌شوید که کسی را جز خودتان نمی‌پذیرید و تنها دنیای خودتان را به دیگران و نوع زندگی شان برتری می‌دهید. اما زمانی که شما خود را درگیر گروه‌های بزرگ‌تر کنید و با اعضای گروه اهداف مشترکی را دنبال کنید این حس خودخواهی شما از بین می‌رود. مفهموم من و تو؛ ما و دیگران را از بین ببرید و با دیگران خود را سهیم بدانید و قبل از تنفر سعی کنید که برای افراد دیگر حقوقی مساوی با خودتان قائل شوید. چه خوب است که از کودکی به فرزندانتان قانون جدایی بین ما و دیگران را نیاموزید تا در آینده تبدیل به آدم هایی خودخواه نشوند.

● وقتی از کوره در می‌روید...

در اطرافمان انسان‌های زیادی وجود دارند که ما خیلی از آن‌ها خوشمان نمی‌آید اما مجبوریم که با این آدمها زندگی کنیم و ارتباطاتمان را حفظ کنیم اما نکته آزار‌دهنده اینجاست که درک نکردن این دسته از افراد باعث می‌شود که احساسات ما به‌تدریج حالت خصمانه‌ای به‌خود بگیرد و تبدیل به تنفر شود. برای رهایی از چنین موضوعی باید در گام اول یاد بگیرید که چطور افراد را درک کنید. مثلا ممکن است یکی از افراد خانواده‌ یا دوست و همکارتان مدام از شما در مورد یک رفتارتان انتقاد کند و شما حسابی از این موضوع کلافه شوید مخصوصا اینکه بفهمید آن فرد خودش هم آن کار به‌اصطلاح نادرست را انجام می‌دهد. در این شرایط شما مطمئنا حالت دفاعی به‌خودتان می‌گیرید و گاهی از این مرحله هم جلوتر می‌روید و از آن شخص متنفر می‌شوید. در این شرایط بهتر است قدری بیشتر فکر کنید. مثلا ممکن است آن فرد به خاطر اینکه خودش گرفتار یک عادت بد شده یا نتیجه یک رفتار بد را به روشنی تجربه کرده، شما را از آن کار منع کند و انگیزه اصلی این انتقاد در واقع مثبت باشد. برای همین قبل از اینکه از انتقاد و سرزنش کسی نسبت به‌خودتان متنفرشوید سعی کنید که علت اصلی این عمل افراد را درک کنید.

● تحمل دیدن کسی را ندارید

مشکل اصلی همه انسان‌هایی که به نوعی از یکدیگر متنفر هستند حرف نزدن است. البته نمی شود گفت که حرفی بین این افراد ردوبدل نمی شود بلکه حرف‌ها یا به موقع گفته نمی شوند یا برای دو طرف غیر قابل درک است. قبل از هرچیز سعی کنید که تفاوت دیدگاه و افکار خود و فردی که از او متنفر هستید را درک کنید. در قدم دوم باید به‌دنبال زمان مناسبی برا ی گفت‌وگو باشید.

اگر در زمانی که با شخص مورد نظر گفت‌وگو می‌کنید او عصبی و کسل باشد، حرف شما تاثیر خوبی را به‌دنبال نخواهد داشت. باید سعی کنید زمانی را انتخاب کنید که هردو نفرتان در بهترین شرایط روحی و جسمی باشد و از آن به بعد در مورد مشکلاتتان با یکدیگر گفت‌وگو کنید اما برای گفت‌وگو بهتر است که تنها به‌دنبال نقاط منفی نباشید و حداقل یکی، دو مورد از خوبی‌ها و نقاط قوت فرد را در نظر داشته باشید. یادتان باشد که شما هرگز نمی توانید آن شخص را نادیده بگیرید. کسانی که ادعا می کنند افکار و نوع احساسات دیگران برایشان اهمیتی ندارد یک دروغ بزرگ و آشکاری را به زبان می‌آورند. همه ما به‌دنبال حس تحسین و مورد پسند واقع شدن هستیم و حتی اگر از کسی متنفر هم باشیم از این حس آزار می بینیم. پس بهتر است به جای نادیده گرفتن افراد سعی در اصلاح روابطمان داشته باشیم.

● انعطاف پذیر باشید

فراموش نکنید که این انسان‌های روشنفکر و دارای ذهن باز هستند که کمتر از دیگران حس تنفر به دل می گیرند. وقتی ذهن خود را به پذیرفتن دنیاهای متفاوت افراد دیگر باز می کنید و انسان‌ها را همانطور که هستند می پذیرید دیگر به‌دنبال جدا کردن خود از دیگران نیستید و سعی می کنید آن‌ها را هم دوست داشته باشید. اما افرادی که ذهن بسته‌ای دارند و تنها به عقاید و روش‌های خاص زندگی خود پایبندند، متاسفانه هیچ انسانی را وارد دنیای خود نمی کنند و به همین دلیل خیلی زود احساس کینه و نفرت را در خودشان رشد می دهند. ممکن است در طول زندگی با افرادی برخورد کنید که خیلی از آن‌ها خوشتان نیاید اما نباید نام این حس را تنفر بگذارید. شما ممکن است گاهی از آن‌ها عصبانی شوید اما به‌دنبال پایدارکردن این حس و نامیدن آن به نام«تنفر» نباشید. اگر نمی توانید یک جمله مثبت به کسی بگویید حداقل آن را با جمله منفی جایگزین نکنید. به جای اینکه از افرادی که متنفر هستند فرار کنید و مانند یک ترسو عمل کنید، سعی کنید از همین حالا ذهنتان را تغییر دهید و با افرادی که از آن‌ها متنفر هستید ارتباط برقرار کنید.

● با سخاوتمندی تمام ببخشید

این موضوع قابل درک است که بیشتر از ۳بار نمی‌شود کسی را بخشید. البته کسانی هم هستند که به همان بار اول کفایت می‌کنند اما فراموش نکنید که هیچ‌چیزی به اندازه بخشیدن شخصی که از او متنفر هستید نمی‌تواند به شما کمک کند. شاید این جمله خنده دار به‌نظر برسد اما سعی کنید تا ۱۰بار انسان‌های اطرافتان را که برایتان مشکلی به‌وجود آورده‌اند ببخشید. بخشش های شما روزی نتیجه می دهد. مخصوصا اگر در حق یکی از نزدیکان‌تان باشد. البته این مسئله باز هم به انتخاب شماست که بین تنفر و آزار دادن خود و بخشش یکی را انتخاب کنید.

یکی از دلایل اصلی که باعث تنفر شما از افراد می‌شود رفتار بی‌ادبانه و خارج از نزاکت است. حتما شما هم با این دسته افراد پرخاشگر برخورد کرده‌اید. این دسته از افراد برای برپا کردن یک جنجال به‌دنبال بهانه هستند و به محض اینکه بهانه‌ای هرچند کوچک دست‌شان آمد چنان آشوبی را به پا می‌کنند که پایانی برایش نیست. اما باز هم دست نگه دارید، قبل از متنفر شدن قدری بیشتر فکر کنید. شما به این اعتقاد ندارید که شرایط انسان‌ها را تغییر می‌دهد؟ اگر به چنین جمله‌ای اعتقاد ندارید بهتر است بیشتر روی آن فکر کنید. هیچ انسانی بی‌دلیل گستاخ و بی‌نزاکت نیست. ممکن است دوران کودکی این شخص سرشار از ناملایمات و زندگی بدون محبت بوده باشد یا آن شخص در حال حاضر مشکلات زیادی داشته باشد که از او چنین شخصیتی ساخته است. یک نکته دیگر اینکه ممکن است پرخاشگری جزو عادات این فرد باشد و در ته دلش هیچ حس خشن و بدی نسبت به شما نداشته باشد. فکر کردن راجع به این مسائل باعث می‌شود در مورد واکنش افراد بیشتر فکر کنید و به جای تنفر علت رفتارهایشان را ریشه یابی کنید. یک‌بار دیگر می‌گوییم: شرایط زندگی ذات افراد را تغییر می‌دهد.