یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
جمع و جور اما پر حس و حال
بعد از «ده رقمی» که یک شکست واقعی در کارنامه اسعدیان بود، او این بار با «طلا و مس» بار دیگر خود را اثبات میکند.
اسعدیان با رفتن به سراغ داستانی ساده اما پرمحتوا سعی دارد بدون هیچ گونه شعار یا بزرگ نمایی چالشهای درونی یک طلبه جوان را که برای ادامه تحصیل به تهران آمده، به تصویر بکشد. طلبه جوان داستان ما ناگهان و بیهیچ دلیلی در گرداب مشکلات میافتد، زنش به شدت مریض میشود، مسئولیت بچهها روی دوش اوست ولی چیزی که از همه بیشتر در این دوران او را آشفته میکند، مشکلات درونی اوست.
مشکلاتی که او را در یک شک و سرگردانی میاندازد. نکتهای که پیش از این و برای اولین بار در فیلم «زیر نور ماه» هم دیده بودیم. با وجود این مشکلات این طلبه جوان باید ریسمان زندگیاش را خود ببافد و آن را سر و سامان دهد و این جاست که بافتن آن فرش میتواند استعارهای باشد برای سر و سامان دادن به زندگیاش و میبینیم که با بافتن آن قالی بار دیگر زندگیاش بهتر میشود و او خود را پیدا میکند. قصه ساده و پر معنای اسعدیان در همین نکات و جزئیاتش نهفته است.
پیش از این میر کریمی هم در فیلم «زیر نور ماه» به موضوع مشکلات یک طلبه جوان که در آستانه کسب لباس بود پرداخت. در آن فیلم هم با موضوعی ساده اما عمیق مواجه بودیم که میتوان «زیر نور ماه» و «طلا و مس» را از خیلی جهات شبیه هم دانست.
«طلا و مس» از این جهت فیلم خوبی است که ادعایی ندارد، پیام اخلاقی و شعار نمیدهد فقط داستانش را روایت میکند. داستانی که تا حد امکان بیطرف است و بیننده را به درون زندگی ساده این طلبه میبرد.
«طلا و مس» یک درام خانوادگی است که درون مایهای مذهبی دارد. این موضوع بیشترین کارکردش را در پایان فیلم نشان میدهد. زمانی که طلبه جوان به سخنان استادش درباره عشق در زندگی گوش میدهد و اینجاست که میبینیم این طلبه این آموزهها را نه در کلاس درس بلکه در داخل همین زندگی روزمرهاش میآموزد. زندگی که بر پایه حجب و حیا تشکیل شده و هرچه میگذرد عمق آن بیشتر میشود که آن را میتوان تلفیقی از زندگی اسلامی ایرانی دانست.
یکی دیگر از ویژگیهای فیلمنامه «طلا ومس» این است که هر چیزی در سر جای خود روی میدهد، مثلا فرض کنید طلبهای جوان که تازه برای درس به تهران آمده در گرداب این مشکلات در حال یک آزمون بزرگ است که میتوان فیلم را از این منظر هم دنبال کرد یعنی مبارزه یک طلبه جوان در برابر آزمایشهای خداوند و موفقیت یا عدمموفقیت او. اما یکی دیگر از جلوههای فیلم که خودنمایی میکند فضاسازی آن است. اسعدیان به خوبی یک خانه کوچک اما گرم و صمیمی را به وجود آورده که با حال و هوای شخصیتها و داستانش نیز جور است.
همایون اسعدیان سعی کرده در این فیلم با یک کارگردانی ساده و تصاویری روان مانند فیلمنامه سادهاش پرحرفی و بزرگ نمایی نکند.
البته فیلم باز هم گهگاه دچار کلیشهها و گل درشتیها میشود. نمونهاش را میتوان در تصاویری دید که از شکوفهها گرفته میشود. یا حضور کمتاثیر آن سر پرستار در خانه این طلبه فقط برای یک آزمون و خطا و همین نکات ریز و گاه به گاه گل درشت است که این فیلم را از اثری بسیار خوب دور میکند. ولی فیلم بیشترین لطمهاش را از کندی روی دادن حوادث میخورد که باعث خستگی تماشاگر نیز میشود.
یکی دیگر از نکات منفی فیلم آن است که تصاویری که از خلوت و شیوه زندگی روحانی جوان میبینیم بهرغم صمیمیت کمی غیر قابل باور است و بیننده نمیتواند آن را باور کند. یعنی قبول این همه آرامش و صبوری و اعتقاد از طلبه جوان بهرغم آنکه میتواند درست باشد ولی تو ذوق میزند.
یک فیلم میتواند با داشتن یک گروه بازیگری خوب در جایگاه خوبی قرار گیرد. در این فیلم هم تا حدودی شاهد بازیهای خوبی هستیم.
زوج جوان فیلم با بازی نگار جواهریان و بهروز شعیبی به خوبی با فضای فیلم هماهنگ شدهاند. مخصوصا نگار جواهریان که باید کم کم او را به عنوان پدیدهای در امر بازیگری قبول کرد، در اینجا هم نقش یک دختر شهرستانی را به روانترین شکل ممکن ایفا میکند و به قدری بر بازیاش مسلط است که در برخی سکانسها که شاهد افت ریتم هستیم، بازی او آن را جبران میکند. اما بهروز شعیبی با وجودی که به نظر از پس فیلم برآمده است ولی در جای جای فیلم به قدری آرام و خون سرد ایفای نقش میکند که با نقشش به عنوان یک طلبه که زندگیاش را مشکلات برداشته است در تناقض است ولی بازهم بازی خوبی در کنار نگار جواهریان دارد.
یکی دیگر از مشکلات گروه بازیگری، حضور مهران رجبی است که تا کنون بارها در نقش یک روحانی بازی کرده است و حضورش در فیلم بیشتر جنبه طنز ایجاد کرده است و نمیتواند با فضای فیلم جور باشد.
در اینجا باید اشاره کرد «طلا و مس» داستان خودش را دارد. یعنی قرار نیست صرفا به خاطر دست گذاشتن روی روحانیت، آنها را به چالش بکشد وبا شوخی با خط قرمزها برای خود هوادار جمع کند. بلکه دارای یک داستان عاشقانه است که فقط شخصیت اصلی آن یک روحانی جوان است برای همین «طلا و مس» را میتوان یک اثر شریف دانست.
با توجه به داستان سر راست و روان آن و موضوع عاشقانهای که در فیلم نهفته است میتوان انتظار داشت که این فیلم همان طور که مورد توجه منتقدان قرار گرفت مورد توجه مردم نیز قرار گیرد.
در پایان اگر بخواهیم «طلا و مس» را در یک جمله خلاصه کنیم باید بگوییم اثری جمع و جور ولی سرشار از احساسات که شایستگیهای خاص خود را داراست.
سینا حبیبی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست