پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

ابزار قدرت یا تضعیف


ابزار قدرت یا تضعیف

اتومبیل به موازات قدرتی که به ما بخشیده, ما را آسیب پذیر تر از قبل کرده است

در حال رانندگی با اتومبیل هستیم، ناگهان احساس می‌کنیم صدای عجیبی می‌آید. سپس موتور اتومبیل خاموش می‌شود، هراسان می‌شویم و با احتیاط سعی می‌کنیم در کنار خیابان پارک کنیم. در همین چند لحظه به چیزهای مختلفی فکر می‌کنیم. پیش از این‌که این اتفاق برای اتومبیل ‌رخ دهد، نگاه متفاوتی به آن داشتیم.

شاید تعبیر درست‌تر این باشد که اصلا نگاهی به آن نداشتیم. ما وقتی متوجه اتومبیل‌مان شدیم که اتفاقی برای آن رخ داد؛ یعنی زمانی که خراب شد! وقتی اتومبیل ما خراب می‌شود، نگاه ما تازه متوجه خود آن می‌شود: به موتور اتومبیل، به بخش‌های فنی آن و هر آنچه کل این وسیله را تشکیل داده است. زیرا سعی داریم عیب‌یابی کنیم و فقط با نگاه به خود این وسیله و قطعات تشکیل‌دهنده آن است که می‌توانیم این عیب را پیدا کنیم. قبل از این‌که عیبی در این وسیله رخ ندهد و خرابی‌ ایجاد نشود، ما متوجه خود این وسیله نیستیم. اما این وسیله وجود دارد و ما از آن بهره می‌بریم.

برای تبیین این موضوع می‌توان اتومبیل را به بدن انسان تشبیه کرد. ما در حالات روزمره زندگی، تا زمانی که بیمار نشده‌ایم، متوجه بدن خودمان نیستیم. بدن ما همواره هست و از آن بهره می‌بریم، از آن استفاده می‌کنیم، اشیاء را به وسیله دست خود بلند می‌کنیم، به وسیله پاهایمان جابه‌جا می‌شویم و به وسیله زبانمان سخن می‌گوییم، اما به فرآیند انجام این کارها توجه نداریم. توجه ما زمانی به اعضای بدن جلب می‌شود که خللی در کار آنها رخ دهد، مثلا هنگامی که شیئی را با دست برداریم، آن شیء از دست ما رها شود، یا مثلا هنگام بلند‌شدن پای‌مان به اصطلاح خواب برود. در این حالت، توجه ما به خود دست یا خود پا جلب می‌شود و سعی می‌کنیم عیب و اشکال به وجود آمده را در خود این اعضا پیدا کنیم.

بنابراین دو نگاه می‌توان به اتومبیل داشت؛ یک نگاه، ​ شبیه نگاهی است که در حالت روزمره و عادی به بدن خودمان داریم. نگاه دوم، شبیه نگاهی است که در حالت بیماری به بدن خود داریم. در نگاه اول، اتومبیل بخشی از بدن ماست، بدون این‌که به آن توجه داشته باشیم. اتومبیل همچون اعضای بدن ما کارهایی را برای ما انجام می‌دهد. همان‌گونه که دست ما از مغز ما فرمان می‌گیرد و شیئی را بلند می‌کند، اتومبیل نیز از مغز و دست و پای ما فرمان گرفته و ما را به جلو یا راست و چپ می‌برد. در این وضع، اتومبیل، نقش یک عضو جدید برای بدن ما را بازی می‌کند، عضوی که قدرتی جدید را به ما بخشیده است. اتومبیل ما را قدرتمندتر کرده است.

اما هنگامی که نگاه دوم را به اتومبیل داریم، اتومبیل همچون عضوی از بدن ماست که دچار ضعف یا نقص شده است. هنگامی که اتومبیل خراب می‌شود، گویی یکی از اعضای بدن ما آسیب دیده است. در این هنگام توجه ما به طور خاص به اتومبیل جلب شده و سعی می‌کنیم همان گونه که هنگام آسیب رسیدن به یکی از اعضای بدنمان آن را مداوا کنیم، در این هنگام نیز اتومبیل را تعمیر کنیم.

یکی از احساساتی که فرد هنگام آسیب‌رسیدن به یکی از اعضایش آن را تجربه می‌کند، احساس رنج و کلافگی است. چرا که در حالت عادی، انسان انتظار کارکرد خاصی را از آن عضو دارد که هنگام آسیب‌دیدگی، این انتظار سرکوب می‌شود. اتومبیل نیز هنگام خرابی، چنین انتظاری را در ما سرکوب می‌کند و مسبب کلافگی می‌شود. بنابراین اتومبیل از یک‌سو قدرت ما را بیشتر کرده و به ما احساس مثبتی می‌بخشد، ولی از سوی دیگر، ضعفی را بر ضعف‌های قبلی ما اضافه می‌کند و ما را آسیب‌پذیرتر می‌کند. قدرت از سویی به همراه این وسیله می‌آید و از سوی دیگر، هنگام خرابی در آن، احساس ضعف خاصی به انسان دست می‌دهد که مولود ورود این وسیله به زندگی ما و وابستگی روانی ما به آن است.

نگاه واقع‌انگارانه نسبت به اتومبیل و نقش و جایگاه آن در زندگی روزمره ما باید ناظر به این موضوع باشد که نمی‌توان از آن صرفا به مثابه ابزار قدرت انسان یاد کرد، بلکه این ابزار به موازات قدرت، ضعفی را نیز بر انسان افزوده است. اتومبیل صرفا یک وسیله نیست، بلکه بخشی از بدن صاحب آن است. صاحب و راننده اتومبیل باید هم توانایی مدیریت قدرت وسیعی را که این عضو جدید به او بخشیده است دارا باشد و هم باید همواره آماده مواجهه با خلل‌ها و معایب احتمالی در این عضو باشد.