چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
نجاتم بده...
هرچه میگردم چیزی در چنته نمییابم. تنها چیزی که به ذهنم میرسد عفو خدا و گذشت او از خطاها و پردهپوشیاش از گناهانم میباشد. ته حسابم تنها توبه و اشک است که به عنوان دارایی به چشم میخورد. آن را سلاح خود قرار میدهم و برای رسانیدن این هدایا به معشوق ابتدا آنها را با کاغذی از تواضع، کادوپیچ کرده سپس با عطر پشیمانی معطرش میسازم و چون اینگونه دستم پر میشود جرأت پیدا میکنم به عذرخواهی غفارالذنوب بشتابم. خداوندی که ستارالعیوب بودنش، در من این طمع را ایجاد کرد تا از او طلب حاجت کنم و شاید به همین علت بود که در موقع خواندن دعای افتتاح آنجا که دستان گداییام را عاجزانه به سوی آسمانها بلند کرده بودم و زبانم زمزمه میکرد: «اللهم ان عفوک عن ذنبی و تجاوزک عن خطییتی... أطمعنی فی ان أسیلک ما لا أستوجبه منک» «ای خدا آمرزش تو از گناهم و گذشتت از خطاهایم... مرا به طمع انداخت که از تو درخواست کنم چیزی را که استحقاق آن ندارم»، گرمای عجیبی در چشمانم احساس کردم و لحظاتی بعد کتاب دعایم را سیراب از بارانی دیدم که بر سرش میبارید. شاید این اشکها، اشکهای شادی بود به مناسبت اینکه توانسته بودم شفیعی برای خود بیابم تا بدان سبب خدا از من بگذرد. این شفیع همان عفو خدا بود با وجود قدرتمند بودنش و همان صبر خدا بود با وجود داناییاش بر اعمال من. نمیدانم شاید این اشکها، اشک خوف از جلال و جبروت الهی بود. حتی اگر این گریهها به سبب خوف بوده باشد باز برایم شادیآفرین است زیرا مولا و سرورم حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: «... من خاف أمن...» «کسی که از خدا میترسد در ایمنی به سر میبرد» (نهجالبلاغه، کلمات قصار) بله این امنیت است که خوشحالی مرا فراهم میسازد.
به هر حال چه از روی خوف یا شوق، با بارش این باران، ترافیک ذهنم برطرف و جریان افکارم روان شد. دانستم که باز راهی برای آزاد شدن و رهایی از بنبستها وجود دارد. گره افکارم باز شد و آن وقت بود که راز آوردن تسبیح خدا قبل از هر «أجرنا من الناریا مجیر» در دعای مجیر برایم برملا شد. اینکه رهایی از دوزخ نیازمند توشهای است که ما در دنیا فراهم کرده باشیم لیکن در درجه اول فقر وجودی ما انسانها و در مرتبه بعد نداشتن توشه و عباداتی که شایسته خداوند است به انضمام گناهان دلیل بر فقدان سرمایه ما برای خرید آسایش در آخرت است. بنابراین تنها سرمایهای که میماند، اسما و صفات الهی است که ما را در رهایی از آتش، توانگر میسازد آنگاه که میگوییم: «سبحانک یا الله تعالیت یا رحمن أجرنا من الناریا مجیر» و به همین خاطر است که خدا را به خداوندیاش قسم میدهیم. به راستی چرا خدا را به خودمان قسم نمیدهیم؟ آیا دلیلی جز این دارد که خدا غنی مطلق است و من فقیر مطلق. خدا بینیاز است و من نیازمند. خدا اول و آخر است و من... به راستی من در کدام رتبه هستی وجود دارم. مگر نه این که وجودم از خدا است مگر نه اینکه خداوند میفرماید «ونفخت فیه من روحی» پس چرا آنقدر که خودم را میبینم خدا را نمیبینم؟
بار خدایا، چشمان گناهکارم را بینا بگردان آنگونه که جز تو نبینم که «خودبینی» جز افتادن در چاه غرور و نابودی مقصد دیگری در پی نخواهد داشت.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور شهدای خدمت ابراهیم رئیسی سقوط بالگرد رئیسی رئیسی سیدابراهیم رئیسی شهادت ایران سقوط بالگرد بالگرد حسین امیرعبداللهیان
تهران هواشناسی آیت الله رئیسی کنکور امتحانات نهایی شهرداری تهران هلال احمر سانحه بالگرد رئیسی بارش باران سیل قوه قضاییه پلیس
قیمت دلار قیمت خودرو خودرو قیمت طلا بورس بازار خودرو یارانه دلار یارانه نقدی حقوق بازنشستگان سایپا بازنشستگان
سینمای ایران سینما جشنواره کن تلویزیون ازدواج داریوش ارجمند آیت الله سید ابراهیم رئیسی هنرمندان شعر رسانه ملی لیلا حاتمی سریال
کنکور ۱۴۰۳ دانش بنیان
رژیم صهیونیستی روسیه امیرعبداللهیان اسرائیل غزه جنگ غزه ترکیه فلسطین آمریکا چین ولادیمیر پوتین اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید لیگ برتر باشگاه پرسپولیس لیگ برتر ایران فدراسیون فوتبال وزارت ورزش و جوانان لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال منچسترسیتی
هوش مصنوعی مایکروسافت اپل گوگل سامسونگ ناسا تبلیغات موبایل آیفون
سلامت سرطان مغز کاهش وزن خواب رژیم غذایی آلزایمر طول عمر افسردگی مغز انسان سلامت روان