سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
طنز و رابطه آن با برادران قاسم خانی
۱-مرحوم کیومرث صابری،نه فقط «گل آقا»، که معلم و ادیب هم بود. او خیلی تلاش کرد که این نکته نه چندان پیچیده را بیاموزاند که «طنز» نوعی بیان ادبی است؛ یعنی وقتی ما با «متن» طرف هستیم، میتوانیم عنوان طنز را به کار ببریم اما زمانی که متن یا نمایشنامهای به نمایش، فیلم یا سریال تبدیل میشود، باید عنوان «کمدی» را به کار برد و اطلاق طنز به تئاتر یا فیلم و سریال غلط است.
دریغ و افسوس که این حرف ساده و منطقی، در گوش صداوسیما فرو نمیرود و این سازمان عریض و طویل، همچنان اصرار دارد که عبارت غلط «سریال طنز»را به جای «سریال کمدی» به کار گیرد. این نکته را باید همین اول میگفتم والا ممکن بود خفه ام کند!
۲-اصلا «طنز» چیست؟ متاسفانه خیلیها خیال میکنند طنز، محدوده بی در و پیکری است که از لودگی و تمسخر یا فحش و جوک را در بر میگیرد ؛ در حالی که طنز با شوخی هم فرق میکند، چه برسد به فحش و هجو!
نظریه پردازان و منتقدان ادبی غرب، طنز را شگرد یا نوعی بیان ادبی عنوان کردهاند که اشتباهات یا جنبههای نامطلوب رفتار بشری، فسادهای اجتماعی یا سیاسی، یا تفکرات فلسفی را به شیوهای ظریف به چالش میکشد. الکساندر پوپ(Pope) به نقل از یان جک، طنز را زاده غریزه اعتراض میدانست؛ اعتراضی که به هنر تبدیل شده است. جان درایدن (John Dryden) نیز هدف غایی طنز را اصلاح شرارتها عنوان کرده است.
زیگموند فروید(sigmund ferud) در تبیین نظریههای خود درباره طنز میگوید: « طنز اجتماعی ترین فعالیت روانی است. این نوع ادبی همیشه محتاج وجود شخص سوم است تا آن را درک کند چون هیچکس آن را برای خود به وجود نمیآورد. طنز باید معترض نیز باشد و فقط در صورتی به نتیجه میرسد که با تمایلات مخالف، تصادف کند».روش طنزپرداز در رویارویی و اعتراض به آنچه در نظرش، ناپسند، منفی یا غیر انسانی است، چنین است که این موضوعات یا مصادیق آنها را به صورتی اغراق آمیزتر از آنچه هست تصویر میکند تا صفات و مشخصات آنها، جلوه نمایانتری داشته باشد و تضاد عمیق وضعیت موجود با وضعیت متعادل و معمول آشکار گردد. اما طنز تنها تصویرگر مشخصات اخلاقی و اجتماعی جامعه خود نیست بلکه به شیوه خود، آن را تحلیل و تفسیر هم میکند وبه ریشه یابی، آسیب شناسی و داوری هم میپردازد. به این ترتیب، هر چه شناخت نویسنده و مخالفت و کینه او نسبت به حوادث و رویکردهای اجتماعی،شدیدتر و قوی تر باشد،به همان نسبت طنز، کاری تر و دردناکتر میشود و از شوخی و خنده ساده و سبک به مرتبه اعلای طنز نزدیکتر میشود.
از سوی دیگر میتوان طنز را بر اساس تفاوتهایش با فکاهه (یا به تعبیر سنتی اش: مطایبه)، هجو و هزل شناخت. هزل، شوخی و لودگی در محدوده ای شخصی و خصوصی است، به قصد تفریح و خنده بیان میشود و عموما زبان دریدهای دارد، اما اگر از جنبه خصوصی خارج شود و زبان پوشیده تری داشته باشد، فکاهه نام میگیرد.
اگر مهمترین ویژگی هزل و فکاهه را ضدیت با «جد» و هدف آن را شوخی بگیریم، مهمترین ویژگی هجو و طنز را باید ضدیت با «مدح» و هدف آن را انتقاد بدانیم. هجو، انتقادی در محدوده ای شخصی، به قصد انتقام بیان میشود و عموما زبان دریدهای دارد، اما اگر از جنبه خصوصی خارج شود، عمومیو اجتماعی شود و قصد اعتراض و اصلاح داشته باشد، طنز میشود. اما به این سخن باید افزود که الزاما هر طنزی، هجو اجتماعی شده و به قصد اصلاح نیست. به عبارت دیگر، هجو از جمله امکانات ادبی است که میتواند در خدمت طنز قرار بگیرد.
درباره این تقسیم بندی،سه نکته دیگر نیز شایان توجه است :الف- طنز با فکاهه قابل جمع است. یعنی میتوان متنی نوشت که هم طنز باشد و هم فکاهه، هم هدف شوخی داشته باشد و هم هدف انتقاد. با این وصف اگر متن طنزی،خنده آور باشد، آن متن فکاهه هم هست.ب- طنز نه تنها الزاما خنده آور نیست، بلکه بر اساس مقصود و هدفی که دارد نمیتواند آن چنان با فکاهه جمع شود که قهقهه آور باشد. طنز، عموما تبسم درونی پدید میآورد و حتی به تبسم بیرونی هم منتهی نمیشود. عمران صلاحی، خنده ناشی از طنز را «خندهای درونی و پنهان و بدون استفاده از لب و دندان» میداند و این تبسم یا خنده درونی عموما به این علت شکل میگیرد که اعتراض و انتقاد در قالبی ظریف، هنرمندانه و ادبی بیان میشود. ج- جمع طنز و فکاهه در یک متن،طنز را جذابتر میکند اما الزاما طنز را موثرتر و ارجمندتر نخواهد کرد.
۳-همه اینها را نوشتم که بگویم علت فاصله بسیار متنهای برادران قاسم خانی با بسیاری از کارهایی که با عنوان طنز در صداوسیما تهیه و تولید میشود، چیست و چرا این کارها این همه دیده و پسندیده میشود؟ واقعیت این است که نوشتههای پیمان و مهراب قاسمخانی «طنز» است و به نظرم این بهترین تعریفی است که میتوان از کارهای ارزشمند این برادران داشت، در حالی که بسیاری از برنامهها و سریالهایی که مثلا بر اساس متنهای طنز ساخته شده، در واقع طنز نیستند یا در بهترین حالت از فقر طنز رنج میبرند و باید ضعفهای متن را با بداههها، شوخیهای تکراری و گاهی لودگیهای نه چندان دلچسب بازیگران پرکنند!
یک نکته آخر هم باید بگویم : نمیدانم چرا بدون هیچ سندی، دلم میخواهد ادعا کنم که بعضی عزیزان در صداوسیما خیلی هم دوست ندارند از کارهای این برادران استفاده کنند اما قوت و قدرت کار به حدی است که مجبور به استفاده از این متون هستند و این خود طنز جالب و جذابی است!
نویسنده : محمدحسین روانبخش
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست