چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

من توپ قلقلی نیستم


من توپ قلقلی نیستم

من «توپ قلقلی شما نیستم» که «بزنید زمین هوا برم» و «ندانید که تا کجا می‌روم» من فرزند شما هستم. من فرزند شما هستم، نه اسباب‌بازی دوران بزرگسالی‌تان پدر!
من فرزند شما هستم، همان‌که …

من «توپ قلقلی شما نیستم» که «بزنید زمین هوا برم» و «ندانید که تا کجا می‌روم» من فرزند شما هستم. من فرزند شما هستم، نه اسباب‌بازی دوران بزرگسالی‌تان پدر!

من فرزند شما هستم، همان‌که دلبندم می‌خوانید. همان‌که گریه‌هایم را در لحظه تولد با لبخند و شیرینی و «مبارک باشد» جواب دادید.

همان که با گریه‌های روزهای دیگرم لبخند یادتان رفت، سراسیمه مرا در آغوش کشیدید و آنقدر به پشتم با کف دست کوبیدید که بیداری را فراموش کردم.

من فرزند شما هستم نه وسیله تفریح و خنده بازارتان. شاید آن نفری که در کادر نیست و دوربینش را زودتر به کار انداخته مرا بهتر می‌شناسد! و بهتر می‌داند مرا نباید به آسمان پرتاب کنی.

پدرم! من کبوتر جَلد شما نیستم و اینجا پشت‌بام خانه‌ات نیست که پروازم را به تماشا بایستی و از این که آسمان را در آغوش می‌کشم لذت ببری.

پدرم تو با نیت شاد کردنم و شاد شدنت مرا به بالا می‌‌اندازی و من ندانسته‌تر از تو به شوق می‌خندم و کسی نادانسته‌تر از ما این لحظه را با دوربینش ثبت می‌کند. غافل از این‌که همه ما در یک کادر درست‌بین به ثبت رسیده‌ایم.

پدرم اگر یک لحظه حواست پرت می‌شد؟ اگر یک لحظه از در بغل کشیدنم غافل یا ناتوان می‌شدی! اگر یک لحظه من اشتباه می‌کردم، اگر یک لحظه... بگذریم پدر. فقط بدان من توپ قل‌قلی تو نیستم که «هوا برم» و....