دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

سنت های تاریخی قرآن درباره مؤمنان


سنت های تاریخی قرآن درباره مؤمنان

از آیات متعدد قرآن كریم استفاده می شود كه برخی قوانین بر تاریخ بشر حاكم است و از آن به عنوان سنت الهی یاد می شود, از این رو هنگام نقل حوادث تاریخی, ما را به عبرت گیری از سرنوشت گذشتگان دعوت می نماید برخی از این سنت ها, مربوط به اجتماع مؤمنان است

از آیات متعدد قرآن كریم استفاده می شود كه برخی قوانین بر تاریخ بشر حاكم است و از آن به عنوان سنت الهی یاد می شود، از این رو هنگام نقل حوادث تاریخی، ما را به عبرت گیری از سرنوشت گذشتگان دعوت می نماید. برخی از این سنت ها، مربوط به اجتماع مؤمنان است. نوشتار حاضر بر آن است كه آیات مربوط به این نوع سنت ها را بررسی نماید.

یكی از مباحث بنیادین در حوزه مطالعات اجتماعی و بهویژه جامعه شناسی، موضوع قانون مندی جامعه و تاریخ است. این كه آیا حوادث اجتماعی و تاریخی، به جامعه یا دوره ای تعلق دارد و یا تاریخ بشر از قانون مندی خاصی پیروی می كند كه زمینه تكرارپذیری آن حوادث را فراهم می نماید، از دغدغه های اندیشمندان مسائل اجتماعی بوده است.

از آیات متعدد قرآن كریم استفاده می شود كه برخی قوانین بر تاریخ بشر حاكم است و از آن به عنوان سنت الهی یاد می شود، از این رو هنگام نقل حوادث تاریخی، ما را به عبرت گیری از سرنوشت گذشتگان دعوت می نماید. برخی از این سنت ها، مربوط به اجتماع مؤمنان است. نوشتار حاضر بر آن است كه آیات مربوط به این نوع سنت ها را بررسی نماید.

●مقدمه

قانون مندی جامعه و تاریخ از موضوعات مهم در حوزه اندیشه های اجتماعی است. و یكی از دغدغه های متفكران اجتماعی این بوده است كه آیا همان گونه كه در نظام طبیعت، قوانین طبیعی و تكوینی وجود دارد و بر اساس آن، تحلیل و پیش بینی پدیده های مادی امكان پذیر می گردد، در نظام اجتماعی نیز چنین قانون مندی وجود دارد كه بر اساس آن بتوان برخی حوادث اجتماعی و تاریخی را پیش بینی نمود؟

هر چند برخی از جامعه شناسان، مسئله قوانین جامعه شناسی را از جمله مسائل نادرست جامعه شناسی در قرن نوزدهم دانسته، اظهار خوشبختی می كنند كه امروزه اثری از این گونه مسائل بر جای نمانده است، اما به رغم این اظهار نظر می بینیم كه جامعه شناسان جدید نیز هر یك به گونه ای به این موضوع پرداخته اند و اساساً طرح این موضوع از مقدمات اجتناب ناپذیر ورود در بسیاری از مسائل جامعه شناسی است.۲

در میان متفكران مسلمان شاید اولین فردی كه قانون مندی حاكم بر جامعه و تاریخ را مطرح كرده ابن خلدون است، چنان كه می گوید:

تمدن و عمران دارای طبایع خاص است كه می توان اخبار را بدان ها رجوع داد و روایات و اخبار را بر آن ها عرضه كرد.۳

و در تعریف تاریخ می گوید:تاریخ در باطن اندیشه و تحقیق درباره حوادث و مبادی آن ها و جستوجوی دقیق برای یافتن علل آن هاست.۴

●سنت های تاریخی در قرآن

حوادث و جریان های تاریخی نقل شده در قرآن كریم هرچند ناظر به یك گروه یا دوره تاریخی خاص است، ولی به آن قوم و قبیله یا تاریخ مشخص، اختصاص ندارد، بلكه همه انسان ها را در هر دوره تاریخی، در بر می گیرد وازآن به عنوان سنت خدای سبحان یاد می شود. و در واقع آن چه در اصطلاح فلسفه، به نام نظام جهان و قانون اسباب خوانده می شود در زبان دین، سنت الهی نامیده می شود.۵

منظور از سنت، آن بخش از تدبیر و سازمان دهی خداوند است كه استمرار و تكرار داشته باشد و رویه و روش دایمی(به تعبیر قرآن) غیرقابل تبدیل وتحویل خداوند است. سنت در این معنای وسیع خود، دربرگیرنده تمام موجودات، ازجمله انسان و زندگی فردی واجتماعی اوست و بر هرموجودی، در هر زمان و تحت هر شرایط، حكومت می كند.۶

از آیات متعدد قرآن كریم سنت و قانون مندی تاریخ استفاده می شود كه از جمله آن ها، آیات سیر و نظر است،۷ سیر در زمین، اصطلاحی است قرآنی كه به معنای تفكر و تأمل در وقایع و حوادث تاریخی، به منظور عبرت اندوزی و پندآموزی است. اگر هر واقعه و حادثه تاریخی پدیده ای منحصر به فرد و مختص به جامعه ای معین بود وبا جوامع دیگر هیچ ربطی نداشت ودرسایر اوضاع واحوال تاریخی تكرار نمی شد ژرف نگری درآن و درس گرفتن از آن چه سودی می توانست داشته باشد؟ پندآموزی از آن چه برجامعه های پیشین رفته است تنها درصورتی ممكن و مفید است كه یك واقعه تاریخی، پدیده ای منحصر به فرد و متعلق به جامعه ای خاص نباشد، بلكه بتواند در هر جامعه دیگری نیز تكرار شود. در حقیقت، ازدیدگاه قرآنی وجوه اشتراك تكوینی ای بین گذشتگان و آیندگان هست كه عبرت اندوزی و پند آموزی آیندگان را از سرشت و سرنوشت گذشتگان امكان پذیر و سودمند می سازد وگرنه از حوادث جزئی و شخصی و تكرارناپذیر، چه درسی می توان گرفت و چه بهره ای می توان جست.۸بنابراین از دیدگاه قرآن كریم امت ها و جامعه ها از آن جهت كه امت و جامعه اند (نه صرفاً افراد جامعه ها)، سنت ها و قانون ها، و اعتلاها و انحطاط ها طبق آن سنت ها و قانون ها دارند. سرنوشت مشتر ك داشتن به معنای سنت داشتن جامعه است.۹

●سنت های تاریخی و اختیار انسان

نكته مهم در بحث قانون مندی اجتماعی، رابطه آن با اختیار انسان است. ممكن است به نظر چنین آید كه سنت های تاریخی با توجه به ویژگی هایی در قرآن كریم برای آن ذكر شده است نوعی از جبر را در پی دارد، به گونه ای كه انسان، محكوم این نوع قانون مندی می باشد، زیرا در قرآن كریم دو ویژگی اساسی، برای سنت های الهی بیان شده و حكایت از قطعیت و كلیت آن دارد كه عبارت است از: ۱. تبدیل ناپذیری و تحویل ناپذیری «فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَبْدِیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَحْوِیلاً». مراد از تبدیل، این است كه وقتی قومی بر اثر رفتار و كردار اختیاری خویش، خود را در مسیر یك سنت الهی قرار می دهد، امكان ندارد كه به جای سرنوشت و پیامد مقرر، پیامد دیگری شامل آنان شود. و منظور از تحویل این است كه هرگز به جای آن قوم، قوم دیگری، به آن سرنوشت دچار نمی شوند.۱۰

برخی متفكران مغرب زمین با تلقی جبرگرایانه از قانون مندی جامعه، مدعی اند قلمرو تاریخ در معرض ضرورت است كه توسط انبوه حوادث ممكن كه تجربه زندگی ما را به وجود می آورند تظاهر می كند و اعمال انسان ها ممكن است در جهت آن یا علیه آن كار كند، البته اگر علیه آن باشد محكوم به شكست است. عمل انسان تنها هنگامی كه در جهت ضرورت باشد به حساب می آید.۱۱

گرچه جامعه و تاریخ بشر محكوم به قانون مندی یا سنت الهی خاصی است، اما این قانون مندی با ویژگی های ذكر شده، با اختیار انسان تعارضی ندارد، زیرا سنت های الهی، عكس العمل های خداوند در برابر رفتار انسان هاست و به تعبیر شهید صدر سنت های تاریخی فراتر از دست انسان نیست، بلكه همه از زیر دست انسان می گذرد، زیرا خداوند هرگونه تغییر مطلوبی را در زندگی انسان به دست خود او سپرده است و هرگاه ملتی، راه راستش را تعقیب كند، خداوند او را از زندگی خویش بهره مند می سازد. این ها موقعیت مثبتی است برای انسان تا آزادی و انتخاب و تصمیم آزاد خود را نشان دهد.۱۲

قرآن كریم نكته فوق العاده آموزنده ای در مورد سنت های تاریخ، یادآوری می كند و آن این كه مردم می توانند با استفاده از سنن جاریه الهیه در تاریخ، سرنوشت خویش را نیك یا بد گردانند; یعنی سنت های حاكم بر سرنوشت ها در عمل های معین اجتماعی، عكس العمل های معین را به دنبال دارد، از این رو تاریخ در عین آن كه با یك سلسله نوامیس قطعی و لایتخلف اداره می شود، نقش انسان، آزادی و اختیار او به هیچ وجه محو نمی شود.۱۳

در واقع، مراد از قانون مندی جامعه و تاریخ این است كه پدیده های اجتماعی و حوادث تاریخی، بی علت و تصادفی نیست، بلكه مانند هر پدیده و حادثه دیگری، تابع اصل علیت و مشمول نظام علی و معلولی است، نهایت آن كه در پدیده ها و حوادث انسانی و اختیاری، همواره یكی از اجزای علت تامه، اراده خود انسان است.۱۴

دستور قرآن كریم بر سیر در زمین علاوه بر این كه قانون مندی محكم را در تاریخ بشر ثابت می كند، بر حریت و آزادی انسان نیز در تاریخ آفرینی دلالت دارد. برای همین دستور می دهد كه در وضع اقوام گذشته مطالعه كند و خود را در پوشش آن سنت های قطعی قرار دهد كه مایه سعادت و خوشبختی اوست و از گرایش به عواملی كه مایه بدبختی است بپرهیزد.۱۵

●سنت های الهی درباره مؤمنان

برخی از سنت ها، مطلق اند و به قوم و گروه خاصی اختصاص ندارند; یعنی قوانینی كه لازمه اصل نظام آفرینش و اداره زندگی این جهانی انسان ها است، مثل سنت ارسال پیامبران، سنت آزمایش و... . ولی بخش دیگر، مقید و مشروط به شرایط ویژه اند و تنها گروهایی را شامل می شود كه آن شرایط را فراهم كرده باشند. ایمان و كفر از جمله این شرایط است و در واقع برخی سنت های الهی به مؤمنان و یا كفار اختصاص دارد.

در ادامه این نوشتار، پاره ای از این نوع سنت ها را كه اختصاص به مؤمنان دارد، بررسی می كنیم.

۱. سنت حاكمیت مؤمنان در نهایت حركت تاریخ

یكی از سنت های الهی كه با كلماتی چون وَعَد و كتب ـ كه حاكی از سنت قطعی اند در قرآن كریم آمده، حكومت و وراثت مؤمنان در زمین است; به عبارت دیگر، حركت تاریخ بشر براساس سنت قطعی الهی به سویی است كه در نهایت آن، حاكمیت بر جهان بشری از آنِ مؤمنان خواهد بود. مرحوم علامه طباطبایی در تحلیل این موضوع می فرماید: بشر از روزی كه در بسیط زمین سكنی ورزیده، پیوسته در آرزوی یك زندگی اجتماعی مقرون به سعادت (به تمام معنا) می باشد و به امید رسیدن چنین روزی قدم برمی دارد و اگر این خواسته، تحقق خارجی نداشت هرگز آرزو و امیدی در نهاد وی نقش نمی بست، چنان كه اگر غذا و آبی نبود، گرسنگی و تشنگی محقق نمی شد، از این رو به حكم ضرروت، آینده جهان روزی را در برخواهد داشت كه در آن روز، جامعه بشری پر از عدل و داد شده و با صلح و صفا، هم زیستی نماید و افراد انسانی غرق در فضیلت و كمال شوند و رهبر چنین جامعه ای، منجی جهان بشری و به لسان روایات، مهدی خواهد بود.۱۶بنابراین، جامعه الهی در طول تاریخ، گاهی قاهر و زمانی مقهور، به حركت خود ادامه می دهد، اما در این فراز و نشیب ها، این جامعه الهی موجودیت خود را حفظ می كند و به سویی می رود كه معارف، قانون و احكام الهی، عدالت را جهان شمول كند و تمامی جوامعِ منحط و كافر را مضمحل نماید. بنابراین، طبق وعده حتمی الهی، جامعه و مجتمع صالح در نهایت تاریخ بر زمین حاكم خواهد شد.۱۷

این موضوع در چندین آیه، به روشنی بیان شده است، مثل آیه شریفه:

وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الاَْرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ;۱۸ در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتیم: بندگان شایسته ام وارث (حكومت) زمین خواهند شد.

مراد از وراثت زمین این است كه سلطنت بر منافع، از دیگران به صالحان منتقل می شود و بركات زندگی در زمین به ایشان اختصاص می یابد و این بركات، امور دنیوی و اخروی را شامل می شود. منظور از بركات دنیوی این است كه به زودی زمین از لوث شرك و گناه، پاك شده، جامعه بشری صالح كه خدای را بندگی كنند و به وی شرك نورزند، در آن زندگی خواهند كرد. و معنای بركات اخروی، مقامات قربی است كه در دنیا برای خود كسب خواهند كرد، چون این مقامات هم، از بركات حیات زمینی است، هر چند كه خودش از نعیم آخرت است.۱۹

در تفسیر نمونه درباره آیه شریفه چنین آمده است: در آیه مورد بحث به یكی از روشن ترین پاداش های دنیوی مؤمنان كه حكومت روی زمین است با بیان شیوایی اشاره شده است. و مفهوم ارض به مجموع كره زمین گفته می شود و سراسر جهان را شامل می شود، مگر این كه قرینه خاصی در كار باشد. و هنگامی كه بندگان با ایمان، شایستگی هایی از نظر علم و تقوا و... برای خود فراهم سازند، خداوند نیز كمك و یاری می كند تا آن ها بینی مستكبران را به خاك بمالند، دست های آلوده شان را از حكومت زمین كوتاه كنند و وارث میراث های آن ها گردند. گرچه در برخی روایات، صریحاً این آیه، تفسیر به یاران مهدی(علیه السلام)شده است، ولی مفهوم این روایات، انحصاری نیست، بلكه بیان یك مصداق عالی و آشكار است، و عمومیت مفهوم آیه را محدود نمی سازد. بنابراین، در هر زمان و در هر جا بندگان صالح خدا قیام كنند، پیروز و موفق خواهند بود و سرانجام وارث زمین و حكومت آن خواهند شد. و گرچه برای آن ها كه غالباً شاهد و ناظر حكومت طاغیان ظالم بوده اند، مشكل است این حقیقت را به آسانی پذیرا شوند كه تمام این حكومت ها برخلاف نوامیس آفرینش و قوانین جهان خلقت است و آن چه با آن هماهنگ می باشد همان حكومت صالحان با ایمان است، ولی تحلیل ها به این جا منتهی می شود كه این یك واقعیت است، بنابراین، جمله «أَنَّ الاَْرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ» پیش از آن كه یك وعده الهی باشد یك قانون تكوینی محسوب می شود.۲۰

نویسنده:صادق گلستانی

كتابنامه

۱. قرآن كریم

۲. نهج البلاغه، خطبه ۲۵، ترجمه محمد دشتی، چاپ اول: ۱۳۸۱.

۳. ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادی، ج ۱، چاپ هفتم: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۹.

۴. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، چاپ سیزدهم: قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۸۰.

۵. طباطبایی، محمدحسین، شیعه دراسلام، چاپ هشتم: قم، بنیاد علمی وفكری علامه طباطبایی، ۱۳۶۰.

۶. جعفری، محمد تقی، شرح وتفسیر نهج البلاغه، ج ۵، چاپ هفتم: ۱۳۷۹

۷. مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ در قرآن، چاپ دوم: قم، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۲.

۸. درآمدی بر جامعه شناسی اسلامی، دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، ۱۳۶۲.

۹. مطهری، مرتضی، قیام وانقلاب مهدی ازدیدگاه فلسفه تاریخ، چاپ سیزدهم: قم، صدرا، ۱۳۷۳.

۱۰. مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ، چاپ پانزدهم: قم، صدرا، ۱۳۸۱.

۱۱. مطهری، مرتضی، خاتمیت، چاپ اول: قم، صدرا، ۱۳۶۶.

۱۲. مطهری، مرتضی، عدل الهی، چاپ سوم: قم، صدرا، ۱۳۶۷.

۱۳. صدر، سیدمحمد باقر، سنت های تاریخ در قرآن، ترجمه سید جمال موسوی، روزبه.

۱۴. سبحانی، جعفر، فلسفه تاریخ ونیروی محرك آن، چاپ اول: قم، مؤسسه مكتب اسلام، ۱۳۷۶.

۱۵. مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ بیست و یكم: دارلكتاب الاسلامیه، ۱۳۶۷.

۱۶. سیدنی، هوك، قهرمان در تاریخ، تر جمه خلیل ملكی، چاپ دوم: انتشارات رواق، ۱۳۵۷.

۱۷. نجفی علمی، محمد جعفر، برداشتی از جامعه وسنن اجتماعی در قرآن، چاپ اول: تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۱.

۱۸. رجبی، محمود، «قانون مندی جامعه و تاریخ»، فصل نامه تاریخ در آینه پژوهش، ش۲، مؤسسه امام خمینی(قدس سره)، ۱۳۸۳.

۱۹. مقدم، احمد حامد، سنت های اجتماعی در قرآن كریم، چاپ دوم: مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۶۹.

۱. دانش پژوه كارشناسی ارشد جامعه شناسی.

۲. درآمدی بر جامعه شناسی اسلامی، ص۳۲۷.

۳. عبدالرحمن ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ص۴.

۴. همان، ص ۶۴.

۵. مرتضی مطهری، عدل الهی، ص ۱۲۶.

۶. ر.ك: درآمدی بر جامعه شناسی اسلامی، ص ۳۹۰.

۷. یوسف (۱۲) آیه ۱۰۹، روم (۳۰) آیه ۹، فاطر (۳۵) آیه ۴۴، غافر (۴۰) آیه ۲۱ محمد (۴۷) آیه ۱۰.

۸. ر.ك: محمدتقی مصباح یزدی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، ص۱۵۰.

۹. مرتضی مطهری، جامعه و تاریخ، ص ۳۸.

۱۰. درآمدی بر جامعه شناسی اسلامی، ص۳۹۲.

۱۱. هوك سیدنی، قهرمان در تاریخ، ص ۷۲ ـ ۷۳.

۱۲. محمد باقر صدر، سنت های تاریخ در قرآن، ص ۴۵.

۱۳. مرتضی مطهری، قیام وانقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۱۳.

۱۴. ر.ك: محمدتقی مصباح یزدی، همان، ص۱۵۸.

۱۵. جعفر سبحانی، فلسفه تاریخ و نیروی محرك آن، ص۱۲۸ ـ ۱۲۹.

۱۶. ر.ك: سیدمحمدحسین طباطبایی، شیعه در اسلام، ص ۱۵۰.

۱۷. ر.ك: محمد جعفر نجفی علمی، برداشتی از جامعه وسنن اجتماعی در قرآن، ص ۵۷ ـ ۵۸.

۱۸. انبیاء (۲۱) آیه ۱۰۵ و ر . ك: اعراف (۷) آیه های ۱۲۸ ـ ۱۳۸، قصص (۲۸) آیه ۵ و نور(۲۴) آیه ۵۵.

۱۹. ر.ك: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج ۱۴، ص ۴۶۵ ـ ۴۶۶.

۲۰. ر.ك: ناصر مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۳، ص ۵۱۵ ـ ۵۲۲.

۲۱. نور (۲۴) آیه ۵۵.

۲۲. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج ۱۵، ص ۲۱۴.

۲۳. صافات (۳۷) آیه های ۱۷۱ ـ ۱۷۳.

۲۴. ر.ك: شهید صدر، همان، ص ۴۵.

۲۵. ر.ك: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج ۷، ص ۸۹.

۲۶. ناصر مكارم شیرازی، همان، ج ۱۹، ص ۱۸۷.

۲۷. احمد حامد مقدم، سنت های اجتماعی در قرآن كریم، ص ۱۳.

۲۸. هود (۱۱) آیه ۵۸ و آیه های ۶۶ و ۹۴ به ترتیب درباره قوم صالح و شعیب.

۲۹. غافر (۴۰) آیه ۵۱.

۳۰. ر.ك: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج ۸، ص ۲۲۵ـ۲۲۶ و ر.ك: همان، ج ۱۰، ص ۴۵۱ـ۴۵۲.

۳۱. ابراهیم (۱۴) آیه های ۱۳ ـ ۱۴.

۳۲. ر.ك: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ۱۲، ص ۴۶ ـ ۴۷.

۳۳. آل عمران (۳) آیه ۱۲۳.

۳۴. توبه (۹) آیه ۲۵.

۳۵. ر.ك: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۹، ص ۲۸۹.

۳۶. ناصر مكارم شیرازی، همان، ج ۷، ص ۳۴۶.

۳۷. آل عمران (۳) آیه های ۱۲۳ ـ ۱۲۴.

۳۸. انفال (۸) آیه ۹.

۳۹. توبه (۹) آیه های ۲۵ و ۲۶.

۴۰. احزاب (۳۳) آیه های ۹ و ۱۰.

۴۱. ر.ك: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱۶، ص ۴۲۸.

۴۲. ر.ك: ناصر مكارم شیرازی، همان، ج ۱۷، ص ۲۱۶.

۴۳. ر.ك: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۴، ص ۶۶.

۴۴. ناصر مكارم شیرازی، همان، ج ۱۸، ص ۹۳.

۴۵. حشر (۵۹) آیه ۴.

۴۶. ر.ك: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱۹، ص ۳۵۰.

۴۷. احزاب (۳۳) آیه ۲۶.

۴۸. ناصر مكارم شیرازی، همان، ج ۱۷، ص ۲۷۰ ـ ۲۷۱.

۴۹. احزاب (۳۳) آیه ۲۷.

۵۰. ناصر مكارم شیرازی، همان، ج ۱۷، ص ۲۷۱.

۵۱. ر.ك: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱۹، ص ۳۶۷ و ناصر مكارم شیرازی، همان، ج ۲۳، ص ۵۲۳.

۵۲. ر.ك: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱۷، ص ۲۷۱.

۵۳. آل عمران (۳) آیه ۱۳۹.

۵۴. ر.ك: ناصر مكارم شیرازی، همان، ج ۳، ص ۱۰۸.

۵۵. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۴، ص ۴۰.

۵۶. اعراف (۷) آیه ۹۶.

۵۷. ر.ك: مرتضی مطهری، خاتمیت، ص۹۸.

۵۸. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۸، ص ۲۵۴.

۵۹. ناصر مكارم شیرازی، همان، ج ۶، ص ۲۶۶.

۶۰. ر.ك: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ص ۲۵۴.

۶۱. محمود رجبی، «قانون مندی جامعه وتاریخ» تاریخ در آینه پژوهش، ش ۲، ص ۳۸ـ۳۹.

۶۲. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج ۸، ص۲۴۷ ـ ۲۴۸.

۶۳. هود (۱۱) آیه ۱۱۲ و نیز آیات كریمه فصلت (۴۱) آیه ۶ و ۳۰، روم (۳۰) آیه ۳۰، شوری (۴۲) آیه ۱۵و جن (۷۲) آیه ۱۶.

۶۴. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج ۱۷، ص ۵۹۰ ـ ۵۹۱.

۶۵. همان، ج ۱۱، ص ۶۲ ـ ۶۳.

۶۶. جن (۷۲) آیه ۱۶.

۶۷. ر.ك: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۲۰، ص ۷۱.

۶۸. ناصر مكارم شیرازی، همان، ج ۲۰، ص ۲۷۶.

۶۹. ر.ك: شهید صدر، همان، ص ۴۹.

۷۰. نهج البلاغه، خطبه۲۵، ترجمه محمد دشتی، ص ۴۹.

۷۱. محمد تقی جعفری، شرح و تفسیر نهج البلاغه، ج ۵، ص ۱۱۹ ـ ۱۲۰.

۷۲. رعد (۱۳) آیه ۱۱.

۷۳. انفال (۸) آیه ۵۳.

۷۴. ر.ك: مرتضی مطهری، خاتمیت، ص ۹۴ ـ ۹۵.

۷۵. ناصر مكارم شیرازی، همان، ج ۲، ص ۴۵۰ و ر.ك: همان، ج ۱، ص ۶۷.

۷۶. طه (۷۶) آیه ۵۰ و ر.ك: اعلی (۸۷) آیه ۳.

۷۷. ناصر مكارم شیرازی، همان ، ج ۲، ص ۳۵۱.

۷۸. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۷، ص ۴۷۷.

۷۹. انسان (۷۶) آیه ۳.

۸۰. بقره (۲) آیه ۲.

۸۱. شمس (۹۱) آیه ۸ و ر.ك: بلد (۹۰) آیه ۱۰.

۸۲. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۲۰، ص ۵۰۰.

۸۳. همان، ج ۲، ص ۱۷۴ و ر.ك: همان، ج ۷، ص ۱۰۴.

۸۴. مائده (۵) آیه ۱۶.

۸۵. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۵، ص ۴۰۰.

۸۶. انفال (۸) آیه ۲۹.

۸۷. ر.ك: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۷، ص ۷۰ ـ ۷۱.

۸۸. ناصر مكارم شیرازی، همان، ج ۷، ص ۱۴۱ ـ ۱۴۲.

۸۹. ابراهیم (۱۴) آیه ۷.

۹۰. محمد تقی مصباح یزدی، همان، ص ۴۲۷.

۹۱. آل عمران (۳) آیه ۱۵۴.

۹۲. ر.ك: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۴، ص ۷۴ ـ ۷۶.

۹۳. آل عمران (۳) آیه های ۱۴۰ و ۱۴۱.

۹۴. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۴، ص ۴۳ ـ ۴۴.

۹۵. همان، ص ۱۲۲.

۹۶. آل عمران (۳) آیه ۱۷۹ و ر.ك: عنكبوت (۲۸) آیه ۲.

۹۷. ناصر مكارم شیرازی، همان، ج ۳، ص ۱۸۷.

منبع:دوماهنامه «تاریخ درآینه پژوهش» سال سوم، شماره اول، بهار ۸۵


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.