شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
مجله ویستا

از نهضت ملی شدن نفت تا كودتا


از نهضت ملی شدن نفت تا كودتا

بعد از انتخابات مجلس شانزدهم در پاییز ۱۳۲۸ و بهار ۱۳۲۹, با تشكیل فراكسیون اقلیت «ملیون » به رهبری دكتر محمد مصدق , فرصت مناسبی برای طرح مطالبهٔ دیرین خلع ید استعمار پیر انگلیس از ثروت ملی نفت و اوج گیری مبارزات استقلال خواهانه و ضداستعماری ملت ایران فراهم آمد

بعد از انتخابات مجلس شانزدهم در پاییز ۱۳۲۸ و بهار ۱۳۲۹، با تشكیل فراكسیون اقلیت «ملیون‌» به رهبری دكتر محمد مصدق‌، فرصت مناسبی برای طرح مطالبهٔ دیرین خلع ید استعمار پیر انگلیس از ثروت ملی نفت و اوج‌گیری مبارزات استقلال‌خواهانه و ضداستعماری ملت ایران فراهم آمد. سال ۱۳۲۹ در پی بازگشت آیت‌الله كاشانی از تبعید لبنان و استقبال پرشكوه مردم و گروههای سیاسی ملی و تقویت پایگاه اجتماعی جبهه ملی‌، قیام عمومی علیه شركت نفت انگلیس گسترش یافت‌. آیت‌الله كاشانی كه در بهمن ۱۳۲۷ در ۷۰ سالگی با خشونت و ضرب و شتم‌، دستگیر و پس از مدتی حبس در قلعه فلك‌الافلاك خرم‌آباد به لبنان تبعید شده بود، در اول بهمن ۱۳۲۷ طی اعلامیه شدیداللحنی خواستار «لغو امتیاز» نفت شده بود.۱ وی در بیانیه‌ای از تبعیدگاه خود، علت واقعی بازداشت و تبعید خود را همین موضوع و اقدام علیه سیاست استعماری انگلیس ذكر كرد. ۲ جبهه ملی از بدو تأسیس با همكاری و حمایت نیروهای مذهبی از جمله فداییان اسلام۳ ‌به سخن‌گوی اكثریت مردم تبدیل شد. به تعبیر غلامرضا نجاتی‌، در تمام مبارزات سیاسی ـ ملی سالهای ۱۳۲۷ و ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹ «جمعیت فداییان اسلام‌» شركت فعال داشت و «نیروی عامل و متحرك جبهه ملی را تشكیل داد.» ۴

آیت‌الله كاشانی و «جبههٔ ملی‌» به رهبری دكتر مصدق در مجلس شورا و مطبوعات و اجتماعات مردمی‌، خواستار ملی شدن صنعت نفت شدند و این خواسته مورد حمایت گروههای كثیر مردم و تنی چند از علمای برجسته نظیر آیت‌الله‌العظمی خوانساری (از مراجع ثلاث قم‌)، آیت‌الله بهاالدین محلاتی‌، آیت‌الله عباسعلی شاهرودی‌، آیت‌الله سیدحسن چهارسوقی‌، آیت‌الله شیخ باقر رسولی‌، آیت‌الله سیدمحمود روحانی قمی‌، آیت‌الله شیخ محمدرضا كلباسی‌، آیت‌الله حاج شیخ مهدی نجفی‌، آیت‌الله فقیه سبزواری و گروه كثیری از روحانیون فعال و مبارز مانند حاج سیدحسین خادمی و حاج شیخ مرتضی مدرسی اردكانی‌، حاج سیدمصطفی سیدالعراقین و... قرار گرفت۵ ‌و شوری عجیب در سراسر ایران پدیدار شد. آیت‌الله‌العظمی بروجردی نیز از نهضت نفت «ضمنی ولی آشكارا» حمایت می‌كرد و به علمای تهران نامه نوشت كه نباید با این حركت مخالفت كنند. ۶ رزم‌آرا، نخست‌وزیر، این كار را غیرعملی خوانده مردم را از خطرات آن ترساند و در ۱۳ اسفند ۱۳۲۹ مخالفتش را با ملی شدن صنعت نفت‌، در جلسهٔ كمیسیون نفت مجلس‌، تكرار كرد، تا آنجا كه به دلیل اقتدار و موقعیت ویژه‌اش به بزرگ‌ترین مانع تحقق خواست ملی مبدل گردید. وی سرانجام سه روز بعد، در مسجد شاه‌، به ضرب گلولهٔ یك عضو «فداییان اسلام‌» به قتل رسید. ۷

پس از دستگیری خلیل طهماسبی به اتهام قتل رزم‌آرا، «یك اعلامیه از طرف نواب صفوی (رهبر فداییان اسلام‌) صادر شد كه در بالای آن «هوالعزیز» نوشته شده بود. این اعلامیه خطاب به شاه صادر شده بود» و «قاطعانه به شاه دستور می‌داد كه باید فرمان آزادی قاتل رزم‌آرا را صادر كند، و برای هرگونه آزاری كه وی در زمان بازجویی توسط پلیس دیده است‌، از او عذرخواهی نماید.» ۸ آیت‌الله كاشانی در مصاحبه‌ای نظرش را چنین ابراز داشت‌: «این عمل به نفع ملت ایران بود و این گلوله و ضربه عالی‌ترین و مفیدترین ضربه‌ای بود كه به پیكر استعمار و دشمنان ملت ایران وارد آمد. قاتل رزم‌آرا باید آزاد شود; زیرا این اقدام او در راه خدمت به ملت ایران و برادران مسلمانش بوده است‌.» ۹ بنا به خاطرات سیدمحمد واحدی از اعضای برجسته فداییان اسلام و حاج مهدی عراقی‌، رهبران جبهه ملی برای جلوگیری از اقدامات رزم‌آرا و حتی احتمال كودتا توسط وی‌، از فداییان اسلام درخواست می‌كنند كه رزم‌آرا از سر راه نهضت ملی برداشته شود. ۱۰ در جلسه‌ای با حضور نواب صفوی‌، بقایی‌، فاطمی‌، نریمان‌، آزاد، حائری‌زاده‌، سنجابی‌، شایگان و مكی از طرف جبهه ملی حضور پیدا می‌كنند و دكتر فاطمی تأكید می‌كند كه من اصالتاً از طرف خودم هستم و وكالتاً از طرف مصدق (چون كسالت داشت‌) و ایشان گفته‌اند هر تصمیمی كه در این جلسه گرفته شود «برای خود من هم لازم‌الاجرأ است‌.»۱۱ نواب صفوی طی دو جلسه طولانی به شرط اجرای احكام اسلام در صورت به قدرت رسیدن جبهه ملی‌، پیشنهاد اعدام انقلابی رزم‌آرا را پذیرفت و جبهه ملی نیز متعهد شد كه در صورت موفقیت‌، خواسته‌های فداییان اسلام را عملی نماید. ۱۲ همچنین نواب صفوی در این مورد با آیت‌الله كاشانی نیز ملاقات و گفتگو كرد و آیت‌الله كاشانی هم قول داد كه «بگذار مرحله اول رزم‌آرأ برود، بقیه كارها درست می‌شود.» ۱۳ در سندی كه متن بازجویی از خلیل طهماسبی در سال ۱۳۳۴ را نشان می‌دهد، وی صریحاً به جلسات مزبور با رهبران جبهه ملی و آیت‌الله كاشانی اعتراف كرده است ولی از اشخاص فقط نام بقایی و مكی و كاشانی و فاطمی را ذكر كرده است و نسبت به بقیه با عنوان «وكلاء اقلیت كه نامشان در خاطرم نیست‌» پاسخ داده است‌. ۱۴ در دادنامه دادستان ارتش مورخ ۱۸/۱۰/۳۴ علیه فداییان اسلام پس از بازداشت گسترده به دلیل سوءقصد ناموفق به حسین علاء، به سابقه ترور رزم‌آرأ با معاونت «بعضی از نمایندگان اقلیت در دوره شانزدهم مجلس شورای ملی‌» اشاره شده است‌. ۱۵ و پای آیت‌الله كاشانی‌، بقایی‌، حائری‌زاده‌، مصدق و شایگان نیز به میان كشیده شد ولی با اعدام نواب صفوی‌، خلیل طهماسبی و چند تن از فداییان اسلام پرونده بسته شد و در مورد دیگران هم موضوع پی‌گیری نشد. ۱۶ هیكل روزنامه‌نگار شهیر مصری می‌نویسد: بعداً شوهر اشرف (پهلوی) به من گفت وقتی كه خبر ترور رزم‌آرا را به شاه دادند، گیج شد. او نمی‌توانست باور كند كه نخست‌وزیرش بدین طریق از صحنه محو شده باشد. شاه بعد از شنیدن خبر گفت‌: «نمی‌توانم باور كنم‌، نمی‌دانم چه كار بكنم‌»; و سپس ادامه داد: «من كاملاً تنها هستم‌، هیچ كس مشكلات مرا درك نمی‌كند. هر كسی علیه من در حال توطئه چینی است‌ بعضی از آنها سنجیده این كار را می‌كنند و بعضی ناآگاهانه‌. اما این من هستم كه ناچارم تاوان پس بدهم‌.» ۱۷

فردای قتل رزم‌آرا، روز ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ كمیسیون نفت پیشنهاد ملی كردن صنعت نفت را تصویب و اعلام كرد. ۱۸

«در همان روزی كه رزم‌آرا به قتل رسید، امیر اسدالله علم شتابزده به سفارت انگلیس رفت و از جانب شاه با مقامات سفارت راجع به دولت آینده مشورت كرد: دولت آینده آیا باید قوی باشد یا بی‌آزار»؟!۱۹ انگلیسیها، به رغم میلشان به سید ضیأالدّین طباطبایی‌، رضایت دادند كه دولتی روی كار بیاید كه نقشی بینابینی بازی كند. شاه و مشاورانش‌، حسین علاء را كه به گفته آبراهامیان‌، «مورد قبول جبهه ملی بود»،۲۰ و «وزیرانش را به توصیهٔ مصدق انتخاب می‌كرد»،۲۱ به عنوان محلل برگزیدند۲۲ تا مخالفت كمتری برانگیخته باشند.

سرانجام در روز ۲۴ اسفند ۱۳۲۹، در پی تظاهرات عظیم مردم در خیابانها، مجلس شورای ملی به اتفاق آرا، اصل ملی شدن صنعت نفت را تصویب كرد. مجلس سنا نیز در ۲۹ اسفند ـ به اتفاق آرا ـ اصل مذكور را تأیید نمود. در روز ۵ اردیبهشت ۱۳۳۰ كمیسیون نفت قانون ۹ ماده‌ای طرز اجرای ملی شدن صنعت نفت را به اتفاق آرا تصویب كرد و مجلسین نیز در روزهای بعد آن را تأیید نمودند; حسین علاء نیز از نخست‌وزیری استعفا كرد و سمت سابقش‌، وزارت دربار، را مجدداً بر عهده گرفت‌. در محافل سیاسی آن زمان شایع شده بود كه سیدضیأ به نخست‌وزیری خواهد رسید; كه ناگهان جمال امامی‌، از نمایندگان مخالف مصدق‌، و واسطهٔ دربار پیشنهاد كرد مصدق نخست‌وزیر شود. «از ۹۰ نفر عده حاضر در جلسه خصوصی (مجلس شورا) ۷۹ نفر به دكتر مصدق رأی تمایل دادند.» ۲۳ مصدق خود در مورد پذیرش پیشنهاد نخست‌وزیری‌، در تقریرات زندانش‌، چنین می‌نویسد: ... كابینهٔ (علاء) جنبهٔ محلّل داشت و زمینه را برای نخست‌وزیری سیدضیاالدّین طباطبایی مهیّا می‌كرد تا بیاید و مسئلهٔ ملی شدن نفت را به سبك خود منتفی سازد. به همین دلیل متولیان مجلس به این امید كه من ـ نظیر دورهٔ چهاردهم ـ نخست‌وزیری را نخواهم پذیرفت‌، در جلسهٔ خصوصی‌، به زمامداری من ابراز تمایل كردند، در حالی كه در همان موقع سید ضیاالدّین در دربار منتظر بود تا فرمان به نامش صادر شود. اما من كه نهضت را در خطر می‌دیدم‌، رأی تمایل را بلافاصله با شرط تصویب قانون طرح اجرای ملی شدن صنعت نفت پذیرفتم‌. ۲۴ سفارت انگلیس پیش‌بینی می‌كرد كه مصدق «در زمان كوتاهی شكست خواهد خورد و لاجرم نیست خواهد شد».۲۵

●اجرای قانون ملی شدن نفت

مسلّم بود كه دیگر نمی‌توان دولت ایران را از تحقق ملی شدن نفت باز داشت‌. در آغاز نخست‌وزیری دكتر مصدق‌، هیئتی از جانب شركت نفت به ریاست «بازیل جكسون‌» به ایران آمد; مذاكرات به نتیجه‌ای نرسید و هیئت انگلیسی بازگشت‌. «انگلیسیها در خرداد ۱۳۳۰ فرمول «نوعی ملی شدن‌» را تصدیق كرده بودند. یك ماه بعد نیز هیئت نمایندگی شركت نفت به ریاست استوكس‌، اصل ملی شدن را از جانب دولت انگلستان و شركت نفت به رسمیت شناخت‌. در مذاكرات بعدی كه امریكاییها نیز مداخله داشتند اصل ملی شدن تأیید شده بود... (دكتر مصدق و همكارانش‌) فرمول و پیشنهادهای انگلیسیها و آمریكاییها را زیر پوشش «نوعی ملی شدن‌» مغایر با قانون ملی كردن می‌دانستند و معتقد بودند كه باید ایستادگی كرد و حتی برای مدتی از صدور و فروش نفت به خارج و تحصیل عواید آن چشم پوشید.» ۲۶ «اورل هریمن‌» نمایندهٔ تام‌الاختیار امریكا نیز با موافقت دكتر مصدق برای میانجیگری به ایران آمد. «حزب توده‌» كه در این زمان جنبش ملی را رقیب خود می‌دانست‌، تظاهرات بزرگی به راه انداخت و دكتر مصدق را به عنوان «عامل امپریالیسم امریكا» مورد حمله قرار داد. نتیجهٔ تظاهرات ۲۵ كشته و ۲۵۰ زخمی بود. ۲۷ نشریات وابسته به «حزب توده‌» حملات خود را به دكتر مصدق تشدید كردند. پس از «هریمن‌» یك هیئت انگلیسی به ریاست «ریچارد استوكس‌» در مرداد ۱۳۳۰ به تهران آمد; كه با دست خالی به انگلستان بازگشت‌. انگلیسیها، كه در تلاشهای دیپلماتیك ناكام شده بودند دست به تحریكهای مختلف در داخل می‌زدند. رهبر نمایندگان مخالف مصدق‌، جمال امامی‌، كه با سفارت انگلیس رابطه داشت‌، «ضد كمونیستی دو آتشه و محافظه‌كاری طرفدار غرب بود و مؤثرترین شیوهٔ مبارزه با كمونیسم را توسل به سركوب و اختناق می‌دانست‌.» ۲۸

«در شهریور ماه‌، كه شركت نفت تكنسینهای خود را خارج و تأسیسات نفتی را تعطیل كرد، دولت انگلیس هم نیروی دریایی خود را در خلیج فارس تقویت و علیه ایران به شورای امنیت سازمان ملل شكایت كرد.» شكایت انگلیس به شورای امنیت‌، فرصت مغتنمی بود تا از ایران در یك مجمع جهانی دفاع شود و تبلیغات انگلیسیها خنثی گردد. «مصدق‌، در مهر ماه‌، برای اقامهٔ دعوا در شورای امنیت به نیویورك رفت‌، برای دستیابی به كمك مالی بانك جهانی به تلاش ناموفقی دست زد و با متهم كردن انگلیس به مداخله در سیاست داخلی ایران‌، همهٔ كنسولگریهای این كشور را تعطیل كرد. بدین ترتیب‌، در اواخر پاییز ۱۳۳۰، مصدق در یك انقلاب بزرگ دیپلماتیك درگیر شده بود.» ۲۹ كاتم در مورد موضع امریكا در قبال دولت مصدق چنین می‌نویسد:

«از دیپلماسی ایالات متحده در نخستین سال زمامداری مصدق و نیمهٔ اول دورهٔ حكومت وی چنین برمی‌آید كه بسیاری از مقامهای امریكایی‌، موافق ناسیونالیستها بوده‌اند. گفته می‌شد كه امریكا با اعمال فشار فراوان بر بریتانیا مانع از مداخله نظامی آن كشور در ایران شده و انگلستان را به مذاكره با مصدق تشویق كرده است‌. از دیگر نشانه‌های سیاست مساعد امریكا نسبت به ایران‌، تمدید مهلت اقامت هیئت نظامی امریكایی در ایران و اجرای برنامه اصل چهار با كمك ۲۳ میلیون دلار سالانه بود.» ۳۰

انتخابات مجلس هفدهم در راه بود و همهٔ نیروهای سیاسی غنیمت می‌طلبیدند. به رغم همهٔ محدودیتها و زمینه‌ها و ریشه‌های تقلّب و اعمال نفوذ، انتخابات به نحوی برگزار شد كه همهٔ نیروها در مجلس نماینده داشتند.

آبراهامیان می‌نویسد:

«در شهرهای بزرگ‌، جبهه ملی بیشتر كرسیها را صاحب شد. در تهران كه مجموع آرا دو برابر انتخابات پیشین بود، جبهه ملی همه دوازده كرسی را به دست آورد. ولی در اكثر حوزه‌های دیگر استانها بویژه نواحی روستایی‌، مخالفان موفق‌تر بودند... مصدق با پی بردن به اینكه جناح مخالف‌، اكثریت قابل توجه كرسیهای استانی را به دست خواهند آورد، پس از اینكه انتخاب شوندگان به حدنصاب لازم رسیدند (۷۹ نماینده‌)، انتخابات را متوقف كرد...از ۷۹ نماینده‌، ۳۰ نفر، یا وابستهٔ به «جبههٔ ملی‌» بودند و یا موضعی بسیار نزدیك با آن داشتند... ۴۹ نمایندهٔ دیگر، كه بیشتر از زمین‌داران بودند، ۳۱ به دو فراكسیون سلطنت‌طلب و طرفدار انگلیس تقسیم می‌شدند».۳۲

نجاتی نیز می‌نویسد:

«نتیجه انتخابات دوره هفدهم برخلاف انتظار دكتر مصدق بود. همه مخالفان دولت در مجلس شانزدهم كه با دربار بستگی داشتند، از شهرستانها انتخاب شده بودند.» ۳۳ دكتر مصدق طی پیامی رادیویی گفت‌: «مداخلات بعضی از مأمورین دولتی و ثروتمندان متنفذ محلی در شهرستانها و آزادی بی‌سابقه انتخابات موجب گردید بعضی از انجمنهای نظارت سوءاستفاده كنند.» ۳۴ مع‌الوصف «وی در عین حال اظهار اطمینان كرد كه هشتاد درصد نمایندگانی كه به مجلس می‌روند، نماینده حقیقی ملت خواهند بود.» ۳۵

پس از دو ماه كشمكشها و درگیریهای فراوان در مجلس بر سر تصویب اعتبارنامه‌های نمایندگان و رسمیت یافتن مجلس هفدهم‌، ۵۳ نفر از ۶۶ نماینده حاضر رأی تمایل به ادامه نخست‌وزیری دكتر مصدق دادند. ۳۶

صادق تهرانی

پانوشتها:

۱ـ مكی‌، حسین‌، استیضاح حسین مكی‌، بقایی‌، حائری‌زاده از دولت ساعد، تهران‌، امیركبیر، چ ۳، ۱۳۵۷ش‌، ص ۸.

ـ۲ دهنوی‌، م‌، مجموعه‌ای از مكتوبات‌، سخنرانیها و پیامهای آیت‌الله كاشانی‌، تهران‌، چاپخش‌، ج‌، ۱۳۶۱ش‌، ص ۵۷.

۳ـ عراقی‌، مهدی‌، ناگفته‌ها، تهران‌، رسا، ۱۳۷۰ش‌، صص ۴۱ـ۳۸; نجاتی‌، غلامرضا، جنبش ملی شدن صنعت نفت و كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تهران‌، شركت انتشار، ۱۳۶۶ش‌، ص ۹۰.

۴ ـ جنبش ملی‌...، ص ۹۰.

۵ ـ حسینیان‌، روح‌الله، بیست سال تكاپوی اسلام شیعی در ایران‌، تهران‌، مركز اسناد انقلاب اسلامی‌، ۱۳۸۱ش‌، صص ۱۰۴ـ۱۰۰، به نقل از مطبوعات سال ۱۳۲۹ و روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت‌; تركمان‌، محمد، نقدی بر مصدق و نبرد قدرت‌، تهران‌، رسا، ۱۳۷۱ش‌، صص ۲۸ و ۳۲ و ۶۵ـ۴۵.

۶ ـ نقدی بر...، ص ۲۸; بیست سال‌...، صص ۱۰۰ و ۱۰۱.

۷ـ ایرانی‌، ناصر، بحران دمكراسی در ایران‌، تهران‌، مركز نشر دانشگاهی‌، ۱۳۷۱ش‌، صص ۸۳ـ۸۲.

۸ـ هیكل‌، محمدحسنین‌، ایران‌: روایتی كه ناگفته ماند، ترجمه حمید احمدی‌، تهران‌، الهام‌، چ ۳، ۱۳۶۳ش‌، ص ۱۱۲.

۹ـ همو، ایران كوه آتشفشان‌، ترجمه سیدمحمد اصفیای‌، تهران‌، بی‌نا، ۱۳۵۸ش‌، ضمائم‌، ص ۱۸۴

۱۰ـ ناگفته‌ها، صص ۷۷ـ۷۲; خواندنیها، س ۱۶، ش ۰۳۹;ُ ۱۷ (۹/۸/۱۳۳۴). با توجه به زمان انتشار خواندنیها برخی مطالب خاطرات واحدی با ایهام و كنایه ذكر شده است‌; خوش‌نیت‌، سیدحسین‌، سیدمجتبی نواب صفوی‌، اندیشه‌ها و مبارزات و شهادت او، تهران‌، منشور برادری‌، ۱۳۶۰ش‌، ص ۵۱.

۱۱ ـ ناگفته‌ها، ص ۷۲. در خاطرات واحدی آمده است كه «حائری‌زاده گفت من به نمایندگی از دكتر مصدق آمده‌ام‌.» ۱۲ـ همان‌، صص ۷۵ـ۷۲. بیست سال‌...، صص ۱۰۹ـ۱۰۸ و ص ۳۰۴.

۱۳ـ ناگفته‌ها، صص ۷۷ـ۷۵.

۱۴ـ بیست سال‌...، صص ۳۰۷ـ۳۰۵; گل‌محمدی‌، احمد، جمعیت فدائیان اسلام به روایت اسناد، ج ۲، تهران‌، مركز اسناد انقلاب اسلامی‌، ۱۳۸۲، صص ۶۶۹ـ۶۶۶.

۱۵ـ سفری‌، محمدعلی‌، قلم و سیاست‌، ج ۱، تهران‌، نامك‌، ۱۳۷۱ش‌، صص ۴۲۲ـ ۴۲۱.

۱۶ـ همان‌، ص ۴۲۲.

۱۷ـ ایران‌: روایتی‌...، صص ۱۱۳ـ۱۱۲.

۱۸ـ جنبش ملی‌...، ص ۱۲۶.

۱۹ـ بحران دمكراسی‌...، ص ۸۲.

۲۰ـ آبراهامیان‌، یرواند، ایران بین دو انقلاب‌، ترجمه گل‌محمدی ـ فتاحی‌، تهران‌، نی‌، ۱۳۷۷ش‌، ص ۳۲۷.

۲۱ـ همان جا.

۲۲ـ تقریرات مصدق در زندان‌، تهران‌، سازمان كتاب‌، ۱۳۵۹ش‌، ص ۱۲۱. تعبیر «محلل‌» برای كابینه علا توسط مصدق نیز به كار رفته است اما وی آن را مقدمه نخست‌وزیری سیدضیأ توصیف می‌كند در حالی كه برخی دیگر با توجه به ارتباطات جبهه ملی با وی‌، آن را زمینه‌ساز حكومت مصدق می‌دانند. ناگفته‌ها، صص ۸۷ و ۹۵.

۲۳ـ قلم و سیاست‌، ج‌، ص ۴۴۵.

۲۴ـ تقریرات‌...، ص ۱۲۱.

۲۵ـ بحران دموكراسی‌...، ص ۸۴.

۲۶ـ جنبش ملی‌...، صص ۱۶۱ـ ۱۶۰.

۲۷ـ بحران دموكراسی‌...، ص ۸۴; ایران بین دو انقلاب‌، ص ۳۹۳.

۲۸ـ بحران دموكراسی‌...، ص ۸۵.

۲۹ـ ایران بین دو انقلاب‌، ص ۳۳۰.

۳۰ـ كاتم‌، ریچارد، ناسیونالیسم در ایران‌، ترجمه احمد تدین‌، تهران‌، كویر، چ ۳، ۱۳۸۳ش‌، ص ۲۶۷.

۳۱ـ روزنامه دنیا در ۴ خرداد ۱۳۳۱ مشاغل نمایندگان دوره هفدهم را ذكر كرده است كه طبق آن پانزده نفر از آنان ملاك و زمین‌دار بوده‌اند. به نقل از قلم و سیاست‌، ج ۱، ص ۵۸۵.

۳۲ـ ایران بین دو انقلاب‌، صص ۳۳۲ـ ۳۳۱.

۳۳ـ جنبش ملی‌...، ص ۲۱۹.

۳۴ـ همان جا. به نقل از روزنامه كیهان‌، مورخ ۱ فروردین ۱۳۳۱.

۳۵ـ همان جا.

۳۶ـ قلم و سیاست‌، ج‌، ص ۶۰۶.

۳۷ـ كاتوزیان‌، همایون‌، مصدق و نبرد قدرت‌، ترجمه احمد تدین‌، تهران‌، رسا، ۱۳۷۱ش‌، ص ۲۳۳.

۳۸ـ همان‌جا.

۳۹ـ همان‌جا.

۴۰ـ خاطرات و تألمات مصدق‌، به كوشش ایرج افشار، تهران‌، علمی‌، چ ۱۰، ۱۳۸۱ش‌، ص ۲۵۹.

۴۱ـ دكتر مصدق در استعفای خود خطاب به شاه تصریح می‌كند كه درخواست وی آن بوده كه «پست وزارت جنگ را فدوی شخصاً عهده‌دار شود». به نقل از جنبش ملی‌...، ص ۲۲۲.

۴۲ـ در استعفانامه مصدق هیچ اشاره و یا استدلالی به نقض قانون اساسی نشده است‌.

۴۳ـ ایران بین دو انقلاب‌، ص ۳۳۳. «چون در نتیجه تجربیاتی كه در دولت سابق به دست آمده‌، پیشرفت كار در این موقع حساس ایجاب می‌كند كه پست وزارت جنگ را فدوی ـ شخصاً ـ عهده‌دار شود و این كار مورد تصویب شاهانه واقع نشده‌، البته بهتر آن است كه دولت آینده را كسی تشكیل دهد كه كاملاً مورد اعتماد باشد و بتواند منویّات شاهانه را اجرا كند. با وضع فعلی ممكن نیست مبارزه‌ای را كه ملت ایران شروع كرده است‌، پیروزمندانه خاتمه دهد. ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ ـ فدوی دكتر محمد مصدق‌.» به نقل از جنبش ملی‌...، ص ۲۲۲.

۴۴ـ بحران دموكراسی‌...، ص ۸۷.

۴۵ـ این اعلامیه در اكثر مطبوعات آن روز چاپ شد; جنبش ملی‌...، ص ۲۲۳.

۴۶ـ مطبوعات ۲۶ تیر ۱۳۳۱; جنبش ملی‌...، صص ۲۲۶ـ۲۲۵.

۴۷ـ مصدق و نبرد قدرت‌، ص ۲۳۴.

۴۸ـ سمیعی‌، احمد، سی و هفت سال‌، تهران‌، شباویز، چ ۴، ۱۳۶۷ش‌، ص ۲۶.

۴۹ـ جنبش ملی‌...، ص ۲۲۷.

۵۰ـ بحران دموكراسی‌: ص ۸۷; ایران بین دو انقلاب‌، ص ۳۳۴.

۵۱ـ ایران بین دو انقلاب‌، ص ۳۳۵.

۵۲ـ همان‌جا، به نقل از تهران مصور، ۲۴ تیر ۱۳۳۲.

۵۳ـ سی و هفت سال‌، ص ۲۷.

۵۴ـ قلم و سیاست‌، ج ۱، صص ۶۴۲ و ۶۴۶.

۵۵ـ بحران دموكراسی‌، ص ۸۷.

۵۶ـ قلم و سیاست‌، ج ۱، ص ۶۵۱.

۵۷ـ مصدق و نبرد قدرت‌، ص ۲۴۴.

۵۸ـ ایران بین دو انقلاب‌، ص ۳۳۶.

۵۹ـ همان‌، صص ۳۳۷۷ـ۳۳۶.

۶۰ـ بحران دموكراسی‌...، ص ۸۸.

۶۱ـ بررسی نقش مطبوعات در بسترسازی كودتای ۲۸ مرداد، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی‌، تهران‌، ۱۳۸۴ش‌، صص ۱۹ـ۱۸ و ۴۴ و ۱۰۲ و ۹۹ و ۱۱۵ـ۱۱۱; بیست سال‌...، صص ۲۰۴ـ۲۰۳.

۶۲ـ در مورد تغییر موضع مطبوعات توده‌ای در قبال نخست‌وزیر، ریچارد كاتم می‌نویسد: «بعد از ۳۰ تیر حمله به مصدق در نشریه‌های حزب توده متوقف گردید.» به نقل از ناسیونالیسم در ایران‌...، ص ۲۸۰.

۶۳ـ ا.بیل‌، جیمز، شیر و عقاب‌، ترجمه فروزنده برلیان‌، تهران‌، فاخته‌، ۱۳۷۱ش‌، ص ۱۰۳.

۶۴ـ بحران دموكراسی‌...، صص ۱۶۵ ـ۱۶۴.

۶۵ـ شهبازی‌، عبدالله، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی‌، ج ۲، تهران‌، اطلاعات‌، چ ۱۶، ۱۳۸۲ش‌، صص ۱۸۶ـ۱۷۸.

۶۶ـ جنبش ملی‌...، صص ۱۷۶ـ۱۷۵.

۶۷ـ همان‌، صص ۱۷۶ـ۱۷۵.

۶۸ـ ذبیح‌، سپهر، ایران در دوران مصدق‌، ترجمه رفیعی مهرآبادی‌، تهران‌، عطایی‌، چ ۳، ۱۳۸۱ش‌، ص ۲۰۷.

۶۹ـ جنبش ملی‌...، ص ۴۱۵.

۷۰ـ همان‌، ص ۴۳۹.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.