سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

انسانی و عاطفی


انسانی و عاطفی

نگاهی به نمایش ”نزدیک تر” نوشته و کار ”چیستا یثربی”

نمایش ها و برخی نمایشنامه های چیستا یثربی را به دلیل شاعرانگی و روح عاشقانه و ساده آن ها دوست دارم. می دانم که بخشی از این علاقه مندی سلیقه ای است. وقتی یک انسان در تنهایی و واماندگی با همه جزئیات روح و روانش در این نمایش ها به تصویر کشیده می شود، حتی اگر درامی اتفاق نیفتد، حسی را برمی انگیزد که غریزه عشق ورزیدن و دوست داشتن را بیدار می کند و هر چقدر این احساس صادقانه تر و ملموس تر به نمایش درآید درک آن لذت بخش تر است.

"نزدیک تر" مثل همه دیگر آثار یثربی عاشقانه و انسانی است. شخصیت های نمایش مثل بسیاری از دیگر شخصیت های آثار نمایشی و حتی داستانی این نویسنده و کارگردان به همه اشخاص دور و برما شبیه اند. همان قدر واقعی و به همان اندازه عادی و ساده اند. تنهایی این شخصیت ها مثل قهرمان های تراژدی است. یک بن بست اجتماعی آن ها را وادار به برملا کردن غم نامه زندگی شان می کند، اما این بار یثربی این شخصیت ها را به آدم هایی آشنا هم بدل کرده است. به این معنا که ساسان و مارال "نزدیک تر" با نخ های مرئی به موقعیت و داستانی نزدیک و قابل شناسایی متصل شده اند و شاید همین ویژگی باعث شده تا ارتباط ما با ماهیت آن ها و ذات انسانی رابطه عاشقانه شان، آن گونه که در آثار دیگر یثربی وجود دارد، عمیق و طبیعی نباشد.

ساسان ناگهان از یک مهندس ناظر ساده به مدیرعامل شرکت تبدیل شده و ناخواسته و ناآگاهانه درگیر مسئله اختلاسی شده که عوامل اصلی آن گریخته اند و او را در بطن این مخمصه رها کرده اند. این گرفتاری، مارال همسر جوان او را مجبور کرده که شوهرش را تا پیدا شدن اختلاس کنندگان واقعی در یک زیرزمین حبس کند.

در حقیقت این طرح داستانی بهانه ای است که رابطه عاطفی و عاشقانه زوج جوان با موضعی روشن و البته از منظر زنانه، به طرفداری از مارال، روایت شود. همین گرایش عامدانه به روایت، در موضع یک جانبه هم، به راحتی مارال و شخصیت او را به عنصر اصلی درام تبدیل کرده است.

از لحظه شروع نمایش، ساسان فقط کاریکاتور منفعلی از شخصیت بازنده داستان را ارائه می دهد که تحت تاثیر و تصمیم های شخصیت زن اجراست. مارال او را در زیرزمین حبس کرده و کار می کند و با دنیای بی رحم بیرون ارتباط دارد. زنی که با جامعه می جنگد و قصد دارد تا با پیدا کردن مقصرهای اصلی خانواده اش را نجات دهد. در واقع قهرمان این تراژدی اجتماعی زن داستان است و در یک نگاه دقیق می توان به راحتی پی برد که همین قهرمان زن قرار است محور و مرکز رویدادها قرار بگیرد. بنابراین چالش و مبارزه داستان را هم باید در میدان نبرد میان مارال و جامعه اش مورد ارزیابی و بررسی قرار داد. در این میان ساسان تنها تجسمی از یک قربانی منفعل را می نماید که به بهانه حضور قدرتمند مارال تعریف می شود. بنابراین با توجه به این وابستگی می توان گفت ضعف های بسیاری در پرداخت شخصیت او وجود دارد که تعادل و ترکیب ساختار را تا اندازه ای دچار اشکال می کند.

تاثیر این عدم توازن در پردازش شخصیت ها را می توان در اجرا و به ویژه در مقایسه میان نحوه ایفای نقش بازیگران مشاهده کرد. مارال مختاری در "نزدیک تر"، مثل همه بازیگرانی که نقش قهرمان های زن نمایش های یثربی را بازی می کنند، موفق است. مارال واقعی است. جزئیات رفتار یک زن ساده جامعه ایرانی را، که از طبقه پایین اجتماع به قصد پیشرفت و ترقی مبارزه می کند، به خوبی می توان در لحن گفتار و ترتیب رفتار او دید و درک کرد. هر چند با بازگشت به گذشته فانتزی ارتباطی که یثربی در مورد رابطه آدم های نمایش اش به اجرا می گذارد این حضور جدی و واقعی تا اندازه ای کم رنگ می شود، اما مارال با وجود این باز هم مشخصات و جزئیات یک قهرمان خاص را به نمایش می گذارد.

در مقابل مارال، علیرضا مهران در ایفای نقش ساسان تنها قادر به بازسازی و بازنمایی ناتوانی ها و درماندگی های یک بازمانده به پایان رسیده است که فقط می نالد و پنهان می شود و مشغول بازی شکست هایش است. مهران تنها حضور نقش مقابلش را تکمیل می کند. بیشتر شبیه به یک کابوس – کاریکاتور است (این ویژگی البته در شیوه بازی علیرضا مهران هم وجود دارد)؛ خزیدن روی زمین، پیچیدن چند باره پارچه ها دور گردن، خنده ها و فریادهای عصبی و ... در کنار نوع بازیگری مهران باعث شده تا ساسان در صحنه نمایش بیشتر شبیه به یک کاریکاتور یا کابوسی از شخصیت باشد. درست به همان اندازه که مارال واقعی است، ساسان غیر واقعی نشان می دهد و در این شرایط به دشواری می توان دنیایی را که این دو شخصیت در آن زندگی می کنند با توجه به موقعیت مشترکی که در آن گرفتار آمده اند درک کرد.

اما صرف نظر از این تفاوت، نمایش هرگاه به شاعرانگی کودکانه و لحن عاشقانه و انسانی اش گرایش پیدا می کند، در برقراری ارتباط با احساس و عاطفه تماشاگر ناموفق است. هرجا که شبکه ارتباطی میان دو شخصیت به موقعیت آن ها و داستان اجتماعی مربوط می شود (ساسان و مارال در جامعه) وجه احساسی کمرنگ می شود و نگاه سطحی به پردازش داستان غلبه پیدا می کند و برعکس، آنجا که عواطف انسانی و رابطه عاشقانه شخصیت ها (عشق و ایثار مارال) مورد توجه قرار می گیرد و اهمیت پیدا می کند، تحریک احساسات و عاطفه تماشاگر به ارتباطی موثر میان صحنه و مخاطب منجر می شود.

همین انرژی و حسی که صحنه به تماشاگر انتقال می دهد تا اندازه ای موفقیت نسبی نمایش یثربی را به وجود آورده و باید اعتراف کرد که این پرداخت شگرد دو شیوه درام نویسی و کارگردانی چیستا یثربی است. یثربی می داند که چه موقع، چگونه و به چه وسیله ای احساس تماشاگرش را تحریک کند و عواطف نمایش را با حس تماشاگر به اشتراک بگذارد و نتیجه بگیرد. معمولا هم قهرمان های زن نمایش های او وظیفه ایجاد و تقویت این حس را برعهده دارند.

در واقع انسان ها به دلیل جنونی که جامعه بر آن ها تحمیل کرده است به زیرزمینی پناه برده اند که در آن ارتباطی نزدیک تر و انسانی تر پیدا می کنند. جنون ساسان با عشق و انسانیتی که مارال به او هدیه می کند باید درمان شود و این همان مسیری است که تراژدی "نزدیک تر" باید برای رسیدن به نتیجه طی کند. اما در این مسیر تمرکز و توجه آنقدر معطوف نقش و حضور شخصیت زن است که بخش دیگر ماجرا کمرنگ شده و به حاشیه رفته است.

"نزدیک تر" اگرچه از بازی خوب مارال مختاری و موسیقی ساده، فضاساز و زیبای مهدی مختاری به درستی بهره گرفته، اما در برخی حوزه ها دچار کاستی هایی است. طراحی صحنه بیشتر وسعتی خالی را در فضای صحنه به وجود آورده که وسایل بدون استفاده و کارکرد تنها گرداگرد آن قاب شده اند. بنابراین بازیگران در نتیجه ناتوانی از قرار گرفتن در گستره ای دارای ابعاد و اندازه، خود را تنها می بینند همین وسعت خالی صحنه تاثیر منفی خود را روی ریتم اجرا و بازی بازیگران هم گذاشته است.

با وجود این "نزدیک تر" هر جا که اراده می کند، مخاطبش را وارد رابطه عاطفی آدم هایش می کند. هر وقت که می خواهد احساس و عاطفه تماشاگرش را تحریک می کند و درست آن لحظه که باید تاثیرش را می گذارد و این همه را باید حاصل مهارت های چیستا یثربی، نویسنده و کارگردان آن، دانست.

مهدی نصیری