سه شنبه, ۱۸ دی, ۱۴۰۳ / 7 January, 2025
مجله ویستا

آیین بودا


آیین بودا

نخستین گفتار بودا سوره ی به گردش درآوردن گردونه آیین از «رنج و رهایی » می گوید دو بیراهه هست كه هر دو به رنج می انجامد, یكی كامرانی و دیگری خودآزاری

● چهار حقیقت‌ جلیل‌

نخستین‌ گفتار بودا- سوره‌ی‌ به‌ گردش‌ درآوردن‌ گردونه‌ آیین‌- از «رنج‌ و رهایی‌» می‌گوید؛ دو بیراهه‌ هست‌ كه‌ هر دو به‌ رنج‌ می‌انجامد، یكی‌ كامرانی‌ و دیگری‌ خودآزاری‌. بودا، كه‌ خود سالها پیش‌ از بوداشدن‌ این‌ دو بیراهه‌ را راه‌ می‌پنداشته‌، پس‌ از «بودا» شدن‌ درمی‌یابد كه‌ راه‌ نه‌ آن‌ است‌ و نه‌ این‌؛ و به‌ راه‌ میانه‌ راه‌ می‌برد، كه‌ به‌ خلاف‌ آن‌ دو بیراهه‌، بزرگوار و جلیل‌ است‌. راه‌ میانه‌ به‌ راه‌هشتگانه‌ی‌ جلیل‌ (۱) معروف‌ است‌.

بودا از پیمودن‌ این‌ راه‌ هشتگامه‌ یا راه‌ هشتگانه‌ی‌ جلیل‌ به‌ چهار حقیقت‌ رسید؛ یعنی‌ به‌ حقیقتِ رنج‌، حقیقتِ خاستگاه‌ رنج‌، حقیقت‌ رهایی‌ از رنج‌ و حقیقت‌ راهی‌ كه‌ به‌ رهایی‌ از رنج‌ می‌انجامد. این‌ راه‌ خود به‌ تنهایی‌ هدف‌ نیست‌، مقصد و مقصودش‌ نیروانَه‌ است‌. اینك‌ آن‌ چهار حقیقت‌:

۱) حقیقت‌ جلیل‌ رنج‌. (۲) بودا می‌گوید زاییده‌شدن‌ رنج‌ است‌؛ پیری‌ رنج‌ است‌؛ بیماری‌ رنج‌ است‌؛ مرگ‌ رنج‌ است‌؛ از عزیزان‌ دور بودن‌ رنج‌ است‌؛ با ناعزیزان‌ محشور بودن‌ رنج‌ است‌؛ (۳) به‌ آرزو نرسیدن‌ رنج‌ است‌. سخن‌ كوتاه‌، همه‌ی‌ پنج‌ توده‌ی‌ دلبستگی‌ رنج‌اند.

۲) خاستگاه‌ رنج‌، تشنگی‌ (۴) است‌ ، یعنی‌ تشنگی‌ كام‌، تشنگی‌ هستی‌ (۵) و تشنگی‌ نیستی‌. و همین‌ تشنگی‌ است‌ كه‌ به‌ دوباره‌ زاییده‌شدن‌ می‌برد و به‌ كامرانی‌ بسته‌ است‌.

۳) «رهایی‌ از رنج‌» همان‌ رهایی‌ از تشنگی‌ یا قطع‌ و توقف‌ تشنگی‌ است‌، یعنی‌ رها كردن‌ آن‌، رو گرداندن‌ از آن‌، آزادی‌ و وارستن‌ از آن‌ است‌ تا نشانی‌ از آن‌ به‌ جا نماند. چون‌ تشنگی‌ از راه‌ حواس‌ پیدا می‌شود، پس‌ رهایی‌ از آن‌ نیز در خودداری‌ و مراقبت‌ از درهای‌ حواس‌ است‌.

۴) راه‌ رهایی‌ از رنج‌: «همان‌ راستی‌ و درستی‌ در شناخت‌، در اندیشه‌، در گفتار، در كردار، در زیست‌، در كوشش‌، در آگاهی‌ و در یكدلی‌، یعنی‌ سَمادی‌، (۶) است‌». كه‌ همان‌ راه‌ هشتگانه‌ی‌ جلیل‌ است‌. (ع‌. پاشایی‌، راه‌ آیین‌ (دَمهَپدَه‌) ، ۱۳۸۰، ص‌ ۲۸). اینك‌ توضیح‌ كوتاه‌ هر یك‌ از این‌ هشت‌ گام‌.

● راه‌ هشتگانه‌

۱) شناخت‌، دید، نظر (یا فهم‌) درست‌ (۷) (سَمّادیتیْ): شناخت‌ چهار حقیقت‌ جلیل‌ خصوصاً و آموزه‌های‌ بودا عموماً.

۲) نیّت‌ (یا اندیشه‌) درست‌ (۸) : به‌كار بردن‌ آموزه‌های‌ بودا با الزامی‌ شرافتمندانه‌.

۳) گفتار درست‌ (۹) : دَم‌ فروبستن‌ از دروغگویی‌، از چرندبافی‌، از درشت‌گویی‌، و از یاوه‌گویی‌، آگاهی‌ فرد از تأثیر سخنان‌ خود.

۴) كردار درست‌ (۱۰) : روگردانی‌ از آزردن‌ زندگی‌، یعنی‌ كشتن‌، از دزدی‌، از آلوده‌ دامنی‌، یعنی‌ كامرانی‌ و شهوترانی‌، آگاهی‌ فرد از تأثیر اقدامات‌ خود.

۵) معیشت‌ (۱۱) درست‌ (۱۲) : خودداری‌ از پیشه‌های‌ زیان‌آور، چون‌ اسلحه‌فروشی‌، برده‌فروشی‌، طالع‌بینی‌ و مانند اینها، به‌ تعبیر درست‌تر اجتناب‌ از مشاغل‌ نادرست‌ و پرداختن‌ به‌ مشاغلی‌ كه‌ به‌ تقویت‌ آموزه‌های‌ بودا بینجامد.

۶) كوشش‌ درست‌ (۱۳) : برای‌ دور ماندن‌ از هر گونه‌ بدی‌، پیروز شدن‌ به‌ هر گونه‌ بدی‌، شكوفاندن‌ و نگاهداشتن‌ هر گونه‌ نیكی‌ است‌ كه‌ در رهرو پیدا می‌شود. كنترل‌ درهای‌ حواس‌ در این‌ مرحله‌ صورت‌ می‌پذیرد.

۷) بینش‌ درست‌ (۱۴) : این‌ است‌ كه‌ رهرو به‌ تن‌، احساسها، دل‌ و نیز دَمّه‌ها - یعنی‌ چیزها و نمودهای‌ خاص‌- دانستگی‌ و آگاهی‌ روشن‌ دارد و دانسته‌ زندگی‌ می‌كند. (گونه‌ای‌ از مراقبه‌ بودایی‌)

۸) تمركز درست‌ (۱۵) : (گونه‌ای‌ از مراقبه‌ بودایی‌) در این‌ باره‌ بیشتر خواهیم‌ گفت‌.

دو راه‌ اخیرالذكر از راههای‌ هشتگانه‌، اشاره‌ به‌ موضوع‌ مراقبه‌ دارد كه‌ هم‌ در بخش‌ مطالعه‌ تطبیقی‌ با فلسفه‌ اگزیستانس‌ و هم‌ در بخش‌ روانشناسی‌ بودیسم‌، به‌ آن‌ مشروحاً خواهیم‌ پرداخت‌. لازم‌ به‌ گفتن‌ است‌ كه‌ برای‌ عناوین‌ این‌ ۸ راه‌، معادلهای‌ مختلفی‌ توسط‌ مترجمین‌ انتخاب‌ شده‌ است‌. كه‌ معادلهای‌ نسبتاً خوبی‌ است‌. البته‌ در مورد معادلهای‌ mindfulness و concentration كه‌ استاد عسگری‌ پاشایی‌ به‌ ترتیب‌ آگاهی‌ و یكدلی‌ و استاد شایگان‌ پندار و مراقبه‌ را برگزیده‌اند، همان‌طور كه‌ خواهیم‌ این‌ هر دو راه‌، دو گونه‌ مراقبه‌ هستند كه‌ دومی‌، متضمن‌ مراقبه‌ تمركزگراست‌ و اولی‌ متضمن‌ مراقبه‌ بینش‌یابانه‌، دست‌ برداشتن‌ از پندارها و دست‌ یافتن‌ به‌ نیروانه‌ست‌. بنابراین‌ با توجه‌ به‌ معنای‌ مورد نظر این‌ اساتید، واژگان‌ بینش‌ درست‌ و تمركز درست‌ را نیز برای‌ آنها می‌توان‌ به‌كار برد. بیان‌ (هامفریز معتقد است‌ كه‌ مفهوم‌ samadhi را نمی‌توان‌ با معادل‌ concentration كرد. او كاربرد معادلهایِ همزمانِ: مراقبه‌، تمركز و ژرف‌اندیشی‌ را برای‌ گام‌ هشتم‌ بودایی‌ توصیه‌ می‌كند. كه‌ انجام‌ پیشنهاد ایشان‌ در ترجمه‌، كاری‌ غیرمقدور است‌. نگ‌: هامفریز، ۱۳۷۷، ص‌ ۶۸).

گفتنی‌ است‌ كه‌ رهرو، هشت‌ گامِ راه‌ هشتگانه‌ی‌ جلیل‌ را از طریق‌ سه‌ آموزش‌ (۱۶) پیش‌ می‌گیرد، یعنی‌ نخست‌ از برترین‌ رفتار آغاز می‌كند كه‌ همان‌ راستی‌ و درستی‌ در «گفتار» «كردار» و «معیشت‌» است‌. سپس‌ به‌ برترین‌ مراقبه‌ رومی‌آورد كه‌ همانا سیر در عوالم‌ درونی‌ و نظاره‌ و مراقبه‌ی‌ دل‌ است‌ یعنی‌ به‌ راستی‌ و درستی‌ در كوشش‌، به‌ مراقبه‌ توجه‌ می‌كند، و آنگاه‌ به‌ برترین‌ شناسایی‌ (پَرجنا) می‌رسد كه‌ مشتمل‌ بر نیّت‌ درست‌ و شناخت‌ درست‌ است‌. (ع‌. پاشایی‌، ۱۳۸۰، ص‌ ۲۹). (۱۷)

بنابراین‌ مشاهده‌ می‌شود، راه‌ نجات‌ و رستگاری‌ و راه‌ رسیدن‌ به‌ شناخت‌ درست‌ از نظر بودا، با «عمل‌» آغاز می‌گردد. رهرو ابتدا سخن‌، اعمال‌ و نحوه‌ زیست‌ و معیشت‌ خود را مطابق‌ آموزه‌های‌ بودا به‌ سامان‌ می‌آورد، سپس‌، در گام‌ دوم‌ همت‌ او مصروف‌ «سیر درون‌» است‌. در این‌ گام‌، رهرو با فراگرفتن‌ تمركز، ذهنیت‌ خویش‌ را تسكین‌ داده‌ و سپس‌ به‌ مرحله‌ عمیق‌تر مراقبه‌ كه‌ بینش‌یابی‌ باشد، نائل‌ می‌گردد. در گام‌ سوم‌، دو حاصل‌، پدیدار می‌گردد، یكی‌ دستیابی‌ به‌ «آزادی‌» برای‌ رهایی‌ از تعلقات‌ و به‌كار بردن‌ آموزه‌های‌ بودا با الزامی‌ شرافتمندانه‌ و دیگری‌ دستیابی‌ رهرو به‌ «شناخت‌ درست‌»؛ كه‌ این‌ هردو، برترین‌ شناسایی‌ (پِرَگیا) است‌. (۱۸)

● زنجیرِ عِلّی‌ یا همزایی‌ مشروط‌

بودا در هر یك‌ از سه‌ پاس‌ شبی‌ كه‌ به‌ روشن‌شدگی‌ (۱۹) می‌رسد به‌ یك‌ دانش‌ یا شناخت‌ دست‌ می‌یابد. در پاس‌ میانی‌ شب‌ به‌ شناخت‌ زادن‌ و از میان‌ رفتن‌ موجودات‌ می‌رسد و در آن‌ به‌ نظاره‌ می‌پردازد. آنگاه‌ از خود می‌پرسد كدام‌ علت‌ است‌ كه‌ از آن‌ پیری‌ و مرگ‌ برمی‌خیزد، و پی‌ می‌برد كه‌ زاییده‌ شدن‌ علت‌ پیری‌ و مرگ‌ است‌ و با دنبال‌ كردن‌ نتیجه‌گیری‌ در این‌ گونه‌ نسبتهای‌ میان‌ علتها می‌بیند كه‌ زاییده‌ شدن‌، از وجود برمی‌خیزد و این‌ هم‌ از رو آوردن‌ به‌ محسوس‌ برای‌ خشنود ساختن‌ حواس‌، یعنی‌ دلبستگی‌. این‌ دلبستگی‌ چگونه‌ پیدا می‌شود؟ از تشنگی‌؛ و این‌ خود از احساس‌؛ و این‌ از تماس‌ برمی‌خیزد؛ و تماس‌ هم‌ از باقیمانده‌ی‌ شش‌ بنیاد حس‌ برمی‌خیزد؛ و این‌ از باقیمانده‌ی‌ نام‌ و شكل‌، یعنی‌ منش‌ و شخصیت‌؛ و باز این‌ نیز از باقیمانده‌ی‌ دانستگی‌؛ و دانستگی‌ هم‌ از نیروهای‌ مؤثر در نادانی‌، یعنی‌ از كردارسازها؛ و اینها هم‌ كه‌ جوانه‌های‌ هر گونه‌ وجود را در خود دارند، از نادانی‌ برمی‌خیزند. بدین‌سان‌ به‌ شناخت‌ قسمی‌ «زنجیر عَلّی‌» می‌رسد. پس‌ وجود ساخته‌ی‌ یك‌ زنجیرِعلّی‌ دوازده‌ حلقه‌ای‌ است‌.

● اینك‌ توضیح‌ كوتاه‌ دوازده‌ حلقه‌ی‌ زنجیرِعِلّی‌:

الف‌) نادانی‌، ندانستن‌ چهار حقیقت‌ جلیل‌ است‌.

ب‌) از نادانی‌، كردارسازها، یا سَنكارَهْ برمی‌خیزد؛ كه‌ مشروط‌ به‌ نادانی‌اند. مراد از كردارسازها كردارها یا كَرْمَه‌ (۲۰) های‌ ارادی‌ تن‌ و گفتار و اندیشه‌اند؛ خواه‌ این‌ كردارها نیك‌ باشند خواه‌ بد؛ درست‌ باشند یا نادرست‌؛ سالم‌ باشند یا ناسالم‌. نادانی‌ و كردارسازها دو حلقه‌ از زندگی‌ گذشته‌اند.

ج‌) دانستگی‌ حلقه‌ی‌ سوم‌ است‌ كه‌ مشروط‌ به‌ كردارسازهاست‌. این‌ دانستگی‌ را دانستگی‌ دوباره‌ زاییده‌ شدن‌ دانسته‌اند. یعنی‌ نخستین‌ دانستگی‌ است‌ كه‌ در لحظه‌ی‌ آبستنی‌ احساس‌ می‌شود. بودا می‌گوید «اگر دانستگی‌ به‌ زِه‌دان‌ مادر نمی‌رفت‌ آیا نام‌ و شكل‌ (حلقه‌ی‌ چهارم‌) به‌ وجود می‌آمد؟... اگر دانستگی‌ پس‌ از رفتن‌ به‌ رحم‌ مادر دوباره‌ از آنجا بیرون‌ می‌رفت‌، آیا نام‌ و شكل‌ در این‌ جهان‌ پیدا می‌شد؟ اگر دانستگی‌ پسری‌ یا دختری‌ را در كودكی‌ رها كند، آیا نام‌ و شكل‌ رشد می‌كند؟ افزون‌ می‌شود و به‌ كمال‌ می‌رسد؟» جنین‌ در زِهدان‌ مادر از تركیب‌ دانستگی‌ دوباره‌ زاییده‌شدن‌ و نطفه‌ به‌ وجود می‌آید. در این‌ دانستگی‌ همه‌ی‌ تأثیرات‌ صفات‌، یا ویژگیها، و كششهای‌ جریان‌ زندگی‌ شخص‌ پنهان‌ است‌. این‌ حلقه‌، زندگی‌ گذشته‌ را به‌ زندگی‌ كنونی‌ می‌پیوندد.

د) نام‌ و شكل‌. مراد از نام‌ سه‌ توده‌ از پنج‌ توده‌ است‌؛ یعنی‌ احساس‌، ادراك‌، و همكارها. مراد از همكارها پنجاه‌ حالت‌ روانی‌ است‌؛ به‌ جز احساس‌ و ادراك‌. مراد از شكل‌ همانا كالبد (از پنج‌ توده‌)، جنسیت‌، و جایگاه‌ دانستگی‌ است‌ كه‌ شارحان‌ آن‌ را دل‌ دانسته‌اند. اینها نیز همزمان‌ با دانستگیِ دوباره‌ زاییده‌شدن‌ پیدا می‌شوند و مشروط‌ به‌ كَرْمَه‌ یعنی‌ كردارهای‌ گذشته‌اند.

ه) شش‌ بنیاد حس‌ همانا چشم‌، گوش‌، بینی‌، زبان‌، تن‌ و دل‌ یا مَنَس‌اند، و شش‌ موضوع‌ آنها، و شش‌ دانستگی‌ كه‌ از تماس‌ هر یك‌ از این‌ حسها با موضوع‌ آن‌ پیدا می‌شود. مثلاً، گوش‌ و صدا و دانستگی‌ گوش‌ یا شنوایی‌.

و) بساویدن‌. از چشم‌ و شكلها دانستگی‌ چشم‌ پیدا می‌شود، بساویدن‌ تماس‌ این‌ سه‌ با هم‌ است‌. مثل‌ اینكه‌ دو قوچ‌ شاخهای‌ خود را به‌ هم‌ بكوبند. یك‌ قوچ‌ چشم‌ است‌ و قوچ‌ دیگر شكل‌، و برخورد میان‌ این‌ دو بساویدن‌ چشم‌ است‌.

ز) احساس‌. هر گاه‌ یكی‌ از اندامهای‌ حسی‌ با موضوع‌ خود، مثلاً چشم‌ با شكل‌، تماس‌ پیدا كند احساس‌ پیدا می‌شود. ازاین‌رو به‌ اعتبار شش‌ حس‌، شش‌ احساس‌ هست‌.

ح‌) تشنگی‌. از احساس‌، تشنگی‌ پیدا می‌شود. تشنگی‌ سه‌ گونه‌ است‌:

▪ تشنگی‌ كام‌

▪ تشنگی‌ هستی‌

▪ تشنگی‌ نیستی‌.

نادانی‌ و تشنگی‌ دو حلقه‌ی‌ مهم‌ این‌ زنجیر عِلّی‌اند. نادانی‌، كه‌ علت‌ گذشته‌ی‌ وجود است‌، شرط‌ و علت‌ اكنون‌ به‌ شمار می‌آید؛ و تشنگی‌، علت‌ كنونی‌ و شرط‌ و علت‌ آینده‌ است‌.

ط‌) از تشنگی‌، دلبستگی‌ پیدا می‌شود كه‌ همان‌ تشنگی‌ بیش‌ از حد است‌. تشنگی‌ آرزوی‌ داشتن‌ چیزی‌ است‌ كه‌ هنوز به‌ دست‌ نیامده‌؛ مثل‌ دست‌ دزدی‌ كه‌ در تاریكی‌ دنبال‌ چیزی‌ است‌؛ امّا دلبستگی‌، دزدی‌ و به‌ دست‌آوردن‌ آن‌ چیز است‌؛ همچون‌ دزدیده‌ شدن‌ گنج‌ به‌ دست‌ دزد. دلبستگی‌ چهارگونه‌ است‌: «دلبستگی‌ به‌ كامها»، «دلبستگی‌ به‌ نظرهای‌ نادرست‌»، «دلبستگی‌ به‌ آداب‌ و آیینها»، «دلبستگی‌ به‌ عقیده‌ی‌ خود».

سه‌ حلقه‌ی‌ احساس‌، تشنگی‌ و دلبستگی‌ ما را به‌ زندگی‌ آینده‌ می‌بندد.

ی‌) وجود. دلبستگی‌ شرط‌ وجود است‌. مراد از وجود جریان‌ فعال‌ درست‌ و نادرست‌ یا سالم‌ و ناسالم‌ كَرْمَه‌ای‌ یا كرداریِ شدن‌ است‌. وجود دو جنبه‌ دارد، یكی‌ كه‌ كننده‌ یعنی‌ فعال‌ است‌ و وجودِ كَرْمَه‌ خوانده‌ می‌شود، یعنی‌ كردارهای‌ خوب‌ و بدی‌ كه‌ كَرْمَه‌ را می‌سازند؛ دیگری‌ جنبه‌ی‌ پذیرنده‌ی‌ شدن‌ است‌، كه‌ وجود مجدد یا دوباره‌ زاییده‌ شدن‌ است‌.

پی‌نوشتها

۱. عطار نیز در منطق‌الطیر طریقت‌ را «راه‌ جلیل‌» می‌خواند:

كِی‌ تواند اندر راه‌ جلیل‌ عنكبوت‌ مبتلا همْ سیرِفیل‌

۲. dukkham ariya-saccam

۳. «عزیزان‌ و ناعزیزان‌» یعنی‌ همه‌ی‌ چیزهای‌ خوشایند و ناخوشایند، دوست‌داشتنی‌ و دوست‌ نداشتنی‌.

۴. a - a/tanh - trisn یعنی‌ میل‌ و طلب‌.

۵. به‌ ترتیب‌: a - ama-tanh - vibhava-t., bhava-t., k

۶. adhi - sam ، یعنی‌ سیر در عوالم‌ درونی‌، تفكر و تمركز (شرح‌ بیشتر خواهد آمد).

۷. Right understanding (samma ditthi)

۸. Right Iuntention (Samma sankappa)

۹. Right speech (samma vaca)

۱۰. Right Action (Samma Kammanta)

۱۱. گفتنی‌ است‌ كه‌ استاد عسگری‌ پاشایی‌، این‌ راه‌ را زیست‌ درست‌ و شایگان‌ «طریق‌ یا وسایل‌ زیست‌ راست‌» نام‌ نهاده‌اند كه‌ هر دو اشاره‌ به‌ اجتناب‌ از مشاغل‌ زیان‌آور و خرافه‌گرایانه‌ دارد.

۱۲. Right Livehood (Samma ajiva)

۱۳. Right effort (Samma Vayama)

۱۴. Right mindfulness (Samma Sati)

۱۵. Right Concentration (Samma Samadhi)

a - ۱۶. ti-sikkh

۱۷. آن‌گونه‌ كه‌ از كانون‌ پالی‌ می‌توان‌ فهمید، راه‌ هشتگانه‌، به‌ ترتیب‌ قید شده‌ در فوق‌، مبنای‌ عمل‌ رهرو نیست‌، بلكه‌ «سه‌ آموزش‌»، مبنای‌ عمل‌ رهرو است‌، به‌ این‌ ترتیب‌ كه‌ راه‌ هشتگانه‌ برای‌ رهرو، با عمل‌ آغاز و به‌ فهم‌، منتهی‌ می‌گردد.

۱۸. بنگرید به‌: Thirakoul, p.<http://www. Serendip.braynmawr.edu>

۱۹. bodhi

۲۰. kamma/karma

۲۱. an-att - a

۲۲. Veda

۲۳. Upanishad

۲۴. kilesa-parinibb - ana یا sopadhi َ sesa-nibb - ana/ sa-up - adi-sesa-nibb - ana dh - atu

۲۵. khandha-parinibb - ana یا nirupadhi َ sesa-nibb - ana/an-up - adi-sesa-nibb - ana dh - atu

۲۶. Parinirv - ana/Parinibb - ana

۲۷. amatam dh - atu

۲۸. R - adha


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.