پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
نگاه مهربان پدر بزرگ
● شدت علاقه رسول خدا(ص) به حسن و برادرش حسین(ع)
طبق روایات مشهور، امام حسن(ع) در نیمه رمضان سال سوم هجرت به دنیا آمد و تا روزی كه رسول خدا(ص) از دنیا رفت( بیست و هشتم صفر سال یازدهم ) هفت سال و شش ماه از عمر شریف خود را در كنار جدش رسول خدا(ص) و دامان پر مهر آن بزرگوار گذراند.
و چنانكه از روایات استفاده میشود، شاید بهترین دوران زندگی آن امام مظلوم همان چند سال بوده كه از هر جهت مورد محبت افراد خانواده و به خصوص جد بزرگوار خود قرار داشته است.
و حتی از برخی روایات استفاده میشود كه محبت و علاقه رسول خدا نسبت به این كودك و برادرش حسین(ع) از حد عادی گذشته و بیش از حد معمول بود.
● در خصوص امام حسن(ع)
«روی البراء بن عازب قال«رایت النبی-صلی الله علیه و آله-و الحسن علی عاتقه یقول: اللهم انی احبه فاحبه» (۲)
("براء بن عازب" روایت كرده گوید: «پیغمبر(ص) را دیدم كه حسن را بر شانه خود داشت و میفرمود: خدایا من او را دوست دارم تو هم او را دوست بدار.»)
به راستی كه رسول خدا(ص) را دیدم حسن را بر گردن خود سوار كرده بود و میفرمود: هر كس مرا دوست دارد، باید او را دوست بدارد، هر كه حاضر است این گفتار را به آنكه غایب است برساند، و اگر این دستورصریح رسول خدا نبود، من برای شما آن را نمیگفتم.
"زهیر بن اقمر" گوید: پس از داستان شهادت امیر المؤمنین(ع) هنگامی كه فرزندش حسن بن علی(ع) سخنرانی میكرد، مردی گندم گون و بلند قامت از قبیله ازد برخاست و گفت:
« لقد رایت رسول الله واضعه فی حبوته یقول: من احبنی فلیحبه فلیبلغ الشاهد الغائب و لولا عزمهٔ من رسول الله(ص) ما حدثتكم » (۳)
( به راستی كه رسول خدا(ص) را دیدم حسن را بر گردن خود سوار كرده بود و میفرمود: هر كس مرا دوست دارد، باید او را دوست بدارد، هر كه حاضر است این گفتار را به آنكه غایب است برساند، و اگر این دستورصریح رسول خدا نبود، من برای شما آن را نمیگفتم.)
و از عایشه روایتشده كه گوید:
«ان النبی-صلی الله علیه و آله-كان یاخذ حسنا فیضمه الیه ثم یقول: اللهم ان هذا ابنی و انا احبه فاحبه، و احب من یحبه» (۴)
( به راستی كه رسم پیغمبر(ص) چنان بود كه حسن را میگرفت و به خود میچسباند، سپس میگفت: خدایا این پسر من است و من او را دوست میدارم، پس او را دوست بدار و هر كس او را دوست میدارد دوست بدار.)
و از "كشف الغمهٔ مرحوم اربلی" و بیش از بیست كتاب از كتابهای اهل سنت نقل شده كه "ابو هریره" گفته است: من هیچ گاه حسن را ندیدم، جز آنكه اشكهایم جاری شده، و جهت آن این است كه روزی او را دیدم كه آمد و میدوید تا اینكه در دامان رسول خدا(ص) نشست.
وی دنباله حدیث را ادامه داده چنین گفت:
«...و رسول الله یفتح فمه ثم یدخل فمه و یقول: اللهم انی احبه، و احب من یحبه-یقولها ثلاث مرات» (۵)
(در آن حال رسول خدا(ص) دهان خود را باز كرده و در دهان حسن برد و میگفت: خدایا من او را دوست دارم و هر كه او را دوست میدارد نیز دوست میدارم-سه بار این سخن را گفت-.)
دو گل خوشبو و«ریحانه»رسول خدا
و این محبت تا بدان جا رسیده بود كه آن دو كودك را ریحانه( و گل خوشبوی خود) میخواند، و به این مضمون نیز روایت زیادی در كتابهای شیعه و اهل سنت آمده، مانند این حدیث كه از ابو ایوب انصاری و یا سعد بن ابی وقاص[این تردید در خود حدیث است] نقل شده كه گفته است:
«دخلت علی رسول الله-صلی الله علیه و آله-و الحسن و الحسین رضی الله عنهما یلعبان بین یدیه و فی حجره، فقلت: یا رسول الله اتحبهما؟قال: و كیف لا احبهما و هما ریحانتای من الدنیا، اشمهما» (۶)
( من به نزد رسول خدا(ص) رفتم و حسن و حسین رضی الله عنهما در كنار او و پیش روی آن حضرت بازی میكردند.من عرض كردم: ای رسول خدا آیا ایشان را دوست داری؟ فرمود: چگونه دوست ندارم ایشان را كه آن دو، گلهای خوشبوی من از دنیا هستند، و من آن دو را میبویم.)
و در حدیث دیگری كه از ابو بكر نقل شده این گونه است كه گوید:
«رایت الحسن و الحسین یثبان علی ظهر رسول الله و هو یصلی فیمسكهما بیده حتی یرفع صلبه و یقومان علی الارض، فلما انصرف اجلسهما فی حجره و مسح رؤسهما ثم قال: ان ابنی هذین ریحانتای من الدنیا» (۷)
(حسن و حسین را دیدم در حالی كه رسول خدا (ص) نماز میخواند بر پشت آن حضرت میپریدند و رسول خدا(ص) نماز میخواند، رسول خدا (ص) آن دو را با دست خود نگه میداشت تا برخیزد و پشت آن حضرت راست شده و آن دو كودك به راحتی روی زمین بایستند، و چون نمازش به پایان رسید، آن دو را در دامان خود نشانید و دست بر سرشان كشید، سپس فرمود: این دو پسر من دو گل خوشبوی من از دنیا هستند.)
و در حدیث دیگری است كه رسول خدا(ص) فرمود:
«الولد ریحانهٔ، و ریحانتی الحسن و الحسین» (۸)
( فرزند گل خوشبوست، و گل خوشبوی من حسن و حسین هستند.)
و از ذخایر العقبای محب الدین طبری از سعید بن راشد روایت شده كه گوید:
«جاء الحسن و الحسین یسعیان الی رسول الله-صلی الله علیه و آله-فاخذ احد هما فضمه الی ابطه، و اخذ الآخر فضمه الی ابطه الاخری و قال: هذان ریحانتای من الدنیا» (۹)
(حسن و حسین آمدند و به طرف رسول خدا(ص) میدویدند، حضرت یكی از آن دو را گرفت و در بغل خود چسبانید، و آن دیگری را گرفت و در بغل دیگر خود چسبانید و فرمود: این دو، گلهای خوشبوی من از دنیا هستند.)و از كتاب مقتل خوارزمی از جابر بن عبد الله انصاری روایت شده كه گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم كه سه روز پیش از رحلت خود به علی(ع) میفرمود:
«سلام الله علیك ابا الریحانتین، اوصیك بریحانتی من الدنیا، فعن قلیل ینهد ركناك و الله خلیفتی علیك، فلما قبض رسول الله-صلی الله علیه و آله-قال علی علیه السلام: هذا احد ركنی الذی قال رسول الله، فلما ماتت فاطمهٔ علیها السلام قال علی علیه السلام: هذا الثانی الذی قال لی رسول الله-صلی الله علیه و آله»(درود بر تو ای پدر دو گل خوشبو، تو را به آن دو گل خوشبوی من از دنیا سفارش میكنم كه به زودی دو ركن و اساس و پایه زندگیت شكسته خواهد شد، و خداوند پس از من نگهبان تو؛ و چون رسول خدا(ص) از دنیا رفت، علی(ع) فرمود: این بود یكی از آن دو ركن و پایهای كه رسول خدا (ص) به من فرمود، و چون فاطمه(ع) از دنیا رفت علی(ع) فرمود: و این هم دومی بود كه رسول خدا(ص) فرموده بود.)
● روایاتی در خصوص امام حسن(ع)
"ذهبی" در كتاب تذكرهٔ الحفاظ از ابی بكرهٔ روایت كرده كه گوید: رسول خدا(ص) چنان بود كه هرگاه نماز میگذارد، حسن میآمد و بر پشت یا گردن آن حضرت بالا میرفت و رسول خدا(ص) او را با آرامی بلند میكرد كه نیفتد، و این كار بارها اتفاق افتاد، و چون نماز آن حضرت تمام میشد عرض میكردند: ای رسول خدا(ص) ما ندیدیم این كاری را كه با حسن كردی با هیچ كس دیگری بكنی! فرمود:
«انه ریحانتی من الدنیا و ان ابنی هذا سید» (۱۰)
(آری به راستی كه او گل خوشبوی من است در دنیا، و به راستی كه این پسر من سید و آقاست.)
پی نوشتها:
۱.صحیح ترمذی، ج ۲، ص ۳۰۶ و صحیح نسائی، ج ۱، ص ۲۰۹، ملحقات احقاق الحق، ج ۱۰، صص ۸۶
۲.صحیح بخاری، «كتاب بدء الخلق»، صحیح ترمذی، ج ۲، ص ۳۰۷، صحیح مسلم، «كتاب فضائل الصحابه»، بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۲۶۶.
۳.تهذیب التهذیب، ج ۲، ص ۲۹۷، مسند احمد بن حنبل، ج ۵، ص ۳۶۶.
۴.مجمع الزائد هیتمی، ج ۹، ص ۱۷۶، كنز العمال، ج ۷، ص ۱۰۴.
۵.بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۲۶۶، الادب المفرد بخاری، ص ۳۰۴، صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۹، مسند احمد بن حنبل، ج ۲، ص ۵۳۲، سنن ابن ماجهٔ، ج ۱، ص ۶۴، مستدرك حاكم، ج ۳، ص ۱۶۹، حلیهٔ الاولیاء، ج ۲، ص ۳۵، و بیش از بیست كتاب دیگر كه در ملحقات احقاق الحق، ج ۱۱، صص ۲۵-۱۳ نام آنها دقیقا ذكر شده است.
۶.معجم طبرانی، ص ۲۱۰ و مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۸۲، و كتابهای بسیار دیگری كه در ملحقات احقاق الحق، ج ۱۰، صص ۱۴-۶۱۰ ذكر شده و مناقب، ج ۳، ص ۳۸۳.
۷.مقتل الحسین موفق ابن احمد، ص ۱۳۰، ملحقات احقاق الحق، ج ۱۰، صص ۱۰ و ۶۱۵، و قسمت آخر حدیث را شیخ مفید(ره) نیز در ارشاد (ج ۲، ص ۲۵) روایت كرده است.
۸ و ۹.ملحقات احقاق الحق، ج ۱۰، صص ۶۰۹، ۶۲۱، ۶۱۹، ۶۲۳.
۱۰.تذكرهٔ الحفاظ، ج ۱، ص ۱۶۷.