یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

نور, دوربین, تربیت


نور, دوربین, تربیت

مرد پنجاه ساله ای,نزد موسیقی دانی رفت و از او سؤال کرد «آیا شما می توانید,نواختن ترومبون را به من آموزش دهید,تا بتوانم در گروه موسیقی شهر و در مراسم رژه و جاهای دیگر,آن را بنوازم »

مرد پنجاه ساله ای،نزد موسیقی دانی رفت و از او سؤال کرد:«آیا شما می توانید،نواختن ترومبون را به من آموزش دهید،تا بتوانم در گروه موسیقی شهر و در مراسم رژه و جاهای دیگر،آن را بنوازم.»

▪ موسیقی دان گفت : «حتماً»

آن مرد که در آرزوی نواختن ترومبون بود، پرسید:«خب،حالا این آموزش چه مدّت طول می کشد؟»

▪ موسیقی دان گفت: «خب،باید گفت که آموزش هر ساز،به فردی که مستعد و علاقمند به یادگیری و نواختن ساز مورد علاقه اش است،تقریباً پنج سال طول می کشد.»

▪ مرد گفت: «پنج سال!امّا من تا آن موقع پنجاه و پنج ساله ام.»

▪ موسیقی دان پاسخ داد: «بله،درست است.شما پنجاه و پنج ساله اید.امّا اگر در مدّت این پنج سال آموزش ترومبون را یاد نگیرید،آن وقت چند ساله اید؟»

● تمرین، تمرین، تمرین

شاید به کارگیری نقطه نظرات و ایده های تربیت با عشق و منطق،برای والدین تازه کار و مبتدی،و یا والدینی که به خاطر به کارگیری فلسفه ها و راه کارهای متفاوت،در امر تربیت فرزندان شان دچار ناکامی شدند،طاقت فرسا و سخت باشد.

دراین روش تربیتی،موارد بسیاری هم چون:خودباوری،سخنان تفکبربرانگیز،جداسازی مشکلات،گزینه ها،و همدلی با پیامدها برای یادآوری و به کارگیری والدین وجود دارند.به کارگیری یک باره ی روش تربیتی با عشق و منطق،برای فردی که آموزش لازم را دراین حوزه ی تربیتی ندیده است،بسیار بسیار سخت و دشوار خواهد بود.

تربیت با عشق و منطق،مانند گرفتن رژیم غذایی است.افرادی که رژیم دارند،هیچ گاه نمی گویند:«من می خواهم همین امروزلاغر شوم.»،

و بعد هم خیلی زود لاغر شوند.درست به همان گونه که والدین نمی گویند:«بچّه های من می خواهند از همین حالا رفتارشان را درست کنند،و بچّه های خوبی باشند.»

حال اگر،این روش تربیتی،برای شما هم شیوه ای تازه و نوظهور است،بنابراین در یک مقطع زمانی،تنها بخشی از آن را به کار گیرید.به طور مثال،یک مورد از رفتار فرزندان تان را که باعث رنجش و آزار شما می شود،انتخاب کنید-موردی را که فکر می کنید،با اصول عشق و منطق،می توانید آن را با موفقیّت اصلاح نمایید-سپس بر روی آن کار کنید.امّا به یک باره و ناگهان این کار را نکنید.ابتدا،نحوه ی انجام کار را برای خودتان شرح دهید،و تمرین کنید.واکنش احتمالی فرزندان تان را نیز مدنظر داشته باشید،سپس خود را برای رویارویی با آن آماده نمایید،شما،ابتدا در حوزه و محدوده ی کوچکی موفق می شوید،سپس محدوده ی دیگری را انتخاب و روی آن کار کنید،و بدین گونه،آرام آرام ادامه دهید و جلو بروید.

این تکنیک تمرین ذهنی نامیده می شود.پنج نکته ی مهمّ زیر،راهنمای شما در به کارگیری شیوه ی تربیتی عشق و منطق خواهد بود.

۱)موقعیّت و مشکل موردنظر و آن چه را که می خواهید،کودک انجام دهد، انتخاب کنید.

۲) تصور کنید که تمام قد، مقابل فرزندتان ایستاده اید،و مستقیماً به چشمان او نگاه می کنید، و سپس با قیافه ای حق به جانب آن چه را که می خواهید،از او درخواست کنید. و سپس آن چه را تصوّر می کنید با خود یک بار امتحان کنید.

۳) لحن صدای تان را کنترل کنید.

۴) مراحل گفته شده را در مورد دوستان خود امتحان و از آنها درباره ی تأثیرگذاری این مراحل نظر خواهی کنید.

۵) آن قدر تمرین کنیدتا صدای خود را بشنوید که می گویید:«عزیزم،مرا خوشحال کن.بگذار احساس غرور کنم.»

شما باید زمانی این شیوه ی تربیتی را به کار گیرید که،وقت و انرژی کافی داشته و برای پیش برد اهداف تان ازحمایت کاملی برخوردار باشید. زیرا کودکان شما را امتحان خواهند کرد،آنها عصبانی می شوند،تا شما را مجبور به بازگشت و به کارگیری روش های قدیمی تان نمایند،و دراین میان از هیچ تلاشی فروگذاری نمی کنند-حتی شاید این جمله را نیز به شما بگویند:«مامان،من قبلاً بیشتر دوست ات داشتم.»امّا شما باید محکم و استوار باشید.شما تنها یک بار با مقاومت روبه رو می شوید،و بعد متوجّه خواهید شد که این روش برای شما کارایی لازم را دارد.

اگر بخواهیم،یک روش تربیتی کهنه و ناکارآمد را،که یک سال از عمر آن می گذرد،از بین ببریم،و فلسفه ی تربیتی عشق و منطق را جایگزین آن نماییم،به زمانی معادل یک ماه نیاز داریم.

حال اگر،فرزند شما دوازده ساله است،و شما یک روش تربیتی را به مدّت دوازده سال به کار برده اید،درنتیجه برای کمک به او در فراگیری تفکّری مسئول،دوازده ماه یعنی معادل یک سال،به خود فرصت و زمان بدهید.

نگران کودکان نباشید.آنها خوشحال می شوند که در تمرین فرصت ها به شما لطفی و کمکی بکنند.زیرا در برانگیختن خشم و عصبانیت والدین،سال ها تجربه دارند،و دراین میان تنها با مشاهده ی مسئله ای،به خوبی و بدی آن پی می برند.اگر آنها حس خشم،یا همدردی و یا نقطه ضعف شما را هدف قرار دهند،و به آن ضربه وارد کنند،می توانند از این طریق،شما را تحت کنترل خود درآورند،با وجود این هر زمان که نیاز به کنترل را در خود احساس نمایند،به سرعت عقب نشینی می کنند و به موقعیّت اوّلیه شان باز می گردند.

مادامی که شما فلسفه ی تربیتی عشق و منطق را به کار می برید،در خواهید یافت که شما نیز به اندازه ی فرزندان خود،درحال رشد و تکامل هستید.با هر موفقیّتی که تجربه می کنید و به دست می آورید،حس خودباوری در شما و فرزندان تان به یک میزان تکامل و ارتقاءمی یابد.

و این نکته را بدانید که برای استفاده از فلسفه ی تربیتی عشق و منطق،هیچ گاه دیر نیست.حتی اگر فرزندان ما،در سنین نوجوانی باشند،و تا به حال هرگز با مباحث تربیتی و انضباطی عشق و منطق،آشنا نشده باشند.امّا مطمئن باشید،که به کارگیری این شیوه ی تربیتی می تواند،هم برای ما و هم برای آنها بسیار مفید و سودمند باشد.همیشه این نکته را مدّنظر داشته باشید،که مهمّ ترین مسئله،ایجاد و تداوم رابطه ی ما با فرزندان مان است،رابطه ای که تا آخر عمر دوام خواهد داشت و پایدار خواهد بود.بنابراین،هیچ گاه برای ایجاد این رابطه دیر نیست.

فرزندان ما،از هرچیزی برای ما با ارزش تر و گران بهاتر است.آنها از ما والدین،تنها یک درخواست دارند:«در طی سال هایی که نزد شما و با شما هستیم،خواهش می کنیم حقیقت زندگی را به ما بیاموزید،و از شما می خواهیم،که ما را چنان پرورش دهید و آماده سازید که،وقتی خانه را ترک می کنیم و وارد دنیای واقعی می شویم، بتوانیم فردی مسئول باشیم.»

در طول مدّت زمانی که بچّه های مان با ما هستند،در زمینه ی تربیتی آنها با چالش های زیادی مواجه می شویم.عشق و علاقه ی ما همیشه و در هر زمان،حتّی مواقعی که آنها با مشکل روبه رو می شوند،با آنان خواهد بود.عشق ما به آنها،این پتانسیل و توان بالقوه را دارد،که زمانی هم پیمان و دوست و زمانی دشمن آنها باشد-این عشق هم می تواند به آنها کمک کند،تا آن دانشی را که نیاز به دانستن آن دارند، بیاموزند، و هم این که می تواند مانع از پرورش و رشد شخصیتی آنها، به عنوان فردی مسئول در آینده شود.

بیایید، خواسته ها و نیازهای فرزندان مان را پاسخگو و پذیرا باشیم. بیایید آنها را دوست داشته باشیم، آن قدر که اجازه دهیم، برای کسب مهارت های لازم و تعیین کننده ی زندگی، اشتباه کنند، تا بیاموزند و یاد بگیرند،و بتوانند در آینده، زندگی و تفکّری مسئولیت پذیر داشته باشند.

نویسنده : فاستر دبلیو کلاین و جیم فی

ترجمه : میترا خطیبی

منبع: کتاب تربیت با عشق و منطق