زبان درازی که کوتاه نشده است

سابقه استعماری و زشت انگلیس در آسیا, فرانسه در آفریقا و ایالات متحده در آمریکای لاتین کافی است تا زبان دراز دولت مردان این کشورها در برابر دیگران کوتاه باشد, اما چنین نیست

سابقه استعماری و زشت انگلیس در آسیا، فرانسه در آفریقا و ایالات متحده در آمریکای لاتین کافی است تا زبان دراز دولت مردان این کشورها در برابر دیگران کوتاه باشد، اما چنین نیست! یکی از علت های این امر، این است که دولت مردان حاکم فعلی نه تنها از داشتن چنین سابقه ای در کارنامه تاریخی کشور خود شرمگین نیستند که خود در حال حاضر پا جای پای آن ها گذاشته اند؛ تنها فرقی که به وجود آمده، گرفتن ژست های جنتلمن مابانه، زدن حرف های انسان دوستانه و در عین حال مکیدن سرمایه های ملت ها با شیوه های مدرن است:

▪ وقتی قوانین مبتنی بر سنت، عرف و شریعت جامعه ایرانی به صورت قانونی مورد تایید جامعه بدل می شود و به مرحله اجرا درمی آید، چنانچه زمینه ای برای فشار سلطه مابانه فراهم آورد، مورد هجمه همه جانبه رسانه ای و تبلیغاتی قرار می گیرد اما اگر قوانینی مشابه در جهان غرب وجود داشته باشد، با سکوت از کنار آن عبور می شود. خوب است به ماجرای «سکینه محمدی آشتیانی» در ایران و نمونه های مشابه و فراوان آن در ایالات متحده توجه کنیم که چگونه مورد ایرانی در همه رسانه های غربی و صهیونیستی مورد توجه قرار می گیرد به گونه ای حتی روسای برخی کشورهای مطرح غیرغربی را نیر تحت تاثیر قرار می دهد اما در موارد آمریکایی آن، هیچ اتفاقی نمی افتد!

▪ زمانی که اقدامات غیرقانونی معترضین انتخاباتی در ایران که به وضوح توسط جریان های خارجی هدایت می شود، پس از یک هفته مسامحه با برخورد قانونی مواجه می شود، دستگاه های انتظامی و امنیتی ایران، به نهادهایی سرکوب گر تشبیه می شوند که حامیان حکومتی مستبد و تمامیت خواه هستند اما هنگامی که اعتراضات مردمی در غرب به شدیدترین نحو و در همان روزهای نخستین سرکوب می شود، آب از آب تکان نمی خورد و هیچ نگرانی برای سازمان های حقوق بشر ایجاد نمی شود. تا هنوز سرکوب اعتراضات دانشجویان انگلیسی در روزهای اخیر تمام نشده است، خوب است نگاهی اقدامات دولت مردان جنتلمن ماب انگلیسی بیندازیم.

▪ درحالی که جهان غرب از روزنه های ناشی از آزادی های اجتماعی در ایران برای ایجاد کودتا، شورش، ناآرامی، جاسوسی و ... استفاده می کند، وقتی با بسته شدن این روزنه ها مواجه می شود، حکومت ایران را به پایمال کردن حقوق انسانی و محدود کردن آزادی های اجتماعی متهم می کند. این درحالی است که زمانی که با کوچک ترین تهدید خارجی مواجه می شود، به راحتی به محدود کردن آزادی های اجتماعی و حقوق انسانی می پردازد. کافی است به اقدامات دولت مردان ایالات متحده پس از واقعه یازده سپتامبر توجه کنیم که چگونه ویران شدن تنها چند برج موجی از اقدامات امنیتی و محدودکننده را از سوی آن ها در این کشور در پی داشت.

▪ آن گاه که جهان غرب سوار بر کشتی منفعت در اقصی نقاط جهان چرخ می زند و به اشغال کشورها به بهانه های گوناگون می پردازد، با نهایت بی مزگی از اهداء آزادی به مردمان تحت ظلم و ستم و پیشرفت به کشوری عقب مانده سخن گفته می شود، در همان حال سیاست های منطقه ای ایران، تلاش برای احیای امپراتوری پارسی لقب می گیرد؛ امپراتوری که قصد دارد ملت های منطقه و به ویژه اعراب را به زیر سلطه دوباره خود دربیاورد!

▪ چگونگی مواجه با ایران و انقلاب مردمی آن، نمونه ای تازه از همان راهی است که جهان استعماری در سده های گذشته طی کرده است؛ راه و مسیری که علاوه بر ایران در کشورهای زیادی پیموده شده و اکنون در مواجهه ایرانی، با بن بست مواجه شده است.

بن بست ایران، بیش از سه دهه است که نظام جهانی سلطه را نه تنها در غارت جهان با مشکل روبه رو کرده، که نرسیدن خون های مکیده شده کافی در طی این سال ها به کالبد نظام سرمایه داری، آن را با بحرانی تمام عیار مواجه ساخته است. نوشته های هفته گذشته سفیر انگلیس در تهران، حکایتی واضح از این بن بست سی ساله و عصبانیت ناشی از آن است تا آقای سفیر که ظاهرا از زبان درازی برخوردار است و هنوز قدرت انقلاب اسلامی و رستاخیز اسلامی ناشی از آن را درک نکرده، به هذیان گویی بیفتد و جامعه ایرانی را به پاسخی شایسته بخواند.

منبع: هفته نامه - پنجره - ۱۳۸۹ - شماره ۷۳ - تاریخ شمسی نشر ۰۰/۰۰/۱۳۸۹