چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
مجله ویستا

اینترنت و حوزه عمومی


اینترنت و حوزه عمومی

بسیاری از دست اندرکاران و نظریه پردازان برجسته در تدوین نظریه حوزه عمومی برآنند که حوزه عمومی در واقع منادی و بیانگر منافع اجتماعی یا منافع عمومی است

این‌ مقاله‌ ضمن‌ تشریح‌ نظریه‌ حوزه‌ عمومی‌ به‌ عنوان‌ حوزه‌ای‌ فارغ‌ از سیطره‌ دولت‌ که‌ نمونه‌ آرمانی‌ و ایده‌آل‌ آن‌ را هابرماس‌ دراروپای‌ قرون‌ هجدهم‌ و نوزدهم‌ تحت‌عنوان‌ حوزه‌ عمومی‌ بورژوایی‌ معرفی‌ می‌کند و نیز ایده‌ مثبت‌ و خوش‌بینانه‌» اینترنت‌ به‌ عنوان‌ واحیاگر حوزه‌ عمومی‌ «در عصر جدید، نقدهای‌ وارده‌ بر نظریه‌ حوزه‌ عمومی‌ هابرماس‌ از منظر پسامدرنیسم‌ و فمینیسم‌ و نیز نگرش‌های‌منفی‌ و بدبینانه‌ نسبت‌ به‌ عقیده‌ رایج‌ اینترنت‌ به‌ عنوان‌ حوزه‌ عمومی‌ را مطرح‌ می‌کند تا قابلیت‌ها و کاستی‌های‌ این‌ فناوری‌ نوین‌ارتباطی‌ را در ایجاد و بسط و گسترش‌ حوزه‌ عمومی‌ مبتنی‌ بر گفت‌وگوی‌ عقلانی‌ و انتقادی‌، از منظر صاحب‌نظران‌، بهتر بشناساند.

بحث‌ و گفت‌وگوی‌ علنی‌ درباره‌ مسائل‌ و موضوعات‌ با هدف‌ دستیابی‌ به‌ اجماع‌ یا حداقل‌، افکار اکثریت‌، سنگ‌بنای‌ دموکراسی‌ است‌. چرا که‌ هیچ‌ فردی‌ به‌ تنهایی‌ نمی‌تواند آگاه‌ بر همه‌ حقایق‌ باشد یا پیامد یک‌ اقدام‌ و سیاست‌ رابداند. لذا وجود حوزه‌ای‌ برای‌ استفاده‌ از نظرات‌ گوناگون‌ و بحث‌ و گفت‌وگو ضروری‌ است‌. چنین‌ حوزه‌ای‌، حوزه‌ عمومی‌ نامیده‌ می‌شود.

هابرماس‌ تعبیر» حوزه‌ عمومی‌ «را در اطلاق‌ به‌ عرصه‌ای‌ اجتماعی‌ به‌ کار می‌برد که‌ در آن‌ افراد از طریق‌ مفاهمه‌،ارتباط و استدلال‌ مبتنی‌ بر تعقل‌، موضع‌گیری‌ها و جهت‌گیری‌های‌ هنجاری‌ای‌ اتخاذ می‌کنند که‌ بر فرایند اعمال‌ قدرت‌دولت‌، تاثیراتی‌ آگاهی‌ دهنده‌ و عقلانی‌ ساز باقی‌ می‌گذارد. به‌ عبارت‌ بهتر، افراد در حوزه‌ عمومی‌ از طریق‌ مفاهمه‌ واستدلال‌ و در شرایطی‌ عاری‌ از هرگونه‌ فشار، اضطرار یا اجبار درونی‌ (خودخواسته) یا بیرونی‌ (قهری) و بر مبنای‌آزادی‌ و آگاهی‌ تعاملی‌ و در شرایط برابر برای‌ تمام‌ طرف‌های‌ مشارکت‌کننده‌ در حوزه‌ عمومی‌ مذکور مجموعه‌ای‌ ازرفتارها، مواضع‌ و جهت‌گیری‌های‌ ارزشی‌ و هنجاری‌ را تولید می‌کند که‌ در نهایت‌ به‌ صورت‌ ابزاری‌ مؤثر برای‌ تاثیرگذاردن‌ بر رفتار و عملکرد دولت‌ به‌ ویژه‌ در عقلانی‌ ساختن‌ قدرت‌ دولتی‌ عمل‌ می‌کند .نکته‌ مهم‌ و اساسی‌ در این‌ فرایند آن‌ است‌ که‌ رفتار افراد در جریان‌ مفاهمه‌ در حوزه‌ عمومی‌ عمدتا بر مبنای‌ «کنش‌های‌ کلامی‌ «عاری‌ از فشار و سلطه‌ در شرایطی‌ عادلانه‌، آزادانه‌،آگاهانه‌ و برابر صورت‌ می‌گیرد. یعنی‌ در درون‌وضعیتی‌ که‌ هابرماس‌ از آن‌ به‌» وضعیت‌ کلامی‌ ایده‌آل‌ «یاد می‌کند .مجموعه‌ این‌ شرایط و تعامل‌ها در وضعیت‌ مذکور، بستری‌ را فراهم‌ می‌سازد که‌ طی‌ آن‌ کنش‌ کلامی‌ در نهایت‌ درمطلوب‌ترین‌ و آرمانی‌ترین‌ و جه‌ آن‌ یعنی‌» کنش‌ ارتباطی‌ «یا» کنش‌ مفاهمه‌ای‌ «خود را نمایان‌ می‌سازد. سه‌ عنصراصلی‌ حوزه‌ عمومی‌ از دیدگاه‌ هابرماس‌ چنین‌ است‌:

۱) حوزه‌ عمومی‌ به‌ مکانی‌ برای‌ تبادل‌نظر نیاز دارد که‌ برای‌ همه‌ قابل‌ دسترسی‌ باشد و امکان‌ بیان‌ و مبادله‌تجربیات‌ اجتماعی‌ و دیدگاه‌ها در آنجا وجود داشته‌ باشد.

۲) در حوزه‌ عمومی‌، مواجهه‌ با دیدگاه‌ها و نقطه‌ نظرات‌ از طریق‌ مباحث‌ عقلانی‌ و منطقی‌ صورت‌ می‌گیرد. به‌ این‌معنی‌ که‌ انتخاب‌ سیاسی‌» منطقی‌ «تنها زمانی‌ ممکن‌ است‌ که‌ حوزه‌ عمومی‌ در وهله‌ نخست‌، شناخت‌ و درک‌ آشکاری‌نسبت‌ به‌ گزینه‌های‌ ممکن‌ عرضه‌ کند; به‌طوری‌ که‌ هر شخص‌ بتواند از بین‌ آن‌ گزینه‌ها دست‌ به‌ انتخاب‌ بزند. رسانه‌هاباید گسترده‌ترین‌ طیف‌ ممکن‌ چارچوب‌ها یا چشم‌اندازها را عرضه‌ کنند تا شهروندان‌ نسبت‌ به‌ آنچه‌ که‌ انتخاب‌نکرده‌اند نیز آگاه‌ شوند.

۳) بازبینی‌ و نظارت‌ سیستماتیک‌ و نقادانه‌ بر سیاست‌های‌ دولت‌، وظیفه‌ اصلی‌ حوزه‌ عمومی‌ است‌ .

به‌ گفته‌ هابرماس‌، حوزه‌ عمومی‌ ـ یا به‌ بیان‌ صحیح‌تر ـ آنچه‌ وی‌» حوزه‌ عمومی‌ بورژوایی‌ «می‌خواند ـ زاییده‌ویژگی‌های‌ اصلی‌ جامعه‌ سرمایه‌داری‌ رو به‌ گسترش‌ در انگلستان‌ سده‌ هجدم‌ بوده‌ است‌. مساله‌ تعیین‌کننده‌ این‌ بود که‌کارآفرینان‌ سرمایه‌دار به‌ اندازه‌ای‌ ثروتمند شده‌ بودند که‌ توانستند برای‌ کسب‌ استقلال‌ از دولت‌ و کلیسا مبارزه‌ کنند وبه‌ خواسته‌ خود نیز دست‌ یابند. پیش‌ از آن‌، زندگی‌ عمومی‌ زیرسلطه‌ روحانیان‌ و دربار بود که‌ توجه‌ معمول‌ آنان‌ به‌نمایش‌ پر تشریفات‌ مناسبات‌ فئودالی‌ معطوف‌ بود. اما با رشد ثروت‌ کسانی‌ که‌ در پی‌ کسب‌ سرمایه‌ بودند، این‌ برتری‌متزلزل‌ شد. از یک‌ جهت‌ این‌ تزلزل‌ نتیجه‌ آن‌ بود که‌ سرمایه‌داران‌ از دنیای‌» واژه‌ها «ـ تئاتر، هنر، قهوه‌خانه‌ها، داستان‌و... ـ پشتیبانی‌ بیشتری‌ به‌ عمل‌ آوردند و بدین‌ترتیب‌ از شدت‌ وابستگی‌ آنها به‌ حامیان‌ کاستند و موجب‌ تشکیل‌

حوزه‌ای‌ مستقل‌ از قدرت‌های‌ سنتی‌ گشتند که‌ پایبند نقد و نقادی‌ بود. همان‌گونه‌ که‌ هابرماس‌ می‌گوید: در این‌ حوزه‌» گفت‌وگو و محاوره‌ به‌ نقادی‌، و کلام‌ نغز و شیرین‌ به‌ استدلال‌ «مبدل‌ شد .از سوی‌ دیگر، در نتیجه‌ رشدبازار، حمایت‌ بیشتری‌ از» آزادی‌ بیان‌ «و اصلاحات‌ پارلمانی‌ به‌ عمل‌ آمد. هر چه‌سرمایه‌داری‌ بیشتر گسترش‌ و قوام‌ یافت‌ استقلال‌ بیشتری‌ از دولت‌ پیدا کرد و درخواست‌هایی‌ که‌ از دولت‌ برای‌ انجام‌تغییرات‌ به‌ عمل‌ می‌آمد، بالا گرفت‌. یکی‌ از این‌ درخواست‌ها گسترده‌تر ساختن‌ نظام‌ نمایندگی‌ بود تا بدین‌ترتیب‌سیاستگذاری‌ها به‌ شکل‌ مؤثری‌ پشتیبان‌ رشد اقتصاد بازار باشد. این‌ مبارزه‌ برای‌ اصلاحات‌ پارلمانی‌ به‌طور جنبی‌مبارزه‌ای‌ برای‌ افزایش‌ آزادی‌ مطبوعات‌ نیز بود. زیرا از نظر آرزومندان‌ اصلاحات‌ اهمیت‌ اساسی‌ داشت‌ که‌ مردم‌بیشتر بتوانند درباره‌ زندگی‌ سیاسی‌ به‌ تحقیق‌ و تفحص‌ بپردازند. جالب‌ توجه‌ اینکه‌ روزنامه‌ رسمی‌ انگلیس‌ در میانه‌سده‌ هجدهم‌ با این‌ هدف‌ تاسیس‌ گردید که‌ سوابق‌ دقیق‌تری‌ از مذاکرات‌ پارلمان‌ در اختیار مردم‌ قرار گیرد .نتیجه‌ چنین‌ تحولاتی‌، شکل‌گیری‌ حوزه‌ عمومی‌ بورژوایی‌ در میانه‌ سده‌ نوزدهم‌ بود; حوزه‌ای‌ که‌ از ویژگی‌های‌ آن‌بحث‌ آزاد، موشکافی‌ نقادانه‌، گزارش‌دهی‌ کامل‌، دستیابی‌ فزاینده‌، و استقلال‌ نقش‌آفرینان‌ آن‌ از منافع‌ خام‌ اقتصادی‌ ونیز از کنترل‌ دولت‌ بود. هابرماس‌ تاکید دارد که‌ مبارزه‌ برای‌ استقلال‌ یافتن‌ از دولت‌ از ارکان‌ اساسی‌ حوزه‌ عمومی‌بورژوایی‌ بوده‌ است‌;به‌ بیان‌ دیگر، سرمایه‌داری‌ نخستین‌ ناگزیر از مقاومت‌ در برابر دولت‌ مستقر شد و از همین‌ روبرای‌ آزادی‌ مطبوعات‌، اصلاحات‌ سیاسی‌ و گسترش‌ نظام‌ نمایندگی‌ اهمیت‌ محوری‌ یافت‌ .

هابرماس‌ ریشه‌های‌ تاریخی‌ و مکانی‌ ظهور حوزه‌ عمومی‌ را در درون‌ سالن‌ها و مجامع‌ عمومی‌ بحث‌های‌ آزاد وعلنی‌ قرن‌ هجدهم‌ جست‌وجو و پی‌گیری‌ می‌کند: باشگاه‌ها، کافه‌ها، روزنامه‌ها و مطبوعات‌ که‌ در واقع‌ طلایه‌دار وپیشگام‌ روشنگری‌ ادبی‌ و سیاسی‌ اروپا به‌شمار می‌رفتند. در این‌ مجامع‌ و مراکز مناقشه‌ها و مباحث‌ متعدد پرباری‌راجع‌ به‌ نقش‌ سنت‌ صورت‌ می‌گرفت‌ و در همین‌ مراکز بود که‌ شالوده‌ و سنگ‌ بنای‌ نخستین‌ معارضه‌ و رویارویی‌ بااقتدار فئودالی‌ پایه‌ریزی‌ گردید. با افزایش‌ فاصله‌ و شدت‌ گرفتن‌ تقسیم‌بندی‌ میان‌ دولت‌ و جامعه‌ مدنی‌ که‌ در پی‌گسترش‌ نظام‌های‌ اقتصادی‌ مبتنی‌ بر بازار صورت‌ گرفت‌، حوزه‌ عمومی‌ بورژوایی‌ شکوفا گردید. تجار، بازرگانان‌،فروشندگان‌ و دیگر کسانی‌ که‌ از نعمت‌ ثروت‌ و آموزش‌) تحصیلات‌) بهره‌مند بودند به‌ گونه‌ای‌ فعال‌ نسبت‌ به‌ مساله‌حکومت‌ و اداره‌ جامعه‌ از خود توجه‌ نشان‌ دادند و به‌ درستی‌ متوجه‌ این‌ نکته‌ شدند که‌ اینک‌ باز تولید حیات‌ اجتماعی‌در گرو نهادها و تأسیساتی‌ است‌ که‌ از مرزها و محدوده‌های‌ اقتدار خانگی‌ و داخلی‌ فراتر رفته‌ است‌ .

بسیاری‌ از دست‌اندرکاران‌ و نظریه‌پردازان‌ برجسته‌ در تدوین‌ نظریه‌ حوزه‌ عمومی‌ برآنند که‌ حوزه‌ عمومی‌ در واقع‌منادی‌ و بیانگر منافع‌ اجتماعی‌ یا منافع‌ عمومی‌ است‌. در نظر آنان‌، پیگیری‌ این‌ منافع‌ متضمن‌ آزاد ساختن‌ جامعه‌مدنی‌ از مداخله‌ سیاسی‌ و همچنین‌ محدود ساختن‌ اقتدار دولت‌ به‌ حوزه‌ یا قلمروی‌ از فعالیت‌هایی‌ است‌ که‌تحت‌نظارت‌ عموم‌ قرار دارد.

هدف‌ اصلی‌ حوزه‌ عمومی‌ این‌ است‌ که‌ میان‌ شهروندان‌ درباره‌ ‌ «خیر مشترک» بحث‌های‌ انتقادی‌ عقلانی‌ صورت‌گیرد و این‌ امر به‌ صورت‌بندی‌ یا تدوین‌ سلسله‌ اقداماتی‌ که‌ در جهت‌ منافع‌ عموم‌ عمل‌ می‌کند، منتهی‌ شود. در این‌میان‌، رسانه‌های‌ جمعی‌ با توجه‌ به‌ تمرکزشان‌ بر انتشار اخبار و تحلیل‌های‌ انتقادی‌ در مورد عملکرد دولت‌، یکی‌ ازارکان‌ حوزه‌ عمومی‌ کارآمد هستند .از حوزه‌ عمومی‌ هابرماس‌، اساسا به‌ عنوان‌ ابزار تحلیلی‌ برای‌ توصیف‌ فضایی‌ استفاده‌ می‌کنندکه‌ در جامعه‌بورژوایی‌ میان‌ حوزه‌ خصوصی‌ و دولت‌ پدید آمده‌ بود. شهروندان‌ در این‌ فضا به‌ تامل‌ و تعمق‌ انتقادی‌ درباره‌ خود ودولت‌ می‌پرداختند. در نتیجه‌ مباحث‌ عقلانی‌ و منطقی‌، نوعی‌ توافق‌ و اجماع‌ پدید می‌آمد .تعریف‌ هابرماس‌ از حوزه‌ عمومی‌، بر محوریت‌ گفت‌وگوی‌ عقلانی‌ و انتقادی‌ استوار است‌. به‌ بیان‌ دیگر، از دیدگاه‌هابرماس‌، حوزه‌ عمومی‌ در فرایند استدلال‌ فعالانه‌ عموم‌ مردم‌ درباره‌ عقاید و دیدگاه‌های‌ خویش‌ پدید می‌آید. ازطریق‌ این‌ گفت‌وگو است‌ که‌ افکارعمومی‌ شکل‌ می‌گیرد و به‌ نوبه‌ خود در شکل‌گیری‌ سیاست‌های‌ دولتی‌ و رشدجامعه‌ در مفهوم‌ کلی‌اش‌ مؤثر می‌افتد.

هابرماس‌ در تبیین‌ افول‌ حوزه‌ عمومی‌ بورژوایی‌ براین‌ باور است‌ که‌ هدف‌ آزادی‌ بیان‌ یا بیان‌ آزاد و تکوین‌ اراده‌گفتمانی‌ در عرصه‌ سیاسی‌ جوامع‌ سرمایه‌داری‌ هرگز به‌طور کامل‌ تحقق‌ پیدا نکرد. با بسط و تکامل‌ سازمان‌های‌عریض‌ و طویل‌ اقتصادی‌ و تجاری‌ و با افزایش‌ فعالیت‌ دولت‌ به‌ منظور تثبیت‌ اقتصاد، قلمرو عملکرد و مانور فضای‌عمومی‌ به‌تدریج‌ محدود و محصور گردید. سازمان‌ها و تشکیلات‌ قدرتمند در تلاش‌ برای‌ مصالحه‌ و سازش‌ سیاسی‌با یکدیگر و با دولت‌، تا حد امکان‌ عامه‌ مردم‌ یا حوزه‌ عمومی‌ را از جریان‌ مذاکرات‌ خارج‌ ساختند و به‌ دور از انظارعمومی‌ به‌ مذاکره‌ و سازش‌ پرداختند.

هابرماس‌ در تحلیل‌ تاریخی‌ خود، به‌ ویژگی‌های‌ ظاهرا متناقض‌ حوزه‌ عمومی‌ بورژوایی‌ اشاره‌ می‌کند که‌ به‌ گفته‌خودش‌ نهایتا به‌ ‌ «بازفئودالی‌شدن» این‌ حوزه‌ در برخی‌ زمینه‌ها انجامیده‌ است‌. نخستین‌ ویژگی‌، به‌ فزون‌خواهی‌مستمر سرمایه‌داری‌ باز می‌گردد. هر چند هابرماس‌ یادآور می‌شود که‌ میان‌ دارایی‌ خصوصی‌ و حوزه‌ عمومی‌ مدت‌هانوعی‌ رخنه‌ متقابل‌ وجود داشته‌ است‌، ولی‌ به‌ باور او توازن‌ بی‌ثباتی‌ که‌ در این‌ میان‌ وجود داشت‌ در طول‌ دهه‌های‌پایانی‌ سده‌ نوزدهم‌ به‌ نفع‌ مالکیت‌ خصوصی‌ به‌ هم‌ خورد. با افزایش‌ توانمندی‌ و نفوذ سرمایه‌داری‌، شیفتگان‌ این‌نظام‌ از درخواست‌ انجام‌ اصلاحات‌ در دولت‌ مستقر، به‌ سوی‌ دست‌ گرفتن‌ نهاد دولت‌ و به‌کارگیری‌ آن‌ در جهت‌پیشبرد مقاصد خود رفتند. در یک‌ کلام‌، دولت‌ سرمایه‌داری‌ متولد شد: هواداران‌ این‌ دولت‌ هر چه‌ بیشتر به‌ نقش‌تهییجی‌ و استدلالی‌ خویش‌ پشت‌ کردند و از دولت‌ که‌ اینک‌ زیر سلطه‌ سرمایه‌ بود، برای‌ پیشبرد اهداف‌ خود استفاده‌کردند. نتیجه‌ رشد» مدیریت‌ خصوصی‌ « نمایندگان‌ مجلس‌، تامین‌ مالی‌ احزاب‌ سیاسی‌ و هسته‌های‌ فکری‌ ـ مشورتی‌به‌ دست‌ سوداگران‌، و فعالیت‌ پشت‌ پرده‌ ولی‌ سیستماتیک‌ منافع‌ سازمان‌ یافته‌ برای‌ جلب‌ نظر مجلس‌ و افکارعمومی‌،کاهش‌ استقلال‌ حوزه‌ عمومی‌ بوده‌ است.

دومین‌ تعبیر از باز فئودالی‌شدن‌ حوزه‌ عمومی‌ که‌ با تعبیر نخست‌ در ارتباط است‌، از تغییرات‌ به‌ وجود آمده‌ درنظام‌ ارتباطات‌ جمعی‌ ریشه‌ می‌گیرد. باید به‌ یاد داشت‌ که‌ این‌ نظام‌ برای‌ عملکرد مؤثر حوزه‌ عمومی‌ اهمیت‌ اساسی‌دارد. زیرا این‌ رسانه‌ها هستند که‌ امکان‌ موشکافی‌ در امور عمومی‌ و بنابراین‌ دسترسی‌ گسترده‌ به‌ آن‌ را فراهم‌می‌سازند. اما در طول‌ سده‌ گذشته‌، رسانه‌های‌ جمعی‌ به‌ انحصارات‌ سرمایه‌داری‌ تبدیل‌ شدند و از همین‌رو از نقش‌کلیدی‌ آنها به‌ عنوان‌ منتشر سازنده‌ مطمئن‌ اطلاعات‌ مربوط به‌ حوزه‌ عمومی‌ کاسته‌ شده‌ است‌. با تبدیل‌ هر چه‌ بیشتررسانه‌ها به‌ بازوی‌ منافع‌ سرمایه‌داری‌، کارکرد آنها دستخوش‌ دگرگونی‌ شد و از تامین‌کننده‌ اطلاعات‌ به‌ صورت‌سازنده‌ افکار عمومی‌ در آمدند...

نظریه‌ حوزه‌ عمومی‌ هابرماس‌ توسط اندیشمندان‌ نحله‌های‌ فکری‌ گوناگون‌ مورد نقد و تشکیک‌ قرار گرفت‌ که‌مهم‌ترین‌ این‌ نحله‌ها، پسامدرنیسم‌ و فمینیسم‌ می‌باشند. فمینیست‌ها با اشاره‌ به‌ فقدان‌ حضور زنان‌ در حوزه‌ عمومی‌بورژوایی‌ موردنظر هابرماس‌، آن‌ حوزه‌ها را مردسالارانه‌ و تبعیض‌آمیز تلقی‌ می‌کنند. پسامدرنیست‌ها، با توجه‌ به‌ ابهام‌و ایهام‌ذاتی‌ زبان‌ و پخش‌ بودن‌ قدرت‌ در همه‌ مناسبات‌ اجتماعی‌ از جمله‌ در زبان‌، اولا رسیدن‌ به‌ توافق‌ و اجماع‌ را که‌هابرماس‌ مدعی‌ آن‌ بود، غیرممکن‌ و ثانیا تصور وجود فضایی‌ فارغ‌ از روابط قدرت‌ را نیز غیرواقعی‌ می‌دانند.

نظریه‌ حوزه‌ عمومی‌ هابرماس‌، مورد انتقاد پساساختارگرایانی‌ چون‌ لیوتار قرار گرفت‌ که‌ پتانسی

دکتر سیدمحمد مهدی‌زاده‌

منابع‌

الف‌: فارسی‌

۱. دالگرن‌ پیتر، تلویزیون‌ و گستره‌ عمومی‌، ترجمه‌ مهدی‌ شفقتی‌، انتشارات‌ سروش‌، ۱۳۸۰.

۲. روسنائو پائولین‌ مری‌، پست‌ مدرنیسم‌ و علوم‌ اجتماعی‌، ترجمه‌ محمدحسین‌ کاظم‌زاده‌، نشر آتیه‌، ۱۳۸۰.

۳. فریزر نانسی‌،» بازاندیشی‌ عرصه‌ عمومی‌<، مطالعات‌ فرهنگی‌، ویراسته‌ سایمن‌ دورینگ‌، ترجمه‌ شهریار وقفی‌پور، انتشارات‌ تلخون‌، ۱۳۸۲.

۴. نوذری‌ حسینعلی‌، بازخوانی‌ هابرماس‌، نشر چشمه‌، ۱۳۸۱.

۵. وبستر فرانک‌،» مدیریت‌ و دستکاری‌ اطلاعات‌: یورگن‌ هابرماس‌ و افول‌ حوزه‌ همگانی‌<، تکنولوژی‌ اطلاعات‌، گردآوری‌ و ترجمه‌ علیرضا طیب‌، نشر سفیر، ۱۳۷۹.

۶. ویلا دانار،» پسامدرنیسم‌ و حوزه‌ عمومی‌<، هانا آرنت‌ و نقد فلسفه‌ سیاسی‌، منصور انصاری‌، نشر مرکز، ۱۳۷۹.

ب‌: انگلیسی‌

۱. Kellner Douglas, "intelectuals, the new Public Sphere and thechno- politics",

http://www.gseis. ucla.edu/courses

۲. Obrien Rory, "Civil society, the public sphere and the internet",

http"//www.web.net/-robrien.papers/civsoc.

۳. Papacharissi zizi, "The virtual sphere" in webster Frank (ed) the information society Reader, Routledge publications, ۲۰۰۴.

۴. Plaisted tim, "internet, Democracy and the Public Sphere in Australia",

http://www.geocities.com

۵. Poster Mark, "CyberDemocracy: internet and the Public sphere",

http://www.humanities. uc.edu/mposter.

۶. Poster Mark, "the net as a Public Sphere",

http://www.wired. com/wired/archive

۷. Schalken Kess, "internet as a new Public sphere for Democracy? in I.th.M.snellen & W.B.H.J.vande Donk (eds), PublicAdminstration in an information Age, Press ohmsha, ۱۹۹۸.

۸. Thornton Alinta, "Does internet Creat democracy"?

www.zip.com.au/athornto/conclusion


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.