جمعه, ۱۵ تیر, ۱۴۰۳ / 5 July, 2024
مجله ویستا

نقد كتاب«تاریخ جامعه یهودیان ایران»


نقد كتاب«تاریخ جامعه یهودیان ایران»

«تاریخ جامعه یهودیان ایران» از جمله منابعی است كه توسط بنیاد فرهنگی «حبیب لوی» در لس آنجلس آمریكا تهیه شده و توسط «شركت كتاب» منتشر شده است این كتاب در ۱۱ بخش و ۱۸۳۵ صفحه در سال ۱۹۵۶ و در سه جلد به رشته تحریر درآمده است

«تاریخ جامعه یهودیان ایران» از جمله منابعی است كه توسط بنیاد فرهنگی «حبیب لوی» در لس‌آنجلس آمریكا تهیه شده و توسط «شركت كتاب» منتشر شده است. این كتاب در ۱۱ بخش و ۱۸۳۵ صفحه در سال ۱۹۵۶ و در سه جلد به رشته تحریر درآمده است.

جلد اول كتاب در همان سال و جلد دوم و سوم آن در ۱۹۶۰ انتشار یافت. هوشنگ ابرامی كه مسئولیت تلخیص و ویراستاری كتاب را بر عهده داشته طی پیشگفتاری خاطر نشان ساخته كه تلخیص این مجموعه به درخواست «حبیب لوی» نویسنده كتاب صورت گرفته و در نتیجه متن خلاصه شده این كتاب در ۶۲۲ صفحه و در سال ۱۹۹۷ م / ۱۳۷۶ ش. انتشار یافته است.

مقاله حاضر، پس از شرحی از بیوگرافی نویسنده، كتاب «تاریخ جامعه یهودیان ایران» را مورد نقد قرار داده است.

●زندگینامه نویسنده

حبیب ‌لوی اواخر اكتبر سال ۱۸۹۶م. (۱۲۷۵ش.) در محله یهودیان معروف به گتوی تهران به دنیا آمد. نام عبری او «یحزقل عزرا» بود. پدرش حاجی رحمیم خداداد لوی، استاد زرگر دربار مظفرالدین شاه بود و جد مادری‌اش نیز حكیم یحزقل، طبیب دربار ناصرالدین شاه. پدربزرگ مادری او عزرا یعقوب ثروتمندترین فرد یهودی ایران به شمار می‌رفت كه با منچستر رابطه بازرگانی داشت. هنوز چندی از تولد وی نگذشته بود كه با ورود مسیو كازس از طرف آلیانس فرانسه به تهران در ژوئیه ۱۸۹۸، نخستین شعبه مدرسه آلیانس - كه مروج تفكرات صهیونیستی بود - در پایتخت افتتاح شد و شروع به كار كرد. لوی در ۱۴ سالگی دوره مدرسه آلیانس را به پایان رسانید و در سال ۱۹۱۱ برای تحصیل در رشته دندانپزشكی عازم پاریس شد. وی همزمان با پایان جنگ جهانی اول در ۱۹۱۸ به ایران بازگشت و به كار دندانپزشكی پرداخت. به دنبال كودتای رضاخان در ۱۹۲۱، وی به عنوان نخستین افسر یهودی وارد ارتش شد و به ریاست سرویس دندانپزشكی ارتش منصوب گردید. او پس از چندی در موقعیت دندانپزشك ویژه رضاخان قرار گرفت. حبیب‌ لوی كه در سال ۱۹۱۹ به «انجمن صیونیست ایران» پیوست و از اعضای فعال آن به شمار می‌آمد، از این پس در ارتباطی تنگاتنگ با آژانس جهانی یهود قرار گرفت و در كوچاندن یهودیان ایران، افغانستان و بخارا به سرزمین فلسطین تلاش بسیاری كرد. وی در سال ۱۹۳۱ به همراه دو تن دیگر از صهیونیستهای ایرانی، مدرسه كوروش را كه پس از مدارس آلیانس (اتحاد) به دومین مركز آموزش دانش‌آموزان یهودی تبدیل شد، بنیان‌ گذارد. لوی از سال ۱۹۳۳ به بعد بارها به فلسطین مسافرت كرد و با خرید زمین و احداث خانه، زمینه‌های سكونت خود و خانواده‌اش را در آنجا فراهم آورد. با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، او به تشویق «بن‌صبی» كه بعدها به ریاست‌جمهوری رژیم اشغالگر قدس نیز رسید، درصدد تجدید فعالیت انجمن صیونیست برآمد و به دنبال آن همكاری جدی با دكتر گلدبرگ در ایجاد آژانس یهود ایران را آغاز كرد. همچنین فرزند ارشد وی «صیون» با ورود به گروه تروریستی «هاگانا»، فعالانه در كشتار مردم فلسطین و اشغال سرزمین آنها شركت جست. حبیب ‌لوی در چارچوب فعالیتهای اقتصادی خود، نمایندگی شركت داروسازی ارگانون سوئیس را اخذ و شعبات آن را در شهرهای مختلف ایران دایر كرد. وی همچنین به درخواست بن‌گوریون - اولین نخست‌وزیر اسرائیل- به احداث یك هتل در بیت‌المقدس پرداخت كه در سال ۱۹۸۱ افتتاح گردید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حبیب‌ لوی از ایران خارج شد و مابقی ایام عمر خود را همچون بسیاری از یهودیان ایرانی با وجود داشتن املاك و مستغلات در سرزمینهای اشغالی، عمدتاً در لس‌آنجلس گذراند. در نهایت وی در سال ۱۹۸۴ در لس‌آنجلس مرد و بنیادی به نام وی در آنجا تاسیس گردید.

●نقد و بررسی كتاب

كتاب «تاریخ جامع یهودیان ایران» اثر حبیب‌ لوی، مروری دارد بر چگونگی پیدایش قوم بنی‌اسرائیل و سیر تحولاتی كه این قوم بویژه ساكنان یهودی سرزمین ایران از حدود دو هزار و پانصد سال پیش پشت سر گذارده‌اند و سرانجام پس از آوارگیها، نابسامانیها و تحمل مصائب فراوان، دوباره در «ارض موعود» ساكن شده و از آن همه رنج و دشواری، خلاصی یافته‌اند. محتوا و تصویری كه حبیب‌ لوی در كتاب خود ارائه داده، در واقع جانمایه و عصاره تمامی تواریخی است كه از مشرب صهیونیسم نشئت می‌گیرند و همگی تلاش دارند تا برای مخفی نگه داشتن یكی از جنایت‌بارترین وقایع تاریخ معاصر بشری، یعنی اشغال خونبار سرزمین فلسطین و تشكیل دولت صهیونیستی، پوشش عامه‌ پسندی فراهم آورند. به این ترتیب ما در عصر حاضر با نوعی از تاریخ‌نگاری مواجهیم كه می‌توان عنوان «تاریخ‌نگاری صهیونیستی» را برای آن برگزید. بارزترین خصیصه این نوع تاریخ‌نگاری، طرح ادعای دور از حقیقت مظلومیت‌ شدید قوم بنی‌‌اسرائیل در طول تاریخ از طریق بزرگنمایی «یهودی ستیزی» در جوامع مختلف است. برای تحقق این هدف، تاریخ‌نگاران صهیونیست، از خصیصه دیگری نیز برخوردارند كه باید آن را بی‌پروایی در جعل و تحریف تاریخ دانست. دامنه این بی‌پروایی به حدی است كه حتی گاهی مندرجات «كتاب مقدس» را نیز در بر می‌گیرد این خصیصه البته ریشه‌ای عمیق در میان اشرافیت یهود دارد كه همواره در پی تثبیت قدرت مالی و سیاسی خود در جوامع مختلف بوده است. وجود پاره‌ای جعلیات در تاریخ اسلام كه از آن تحت عنوان «اسرائیلیات» یاد می‌شود و حجم نسبتاً قابل توجهی نیز دارد، گویای تلاش دیرینه زعمای یهودی در منحرف ساختن افكار و اذهان از واقعیات تاریخی است و پرواضح است كه چه آشفتگیها و انحرافات و مشكلاتی را در بررسی مسائل عقیدتی و تاریخی در حوزه اسلام به وجود آورده است. اسرائیلیات مدرن را نیز باید حاصل تاریخ‌نگاری صهیونیستی دانست كه اینك در حجم و مقیاس وسیعی تولید و وارد چرخه معارف بشری می‌شود و طبعاً تأثیرات منفی ناشی از آن چشمگیر خواهد بود.

تعلق خاطر شدید حبیب‌ لوی به صهیونیسم، بی‌تردید او را نیز از برجستگان این نحله تاریخ‌نگاری بویژه در مورد ایران و اقلیت یهود آن قرار می‌دهد. وی در كتاب «خاطرات من» بارها از عشق و علاقه وافر خود به صهیونیسم سخن می‌گوید: «در مدت اقامت در پاریس آتش عشق به صیون در وجودم شعله‌ورتر شد.» (حبیب لوی، خاطرات من، انتشارات: بنیاد فرهنگی و آموزشی حبیب لوی، آمریكا، ۱۳۸۱، ص۱۹۶) پس از بازگشت به ایران، حبیب لوی در سال ۱۹۱۹ به «انجمن صیونیست» می‌پیوندد: «در زمستان ۱۹۱۹ دعوتم كرد كه به انجمن ملحق شوم. با شور و علاقه‌ای كه مثل هر یهودی مؤمن دیگر به ایسرائل داشتم نتوانستم بهانه‌ای بیاورم. به انجمن صیونیست وارد شدم و در همین جا باید اعتراف كنم كه عضویتم در این انجمن تأثیر بسیار زیادی در تنویر افكار و كسب اطلاعات عمومی‌ام داشت.» (همان، ص۶۳)

حتی پس از آن كه انجمن صیونیست در ایران به دلیل برخی مسائل و مشكلات درونی و نیز ممنوعیت فعالیت انجمن‌ها و گروهها در دوران رضاخان از حركت باز ایستاد، لوی برای تداوم‌ بخشیدن به پیوند خود با صهیونیسم در جهت تحقق اهداف آن، تلاش دیگری را آغاز كرد: «صیونیسم ایران خاموش شده بود ولی صیونیسم جهانی به سرعت رو به پیشرفت بود. من برای آن كه به طور دائم با فعالیتهای این جنبش آشنایی خود را حفظ كنم روزنامه‌های صیونیستی را آبونه شدم و روزانه از اخبار مربوط آگاه بودم. غذای روحی من ایمان به ملت ایسرائل و پیروزی نهضت صیونیسم در تشكیل كشور ایسرائل بود.» (همان، ص۱۹۸) وی در نهایت، اعتقاد خود به «صیونیسم» و «ایسرائل» را در قالب چنین عباراتی بیان می‌دارد: «من مذهبم را دوست دارم و به اصول آن سخت اعتقاد دارم اما نه به طور عامیانه، بلكه به عنوان یك صیونیست كه تاریخ یهود را چه در زادگاهش و چه در دنیا مطالعه كرده است و می‌داند آنچنان كه هرتصل گفت یهودیان تا زمانی كه به صورت اقلیتهای پراكنده زندگی می‌كنند از گزند یهودی آزاری جامعه اكثریت چه شدید و چه آرام در امان نیستند. من بزرگترین وظیفه ملی و مذهبی هر فرد یهودی را صیونیست بودن او می‌دانم. صیونیستی كه نه فقط خواسته و آرزویش ترقی ایسرائل باشد بلكه عملاً برای این ترقی بكوشد ولو آن كه در این كوشش همیشه توفیق رفیق او نباشد.» (همان، ص۲۰۱)

طبیعتاً هنگامی كه یك صهیونیست اقدام به تاریخ‌نگاری می‌كند باید شاخصه‌های این نحله فكری را در نظر داشت و با دقت و تأمل لازم به مطالعه آثار وی پرداخت. حبیب لوی كار تحریف تاریخ را از همان ابتدای كتابش، هنگام تشریح تاریخ اولیه یهود آغاز می‌كند. وی در این زمینه سعی دارد حتی برخلاف آنچه به صراحت در تورات آمده است، چهره‌ پاك و معصومی از قوم بنی‌اسرائیل ارائه دهد و بر تمام نادرستیها و پلشتیهای این قوم در آن برهه، پرده ضخیم تحریف بكشد و به این ترتیب آنها را قومی خداپرست و موحد و پاك نشان دهد كه مورد تهاجم اقوام وحشی و خونخوار واقع شدند. بنابراین خط مظلوم‌نمایی قوم بنی‌‌اسرائیل از همان ابتدای پیدایش آن آغاز می‌شود. هرچند درباره آنچه اینك به عنوان كتاب مقدس وجود دارد، مباحث فراوانی مطرح است، اما از آنجا كه تورات كنونی مورد قبول و پذیرش یهودیان است، چنانچه حبیب لوی دستكم برمبنای مندرجات همین «كتاب مقدس» نیز قصد تاریخ‌نگاری داشت قاعدتاً نمی‌توانست چنین تصویری از این قوم در آن برهه نشان دهد. طبق آنچه در تورات آمده است پیش از هرگونه حمله و تجاوز خارجی به بنی‌اسرائیل كه در دو سرزمین «اسرائیل» در شمال و «یهودیه» در جنوب سكنی گزیده و هر یك حكومت مستقلی را برای خود تدارك دیده بودند، انواع و اقسام انحرافات دینی و اخلاقی در میان آنها به وجود آمد و جنگها و خونریزی‌های بسیاری نیز بین ده سبط شمالی (بنی‌اسرائیل) و دو سبط جنوبی (بنی‌یهودا) درگرفت: «... و كاهنان كرناها را نواختند و مردان یهودا بانگ بلند برآوردند و... خدا یربعام و تمامی اسرائیل را به حضور ابیا و یهودا شكست داد. و بنی‌اسرائیل از حضور یهودا فرار كردند... و ابیا و قوم او آنها را به صدمه عظیمی شكست دادند؛ چنانكه پانصد هزار مرد برگزیده از اسرائیل مقتول افتادند. پس بنی‌اسرائیل در آن وقت ذلیل شدند و بنی‌یهودا چون كه بر یهوه خدای پدران خود توكل نمودند قوی گردیدند...» (تورات، كتاب دوم تواریخ ایام،۲۰-۱۴ :۱۳)

در ماجرای حمله پادشاه آشور به «اسرائیل»- سرزمین شمالی- و برافتادن اسباط ده‌گانه مستقر در آن نیز اگرچه حبیب لوی به «انحراف ایمان شاهان و جماعتی از مردم اسرائیل» مندرج در كتاب مقدس اشاره می‌كند و «هجوم بلاخیز آشوریان» را نتیجه آن می‌داند (ص۲۵) اما هیچ گونه اشاره‌ای به پیوند عمیق آحاز (حاكم یهودیه) و تیغلت پیلیسر (پادشاه آشور) در همین زمان، نمی‌كند و اتفاقاً، این آحاز است كه از پیلیسر به جد می‌خواهد كه به اسرائیل هجوم آورد: «آحاز رسولان نزد تغلت فلاسر [تیغلت پیلیسر]، پادشاه آشور فرستاده گفت من بنده تو و پسر تو هستم، پس برآمده مرا از دست این پادشاه آرام و از دست این پادشاه اسرائیل كه به ضد من برخاسته‌اند رهایی ده. و آحاز نقره و طلایی را كه در خانه خداوند و در خزانه‌های خانه پادشاه یافت شد گرفته آن را نزد پادشاه اشور پیشكش فرستاد. پس پادشاه اشور وی را اجابت نمود.» (تورات، كتاب دوم پادشاهان،۹-۱ :۱۶)

بنابراین اگر در این زمان حملاتی به بنی‌اسرائیل- به معنای عام - صورت می‌گیرد، منشأ آن صرفاً خارجی نیست، بلكه خود یهودیان نقش اساسی در وقوع این‌گونه حوادث دارند، لذا مظلوم‌نمایی آنان در این زمان به هیچ وجه با واقعیات تاریخی همخوانی ندارد. در مراحل بعد، یعنی زمانی كه بخت‌النصر یا نبوكدنذر، پادشاه بابل، یهودیه را تصرف می‌كند نیز واقعیت با آنچه توسط حبیب لوی تصویر شده است، تفاوتهای اساسی دارد: «سالیان دراز پس از فروپاشیدگی كشور اسرائیل، سرزمین یهودیه نیز دچار سرنوشتی شبیه آن شد و این بار مصیبت عظیم و دردناك دیگری به بار آمد كه قوم را سخت به وحشت واداشت و آن به آتش كشیدن معبد اول بود كه به سال ۵۸۶ ق.م. به دست سپاه كلدانیان و به فرماندهی نبوكدنذر بابلی روی داد. مردم كشور یهودیه نیز به اسارت به بابل برده شدند.» (ص۱۸)

منبع: دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 6 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.