دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

اسرائیل و سیاست در آستانه جنگ


اسرائیل و سیاست در آستانه جنگ

تا زمانی كه سیاست یكجانبه گرایانه اسرائیل و تحمیل سازش یكجانبه و مخالفت با پذیرش طرف فلسطینی در معادله ادامه یابد و توازن قوا برقرار نباشد و جامعه جهانی نیز به عنوان طرف سومی نقشی تاثیرگذار ایفا نكند, در چنین وضعی باران های تابستانی می تواند طوفان های زمستانی در پی داشته باشد

تا زمانی كه سیاست یكجانبه گرایانه "اسرائیل" و تحمیل سازش یكجانبه و مخالفت با پذیرش طرف فلسطینی در معادله ادامه یابد و توازن قوا برقرار نباشد و جامعه جهانی نیز به عنوان طرف سومی نقشی تاثیرگذار ایفا نكند، در چنین وضعی باران های تابستانی می تواند "طوفان های زمستانی" در پی داشته باشد.

اسیر شدن نظامی صهیونیستی (گلعاد شلیت) بهانه خوبی برای آغاز حملات موسوم به "باران تابستانی" از سوی اسرائیل بود. ماهیت اداره عملیات اشغالگرانه از حیث آهستگی، توقف، گسترش وحشیانه و نازیستی، توسعه دایره جنگ، تاثیرات عملی، سیاست داخلی و به ویژه روابط مدنی و نظامی هر چه بوده باشد، تاثیرات بیرونی اداره روند اشغال نشان دهنده تصمیمی آگاهانه و مدون بود كه حملات گسترده ای را سامان داد. حملاتی كه در ضمن راهبرد آغاز جنگ می گنجد.

این عملیات ـ با توجه به تنوع یورش ها در مراحل مختلف ـ چه اهدافی را دنبال می كند؟

۱. ربودن هدفمند فلسطینیان در تكمیل سیاست ترورهای هدفمند در چارچوب انتقال از مرحله محاصره دولت فلسطین به رهبری جنبش حماس به مرحله نابودی آن صورتمی گیرد. این هدف بر اساس معادله زیر تعریف شده است كه " اگر نتوانیم درگیری مستقیم و طولانی مدت میان تشكیلات خودگردان و دولت فلسطین ایجاد كنیم تا ضعیف تر نابود شود یا دست كم همزیستی ضعیفی میان آنان برقرار شود، باید هر دو را نابود كنیم هر چند كه ممكن است این امر خلائی بزرگ ایجاد كند.

هدف از اجرای سیاست ربودن جمعی یا سیاست موسوم به "قطع سر سیاسی" جنبش حماس، تبدیل این جنبش به گروه هایی كوچك و رقیب است تا به این ترتیب مرجعیت واحدی بر عملكرد این جنبش نظارت نداشته باشد. بر اساس این سیاست، گروگان گیری هدفمند، قضیه ای داخلی (برای اسرائیل) است و این رژیم مدعی است كه بازداشت وزیران و نمایندگان كه اقدامی بسیار خطرناك و بی سابقه در روابط بین الملل است و هنگامی حساسیت آن بیشتر می شود كه مجامع بین المللی به صورت ضمنی آن را بپذیرند، مسأله ای "امنیتی و جزایی" است كه دادگاه های این رژیم آن را تایید كرده اند.

این مسأله آشكارا نگرش "اسرائیل" به ماهیت درگیری و مناقشه را به نمایش می گذارد، زیرا كه این جنگ، درگیری با یك گروه هم سطح در عرصه سیاسی نیست، بلكه موضوعی داخلی میان یك "دولت" و گروهی غیر قانونی است كه در این صورت مفاهیم حقوق ملی و ماهیت قضیه را كه قضیه جنگ میان اشغالگر و مبارزات رهایی بخش میان فلسطینیان و "اسرائیل" است، نادیده می انگارد.

۲. بستن پنجره بازی كه به ادعای نخست وزیر رژیم صهیونیستی قرار بود تا شش ماه و پیش از دست زدن به اجرای طرح یكجانبه "اسرائیل" باز بماند. اكنون بازگشت به مذاكره با طرف مقابل ـ هر كس كه باشد ـ امكان پذیر نیست، چرا كه دیگر تشكیلات خودگردان به سبب فضای به وجود آمده ناشی از سیاست باران تابستانی، نمی تواند به "گفت وگو" و اعلام امكان مذاكره با رژیم صهیونیستی را مطرح كند، به ویژه كه در وضعیت جدید محبوبیت عمومی جنبش حماس در حال افزایش است.

۳. این عملیات واكنش مستقیم و جدی و شبیه به "جنگ پیشگیرانه" به دستیابی گروه های فلسطینی به توافق ملی ـ بر مبنای سند وفاق ملی پیشنهادی اسیران فلسطینی در زندان های اشغالگران ـ است تا این توافق نتواند جریان آشتی ملی میان فلسطینیان را سبب شود، زیرا در صورت به ثمر نشستن چنین توافقی جنبش حماس به صورت تدریجی وارد بازی سیاسی می شود و در این حالت طرح جدایی یكجانبه "اسرائیل" با شكست روبرو خواهد شد.

۴. چنانچه اسرائیل فقدان شریك فلسطینی را بهانه اجرای طرح یكجانبه خود معرفی كرده باشد، بنابراین تلاش می كند كه عملا چنین شریكی را از بین ببرد و هیچ موجودیت سیاسی و امنیتی یا سازمانی برای آن باقی نگذارد. به همین سبب سران رژیم صهیونیستی به اجرای عملیات "باران تابستانی" دست زده اند كه این امر می تواند خشونت ها و تندروی ها را افزایش دهد و فضایی در جامعه فلسطین ایجاد كند و همزمان سیاست كشتار و فقدان افق سیاسی و متهم كردن فلسطینیان به ایجاد چنین وضعی ـ كه خود رژیم صهیونیستی آن را ایجاد كرده است ـ پیگیری می شود.

عملیات "باران تابستانی" وضع مناقشه فلسطین را به گونه ای رقم می زند كه بیشتر از دو احتمال برای آن وجود نداشته باشد:

احتمال اول كه تحقق آن به سبب فقدان توازن در معادله قدرت در تمامی عرصه ها میان دو طرف (صهیونیستی و فلسطینی) بسیار اندك است این كه "تفاهمی" به دست می آید كه قواعدی برای اداره جنگ تا مدت های طولانی شكل می دهد.

این توافق می تواند مشابه "تفاهم فراموشی" باشد كه میان لبنان و اسرائیل وجود داشت و به رغم تفاوت در شرایط دو طرف از ده سال پیش تاكنون اجرا شده است.

زیرا تشدید تشنج ها و خطرات ناشی از وقوع پیامدهای امنیتی و نظامی و سیاسی خارج از چارچوب درگیری فلسطینی ـ اسرائیلی " ممكن است نقش طرف سوم را برای ایجاد تفاهمی از این دست، احیا كند.

البته "اسرائیل" به شدت با این امر مخالفت می كند و حاضر نیست كه به این امر تن دهد و این منطق را بپذیرد، مگر آنكه خود را با بن بست امنیتی خطرناك یا بن بست سیاسی بین المللی دشواری روبرو ببیند.

احتمال دوم كه وقوع آن به سبب وجود طرح یكجانبه محتمل تر به نظر می رسد این است كه "اسرائیل" با حمله جدید به غزه، جنگ و درگیری را تشدید می كند و جنگ به نبرد موسوم به نبرد اجتماعی طولانی مدت بدل می شود و جامعه فلسطینی و صهیونیستی را كاملا در آن درگیر می كند، هر چند كه ممكن است شدت این درگیری به سبب ورود میانجیگرانی با تاثیرات موقت هر از چند گاهی كم و زیاد شود، اما جنگ همچنان ادامه می یابد.

تا زمانی كه سیاست یكجانبه گرایانه "اسرائیل" و تحمیل سازش یكجانبه و مخالفت با پذیرش طرف فلسطینی در معادله ادامه یابد و توازن قوا برقرار نباشد و جامعه جهانی نیز به عنوان طرف سومی نقشی تاثیرگذار ایفا نكند، در چنین وضعی باران های تابستانی می تواند "طوفان های زمستانی" در پی داشته باشد.

نویسنده: ناصیف حتی

منبع: مركز اطلاع رسانی فلسطین