یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

گسترش دموکراسی یا لیبرالیسم


گسترش دموکراسی یا لیبرالیسم

هیچ چیزی در حکومت های دموکراتیک وجود ندارد که به واسطه آن آزادی های فردی ضمانت شود بر همین اساس است که در دنیا بسیاری از دموکراسی ها, غیر لیبرال هستند

وقتی دموکراسی های بزرگ در جوامع دیگر مداخله می کنند به دنبال چه هستند؟ دموکراسی یا لیبرالیسم.

گسترش دموکراسی پیوسته یکی از اهداف سیاست خارجی آمریکا در طی دهه ها بوده است و زمانی که این واشنگتن به دنبال شکل دادن به سیستم سیاسی کشوری دیگر بوده است همیشه بنیان نهادن نهاد های دموکراتیک را مد نظر قرار داده است.اوباما نسبت به روسای جمهوری پیشین کمتر نسبت به این هدف رغبت از خود نشان می دهد.اما او نیز بار ها بر لزوم باز بودن، شفاف بودن و پاسخگو بودن دولت ها تاکید کرده است و به طور فعال برای ایجاد دولت های دموکراتیک در برمه، افغانستان، مصر،لیبی و سایر کشور ها تلاش می کند.همانطور که در سال ۲۰۱۰ در مجمع عمومی سازمان ملل گفت :هیچ حقی برای انسان ها اساسی تر از حق انتخاب رهبر و انتخاب هدف و مسیر نیست.

اما تلاش های ایالات متحده برای تقویت سیستم های سیاسی دموکراتیک بارها و بارها به دلیل تفاوت بین نظام سیاسی دموکراتیک و جامعه لیبرال شکست خورده است.

همانطور که در مورد روسیه، اوکراین، افغانستان، ونزوئلا ، پاکستان و عراق شاهدیم نهاد های سیاسی دموکراتیک لزوما ضامن یک جامعه باز و آزاد نیست.

چرا؟ زیرا وجود نهادهای دموکراتیک نمی تواند ضامن رعایت حقوق بشر، تساهل و پاک بودن نهادها و سازمان ها از فساد و ناکارآمدی باشد.

اساس و جوهره دموکراسی اشاره به این دارد که همه افراد جامعه به یک اندازه بتوانند در تعیین رهبران جامعه نقش داشته باشند و خودشان مسیر جامعه را مشخص کنند. و در مفهوم جدید نیز دموکراسی به این معنی است که مردم از طریق انتخابات سردمداران حکومت را تعیین کنند و هر شهروند بتواند یک رای داشته باشد.

در مقابل جامعه لیبرال جامعه ای است که به مردم فارغ از اینکه اینک دولت در دست چه کسی است حق آزادی می دهد و اجازه نمی دهد که دولت به محدوده این آزادی تجاوز کند.

لیبرال ها معتقدند که فرد باید از آزادی های اساسی از جمله آزادی بیان، آزادی تجمع، آزادی زندگی و فعالیت های اجتماعی برخوردار و این آزادی تحت هر شرایطی مقدس انگاشته می شود.

مهم تر از همه اینکه یک جامعه لیبرال پایبندی زیادی به اصل تساهل دارد. افراد در این جامعه آزاد هستند البته تا جایی که با آزادی خود آزادی و حقوق دیگران را مخدوش نکنند. در یک جامعه لیبرال مردم به دور از ملاحظات سیاسی برای زندگی خود تصمیم گیری می کنند و حاکمان حق ندارد به آنها بگوید که چطور زندگی کنند. جوامعی که کاملا لیبرال باشند بدون شک دموکراتیک هم هستند اما برعکس این مساله صادق نیست.چرا که در صورت عدم حمایت قانون و ارزش های لیبرال ریشه دار، نهادهای دموکراتیک امکان تحمیل اراده اکثریت بر اقلیت را فراهم می کنند.

هیچ چیزی در حکومت های دموکراتیک وجود ندارد که به واسطه آن آزادی های فردی ضمانت شود.بر همین اساس است که در دنیا بسیاری از دموکراسی ها، غیر لیبرال هستند.

به عنوان مثال عراق.عراق جدید کشوری دموکراتیک است. انتخابات برگزار می شود و گروه ها و احزابی وجود دارند که به نتیجه این انتخابات احترام می گذارند. اما جای تساهل و حقوق فردی در این کشور خالی است. نخست وزیر این کشور یعنی نوری المالکی شیعه سعی می کند که اقلیت سنی ها را به حاشیه براند تصمیمی که باعث برانگیخته شدن شورش های متعدد ضد دولتی شده است.

روسیه مثال دیگری است.اگرچه در این کشور انتخابات به طور منظم حداقل در حد پاسخگویی به احساسات مردم برگزار می شود اما خیلی دشوار است با وجود همه محدودیت هایی که دولت پوتین برای آزادی مردم قائل شده است روسیه را یک جامعه لیبرال بدانیم.

در ترکیه رجب طیب اردوغان در حال تضعیف آزادی مطبوعات و استقلال دادگاه ها است و روز به روز از میزان تساهل در این کشور کاسته می شود و این نوعی تهدید ارزش های لیبرال است نه دموکراسی.

در فوریه سال ۲۰۱۴ انتشارات پنگوئن هند انتشار کتابی به نام هندوها اثر وندی وانیگرز را متوقف کرد و اقدام به جمع آوری همه نسخه های موجود در بازار نمود.چاپ این کتاب به دلیل محتوای انتقادی آن به آئین هندو متوقف شد. در قوانین هند آمده است که هرکسی به طور عمدی احساسات مذهبی مردم را مخدوش و یا به باورهای دینی چه به صورت نوشتاری و یا گفتاری توهین کند مجازات خواهد شد. هند کشوری دموکراتیک است اما این گونه رفتار و برخوردها به وضوح در تضاد با مفهوم اساسی لیبرالیسم و آزادی بیان است.

هرگاه لیبرال دموکراسی ها تصمیم به گسترش دموکراسی در جوامع نابسامانی چون اوکراین و سوریه گرفتند باید حتما تفاوت بین مفهوم دموکراسی و لیبرالیسم را در ذهن مرور کنند.

هنگامی که جنگ در این کشور ها به پایان رسید می توان به راحتی در آنها نهاد های سیاسی دموکراتیک ایجاد نمود و با اعزام ناظران انتخاباتی و دیگر کمک هایی از این دست به ایجاد یک نظام دموکراتیک کمک نمود.اما نمی توان به راحتی مردم این کشور ها را متقاعد کرد که به حقوق فردی احترام و ارزش قائل باشند و در برابر نظرات مخالف از خود تساهل نشان دهند.

با فقدان آزادی در جامعه نه تنها دموکراسی نمی تواند جلوی سو استفاده از قدرت را بگیرد بلکه حتی گاهی این سو استفاده را راحت تر نیز می کند.

ریشه دواندن ارزش ها و تفکرات لیبرالیستی در اروپا و آمریکای شمالی قرن ها زمان برده است و دلیل اینکه نقشه های بلند پروازانه برای توسعه دموکراسی لیبرال در بسیاری از مناطق با شسکت روبرو شده است همین است.چرا که با یک برنامه کوتاه مدت نمی توان ارزش های جوامع را دگرگون کرد.

شاید بهتر باشد ایالات متحده به عنوان یک مدل برای سایر کشور ها ظاهر شود البته به شرطی که این مدل بتواند موفقیت خود را به سایر کشور ها اثبات کند که چنین به نظر نمی رسد.

لیبرالیسم برای آزادی های فردی ارزش قائل و به دولت به مثابه تهدیدی برای ازادی فردی نگاه می کند. درآمریکا بعد از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر دیده می شود که دولت اقدام به افزایش نظارت و کنترل شهروندان، افزایش پنهان کاری، فشار بر روزنامه نگاران و شکنجه و کشتن مظنونان به فعالیت های تروریستی نموده است.

گرچه آمریکایی ها به خاطر آزادی بیان به خود مغرور هستند اما وجود دارد مواردی که فردی به خاطر بیان آزادانه نظر خود سانسور شده باشد.

در فوریه سال ۲۰۱۴ مدیر موزه میراث یهودی دعوت خود را از جان .بی نویسنده یهودی برای سخنرانی در مورد کتاب جدیدش «ترومن:یهودیان آمریکا، ریشه های درگیری های اعراب و اسرائیل» پس گرفت چرا از این ترس داشت که این سخرانی بحث برانگیز شود.(البته بعد از اینکه مساله علنی شد آنها مجبور شدند دوباره از این نویسنده دعوت کنند)

نزدیک به همان زمان بود که یک مدرسه یهودی در نیویورک یک جلسه از قبل برنامه ریزی شده برای دیدار رشید خالق مورخ مشهور دانشگاه کلمبیا را لغو کرد چرا که بنا به نظر رئیس این مدرسه او شخصیت مناسب برای گفتگو با دانش آموزان این مدرسه نبود.

در سال گذشته نیز سخنرانی برنامه ریزی شده ریموند کلی و کمیسر پلیس نیویورک در دانشگاه براون بنا به نظر رئیس این دانشگاه لغو شد. این نشان می دهد که حتی اینجا در سرزمین آزادی هم گاهی مردم از شنیدن نظرات مخالف ناراحت می شوند.

این عدم تحمل نظرات مخالف گاهی در نهاد های رسمی مانند کنگره هم جلوه گر می شود.

البته منظور من را اشتباه متوجه نشوید.من خیلی خوشحالم که در کشور زندگی می کنم که بیش از سایر کشورهای دنیا در آن حقوق فردی رعایت می شود و آزادم تا هر چه می خوام بیان کنم.

اما با این وجود آمریکا در مواقع روبرو شدن با کشورهایی مانند اوکراین، سوریه، تایلند و ونزوئلا باید کمی در مورد ارزش های خود فروتن برخورد کند و در مورد اشاعه این ارزش ها به سایر کشور ها باید واقع بین تر باشد.

شکل گیری جامعه لیبرال امروز آمریکا نزدیک به دو قرن زمان برده است و هنوز هم گاهی تعهد مردم این کشور به آزادی لرزان می شود. اگر آمریکا این اصل را در ذهن خود نگه دارد کمتر احتمال دارد که در دخالت های خود در سایر کشور ها غیر واقع بینانه رفتار کند و تصور کند که دموکراسی راه حل مشکلات بسیاری از کشورهای گرفتار امروزی است.

نویسنده: استفان والت

مترجم:آرین پورقدیری

منبع: سایت اصفهان امروز