پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

یهودیان اصفهان


یهودیان اصفهان

در مورد تاریخ ورود کلیمیان به ایران و به ویژه به اصفهان نظرهای مختلفی ابراز شده اشت عده ای عقیده دارند که وقتی بخت النصر پس از جنگ های طولانی بین دولت آشور و قوم یهود به استقلال این قوم خاتمه داد و عده ای از یهودیان را به اسارت به بابل برد, گروهی از آنان به سرزمین ایران روی آوردند

در مورد تاریخ ورود کلیمیان به ایران و به ویژه به اصفهان نظرهای مختلفی ابراز شده اشت. عده‌ای عقیده دارند که وقتی بخت‌النصر پس از جنگ‌های طولانی بین دولت آشور و قوم یهود به استقلال این قوم خاتمه داد و عده‌ای از یهودیان را به اسارت به بابل برد، گروهی از آنان به سرزمین ایران روی آوردند.

بعضی معتقدند که وقتی کوروش (۵۳۸ قبل از میلاد) بابل را فتح کرد و به اسارت قوم یهود پایان داد، دسته‌ای از آنها به اورشلیم بازگشتند و گروهی که در بابل به کارهای تجاری پرداخته و ثروتی اندوخته بودند در همان سرزمین ماندند و بقیه به ایران آمدند و در مناطقی چون شوش، اهواز، پاسارگاد، حوالی تخت جمشید، اصفهان و همدان مستقر گردیدند. اما عده‌ای هم ورود یهودیان به ایران و به ویژه به همدان و اصفهان را به اوایل قرن چهارم میلادی، مقارن با سلطنت یزدگرد اول ساسانی، نسبت می‌دهند.

نقطه‌ای که یهودیان پس از ورود به اصفهان در آنجا اقامت کردند "یهودیه" یا "دارالیهود" نامیده شده و این نام تا قرن پنجم هجری معروف بوده است ولی پس از آن به "جوباره" یا "جویباره" تغییر یافته است.

جویباره در شمال شرقی اصفهان فعلی واقع شده است. این محله سابقا به طور کلی یهودی نشین بوده ولی امروزه به دلیل ارزان بودن نقاط مسکونی آن مسلمانان نیز به آنجا راه یافته‌اند که البته اغلبشان روستائیانی هستند که به شهر روی آورده‌اند.

یهودیان اصفهان در زمان‌های مختلف گاهگاه مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند، به طوری که در انتخاب شغل، عبادتگاه، محل سکونت، روش خانه سازی و حتی پوشش خود آزادی نداشته‌اند. زمانی آنها مجبور بودند که علامتی به لباس خود وصل می‌کردند تا شناخته شوند و کلاه و جوراب مخصوص بپوشند. اما امروزه وضع کاملا تغییر کرده، آنها در هر جایی که مایل باشند می‌توانند مسکن خریداری کنند، با مسلمان‌ها معاشرت دارند، فرزندان خود را می‌توانند در مدارس مسلمانان ثبت نام کنند و در انتخاب شغل آزادند.

●گویش کلیمیان اصفهان

یکی از ویژگی‌های جالب کلیمیان اصفهان این است که اکثرا زبان عبری را فراموش کرده‌اند و به زبان مخصوصی که به "گویش کلیمیان اصفهان" معروف است به صحبت می‌پردازند و این امر دلیل بارزی بر پذیرفتن فرهنگ ایرانی توسط آنهاست.

گویشی که در حال حاضر اکثر کلیمیان ایران به آن صحبت می‌کنند جزو گویش‌های مرکزی ایران محسوب می‌شود و در دسته‌ی زبان‌های ایرانی شمال غربی قرار دارد. این گویش امروزه در شهرهای اصفهان، همدان، کاشان، یزد، بروجرد و چند شهر دیگر ایران و نیز در خارج از ایران در نقاطی چون قفقاز، سمرقند و بخارا رایج است ولی در هیچ یک از این نقاط کاملا یکسان نیست. گفته شده است که گویش فعلی کلیمیان اصفهان گویش سابق مردم اصفهان بوده که کلیمیان آن را بین خود حفظ کرده‌اند. اگر این نظر را بپذیریم می‌توان آن را در مورد سایر انواع گویش کلیمی در ایران و یا خارج از ایران نیز تعمیم داد و به این نتیجه رسید که کلیمیان در هر نقطه از ایران که ساکن شده‌اند، حافظ زبان آن ناحیه گردیده‌اند.

جمعیت کلیمیان اصفهان روز به روز کاهش یافته و علت آن مهاجرت آنها به تهران یا کشورهای خارج بوده است. طبق آماری که به دست آمده، جمعیت آنها در سال ۱۳۲۰ هفت هزار نفر بوده است ولی این رقم در سال ۱۳۳۵ به ۳۴۰۰ نفر، در سال ۱۳۴۵ به ۲۵۰۷ و در سال ۱۳۵۰ به ۲۳۰۰ نفر کاهش یافته است. (آمار جمعیت آنها در سال‌های اخیر به دست نیامده است)

●سارا خاتون (سارا بت آشر)

پیربکران شهر کوچکی در مرکز ایران (سی کلومتری غرب اصفهان) است. مقدس‌ترین عبادت‌گاه یهودیان در این شهر است. پرفسور هرتسل باستان شناس سرشناس آلمانی در یادداشت‌های خود در کتابی به نام تاریخ باستان شناسی ایران می‌گوید "در منطقه‌ی فلاورجان اصفهان اثر دیگری از ملکه سوسن همسر یزدگرد سوم یافتم که به اسم پیربکران خوانده می‌شود. "سارا (سَرَح) بت آشر" (یعنی سارا دختر آشر) نوه‌ی حضرت یعقوب است. کسی که برای نخستین بار خبر زنده بودن حضرت یوسف را به یعقوب می‌دهد، و یعقوب نیز به پاس این خبر خوش او را به داشتن عمر جاودان دعا می‌کند. سارا در محلی که اکنون به سارا خاتون معروف است، غیب می‌شود و عمر جاودانه پیدا می‌کند.

بنابر روایتی، سارا بت آشر روزی گوسفندان پدرش را در مراتع جودا می‌چراند که یکی از بره‌ها به درون غاری رفت. سارا به دنبال او وارد غار شد. به نظرش غار بسیار طولانی آمد ولی او تا انتها به دنبال آن بره رفت و وارد غار دیگری شد که با اصفهان امروزی فاصله‌ی چندانی ندارد.

گفته می‌شود یک بار هم سارا به صورت آهو ظاهر شده تا یهودیان را از آزار و اذیت شاه عباس دوم صفوی نجات دهد. روزی که شاه عباس در میدان اصلی اصفهان مسابقه‌ی چوگان تماشا می‌کرد، ناگهان آهوی زیبایی دید و برای گرفتن آن شتافت. آهو فرار کرد وشاه عباس تا لنجان دنبال او رفت و به چله خانه رسید. به محض ورود به محوطه، درب سنگی پشت سر او بسته و زندانی شد. آهو به سارا بت آشر تبدیل شد وبه شاه عباس گفت: اگر از یهودیان ایران حمایت نکند و هزار کیلومتر از لنجان را به آن‌ها ندهد، در همان خواهد مرد. شاه عباس شرط سارا را قبول کرد و آزاد شد.

●چله خانه

یهودیان از دیر هنگام از آغاز ماه عبری الول (Eloul) به آنجا رفته و تا چهل روز (یعنی تا ۱۰ ماه عبری تیشری، روز یوم کیپور) در آنجا می‌مانند و دعای توبه می‌خوانند. (در زبان عبری به دعاهای مربوط به توبه، سلیحوت [Selihoot] گفته می‌شود.) بر روی در سنگی ورودی چله خانه، اشعار داوود نبی که در ستایش پروردگار به زبان عبری سروده شده است، دیده می‌شود.

قرن‌هاست که یهودیان و مسلمانان در یک زمان و در چله خانه به دعا و نیایش مشغول می‌شوند، شمع روشن می‌کنند و عرض احتیاج می‌کنند.

به هنگام سال نو یهودیان (روش هشانا) کلیمیان ایرانی از سراسر ایران به این محل می‌آیند و در اتاق‌های این محل اطراق می‌کنند.

●سفره سید موشه

در کف این محل سفره‌ای چیده شده از سنگ تراش خورده به صورت مجسمه خوراکی‌ها قرار داشته که در سالیان اخیر به سرقت رفته است. در گذشته علمای یهودی دور این سفره می‌نشستند و به خواندن تورات مشغول بوده‌اند. در کف گوشه‌ای از این محل تخته سنگی است که جای پای اسبی دیده می‌شود و اعتقاد بر این است که حضرت الیاس پیامبر از این محل به آسمان عروج کرده است.

●ملا یعقوب

ملا یعقوب ماری با علمای زمان خودش بحث برتر بودن دین را داشتند؛ و به این خاطر دست به یک شرط بندی می‌زنند. و آن هم این بوده که هر کسی توانست با دعا مسیر جریان آب را تغییر دهد، دین آن برتر است. ملا یعقوب با دعا و نیایش از خداوند می‌خواهد که به صورت معجزه وار مسیر آب را تغییر دهد و این اتفاق نیز می‌افتد. وقتی این معجزه روی می‌دهد، دیگران کینه‌ی ملا یعقوب را به دل می‌گیرند و هنگامی که ملا یعقوب فوت می‌کند، اجازه دفع جسد ایشان را نمی‌دهند و حتی می‌خواستند که به جسدش آسیب برسانند.

اما ماری دور جسد آن می‌چرخیده و از جسد ایشان محافظت می‌کرده. به همین دلیل نام آن را ملا یعقوب ماری گذاشتند. هم اکنون مقبره ایشان در داخل شهر اصفهان است و یکی دیگر از زیارت‌گاه‌های یهودیان به شمار می‌رود.

الیشا شمسیان