دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

بر کرانه شرقی پدیدارشناسی


بر کرانه شرقی پدیدارشناسی

نگاهی به کتاب «پدیدارشناسی هوسرل»

هوسرل که اکنون به عنوان فیلسوفی پیشرو خصوصا در مباحث مربوط به شناخت‌شناسی در قرن بیستم شناخته می‌شود در کتاب «پدیدارشناسی هوسرل» دن زهاوی برخلاف بسیاری مدخل‌های پدیدارشناسی، نه صرفا به عنوان آموزگار و برای متفکرانی چون هایدگر بلکه در جای خود و به مثابه فیلسوفی برجسته و حایز اهمیت معرفی شده است. زهاوی شرح زبان پیچیده و برسخته‌ هوسرل را که اغلب نخستین مواجهه‌ها با آثار او را مشکل می‌کند به کمک تبیین و البته تفصیل آثار او از «پژوهش‌های منطقی» گرفته تا «بحران علوم اروپایی»

به خوبی پیش می‌برد، اگرچه برای خوانندگانی که نخستین مواجهه‌شان با هوسرل را تجربه می‌کنند، پیشنهاد می‌شود که در کنار این کتاب از دیگر متون پایه‌یی برای شناخت هوسرل استفاده کنند. البته زهاوی در این کتاب نه‌تنها دست به ارائه‌ قابل فهم آثار و اندیشه‌های هوسرل زده است، بلکه تا آنجا که ممکن بوده نکات مهم زبان فلسفی هوسرل را نیز در نظر گرفته است. شاید خواننده‌ دقیق‌تر نویسنده را متهم کند که گزارش او از هوسرل و پدیدارشناسی او با تصویری که از خوانش دیگران به دست می‌آید، منطبق نیست اما این نکته این گونه قابل توضیح است که تفسیرهای موجود از هوسرل به دو دسته‌ اصلی تقسیم می‌شوند که به نام تفسیرهای ساحل شرقی و ساحل غربی (کالیفرنیایی) شناخته می‌شوندو زهاوی تمایل خود را به تفسیر دسته‌ ساحل شرقی پنهان نمی‌کند. (ص۱۴۱) باید گفت اختلاف در فهم و تفسیر تمایز هوسرلی نوئما و نوئسیس از تفاوت‌های بارز این دو تفسیر است.

مفهوم حیث التفاتی (Intentionality، قصدیت یا روی‌آورندگی) که هوسرل به میان می‌کشد، دو مولفه‌ هر کنش التفاتی را آشکار می‌کند: وجه درون‌باش (Immanent) یا نوئتیک و وجه استعلایی (Transcendental) یا نوئماتیک. هوسرل در ایده‌ها هر آنچه کنشی را التفاتی می‌سازد نوئسیس می‌نامد و آنچه را التفات نشانه می‌رود نوئما. برخی، نوئسیس و نوئما را ادراک و مدرک ترجمه کرده‌اند، اما ارجاع ذهن توسط این لغات به مفاهیم منطقی سنتی‌شان به غایت گمراه‌کننده خواهد بود. فهم این دوسویه در نظر هوسرل مشروط به اپوخه و فروکاست و به نوعی کنار نهادن هرگونه پیشداوری انتولوژیک و نیز شناخت‌شناسانه و رسیدن به وضعیت ناظر بی‌طرف در مشاهده و توصیف متعلق اندیشه است. حتی «دیگر ما نباید اجازه دهیم نظریات پیش‌انگاشته تجربه‌ ما را شکل دهند، بلکه باید بگذاریم تجربه تعیین‌کننده‌ نظریه‌های ما باشد. از همین رو هوسرل در بند ۲۴« ایده‌ها I» اصل‌الاصول پدیدارشناسی را بدین طریق تشریح می‌کند: ما باید بگذاریم شهود داده‌شده‌ آغازین منبع کل دانش ما باشد، منبعی که هیچ اقتداری (حتی علم مدرن) نباید اجازه ‌به پرسش‌کشیدن آن را داشته باشد. » (ص ۱۱۸)

آن طور که زهاوی عنوان می‌کند: نوئما اغلب با «ابژه آن گونه که التفات می‌شود»، شناخته می‌شود. بحث بر سر مفهوم نوئما حول رابطه‌ «ابژه آنگونه که التفات می‌شود» و «ابژه‌یی که التفات می‌شود» است.

(object-as-it-is-intended & object-that-is-intented) از یک سو طرفداران تفسیر ساحل غربی این دو مفهوم را «دو ماهیت انتولوژیک کاملا متفاوت» می‌بینند (ص۱۳۷) این تفسیر که فرگه‌یی نیز خوانده می‌شود، مدعی است که نوئما «یک معنا یا مفهوم ایده‌آل است که واسطه‌رابطه‌ التفاتی بین کنش و ابژه است» (ص۱۳۸) . نوئما بدین نحو به صورت یک بازنمایی از ابژه و به عنوان ابژه‌یی که به کنش التفاتی منجر می‌شود، معرفی می‌شود. از سوی دیگر حامیان تفسیر ساحل شرقی همچون ساکالوفسکی و دراموند، آن دو وجه برشمرده‌‌شده‌ ابژه را دو چشم‌انداز متفاوت از یک ابژه‌ واحد می‌دانند. نوئما نه به واسطه‌ چیزی در میانه کنش و ابژه، بلکه فراتر و به واسطه‌ آنچه التفات شده ‌است (و نه شی فی‌نفسه) مشخص می‌شود. اما هنوز هیچ تمایز انتولوژیکی بین خود ابژه و چگونگی التفاتش ایجاد نشده است. چنان که زهاوی می‌گوید: «نوئما ابژه‌ ادراک شده است، آنگونه که ادراک می‌شود، مورد به یاد آمده است، آنگونه که به یاد می‌آید... » (ص۱۴۰) به طور ساده اینکه نوئما چشم‌انداز ابژه است، آن گونه که التفات می‌شود. براساس این تفسیر دیگر نوئما نمی‌تواند به عنوان «بازنمایی» مطرح شود، بلکه با خود ابژه تعریف می‌شود. در نظر زهاوی نگاه به این بخش فلسفه‌ هوسرل در مسیر فهم پروژه‌ فکری او حیاتی است.

دن زهاوی که خود از اعضای برجسته ‌مرکز تحقیقات سوبژکتیویته‌ بنیاد ملی تحقیقات دانمارک است، در دپارتمان رسانه، شناخت و ارتباطات دانشگاه کپنهاگ تدریس می‌کند. او که به واسطه‌ مطالعه و پژوهش بسیار و نیز دسترسی به دستنوشته‌های منتشرنشده هوسرل سهم مهمی در مطالعات پدیدارشناسی و سوبژکتیویته داشته است، «پدیدارشناسی هوسرل» را به نحوی تنظیم کرده است که هم برای خوانندگانی که در نخستین مواجهه با هوسرل هستند مفید فایده است و هم برای توسیع و تعمیق فهم مخاطبان آشنا با اندیشه‌های هوسرل. این کتاب امکانی فراهم می‌آورد برای درک جایگاه این اندیشمند مهم در تاریخ فلسفه‌ قرن بیستم. وی در موارد بسیاری ایده‌آلیسم هوسرل را با ایده‌آلیسم استعلایی کانتی مقایسه کرده است و به نقاط تفاوت آنها اشاره دارد. همچنین به فراخور بحث، میراث هوسرل را به عنوان آغازگر پدیدارشناسی به عنوان روشی علمی و فلسفی در آثار اندیشمندان مابعد او بررسی می‌کند.

از نکات قابل توجه این کتاب مقدمه‌ کوتاهی است که زهاوی در ابتدای کتاب آورده و در آن تلاش کرده است افزون بر توضیح تقسیم‌بندی تاریخی فصل‌های کتاب به این انتقاد بپردازد که آیا تحقیق و استفاده از آثار پژوهشی هوسرل که خود آنها را منتشر نساخته بود اساسا درست است؟ شرح او از پدیدارشناسی هوسرل آنچنان که خودش نیز اشاره می‌کند مبتنی بر آثار منتشرشده و برخی دستنوشته‌های منتشرنشده هوسرل است. دستنوشته‌های هوسرل که بالغ بر چهل‌وپنج هزار صفحه است، در دانشگاه کاتولیک لوون نگهداری می‌شوند. همچنین مساله‌ حایز اهمیت در ترجمه فارسی این اثر مقدمه‌یی است که خود مولف، دن زهاوی، برای خوانندگان فارسی‌زبان نگاشته است که در آن به جایگاه هوسرل و مضامین اندیشه‌ او در فلسفه می‌پردازد. «پدیدارشناسی هوسرل» دن زهاوی در واقع ترجمه و بازنویسی کتابی به زبان دانمارکی بوده است که توسط خود مولف به زبان انگلیسی برگردان شده است. این کتاب - که شرح و معرفی روشن، خلاصه و نسبتا جامعی از پدیدارشناسی هوسرل ارائه می‌دهد- با ترجمه مهدی صاحبکار و ایمان واقفی و ویرایش علی نجات غلامی، از سوی نشر «روزبهان» منتشر شده است.