دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
اقتصاد مواد دارویی و نظارت بر آن
![اقتصاد مواد دارویی و نظارت بر آن](/web/imgs/16/138/fqz8l1.jpeg)
مواد دارویی به لحاظ ترکیب کنترل شدید دولت بر آنها و صرفه به مقیاس زیادی که دارند، منحصربهفرد هستند. این صرفه به مقیاس به این دلیل است که هزینه ثابت تولید آنها زیاد و هزینه نهایی آنها نسبتا پایین است.
● نظارت
اداره غذا و داروی آمریکا (FDA) یک بنگاه دولتی در این کشور است که مسوولیت کسب اطمینان از امنیت و کارآیی داروهای در دسترس مردم آن را بر عهده دارد. کنترل دولت بر مواد دارویی طی یکصد سال گذشته از حجمی که به معنای واقعی کلمه ناچیز بود، به میزان بسیار زیادی رشد یافته و امروزه داروها جزو محصولات تحت بیشترین نظارت در آمریکا هستند. دو قانونی که منبع اصلی قدرت FDA را تشکیل میدهند، پس فجایعی در این حوزه، سربرآوردند.
در سال ۱۹۳۷ شرکت مسنجیل برای ساخت شکل مایع داروی جدید آنتیبیوتیک خود با نام سولفانید آمید، با بیدقتی از حلال دیاتیل گلیلول که به عنوان ضدیخ نیز به کار میرود استفاده کرد. اکسیر سولفانید آمیل ۱۰۷ نفر را که اغلب آنها کودک بودند کشت و سپس به سرعت از بازار جمع شد.
شرکت مسنجیل تحتپیگرد قرار گرفت و شیمیدان مسوول این امر خودکشی کرد. این واقعه تاسفبار به تصویب قانون مواد غذایی، دارویی و آرایشی در سال ۱۹۳۸ منجر شد که طبق آن باید امنیت داروها پیش از ارائه آنها به بازار به اثبات میرسید.
در فاجعه رسواییآور بعدی بیش از ده هزار نوزاد در اروپا به خاطر استفاده مادرانشان از تالیدومید (که به عنوان داروی آرامبخش جهت کاستن از درد حالت تهوع صبحگاهی به بازار آمده بودند)، ناقص به دنیا آمدند.
این اتفاق به تصویب متممهای کفاور هریس در سال ۱۹۶۲ انجامید که طبق آن باید پیش از عرضه داروها در بازار، اثربخشی آنها اثبات میشد. به این نکته توجه داشته باشید که حتی اگرچه مشکل مربوط به تالیدومید به وضوح مشکلی در رابطه با امنیت داروها بود (یعنی مسالهای که FDA بر آن نظارت میکرد) اما قوانین طوری تغییر پیدا کردند که اثربخشی داروها نیز باید به اثبات میرسید.
اغلب مردم از این امر آگاه نیستند که بیشتر داروها، مواد غذایی، سبزیها و مکملهای رژیمی که آمریکاییها استفاده میکنند، نه توسط FDA مورد بررسی قرار گرفتهاند و نه به تایید این آژانس دولتی رسیدهاند. برخی از این موارد (در صورتی که هیچ گونه ادعای خاصی مطرح نشود) از حوزه اختیارات نظارتی FDA فراتر هستند و بعضی از آنها نیز داروهای تایید شدهای هستند که به روشهایی که مورد تایید FDA قرار نگرفتهاند مورد استفاده واقع میشوند.
این قبیل موارد استفاده به میزان گستردهای توسط پزشکها انجام میگیرند و در برخی حوزههای درمانی میتوانند به ۹۰ درصد نیز برسند. اگرچه FDA این گونه موارد استفاده را روا میداند، اما شرکتهای دارویی را از تبلیغ این قبیل کاربردهای تولیداتشان منع میکند. مشکلات مربوط به مواد دارویی که برخی اوقات جدی نیز هستند، میتوانند حتی پس از تایید FDA بروز پیدا کنند. بایکول (سریواستاتین)، سلدان (ترفنادین)، ویوکس (رفکوکسیب) و «فن فن» (Fen phen) (فنفلورامین و فنترمین) نمونههایی مشهور و شناخته شده از داروهای مورد تایید FDA هستند که پس از آشکار شدن خطر آنها برای برخی از بیماران، تولیدکنندههای آنها به طور داوطلبانه این داروها را از بازار جمع کردند.
زالاتان (لاتانوپروست) که درمانی برای بیماری آب سیاه چشم بود، باعث شد که چشمهای آبی رنگ ۳ تا ۱۰ درصد از مصرفکنندههای آن برای همیشه قهوهای شود. این اثر جانبی شگفتآور تنها پس از آنکه این دارو به عنوان دارویی «مطمئن و موثر» مورد تایید قرار گرفت، آشکار شد.
گروهی از محققان چنین برآورد کردند که تنها در سال ۱۹۹۴، ۱۰۶ هزار نفر در اثر واکنش نامطلوب به داروهایی که FDA آنها را «مطمئن» انگاشته بود، جان خود را از دست دادند.
یکی از مشکلات اصلاحیههای کفاور هریس در سال ۱۹۶۲، یک تاخیر دهساله برای نظارت بر داروهای جدید بود. مثلا یک محقق تخمین زد که هر ساله ده هزار نفر جان خود را بیدلیل از دست میدادند، چون مسدودکنندههای بتا که در اروپا مورد تایید واقع شده بودند، در FDA معطل میشدند. FDA به جای آن که هزینهها و منافع این قبیل تاخیرها را با یکدیگر مقایسه کند، این رویکرد را اتخاذ کرده که داروها «نامطمئن هستند، مگر آن که خلاف آن ثابت شود».
اما FDA باید تا چه حد احتیاطآمیز رفتار کند؟ تالیدومید و سولفانیل آمید نشاندهنده منافع بالقوه تاخیر هستند در حالی که بیماریهایی از قبیل سرطان ریه که در هر سه دقیقه جان یک آمریکایی را میگیرند، هزینهها را نشان میدهند.
در سال ۱۹۷۳ اقتصاددانی به نام سام پلتزمن، بازار قبل و بعد از سال ۱۹۶۲ را مورد بررسی قرار داد تا تاثیر اختیارات جدید FDA را برآورد کند و دریافت که تعداد داروهای جدید به میزان ۶۰ درصد کاهش یافته است. او همچنین به شواهد چندانی دال بر کاهش نسبت داروهای فاقد اثربخشی که به بازار میرسند، دست پیدا نکرد.
از سال ۱۹۶۳ تا ۲۰۰۳ تعداد داروهای تازهای که هر ساله مورد تایید قرار میگیرند، تقریبا دو برابر شد اما مخارج تحقیق و توسعه دارویی با ضریب بیست رشد پیدا کرد.
یکی از نتایج رویکرد FDA حجم زیاد و شاید افراطی شواهد لازم برای آن است که بتوان داروها را به طور قانونی به بازار عرضه کرد. در دسامبر ۲۰۰۳ یکی از کمیتههای مشورتی FDA با تایید استفاده از آسپرین برای پیشگیری از حملات قلبی اولیه مخالفت نمود.
آیا این امر به آن معنا است که آسپرین که برای پیشگیری از حملات قلبی ثانویه مورد تایید قرار گرفته است، نمیتواند از بروز حملات اولیه جلوگیری کند؟ پاسخ منفی است. یکی از اعضای این گروه با نام دکتر جوزف ناپکا میگوید: «من به عنوان یک دانشمند با این کار مخالفم، اما به عنوان یک بیمار قلبی احتمالا با آن موافق خواهم بود.» به بیان دیگر او دو استاندارد داشت. یک استاندارد، این دلیل علمی است که آسپرین بیهیچ شکی تاثیر دارد. با این استاندارد، دادههای مربوط به پنجاه و پنج هزار بیمار استفاده از آسپرین به این منظور را تایید نمیکند. استاندارد دیگر با استفاده از انتخابهای ما در دنیای واقعی اندازهگیری میشود. با این استاندارد، آسپرین به راحتی پذیرفته میشود. توماس فلمینگ، رییس و استاد دپارتمان آمارهای زیستی در دانشگاه واشنگتن که او نیز عضو این گروه بود و رای منفی داد، میگوید: «امروزه سوال این نیست که آیا آسپرین موثر است یا نه. میدانیم که این دارو تاثیر دارد و قطعا میدانیم که تاثیر آن با نفعی خالص همراه است.»
زمانی که گزینههای پزشکی ما به متخصصان مسائل علمی در موسسات دولتی واگذار میشوند، موسسات مزبور تورشی به سوی محافظهکاری خواهند داشت. FDA عمیقا از این نکته آگاه است که برای کارشناسان آن تایید یک داروی بد به میزان قابلتوجهی بدتر از عدمتایید یک داروی خوب است. ممکن است تایید یک داروی نامناسب به مرگ افراد بینجامد یا به گونهای دیگر به بیمارها صدمه برساند و بررسی فرآیند تایید داروها به ایراد اتهام خواهد انجامید. آن گونه که هنری میلر، کارمند سابق FDA میگوید: «این نوع اشتباه به شدت نمایان است و پیامدهای بلافاصلهای (حملات رسانهها تقبیح عموم مردم و حکم کنگره) را به دنبال دارد».
چنین کاری بسیار احساسی و ملموس است، در حالی که تایید نکردن یک داروی خوب امری ذهنی و مجرد است. چه کسی از این کار منتفع میشود و میزان نفع وی چقدر خواهد بود؟ چه کسی آن قدر اطلاعات خواهد داشت که از این بابت که به خاطر عدمارائه چنین دارویی قربانی شده است، شکایت کند؟
این رویکرد FDA همچنین آزادی افراد را محدود میکند. داروهای در دسترس چیزهایی هستند که متخصصین FDA فکر میکنند ما باید در اختیار داشته باشیم و الزاما آنچه ما فکر میکنیم باید داشته باشیم، نیستند. معمولا چنین تصور میشد که بیمارهای بیسواد به گونهای کورکورانه و بیخردانه اشتباهاتی را در رابطه با پیچیدگیهای تکنولوژی پزشکی مرتکب میشوند. اگر چه این امر یقینا روی میدهد، اما به خاطر تخصص ارائهکنندگان خدمات مراقبتی (مثل پزشکها)، افراد مشاور (از قبیل مشاوران پزشکی) و ناظران (مثل رسانهها) که گروه حمایتی بسیار بزرگی را تشکیل میدهند، از این اشتباهات کاسته میشود. البته این گونه نیست که تمامی بیمارها در همه زمانها تصمیمات ماهرانه و مناسبی را اتخاذ کنند.
اما در نظارت FDA با همه افراد بیمار به صورت کسانی که ماهر نیستند برخورد میشود. ممکن است دارویی که با یک دوز خاص، در یک زمان معین، برای یک بیماری مشخص و برای یک فرد معین موثر میباشد، در صورت تغییر هر یک از متغیرهای فوق اثرگذاری خود را از دست بدهد. اگرچه تالیدومید برای جنین خطرناک است، اما در حال حاضر در رابطه با گستره وسیعی از بیماریهای مهم در حال مطالعه است و حتی در سال ۱۹۹۸ و پس از چهارده ممنوعیت از سوی FDA برای شرایط دردآور پوستی جذام مورد تایید قرار گرفت.
به همین نحو فیناسترید در مردها جهت کوچک شدن غدههای پروستات و پیشگیری از تاسی سر استفاده میشود، اما زنان به دلیل خطر این مواد برای جنین حتی از کار در کارخانه فیناسترید منع شدهاند. FDA همچنین پروپولسید (سیساپرید) که یک داروی ضدترش کردن معده است را در ماه مارس سال ۲۰۰۰ و پس از مرگ هشتاد نفر از استفادهکنندگان آن در اثر ضربان غیرعادی قلب از بازار جمع کرد، اما پروپولسید برای بیماران مبتلا به فلج مغزی معجزهای است کهامکان هضم غذا بدون درد خیلی زیاد را برای آنها فراهم میآورد.
آنچه برای یک نفر سم است، میتواند برای فرد دیگری نجاتبخش باشد. مدت زیادی است که اقتصاددانان تشخیص دادهاند که نمیتوان بدون توجه به ویژگیهای منحصربهفرد بیمارانی که تحتتاثیر یک تصمیم قرار میگیرند، آن تصمیم را به خوبی اتخاذ کرد. اما FDA اطلاعات چندانی درباره تحمل درد، نگرانی از مرگ یا وضعیت سلامتی افراد خاص ندارد. از این رو تصمیماتی که FDA از جانب افراد اتخاذ میکند ناقص است، زیرا این اداره از اطلاعات بنیادین لازم بیبهره است (رجوع کنید به اطلاعات و قیمتها).
لودویگ فن میزس نیز با تشخیص پاشنه آشیل سوسیالیسم همین نکته را در قالب عمومی آن بیان کرد: دولتهای متمرکز معمولا قادر به اتخاذ تصمیمات خوب برای شهروندانشان نیستند، زیرا از مقدار زیادی از اطلاعات موجود بیخبر هستند.
برخی از اقتصاددانان پیشنهاد دادهاند که FDA همچنان به ارزیابی و تایید داروهای جدید ادامه دهد، اما این داروها (در صورت تمایل تولیدکننده) در طول فرآیند تایید در دسترس بیماران قرار گیرند.
FDA میتواند داروها را رتبهبندی کرده یا به آنها امتیاز دهد و هشدارهای جدی را در رابطه با داروهایی تایید نشده و داروهایی که پرخطرتر به نظر میرسند، بیان کند. اقتصاددانان انتظار دارند که بیمارها و شرکتهای دارویی محتاط منتظر تایید این اداره بمانند و در همین حال برخی از بیمارها شانس خود را امتحان کنند.
چنین راهحلی «بهینه پارتو» است، به این معنا که تمامی افراد حداقل به اندازه سیستم کنونی رضایت خواهند داشت. بیمارهای محتاط امنیت و اطمینان حاصل از تایید FDA را به دست میآورند، در حالی که بیمارانی که خواهان انتظار برای تایید این اداره نیستند، مجبور به این کار نخواهند بود.
در تحقیقی که توسط جوزف دیماسی، اقتصاددان مرکز مطالعات توسعه داروی ترافتس در بوستون انجام گرفته است، این نتیجه به دست آمده که هزینه تایید یک داروی جدید بر حسب ارزش دلار آمریکا در سال ۲۰۰۰ معادل ۸۰۲ میلیون دلار است. اکثر داروهای جدید هزینهای بسیار کمتر از این مقدار را به همراه دارند، اما رقم فوق، میزان ناکامی هر یک از داروهای موفق در عرضه به بازار را نیز لحاظ میکند. از هر پنجاه دارو نهایتا تنها یک مورد به بازار میرسد. چرا ساخت و توسعه داروها تا این حد پرهزینه است؟ دلیل اصلی این هزینه بالا، میزان زیاد شواهدی است که اداره غذا و دارو مطالبه میکند.
FDA پیش از آنکه داروی جدیدی را تایید کند، شرکتهای دارویی را ملزم مینماید که آن را در مراحل استاندارد ۰، ۱، ۲ و ۳ روی حیوانها و سپس روی انسانها به دقت آزمایش کنند. مسیر این فرآیند بررسی FDA، کند و پرهزینه است. ده تا پانزده سال لازم برای طی مراحل آزمایش و تایید توسط یک دارو زمان چندانی را در بازه بیست ساله حق ثبت باقی نمیگذارد.
اگرچه عرضه داروهای جدید به بازار به شدت پرهزینه است، اما تولید آنها هزینه کمی به همراه دارد. بنابراین داروها از این لحاظ شبیه فیلمهای دیویدی و نرمافزارهای کامپیوتری هستند. این امر به آن معنا است که برای آن که یک شرکت دارویی سودآوری داشته باشد یا تنها به نقطه سر به سر برسد، باید قیمت داروهای خود را بالاتر از هزینههای تولید آن تعیین کند. شرکتهایی که به دنبال حداکثر کردن سود خود هستند، قیمتهای زیادی را برای آنهایی که میل به پرداخت بالایی دارند و قیمتهای پایینی که حداقل پوششدهنده هزینههای تولید باشند را برای آنهایی که میل به پرداخت کمی دارند، تعیین میکنند. به همین خاطر است که مثلا شرکت مرک قیمت داروی ضدایدز خود با نام کریکسیوان را در کشورهای فقیر آفریقا و آمریکای لاتین به میزان ۶۰۰ دلار تعیین کرد، در حالی که قیمتی که از آمریکاییهای نسبتا ثروتمند مطالبه نمود، ۶۰۹۹ دلار بود.
این نوع تفکیک مشتریها (شبیه آنچه در خطوط هواپیمایی مشاهده میکنیم)، بخشی از استراتژی حداکثرسازی سود در رابطه با مواد دارویی است. به طور کلی سخت است که بتوان مشتریها را به خوبی از یکدیگر جدا کرد. از این رو رایجترین نوع تفکیک دارویی، اعمال قیمت پایین در کشورهای فقیرتر و ارائه رایگان محصول موردنظر به مردم فقیر آمریکا از طریق برنامههای کمک به بیماران است.
آنچه این تصویر را پیچیده میکند، خدمات درمانی سوسیالیزه شده است که تقریبا در تمامی کشورها غیر از آمریکا و حتی به واسطه دو برنامه Medicare و Mediciad در آمریکا وجود دارد. از آنجا که دولتها در خدمات درمانی سوسیالیزه شده به این گرایش دارند که تنها عامل چانهزنی در ارتباط با شرکتهای دارویی باشند، غالبا قیمتهایی را برای این محصولات تعیین میکنند که طبق استانداردهای آمریکا پایین هستند.
دولتها از قدرت انحصاری در خرید برخوردار هستند و از این قدرت در راستای انجام معاملات خوب استفاده میکنند. این دولتها اساسا میگویند که اگر نتوانند محصولی را با قیمت پایین بخرند، شهروندانشان نخواهند توانست به آنها دست پیدا کنند.
قیمتهای اندک فوق همچنین به این خاطر بروز پیدا میکنند که دولتها گاهی اوقات به منظور دستیابی به قیمت پایین، شرکتهای دارویی را به مجوزدهی اجباری (نقض حق ثبت) تهدید میکنند. این امر همین اواخر در رابطه با داروی ایدز در آفریقای جنوبی و برزیل روی داده است. این تخطی از حقوق مالکیت معنوی میتواند یک شرکت دارویی ظاهرا قدرتمند را به تبعیت سریع وادار کند. اغلب شرکتهای دارویی در مواجهه با انتخاب میان دو گزینه درآمد صفر و درآمد اندک، گزینه دوم را انتخاب میکنند.
این شرایط همانند شرایط معمای زندانی است. به نفع همه است که انگیزه کافی به شرکتهای دارویی داده شود تا به سرمایهگذاری در تولید داروهای جدید بپردازند. این شرکتها برای انجام این کار باید بتوانند قیمت محصولات خود را برای بخش بزرگی از مردم، فراتر از هزینههای تولید آنها تعیین نمایند. اما منافع محدود هر یک از دولتها از این طریق تامین میشود که قیمت پایینی را برای داروها تعیین کنند و این امکان را برای مردم سایر کشورها فراهم آورند که قیمتهای بالایی که موجد بازدهی سرمایهگذاری R&D هستند را بپردازند.
به بیان دیگر هر دولت از این انگیزه برخوردار است که سواری مجانی بگیرد. این همان کاری است که بسیاری از دولتها در حال انجام آن هستند. این وسوسه نیز وجود دارد که دولت آمریکا نیز قیمتهای پایینی را به محصولات دارویی اعمال کند و به این طریق به شرایطی که در آن مردم آمریکا بیش از سهم خود از ساخت داروها را میپردازند، پایان دهیم. اما اگر آمریکاییها هم بخواهند سواری مجانی بگیرند، ممکن است دیگر هیچ سواری وجود نداشته باشد.
دولتها تنها خریداران انبوه نیستند. بخش عمدهای از مواد دارویی در آمریکا توسط سازمانهای مراقبتهای مدیریتشده (MCOها)، بیمارستانها و دولتها خریداری میشود و این خریدارها از قدرت بازار خود جهت مذاکره بر سر قیمتهای بهتر استفاده میکنند.
سازمانهای فوق غالبا مالکیت فیزیکی داروها را به دست نمیگیرند. مثلا اکثر قرصها هرگز در اختیار MCO قرار نمیگیرند، بلکه از تولیدکننده به عمدهفروش و سپس به داروخانه و بعد از آن به دست بیمار میرسند. بنابراین تولیدکنندهها میلیاردها دلار بابت جبران خریدهای صورت گرفته در قیمتهای فهرست تخفیف میدهند. تخفیفهای مربوط به مراقبتهای مدیریت شده با نوعی ملاحظه صورت میگیرند. این موارد نتیجه قراردادهایی هستند که کارآیی در عملکرد را الزامی میکنند. به عنوان مثال اگر یک HMO بتواند سهمی بالاتر را در بازار یک دارو برای خود حفظ کند، تولیدکننده به او تخفیف خواهد داد. این موارد تخفیف به طور متوسط ارزشی معادل ۱۰ تا ۴۰ درصد از فروش را دارند. نتیجه خالص این شرایط آن است که فقیرترین آمریکاییها که غالبا فاقد بیمه هستند، بیشترین قیمتها را میپردازند، در حالی که پرقدرتترین برنامههای بهداشتی و آژانسهای دولتی کمترین قیمتها را پرداخت میکنند.
شرکتهای دارویی علاقهمند هستند که به مردم فقیر در آمریکا کمک کنند، اما دولت فدرال و به میزان کمتری برنامههای سلامتی دست آنها را بستهاند. این شرکتها میتوانند داروها را به صورت رایگان و از طریق برنامههای کمک به بیمارها به آنها دهند و این کار را نیز انجام میدهند، اما نمیتوانند محصولات خود را با قیمتهای بسیار پایینی به فروش برسانند، چراکه دولت فدرال شرکتهای دارویی را ملزم میکند که «بهترین قیمتهای» خود را از برنامه بزرگ Mediciad طلب نمایند. اگر یک شرکت دارویی محصول خود را حتی به یک مشتری با قیمت بسیار پایینی بفروشد، مجبور خواهد بود که آن محصول را با همان قیمت به ۵ تا ۴۰ درصد از مشتریان خود که تحت پوشش برنامه Mediciad قرار دارند، بفروشد.
معمولا انتقاد میشود که قیمتهای مواد دارویی «بیش از حد بالا» هستند. با این حال داروهای ارزانتر فاقد نسخه، داروهای طبیعی و گونههای عمومی داروهای بدون حق ثبت همه جا در دسترس هستند و بسیاری از برنامههای سلامتی، بیمارها را به سمت آنها هدایت میکنند. مطالعات اقتصادی نشان داده است که حتی داروهای جدیدتر و گرانبهاتر نیز معمولا ارزش قیمت وضع شده بر خود را دارند و غالبا ارزانتر از گزینهها و جانشینهای دیگر هستند. در یک مطالعه نشان داده شد که صرف هر دلار روی واکسنها سایر هزینههای مربوط به مراقبتهای بهداشتی را به میزان ۱۰ دلار کاهش میدهد.
تحقیق دیگری نشان داد که به ازای صرف هر دلار روی داروهای جدیدتر، ۱۷/۶ دلار صرفهجویی میشود. از این رو برنامههای سلامتی که مخارج دارویی خود را به میزان زیادی محدود میکردند، نهایتا مخارج کلی بیشتری داشتند.
اکثر بیماران قیمتهای خردهفروشی را پرداخت نمیکنند، زیرا از شکلی از بیمه برخوردارند. در سال ۲۰۰۳ و پیش از تصویب قانونی که به حمایت مالی از افراد سالخورده برای خرید دارو بپردازد، ۷۵ تا ۸۰ درصد از این افراد از بیمه داروهای دارای نسخه برخوردار بودند.
افراد بیمهشده یا پرداخت مشترک ثابتی که غالبا بر مبنای ردیف دارو قرار دارد را صورت میدهند (ردیفهای پرداخت مشترک توسط تامینکنندههای مراقبتهای بهداشتی تعیین میشوند و پرداخت کمی را برای داروهای عمومی و پرداخت بالایی را برای داروهای دارای نشان تجاری مقرر میسازند) یا درصدی از هزینه نسخه را میپردازند.
روی هم رفته افراد سالخورده مخارج بیشتری را روی سرگرمی در قیاس با داروها و وسایل پزشکی صرف میکنند. اما قیمت داروها میتواند عامل فشار نابودکنندهای بر افراد فاقد بیمهای که فقیر و بیمار نیز هستند باشد. همپوشانی ۲۵-۲۰ درصد افرادی که بیمه دارو ندارند با ۱۰ درصد افرادی که سالانه بیش از پنج هزار دلار پرداخت میکنند (یعنی نزدیک به دو درصد از دو گروه فوق)، باعث میشود که افرادی را مشاهده میکنیم که برای تامین مخارج درمان خود به صرفهجویی در مصرف غذا روی میآورند. تعداد افراد هر دو گروه بالا به خاطر تعدد برنامههای کمک به بیماران که توسط شرکتهای دارویی ارائه میشوند، عملا کمتر از دو درصد است.
آنچه افراد واقعا میخواهند، ریسک کمتر از طریق داشتن یک بیمه خوب است. بیمه، ریسکی که افراد با آن مواجه هستند را کاهش میدهد و متعاقبا تقاضا برای مواد دارویی را بالا میبرد.
وقتی افراد از پول دیگران استفاده کرده و مواد دارویی میخرند، حساسیتشان نسبت به قیمت کاهش پیدا میکند. یک نسخه دویست دلاری برای یک داروی جدید، چهل برابر گرانتر از یک داروی ژنریک است، اما هزینه آن برای فرد بیمه شده میتواند فقط سه برابر هزینه داروی ژنریک باشد. هزینه نهایی انتخاب محصول گران قیمت برای بیماران هم به لحاظ مطلق و هم به لحاظ نسبی کاهش پیدا میکند و بنابراین احتمال اینکه افراد بیمار داروهای گران قیمت را خریده و خریدهایی را انجام دهند که در غیر این صورت از آنها صرفنظر میکردند، افزایش مییابد. دادههای موجود نشانگر آن است که افراد دارای بیمه به میزان ۴۰ تا ۱۰۰ درصد بیشتر از افراد فاقد بیمه دارو مصرف میکنند. داروها درصد کوچکی از کل مخارج مربوط به مراقبتهای بهداشتی را به خود اختصاص میدهند.
در حقیقت داروهای دارای نشان تجاری نزدیک به ۷ درصد و داروهای عمومی ۳ درصد از کل هزینه مراقبتهای بهداشتی آمریکا را تشکیل میدهند. هزینههای بالای همراه با بیماریها (حتی اگر مستقیما اندازهگیری نشوند)، هزینههای اقتصادی و انسانی خود این بیماریها هستند، نه هزینههای مرتبط با داروها.
نویسنده: چارلز هوپر
مترجم: محسن رنجبر، پریسا آقاکثیری
درباره نویسنده
چارلز هوپر رییس شرکت objective Insights است که به شرکتهای دارویی و بیوتکنولوژی مشاوره میدهد. او عضو میهمان موسسه هوور نیز هست.
منابعی برای مطالعه بیشتر
Bast, Joseph L., Richard C. Rue, and Stuart A. Wesbury Jr. Why We Spend Too Much on Health Care and What We Can Do About It. Chicago: Heartland Institute, ۱۹۹۳.
DiMasi, Joseph A., Ronald W. Hansen, and Henry G. Grabowski. «The Price of Innovation: New Estimates of Drug Development Costs.» Journal of Health Economics ۲۲, no. ۲ (۲۰۰۳): ۱۵۱–۱۸۵.
Higgs, Robert, ed. Hazardous to Our Health? FDA Regulation of Health Care Products. Oakland, Calif.: Independent Institute, ۱۹۹۵.
Hilts, Philip J. Protecting America’s Health: The FDA, Business, and One Hundred Years of Regulation. New York: Alfred A. Knopf, ۲۰۰۳.
Klein, Daniel B., and Alexander Tabarrok. FDAReview.org. Oakland, Calif.: Independent Institute. Online at: http://www.fdareview.org/.
Miller, Henry I. To America’s Health: A Proposal to Reform the Food and Drug Administration. Stanford, Calif.: Hoover Institution Press, ۲۰۰۰.
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
ویدیوهای آموزشی هفتم
مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان دولت سیزدهم مجلس شورای اسلامی دولت رهبر انقلاب مجلس محمدجواد ظریف رئیس جمهور انتخابات مجلس دوازدهم
ایران قتل تهران شهرداری تهران هواشناسی پلیس تب دنگی اربعین پشه آئدس سازمان هواشناسی وزارت بهداشت گرمای هوا
قیمت دلار قیمت خودرو خودرو واردات خودرو بازار خودرو سایپا مالیات حقوق بازنشستگان قیمت طلا برق ایران خودرو بانک مرکزی
سعید راد دفاع مقدس بازیگر فضای مجازی سینمای ایران عاشورا تلویزیون کربلا سینما محرم موسیقی تئاتر
دانش بنیان فناوری حوزه علمیه دانشگاه تهران دانشگاه آزاد اسلامی اختلال جهانی
جو بایدن رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ یمن اسرائیل روسیه فلسطین غزه ترامپ جنگ غزه چین انتخابات آمریکا
پرسپولیس فوتبال استقلال نقل و انتقالات لیگ برتر نقل و انتقالات لیگ برتر لیگ برتر ایران باشگاه پرسپولیس المپیک 2024 پاریس باشگاه استقلال المپیک سپاهان
فیلترینگ تلفن همراه گوگل سامسونگ مایکروسافت ایلان ماسک سرعت اینترنت ویندوز تلگرام ناسا
گرمازدگی فشار خون خواب رژیم غذایی تغذیه دیابت ویتامین افسردگی استرس چای بیماری تب دنگی