جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جایگاه شایسته ای که زن در اسلام دارد


جایگاه شایسته ای که زن در اسلام دارد

برخی در دفاع از شعار آزادی زنان و احقاق حقوق آنان به قدری راه افراط را می پیمایند که گویا مرد و زن هیچ وجه تمایزی در مراحل مختلف تعقل و تفکر, عواطف و احساسات, توان جسمی و ندارند

یکی از بحث‌های جنجال برانگیز که از قدیم تاکنون در جوامع علمی مطرح شده، موضوع «حقوق زنان » است.

برخی در دفاع از شعار آزادی زنان و احقاق حقوق آنان به قدری راه افراط را می‌پیمایند که گویا مرد و زن هیچ وجه تمایزی در مراحل مختلف تعقل و تفکر، عواطف و احساسات، توان جسمی و... ندارند. دسته دیگر با صد و هشتاد درجه تفاوت، زنان را انسان نمی‌پندارند بلکه آنان را حیوان یا شیطان و یا اشیایی ابزارگونه می‌شناسند. با توجه به اینکه مرد و زن در انسانیت شریکند و در ویژگی‌های جنبی از قبیل توانمندی جسمی و روانی و غیره متفاوت، برخی از اندیشمندان به مقتضای محدود بودن دایره فکر و اندیشه بشری منحصرا به مشترکات توجه کرده، در تمام حقوق و وظایف، معتقد به شرکت و تساوی شدند و برخی دیگر فقط به ابعاد ویژه هر یک از این دو جنس توجه کرده، در تعیین حقوق و وظایف زنان راه تفریط پیمودند.

غافل از اینکه زن و مرد - به عنوان دو رکن سازنده و برپا دارنده جامعه - باید مانند نقش چشم و گوش و دست و پا و زبان - به عنوان اعضای فعال و موثر در کل بدن - عمل کنند؛ یعنی مساوات چشم و گوش در مفید بودن برای بدن، اقتضا نمی‌کند که چشم مانند گوش، باز و بی‌پرده بوده در معرض برخورد با انواع آسیب‌ها مانند باد، آب، گاز و غیره قرار گیرد و یا زبان باید مانند دست، گشاده و بی‌پوشش باشد و این استدلال که هر دو، عضو یک بدن است پس چرا یکی باز است و دیگری بسته؛ یکی رو گشاده و دیگری پوشیده؟ ناقص و نارساست چرا که هر یک، ویژگی‌ها و کارکردهای مخصوص به خود دارند. از نظر تاریخی، این مطلب مسلم است که زن در دیدگاه غیر اسلامی، به مراتب محروم‌تر و مظلوم‌تر از مرد بوده و هست. تا جایی که در برخی از قبایل، پس از مرگ شوهر، زن را می‌کشتند و در کنار قبر شوهر دفن می‌کردند و برخی دیگر، زن را زنده در گور شوهر دفن می‌کردند.

● نمونه‌هایی از برخورد ملت‌ها با زن

▪ هند

گرچه از روزگاران قدیم، هند دارای علم، تمدن و فرهنگ بود اما وضعیت زنان بهتر از ملل و اقوام دیگر نبود، بلکه همانند سایر ملت‌ها، قبل از ازدواج؛ ملک و برده پدر و پس از ازدواج؛ برده و ملک شوهر بود و پس از مرگ او، زن با لباس‌های فاخر همچون شب عروسی، همراه با جسد مرده شوهرش زنده در آتش سوزانده می‌شد. از مردگان خود ارث نمی‌برد و بدون اذن و رضایت او، شوهرش می‌دادند. اقوام هندی معتقد بودند زن، سرچشمه گناه و سرمنشا سرشکستگی اخلاق و روحیات جامعه است و برای او شخصیت مستقل انسانی قائل نبودند.

▪ مصر قدیم

پدران از شنیدن خبر ولادت پسر، خشنود و از شنیدن خبر دختر، بسیار افسرده و ناراحت می‌شدند و رنگ چهره آنان تغییر می‌کرد. جالب اینکه از ترس دختر بودن فرزند، برای شناسایی جنین، تجربیاتی داشتند و از این راه دختران را قبل از تولد سقط می‌کردند. مصریان قدیم با حرص تمام، اصرار بر خانه‌نشینی زنان داشتند و زنان هرگز نمی‌توانستند از خانه‌های خود بیرون آیند جز برای خدمتگزاری کاخ‌ها و خدایان و در نهایت خواری و پستی می‌زیستند.

▪ یونان

در یونان قدیم، زن فاقد شخصیت اجتماعی بود و نقشی در تمدن درخشان آن عصر طلایی نداشت و در خانه پنهان نگه داشته می‌شد یکی از مورخان یونانی می‌نویسد:

«باید نام زن هم مانند خودش در خانه محبوس باشد.»

▪ روم

در تمدن روم که چهار قرن قبل از میلاد پایه‌گذاری شد، زنان، جزء جامعه بشری و حتی عضو خانواده نبودند. خانواده فقط از مردان تشکیل می‌شد و زنان حق شکایت در دادگاه را نداشتند. همچنین مجاز به داد و ستد نبودند و معاملات آنها رسمی نبود و ثبت نمی‌شد و حتی اگر مردی مصلحت را در کشتن زن می‌دید رای‌اش نافذ بود و مانعی برای اجرای تصمیمش وجود نداشت.

پس از ذکر شیوه نگرش اقوام مختلف به زن، جا دارد نظر چند تن از فیلسوفان را هم در این زمینه یادآور شویم:

ارسطو هرچند زنان را دارای حق حیات می‌دانست اما معتقد به لزوم تحت فرمان درآوردن آنها بود و چنین می‌پنداشت که زنان، شایستگی آزادی و حقوق سیاسی را ندارند.

بردون می‌نویسد: «همانا وجدان زن کمتر از وجدان ماست به همان اندازه که عقل او کمتر از عقل ماست.»

ژان ژاک روسو فیلسوف فرانسوی مسیحی در کتاب مشهور خود «قرارداد اجتماعی » می‌گوید:

«زن نه برای آموزش علم و حکمت آفریده شد و نه برای تفکر و اندیشه و نه فناوری و نه سیاستمداری. فقط برای این آفریده شد که مادری باشد با شیر خود فرزندش را تغذیه کند و در دوران ناتوانی آنها با عنایت ویژه خود سرپرستی نماید. پس از آن، آنان را تحویل پدر یا مربی دیگری دهد و او باز گردد به انجام وظیفه مادری خود که باردار شود و بزاید و شیر دهد و بزرگ کند و تحویل دهد و تا آخر، خود و فرزندانش تحت تکفل مرد باشد.»

نیچه فیلسوف مسیحی آلمانی می‌گوید: «راه و رسم مرد، اراده و راه و رسم زن، فرمانبری است.»

علامه طباطبایی می‌گوید: «برخورد امت‌های غیرمتمدن با زن مانند برخورد با حیوانات بود. آن را می‌خرید از پدر یا شوهر یا فرزند و می‌فروخت و اجاره می‌داد و می‌بخشید و قرض می‌داد برای فرزند‌آوری و در قحطی‌ها و جشن‌ها او را می‌کشت و می‌خورد و حتی حق داشت او را بکشد و دفن کند. یا او را مانند حیوانات صحرایی غیر مفید بی‌غذا رها کند تا بمیرد. و زن موظف بود خواسته یا نخواسته از مرد - پدر یا شوهر - اطاعت بی‌چون و چرا کند و در هیچ یک از کارهای خود استقلال رای و عمل نداشت و شگفت‌آور اینکه در برخی از قبایل چنین رسم و سنت بود که زن پس از زایمان فورا بر می‌خاست برای انجام کارهای خانه و شوهرش به جای او در بستر او می‌خوابید و استراحت می‌کرد.»

این همه در حالی است که از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل است که فرمود:

بهترین فرزندان شما دختران هستند.

بهشت زیر پای مادران است.

شخصی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سوال کرد: به چه کسی نیکی کنم؟ فرمود: مادرت. گفت: دیگر چه کسی؟ فرمود: مادرت. برای بار سوم پرسید: دیگر چه کسی؟ فرمود: مادرت. مجددا گفت: دیگر چه کسی؟ فرمود: پدرت.

همچنین از آن حضرت نقل شده است:

دختران حسنه هستند و پسران نعمت. برای حسنات پاداش مقرر شده است ولی در مورد نعمت‌ها، سوال می‌شود.

● زن از منظر اسلام

۱) احترام به زنان

احترام به زنان یکی از مهم‌ترین مسائلی است که در اسلام مورد توجه قرار گرفته است. در آیه‌های متعددی در قران کریم از حسن خلق با زنان صحبت می‌شود و در بسیاری آیات نیز از زنان محترم و برگزیده‌ای یاد می‌شود که مورد احترام هستند. مانند حضرت مریم، مادر حضرت موسی، همسر فرعون و...

۲) استقلال زنان

زنان از نظر تصمیم گیری درباره سرنوشت و مقدرات شخصی خود در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و غیره همانند مردان، کاملا مستقل و خودکفا هستند. در مورد حق تحصیل و انتخاب رشته تحصیلی و مالکیت و حق ثبت اسناد و املاک و انتخاب محل سکونت و مسافرت و غیره، محدود به هیچ حد و مرزی نیستند و جالب‌تر اینکه شش سال قبل از مردان، استقلال کامل خود را به دست می‌آورند در صورتی که پسران قبل از کامل شدن پانزده سال حق کوچک‌ترین تصرف در اموال شخصی خود را حتی با موافقت پدر ندارند و این در صورتی است که در پیشرفته‌ترین کشورهای اروپا مانند انگلیس و فرانسه در اواسط قرن بیستم به زنان بزرگسال حق ثبت، بدون نیاز به اجازه شوهر داده شد.

۳) اصول دین و اعتقادات

در هیچ یک از مقررات کلی و جزئی اصول و اعتقادات دینی، هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد، نه کمی و نه کیفی و در هیچ مساله‌ای از معتقدات دینی ما نشانی از برخورد حاکی از ضعف و عجز زنان سراغ نداریم.

در خاتمه مناسب می‌دانیم جملاتی از «آنی رود» نویسنده شهیر انگلیسی که بیانگر آرزوی قلبی یک زن غربی است نقل کنیم. وی می‌گوید:

«اگر دختران ما در خانه‌ها به نام کارگر یا شبیه به آن به منظور تامین درآمد مالی به جای کارخانه‌ها مشغول کار و کارگری شوند، آسانتر و بی‌درد سرتر است از اشتغال در کارگاه‌هایی که دختران ما را دچار آلودگی‌هایی می‌کنند که تا ابد رونق زندگی آنان زدوده می‌شود، زیرا در خانه‌ها سروکارشان با زنان صاحبخانه است.

و‌ای کاش کشور ما (کشورهای غربی) همچون کشورهای اسلامی می‌بود که خدمتگزاران با پوشش وقار و عفت، آسوده‌ترین زندگی را دارند و چنان با آنان رفتار می‌شود که هیچ گرد نگرانی بر دامن آنان ننشیند. آری، ننگ است برای کشور انگلستان که دخترانش نمونه رذالت باشند در اثر آمیختگی با مردان. چه می‌شود ما را که سعی نمی‌کنیم وظایف و مسوولیت زنان ما هماهنگ با فطرت و طبیعت آنان باشد؛ یعنی همان خانه‌نشینی و واگذاری کارهای مردان به مردان به منظور تضمین شرافت زنان.»

مهناز جعفری