سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

هجوم تماشاگران از سکوها به پای تلویزیون


هجوم تماشاگران از سکوها به پای تلویزیون

نگاهی به روایت طنز در سریال «پژمان» و رویکرد مخاطبان تلویزیونی به آن

سریال «پژمان» در مدت پخش خود توانسته گروه زیادی از مخاطبان تلویزیونی را با خود همراه و سرگرم کند. در ضمن نکات هشداردهنده‌ای در برخی فصل‌های آن وجود دارد. با وجود این ساختار روایی این سریال دچار مشکلاتی است.

متن این سریال که به نوعی تصویر زندگی غلو شده پژمان جمشیدی، فوتبالیست است، توسط پیمان قاسم خانی نوشته شده و به نظر می‌رسد باید بازنگری دوباره‌ای به متن آن کرد. پژمان از طنز موقعیت استفاده می‌کند اما در هر قسمت تا می‌خواهد وارد موقعیتی شود و فضای طنزآمیزی ایجاد کند، زمانش تمام می​ شود، به‌گونه‌ای که اغلب در هر قسمت از این سریال، در پنج دقیقه آخر، بازیگرها به آنچه می‌خواهند بگویند می‌رسند و مقدمات متن برای رسیدن به موقعیت‌، خیلی بیشتر از حد معمول طول می‌کشد و زمان زیادی را از بیننده می‌گیرد؛ این در حالی است که به‌عنوان نمونه، قاسم خانی در سریال «ساختمان پزشکان» (که نتیجه همکاری او با سروش صحت بود) زودتر به موقعیت‌های طنز می‌رسید و بهتر توانسته بود طنز موقعیت را براساس ضرباهنگ درست در کار پیدا کند.

از سوی دیگر، سریال پژمان بیشتر مبتنی بر گفت‌وگو و دیالوگ است و ما کمتر شاهد طنز تصویری در این سریال هستیم به‌گونه‌ای که اگر بازیگران این سریال، این متن‌ را در رادیو هم اجرا می‌کردند، مخاطب کاملا متوجه داستان می‌شد و فرق چندانی با وضع فعلی نمی‌کرد. از این دیدگاه، به گمانم قاسم خانی این متن را از ابتدا برای بازیگرانی نوشته که بخوبی نسبت به آنها شناخت داشته و گاهی احساس می‌کنم اصولا متنی در کار نیست و بازیگرها به شکل بداهه ‌کار می‌کنند که این اتفاق به کیفیت روایت داستان در سریال پژمان ضربه زده است.

با همه این اوصاف و همان‌طور که ابتدا اشاره شد، پژمان از کارهای پربیننده این روزهای تلویزیون است. طیف سنی هفت تا ۲۰ سال بیشترین مخاطبان این سریال را تشکیل می‌دهند و چون این گروه سنی بیشترین افراد جامعه هستند، این‌گونه به نظر می‌آید که این سریال مخاطبان بالایی دارد. اگر بخواهیم به دنبال دلیل برقراری ارتباط سریال پژمان و مخاطب بگردیم در وهله نخست، دلیل مهم حضور فوتبالیستی از یک تیم محبوب در جایگاه بازیگری است و دیگر، هوش سرشار پیمان قاسم​خانی در انتخاب سوژه‌های جذاب و به‌ روز. سوژه‌های مربوط به فوتبال و حاشیه آن هم جذابیت و گیرایی بالایی بین مخاطبان دارد؛ گرچه می‌شد از این دستمایه، بهتر از این هم استفاده کرد. چنان که گاهی متن، از آنچه باید به فوتبالیست مورد استفاده ربط داشته باشد، دور می‌شود. یعنی اگر به جای پژمان جمشیدی، از بازیکن دیگری هم استفاده می‌شد، شاید وضع فرق چندانی نمی‌کرد.

خیلی‌ها معتقدند پژمان جمشیدی در این سریال خوب بازی می‌کند. بی‌شک از میان فوتبالیست‌هایی که تاکنون فیلم بازی کرده‌اند، پژمان جمشیدی بازی بهتری ارائه کرده است. (البته بازی بهروز رهبری‌فرد در یکی از فصل‌های سریال هم جالب توجه بود) با این وصف به نظر می‌رسد پژمان جمشیدی، بیشتر زندگی خودش را (فقط کمی غلو شده‌تر مثل سایر بازیگران سریال) بازی می‌کند و شاید بهتر باشد ببینیم سروش صحت در بازی گرفتن از او چقدر وقت گذاشته است و در این‌باره چه می‌گوید. در بین بازی‌های پژمان، فقط سام درخشانی است که بازی یکدست و باورپذیری دارد و مثل بازی‌های سینمایی، بازی او با غلو کمتری همراه است.

پژمان از چند بابت رضایتبخش است. این که کسی پیدا شد که توانست به شکل متفاوتی به سوژه جالب فوتبال بپردازد، خوشحال‌کننده است، سریال نقدهای اجتماعی خوبی (مانند نقد اجتماعی در زمینه مشکلات مسکن، تربیت فرزندان برای درس خواندن و محافظت از آثار باستانی، نقد نابسامانی بازار و اوضاع دلار و...) در خود دارد، اما پژمان نباید سریالی باشد که کمی بیشتر از جمعیت حاضر در استادیوم‌ها را جذب خود کند و در واقع، از سروش صحت و پیمان قاسم​خانی (به دلیل کارهای خوبی که در گذشته از آنها دیده‌ایم) توقعی بالاتر از این هست. این واقعیت را هم باید پذیرفت که تلویزیون طی دو دهه اخیر در مقوله طنز راه درست و کم‌نقصی را نپیموده است. حرکت برنامه‌های طنز به سمت طنزهای کلامی کار درستی نیست. کاش به این نکته توجه کنیم که عبید زاکانی هم اگر شعرهای طنزگونه‌اش ماندگار شده‌، به دلیل این است که این شعرها مملو از تصویر است. شاید بهتر باشد مدیران رسانه ملی فقط از یک سری نویسنده‌ و کارگردان مشخص در تولید برنامه‌ها (بویژه برنامه‌های طنز) بهره نبرند و پذیرای سلیقه‌ها و دیدگاه‌های مختلف باشند.

ولی زارع