شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
مجله ویستا

«آثار دروغگویی» از نگاه امام حسن عسکری ع


«آثار دروغگویی» از نگاه امام حسن عسکری ع

به مناسبت ۸ ربیع الاول سالروز شهادت یازدهمین چراغ هدایت

امامان معصوم(ع) اسوه های هدایت در زندگی هستند. هر یک از آنان، انسان های کامل و رشیدی هستند که سرمشق راه و رسم درست زندگی می باشند. آنان قرآن ناطق و مفسران راسخ آن هستند که متشابهات قرآنی را به محکماتی استوار تبدیل می کنند و تأویلات راستین برای هر آیه ای از آیات در زمان خودشان ارایه می دهند.

محور اسلام، قرآن صامتی است که تنها با تفسیر و تأویل قرآن ناطق، قابلیت درک کامل را دارد. از این رو هر که یکی را برگرفت و دیگری را فرو گذاشت گمراه شد و رنگ هدایت واقعی را ندید؛ زیرا چنان که پیامبر(ص) فرمود ثقلان هرگز از هم جدایی ندارند تا آن که در سر کوثر با هم بر پیامبر(ص) در روز رستاخیز درآیند. هر کس به این حبل الله ثقلان، تمسک جست، رستگار شد و از گمراهی گریخت. سیره ایشان همان عینیت بخشی به آموزه های نظری قرآن است. پس با سیره ایشان می توان حقیقت معنایی قرآن را دریافت و عمل کرد.

نویسنده با این باور به سراغ قرآن و اهل بیت(ع) رفته تا تفسیر ثقلان را درباره یکی از ناهنجارهای اجتماعی و آثار آن ارائه دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

● تفسیر و تأویل امام عسکری(ع) از دروغ

شاید نتوان زشتکاری ای بزرگ تر و زیانبارتر از دروغ یافت؛ زیرا دروغ که سخن ناراست، خلاف حقیقت و قول ناحق است (فرهنگ فارسی، ج ۲، ص ۱۵۱۶) و در برابر صدق قرار می گیرد (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص ۴۷۸، ذیل واژه «صدق») و نمی تواند هرگز حق را همراه شود. لذا هر جا دروغ و کذب آمد، حق و صدق و راستی رفت؛ و جایی که در آن حق و صدق و راستی جایی نداشته باشد، نمی توان زیبایی، کمال و رشد را یافت. این گونه است که دروغ را زشت ترین ناهنجاری برشمرده اند.

با نگاهی به آثار و کارکردهای زیانبار دروغ در آموزه های قرآنی، می توان زشتی این رفتار را درک کرد. خداوند در آیاتی چند به آثار و پیامدهای دروغ در زندگی دنیوی و اخروی اشاره می کند تا این گونه با نشان دادن زشتی آثار و پیامدها، مردم را نسبت به دروغ حساس نماید تا خود در اندیشه راستی باشند و از دروغ بیزاری جویند.

از جمله آثاری که قرآن برای دروغ بر می شمارد، محرومیت از هدایت الهی (زمر، آیه ۳ و نیز غافر، آیه ۲۸) است که نتیجه طبیعی چنین محرومیتی، محرومیت انسان از رستگاری است. (یونس، آیه ۶۹ و نیز نحل، آیه ۱۱۶)

از نظر خداوند کسی که گرفتار بیماری دروغگویی شود، از درک و تحلیل آیات الهی ناتوان می گردد. (جاثیه، آیات ۷ و ۸) و در یک فرآیند به سبب عدم درک درست واقعیت ها و حقایق و تحلیل راستین آن ها، گرفتار نفاق در عمل می شود. (توبه، آیه ۷۷) پس برخلاف آن چه می گوید عمل می کند و برخلاف آن چه باور دارد رفتار می نماید. چنین شخصی هر چند که به نظر می رسد دیگری را فریب می دهد ولی در حقیقت به خود نیرنگ می زند. از این رو خداوند شخص دروغگو را زیانکار اصلی می داند که آثار دروغگویی اش به خود وی بازمی گردد پیش از آن که به دیگری آسیب و زیانی برساند. (غافر، آیه ۲۸)

دروغگویی موجب می شود تا مردم اعتمادشان را به شخص دروغگو از دست دهند و حتی سخنان راستش را هم باور نکنند و همراهی و همدلی مردم را از دست بدهد. این گونه است که در دنیا و آخرت در پیشگاه مردم و خدا، سیاه رو می شود. (زمر آیه ۶۰)

خداوند، سرچشمه بسیاری از امور زشت و ناهنجار دیگر چون بدعت در دین (نحل، آیه ۱۱۶)، افترا و تهمت، بیماردلی (بقره، آیات ۸ و ۱۰) ظلم و ستم (آل عمران، آیه ۹۴ و انعام، آیه ۲۱ و ۹۳) را در دروغگویی می داند.

از نظر قرآن، دروغ را کسانی می سازند و می بافند که ایمان ندارند. (نحل، آیه ۱۰۵) بنابراین، یکی از نشانه های ایمان، راستگویی و صدق است که در مقابل، نشانه بی ایمانی هم دروغگویی است. از این رو امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «لایجد العبد طعم الایمان حتی یترک الکذب هزله و جده؛ بنده مزه و طعم ایمان را نمی یابد تا وقتی که دروغ را چه شوخی و چه جدی ترک کند. (جامع السعادات، نراقی، ج ۲، ص ۲۴۸) و علی بن الحسین(ع) می فرماید: اتقوا الکذب الصغیر منه و الکبیر فی کل جد و هزل فان الرجل اذا کذب فی الصغیر اجترء علی الکبیر؛ از دروغ بپرهیزید چه کوچک، چه بزرگ، چه شوخی، چه جدی؛ زیرا کسی که در موضوع کوچکی دروغ گفت بر گفتن دروغ بزرگ جرأت پیدا می کند. (همان پیشین، ج ۲، ص ۲۴۹)

امام حسن عسکری(ع) درباره نقش و کارکرد بسیار زیانبار دروغ در زندگی بشر می فرماید: جعلت الخبائث کلها فی بیت و جعل مفتاحها الکذب؛ همه پلیدی ها و زشتی ها، در یک اتاق نهاده شده و کلید آن اتاق، دروغ است. (جامع السعادات، نراقی، ج ۲، ص ۲۴۹)

از نظر آن حضرت(ع) همه زشتی ها و پلیدی های جهان تا زمانی که با کلید دروغگویی باز نشود در حبس و زندان هستند، ولی انسان ها با دروغگویی، یکایک آن ها را آزاد می کنند و به درون زندگی خویش می آورند. از این رو از هرگونه دروغ جدی و شوخی پرهیز داده شده است تا زمینه روحی و روانی برای دروغ فراهم نیاید. اگر انسان به شوخی اقدام به دروغگویی کند، این بستر مناسب فراهم می آید تا برای رهایی از مشکلی و گرفتاری یا حل آن، اقدام به دروغ گویی کند. بدین ترتیب قباحت دروغ در نزد شخص از میان می رود و ناخودآگاه در دامی می افتد که رستن از آن بسیار سخت است.

تعبیری که امام حسن عسکری در این روایت دارد، خبائث است که بیانگر همان شرور می باشد. به این معنا که هر شر و بدی به طور طبیعی دور از دسترس انسان است و انسان ها به طور فطری به سوی کمالات و خوبی ها و زیبایی ها گرایش دارند، ولی اگر در دام دروغ گرفتار آیند، فطرت سالم خویش را از دست می دهند و در یک فرآیندی با زشتی ها و شرور، انس می گیرند و از فطرت خود دور می شوند و نسبت به شرور واکنش منفی نشان نمی دهند.

امام باقر(ع) جد بزرگوار امام حسن عسکری(ع) در تعبیری می فرماید: «ان الله عز و جل جعل للشر اقفالا و جعل مفاتیح تلک الاقفال الشراب، و الکذب شر من الشراب؛ خدای عز و جل برای بدی، قفل هایی قرار داده و کلید آنها شراب است و دروغ از شراب هم بدتر است. (جامع السعادات، ج۲، ص ۲۴۹)

آن حضرت(ع) هر چند به شراب به سبب آن که عقل را زایل می کند، به عنوان کلید شرور اشاره می کند و به این طریق از آن برحذر می دارد، ولی در نهایت دروغگویی را بدتر از شراب خواری برمی شمارد؛ زیرا دسترسی به شراب برای همگان امکان پذیر نیست ولی دروغ، براحتی در دسترس همگان است و به ظاهر هیچ سختی و هزینه ای ندارد.

اگر کسی می خواهد رنگ رستگاری را ببیند باید از دروغ و دروغگویی دوری کند و همواره با خود و دیگران صادق باشد. در این راستا پیامبر اکرم(ص) رستگاری و رهایی از هر گناه و خطایی را در راستگویی می داند، در روایت است که مردی به حضور رسول خدا(ص) شرفیاب گشت و مسلمان شد، سپس عرض کرد: یا رسول الله! من به گناهانی آلوده هستم که نمی توانم از آن ها دست بردارم و از حضرتش چاره خواست. رسول خدا فرمود: آیا با من، پیمان می بندی که دروغ نگویی؟

عرض کرد: آری و با آن حضرت پیمان بست که دروغ نگویید و سپس مراجعت کرد. در راه با خود گفت: این پیغمبر بزرگوار چه چیز آسانی از من خواست، چون پیمان بسته که در میان همه گناهان، تنها از دروغ گفتن بپرهیزد. وقتی خواست دزدی کند، با خود گفت: اگر من دزدی کردم و رسول خدا از من پرسید، چه جواب بگویم؟ اگر بگویم دزدی کرده ام، حضرتش مرا دزد می شناسد و سزاوار کیفر خواهم بود و اگر بگویم نکرده ام، آن وقت دروغ گفته ام و من پیمان بسته ام که دروغ نگویم و برای همیشه به پیمان خود وفادار خواهم ماند، پس بهتر آن است که دزدی نکنم. این را بگفت و دزدی را ترک کرد. پس از آن به هر گناهی که نزدیک می شد، پیمان با رسول به یادش می آمد و از آن خودداری می کرد. کم کم از آلودگی به گناهان پاکیزه شد و از نیکان گشت. (داستان راستان، استاد مطهری)

● امام حسن عسگری(ع) در بازداشتگاه عباسیان

امام حسن عسکری(ع) برای این که حقایق را به صدق تمام و کمال بیان کند، در مدت کوتاه امامت خویش رنج های بسیار کشید. وی همه زندگی خویش را در پادگان نظامی به بند کشیده شده بود تا نتواند شیعیان را مدیریت و رهبری کند. پادگانی که معتصم عباسی در سامرا بنیاد گذاشت، مرکزی برای زندانیان سیاسی نیز بود.

می گویند پس از مرگ مأمون، معتصم وارد بغداد شد و از مردم برای حکومت خود بیعت گرفت. سپس به کمک ترک هایی که در منصب های مختلف دربار خدمت می کردند، شهر سامرا را در شمال شرقی بغداد بنیاد نهاد. در این شهر محله ای را به استقرار نیروهای نظامی اختصاص داد که به همین جهت «عسکر» نامیده شد. این محل که از ترس تحرکات شیعیان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام به اقامتگاه اجباری امام هادی(ع) و فرزندان ایشان خصوصا امام حسن عسکری(ع) تبدیل شد، آن چنان تحت مراقبت حکومت بود که ارتباط شیعیان و دوستداران اهل بیت را با امام تقریبا ناممکن می ساخت. امام حسن عسکری(ع) در طی شش سال دوران امامت پررنج خود اوضاع دشواری را در محله عسکر گذراندند. شیعیان، غالبا از دیدار ایشان محروم بودند و اطلاعات و اخبار شیعیان و رهنمودهای آن حضرت تنها به همت چند تن از دوستداران خاص حضرت رد و بدل می شد که به طور ناشناس در بین مأموران مراقب محله نفوذ کرده بودند یا به عناوین مختلف به محله رفت وآمد می کردند.

مدت امامت آن حضرت ۶ سال و در مدت کوتاه امامت خویش با سه نفر از خلفای عباسی: المعتزه بالله، المهتدی بالله، المعتمدبالله، معاصر بود که شدیدا از جانب این خلفا تحت فشار و محدودیت بود بطوریکه علاوه بر سکونت اجباری در محله نظامی حتی آن حضرت را در زندان نیز محبوس نمودند.

وی در عین حال از مبارزه با حکومت ستمگر، حفظ یاران و شیعیان خود، ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان مناطق مختلف از طریق تعیین نمایندگان و ارسال پیام ها و پیک ها و فعالیت های سری سیاسی، حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان، تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهم شیعه در برابر مشکلات برای آماده سازی شیعیان جهت دوران غیبت فرزند خود امام دوازدهم، دست برنداشت.

صدق و صداقت امام حسن عسکری(ع) وی را در مقام صدیق قرار داد و توانست ارزش های انسانی را چنان جاودانه سازد که هنوز هم میلیون ها دل عاشق به سوی او پرواز می کند. اگر ایشان تن به نفاق و دروغ می داد و با عباسیان همراهی می کرد می توانست روزگاری را در آسایش بگذراند، ولی هرگز راه رستگاری را نمی توانست به میلیون ها بلکه میلیاردها انسان در طول تاریخ نشان دهد. بی گمان، بسته نگه داشتن خباثت بود که خباثت زدگان عباسی را به رنج می افکند و هر روز فشار را بر ایشان می افزود تا راه حقیقت را بر مردم تنگ سازند ولی در نهایت نتوانستند به مقصد و مقصود خود نایل شوند هر چند که توانستند به زهر تلخ، جانش را بستانند و تنش را اسیر خاک گردانند ولی روح پرفروغش هم چنان روشنی بخش مومنان و شیعیان است.

علی محمد نظری