یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
آیندهٔ تکنولوژی
ـ گفتوگوی ری سورس با ویلیام جوی
متن ذیل گفت و گویی است میان ری سورس از مجله انتقادی «وایرد» آمریکا با ویلیام جوی، دانشمند برجسته شرکت «سان مایکروسافت»، که در مورد تهدیدات تکنولوژی صورت گرفته است. جوی که تخصص و شغل سازمانیاش در شرکت فوق، پیشگویی اثرات تکنولوژیک است، از تحول عجیب و خطرناکی در این عرصه خبر میدهد که به گفته وی، بمب اتمی در مقایسه با آن، اصولاً خطر محسوب نمیشود؛ زیرا به کارگیری و عوارض این بمب را تا حدود زیادی میتوان تحت کنترل درآورد، ولی تکنولوژیهای برتری که وی از آنها سخن میگوید، خود تکثیر کنندهاند و هیچ کنترلی را نمیتوان بر آنها اعمال نمود. علاوه بر این، اطلاعات مربوط به آنها نیز میتواند به راحتی در دسترس همگان قرار گیرد و از این طریق، جامعه با خطر بزرگتری مواجه میشود.
▪ ری سورس: شما که شاهد سرعت تحولات مهیج تکنولوژیکی بودهاید، آیا هیچگاه از این سرعت شگفت زده نیز شدهاید؟ آیا بشریت میتواند مخلوقات خود را تحت کنترل درآورد و یا این اختراعات، به کنترل انسان بر خود پایان میدهند؟ از زمان انقلاب صنعتی، منتقدان این سؤال را مطرح کردهاند؛ اما اخیراً خوانندگان مجله «وایرد» نگرانیهایی درباره اختراعاتی دارند که در آینده از یک منبع خیلی غیرقابل انتظار رخ میدهد و این منبع، یکی از جنبههای برجسته انقلاب دیجیتالی است، که ویلیام جوی از «سان مایکروسافت» در یکی از داستانهای خود، آن را «چرا آینده به ما احتیاج ندارد» میخواند. ویلیام جوی اکنون با ماست. از ایشان میپرسیم؛ عنوان مذکور، انسان را بسیار برافروخته میکند؛ شما چه پیشنهادهای قابل اجرایی را برای مقابله با این وضعیت، به ما ارایه میدهید؟
ـ ویلیام جوی: بله، شغل من، آیندهنگری برای شرکت «سان» است. ما در جستوجوی تکنولوژیهایی هستیم که در قرن ۲۱ ظهور مییابند؛ خصوصاً برخی از این تکنولوژیها - مثل مهندسی ژنتیک، نانو تکنولوژی و علم روباتها - پتانسیل بسیار زیادی دارند؛ اما به همراه این پتانسیل زیاد، یک خطر پنهانی را نیز با خود دارند، خطری که فکر نمیکنم ما تاکنون با آن مواجه بودهایم و این موضوع، مرا بسیار نگران میکند و به همین خاطر، تصمیم گرفتم داستان مذکور را بنویسم.
▪ این اواخر، بسیاری از مردم احتمالاً در خبرها با اصطلاحاتی چون اصطلاحات ژنتیک یا مهندسی ژنتیک و به ویژه علم روباتها برخورد کردهاند، اما نانوتکنولوژی دیگر چیست؟
ـ بله، درست همانطور که شما از طریق مهندسی ژنتیک میتوانید ژنوم را دستکاری کنید، توالی و تسلسل علائم در DNA را هم، اگر بخواهید، میتوانید وارد یک کامپیوتر کنید؛ مثل کاری که ما در خصوص پروژه ژنوم انسانی انجام دادیم؛ ما میتوانیم به چیزی دسترسی پیدا کنیم که جدای از یک ماده و خارج از اتمها، درست شود و نوعی از برنامه ساخت را برای آن به وجود آوریم و تصور کنیم که هر چیزی را میتوان در مقیاس اتمی تولید کرد. به جای آنکه ما اشیا را به کناری بنهیم و یا آنها را به شکلی که خودمان میخواهیم دستکاری کنیم، میتوانیم با اتم، آنها را به طریقی وارونه بسازیم و این روش، پتانسیل ساخت هر چیزی را با هزینه بسیار اندک دارد.
▪ خیلیها در پاسخ به منتقدان تحولات سریع تکنولوژیکی گفتهاند: «نگران نباشید، این ماشینها، این فرآیندها، اساساً زبان بسته و بیخطر هستند. آنها نمیتوانند خودشان اقدامی بکنند؛ آنها فقط میتوانند کاری را انجام دهند که ما به آنها یاد میدهیم یا ما به آنها میگوییم که انجام دهند، پس چرا نگران باشیم؟»
ـ بله، ولی اوضاع در این مورد متفاوت است، من به طور کلّی فکر میکنم، کشف چیزهای جدید و این تکنولوژیهای تازه، فواید بسیار زیادی دارند؛ ما دست به خلاقیت میزنیم و چیزهایی را اختراع میکنیم و بسیاری از مشکلات را حل مینماییم، اما شما تاکنون با تکنولوژی نمیتوانستید چیزهایی را اختراع نمایید که اگر در طبیعت رها شوند، قادر باشند نمونههای بیشتری مثل خود را کپی کنند، اما اکنون شما کلاً میتوانید تغییر و اصلاح ویروس را مشاهده نمایید؛ یا یک ماشین کوچک نانو داشته باشید که اگر رها شود، میتواند از خود کپیهای بیشتری را بسازد؛ و یا حتی گونههایی از روباتها را ایجاد نمایید که بتوانند (احتمالاً در چارچوب خاص خودشان) رشد نمایند و کامل شوند. این چیزها میتوانند توسط اشخاصی اختراع شوند که به طور گسترده از کامپیوترهای قدرتمند استفاده میکنند و پس از آنکه این اختراعات در محیط رها میشوند، احتمالاً تغییرناپذیر میگردند. اگر رها شوند، احتمالاً غیرممکن است که بتوانیم آنها را از بین ببریم. مشکل است تصور کنیم، همانطور که از دست پشهها میتوانیم خلاص شویم، از دست آنها هم میتوانیم خلاص شویم؛ پس ما با نوع خاصی از خطر مواجه هستیم. من فکر نمیکنم که حتی یک تهدید هستهای هم این خطر را به همراه داشته باشد، زیرا یک بمب هستهای از اورانیوم درست میشود و مشکل است که از دیگر مواد هم بتوان بمب اتم درست کرد. اگر شما یک بمب اتمی دارید، فقط یکبار میتوانید آن را منفجر نمایید؛ اما، اگر چیزی را در طبیعت رها کردید و آن چیز بتواند تعداد زیادی مثل خودش را کپی کند، در این صورت، میتواند تبدیل به مشکلی شود که شما هرگز نتوانید از دست آن خلاص شوید.
▪ در برخی موارد - مانند آنچه که فیلمهای علمی - تخیلی دهه پنجاه طرح میکردند - این ایده مطرح میشود که تکنولوژی یک بخش تاریک دارد. شما برای مقابله با این مشکل چه پیشنهادی دارید؟
ـ این مشکل بسیار بزرگی است. اگر شما اعتقاد داشته باشید که این تکنولوژیها به طور گسترده قابل دسترسی خواهند بود و معتقد باشید که این تکنولوژیها مثل یک کامپیوتر شخصی، در میان مردم جا باز خواهند کرد و هرکسی خواهد توانست به طرحهای فوق، در کامپیوترهای شخصی خود دسترسی پیدا کند، این تحول، به طور غیرقابل باوری مخرب خواهد بود و در این صورت، من فکر میکنم که ما یک وضعیت بسیار خطرناکی را ایجاد کردهایم. لذا، ما مجبوریم به طریقی مانع شویم که هر کسی بتواند توانایی ایجاد این نوع تکنولوژی را بهدست آورد، تکنولوژیای که قادر به انهدام جمعی در قرن بیست و یکم است. این چیزی است که دانشمندان و متخصصان تکنولوژی مجبور خواهند بود مسئولیت اخلاقی آن را به گردن گیرند. ما نمیتوانیم چیزهایی را در طبیعت رها سازیم که کنترل آنها خارج از توان ما باشد و دارای یک چنین قدرت باورنکردنی باشند.
▪ اما برخی از نویسندگان، اخیراً درباره دانشی سخن گفتهاند که تقریباً شبیه ویروس است؛ چیزی که شما نمیتوانید آن را کنترل نمایید و یا با آن مقابله کنید. شنیدن این موضوع از شما، یعنی کسی که خود یک معمار تکنولوژی بوده و چیزهایی را به ما در جهان مدرن اهدا کرده، خیلی جالب است. اگر امکان دارد، در مورد کنترل و یا توانایی کنترل ما بر این نوع تکنولوژیها بیشتر بگویید.
ـ بله، ما از یک جهت، اکنون در مسیری حرکت میکنیم که همه این دانشها را توسعه میبخشد؛ دانشی که برای هر کسی قابل دسترسی خواهد بود؛ مردم ماشینها و کامپیوترهای شخصیای خواهند داشت که یک میلیون برابر قدرتمندتر از نوع امروزی خواهند بود؛ در این صورت، شما توالی و تسلسل DNA را خواهید داشت، که ما اکنون فقط داریم آن را مینویسیم و به ارزیابی آن میپردازیم. اما اگر این تکنولوژی این توانایی را به شما بدهد که بتوانید در صورت تمایل، بیماری خاص مورد نظرتان را ایجاد نمایید - و علت توانایی شما هم این است که نقشه کامل این بیماری را دارید - در این صورت، مقابله با آن، «مأموریت غیرممکن» خواهد بود. شما نقشههای هدف را دارید، درست است؟ شما همه چیز را هم درباره آن میدانید؛ حال اگر اجازه دهیم که هر کسی این اطلاعات را داشته باشد، در این صورت، انسانهای دیوانهای را هم در جهان خواهیم داشت که دست به هر کاری میزنند. آنچه که در طی قرن بیستم اتفاق افتاد این بود که ما از چیزهایی مثل سلاحهای هستهای وحشت داشتیم، در حالی که تنها یکی دو کشور آنقدر سلاح هستهای داشتند که بتوانند تمدن بشری را نابود کنند. رها کردن بمب اتمی، خود به قدر کافی خطرناک هست؛ به همین خاطر، ما در آن موقع، حتی این تصور را به خود راه نداده بودیم که تکنولوژیهای اتمی را به هرکسی بدهیم. در عصر اطلاعات، خود اطلاعات اساساً یک سلاح است؛ زیرا طراحی سلاحها؛ یا ایجاد بیماریها؛ یا اختراع نانو ماشینها و یا روباتها، هر کدام نرمافزار خود را دارد. بدین ترتیب، ما اکنون مشکل ارزیابی چگونگی کنترل اطلاعات را داریم، به طوری که دیگر نمیتوانیم خودمان را در یک وضعیت بیطرفی احمقانه و یا دور از دسترس این سلاحهای خطرناک قرار دهیم.
▪ بله؛ از یک طرف، پایان همه انتخابها این است که دست به کاری نزنیم و به هر کسی اجازه دهیم، درباره هر چیزی که میتواند، دانش کسب کند. منتهی نقطه مقابل آن هم این است که ترمز را تا آخر فشار دهیم، مگر اینکه مطمئن باشیم که کار درستی صورت خواهد گرفت.
ـ درست است.
▪ در این صورت، چطور ما به این فهم میرسیم که ارزیابی کنیم، راه درست را کجا باید انتخاب کرد؟
ـ من فکر میکنم، اولین چیزی که ما باید انجام دهیم این است که مجبور به این قضاوت شویم که از درست اقدام نکردن ما، چه خطری پیش میآید. افراد شایسته، این موضوع را مورد توجه قرار داده و گفتهاند که دامنه خطر انقراض (نسل بشر) احتمالاً بین ۳۰ تا ۵۰% است و از نگاه من، این عددی است که مرا شوکه میکند. دسترسی به ورای آن، کاملاً غیرممکن است. من نمیدانم که آن چیست... و چطور میتوان آن را توصیف کرد. از طرف دیگر، کاملاً بر ترمز پا گذاشتن، هرگز اتفاق نخواهد افتاد؛ و ابداً کمکی هم به حال ما نخواهد کرد. من فکر میکنم که علم در یک جامعه عمل میکند. جامعه علمی مجبور است بایستد و این موضوع را بپذیرد. از آن جا که ما در عصر اطلاعات قرار داریم، با نوع و طبیعت متفاوتی از تهدید مواجه هستیم و ما باید مسئولیت اخلاقی استفاده از ابزار و اطلاعات و دانشی را که تولید میکنیم، برعهده بگیریم. به عبارت دیگر، ما شریک جرم استفاده شرارتآمیز از آنها هستیم.
▪ آیا از شما انتقاد هم شده است و آیا واکنشهای منفی هم درباره این پیشنهاد شما که ما باید نسبت به آینده قدمهای احتیاطآمیزتری را برداریم، وجود داشته است؟
ـ جالب است که این واکنشها اندک بوده است. بهترین چیز برای من این خواهد بود که کسی مقابلم قرار گیرد و به من بگوید که کاملاً اشتباه میکنم و دلیل آن را هم بگوید. اما، متأسفانه چنین چیزی اتفاق نیفتاده است. زیرا به نظر میرسد که این موضوع تبدیل به یک مشکل غامض شده است. من از برندگان نوبل نامههای الکترونیکی دریافت کردهام و از اقشار مختلف مردم که مقالات وایرد را مطالعه میکنند، نامههایی را دریافت کردهام که در آن نامهها شدیداً از من حمایت شده است و در برخی موارد هم این نامهها باعث آغاز گفتوگوی فی ما بین گردیده است. اما صادقانه میگویم، براساس تجاربی که تاکنون داشتم، اگر بتوانیم درباره این موضوع گفتوگو کنیم، فکر میکنم که میتوانیم این مباحثات را به سرعت به سمت انتخابهایی که در نظر داریم سوق دهیم؛ زیرا به نظر نمیرسد که در این مورد چون و چرایی هم وجود داشته باشد. افرادی که نانو تکنولوژی را عرضه میکنند، آزادانه خطرات آن را هم میپذیرند. افرادی که علم روباتها را پیشنهاد میکنند، آزادانه درباره خطرات آن هم گفتوگو مینمایند. علم ژنتیک هم همینطور است؛ ولی همة این تکنولوژیها در این حقیقت شریکند که مبنای همه آنها اطلاعات است و اینکه مبنای طرحهای آنها اساساً نرمافزار است. ابزاری که این چیزها را به وجود میآورند، دارند ارزانتر میشوند و همه این تکنولوژیها توانایی کپی نمودن و توسعه خود را دارند. بنابراین، هر اقدام خودسرانه فردی میتواند زیان برگشتناپذیری را ایجاد نماید.
▪ آیا ما به نقطهای رسیدهایم که به طور قابل ملاحظهای با یکی دو سال اخیر متفاوت باشد؟ آیا ما آنقدر سریع حرکت کردهایم که اکنون در جایگاهی باشیم که تا دو سال پیش نمیتوانست اتفاق بیفتد و اکنون شما مجبورید بدان بپردازید؟
ـ بله؛ عملاً من به بحثهای ری کرزویل که یک کاشف مشهور است، کشیده شدهام. در یک کنفرانس، او درباره فکرهایی که در مورد روباتهای هوشمند داشت با من صحبت کرد و گفت که ما این روباتها را تا سال ۲۰۳۰ خواهیم داشت. او به من یک نسخه از کتاب در دست چاپ خود را داد و من این کتاب را خواندم و دیدم که وی در مورد تد کازینسکی یعنی همان «آن ابامر» اظهار نظر کرده است. کازینسکی همانطور که میدانید یک بیمار روانی و جنایتکار است. اما وقتی من جمله خود کازینسکی را خواندم، نتوانستم باور کنم که این جملات متعلق به کازینسکی است و فکر میکنم که متعلق به خود کرزویل است؛ و البته این نمیتوانست غیرعمدی باشد. بعداً یک فیزیکدان به من گفت که فکر میکند، علم نانوالکترونیک، شکلی از نانوتکنولوژی به خود میگیرد؛ علمی که قبلاً فکر نمیکردم به منصه ظهور برسد. در حقیقت، او دلایل ۱۰ سال قبل خود را که چرا فکر نمیکرد این علم شکل بگیرد، به من گفت.
ترکیب این دو چیز، مرا متقاعد کرد که به آنچه را که ری گفته بود، معتقد شوم؛ یعنی این موضوع که ما ماشینهای هوشمند خواهیم داشت. سپس به عقب برگشتم و به تهدید نانو توجه کردم و به جایی که در علم ژنتیک هستیم، نگریستم؛ و یک الگوی مشترک را در قدرت انسانهای خود تکثیرکننده مشاهده کردم. این دو فاکتور که در میان دیگر فاکتورها مشکل را بدتر میکند، آنقدر هراسناک هستند که احساس کردم، باید مقالهای را راجع به آنها بنویسم و آن را برای مردم توضیح دهم. زیرا این مسأله، بینهایت نگران کننده است.
▪ بیل جوی! از اینکه تا آخر با ما بودید، بسیار متشکرم.
ـ من هم لذت بردم.
محسن داوری
منبع: WWW.pbs.org/newshour
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست