یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

قدرت و مشروعیت بخشی به حقوق بین الملل


قدرت و مشروعیت بخشی به حقوق بین الملل

روز ۲۱ ژوئیه «رادوان کارادزیچ» رهبر صرب های بوسنی در زمان جنگ های بالکان در حومه بلگراد و در یک کلینیک طبابت سنتی با هویت جعلی توسط پلیس دستگیر شد

روز ۲۱ ژوئیه «رادوان کارادزیچ» رهبر صرب‌های بوسنی در زمان جنگ‌های بالکان در حومه بلگراد و در یک کلینیک طبابت سنتی با هویت جعلی توسط پلیس دستگیر شد. وی در طول جنگ‌های داخلی این کشور در سال‌های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ رهبری صرب‌های بوسنی را به عهده داشت که در دو جبهه، با کروات‌ها و مسلمانان این جمهوری تازه تاسیس در حال جنگ بود.

اصولا جنگ‌های بالکان که با تحریک آشکار غرب برای متلاشی ساختن یوگسلاوی سابق صورت پذیرفته بود همه بازیگران بومی این کشور کثیرالمله را در برابر هم قرار داد. نقض حقوق بشر، خشونت و جرم‌هایی که در قوانین بین‌المللی به جنایت برعلیه بشریت معروف می‌باشند در این سال‌های پرآشوب توسط تمامی جنگاوران این جبهه‌های سه‌گانه انجام گرفت. کارادزیچ چنانچه فرض را بر خبر بنگاه‌های اروپایی و آمریکایی که مطمئنا در جنگ‌های بالکان بی‌طرف نبوده‌اند، قرار دهیم می‌تواند به عنوان یک متهم در زمینه جنایت برعلیه بشریت توسط یک دادگاه بین‌المللی محاکمه گردد. تاثیر دستگیری و احتمالا محاکمه رهبر سابق صرب‌های بوسنی در شرایط کنونی می‌تواند از چند زاویه حقوقی و قومی در سطح روابط بین‌الملل و وضعیت خاص و پرتنش بالکان مورد بررسی قرار گیرد. هر کدام از این زوایا و ابعاد در دو حالت «مجرد و انتزاعی» یا «مشخص و ارگانیکی» می‌بایست مورد توجه و بدون هیچ‌گونه پیش‌داوری تحت قضاوت منصفانه قرار گیرد. در جنگ‌های بالکان سه گروه مشخص از متهمان وجود دارند که همگی تقریبا در یک چارچوب خشونت‌آمیز ضلعی از این «مثلث مرگ» را شکل داده‌اند که متاسفانه به جهت تاثیر قدرت و اعمال هژمونی یک قدرت خاص بر نظام نوین بین‌المللی همواره دو ضلع از این موقعیت جنایت‌آمیز نادیده گرفته می‌شوند و تمام مصائب این جنگ بر دوش بازیگر ضلع سوم که حلقه ضعیف این بازی تلقی می‌شود، انداخته شده است.

در بالکان و در طول جنگ‌های داخلی آن با یک پاکسازی قومی ـ مذهبی روبه‌رو بوده‌ایم که از یک طرف صرب‌ها و از طرف دیگر کروات‌ها و مسلمانان بوسنی در مناطق تحت نفوذ خود به این رویه عمل کرده‌اند. همچنین به بهانه برخورد با دولت مستقر در بلگراد تهاجم خارجی توسط پیمان آتلانتیک شمالی ( ناتو ) انجام گرفته است که در سبعیت و تلفات انسانی و مالی برجای مانده از این اقدام در بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا بی‌سابقه بوده است. رادوان کارادزیچ اگر جنایتکار جنگی است به همان نسبت «هاشم تاچی» رهبر ارتش شبه‌نظامیان مسلمان کوزوو نیز که هم‌اکنون نخست‌وزیر این جمهوری خودخوانده نیز می‌باشد، می‌بایست در این طبقه‌بندی قرار گیرد. گروه تحت فرماندهی تاچی نیز در شروع تهاجم نظامی ناتو بسیاری از صرب‌های ساکن در کوزوو را قتل عام و یا مجبور به کوچ اجباری کردند. این موضوع در بوسنی نیز دقیقا اتفاق افتاده است، چنانچه حتی این منطقه همچون افغانستان دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی مأمن ستیزه‌جویان مسلمانی بوده است که داوطلبانه برای شرکت در جنگ بوسنی از خاورمیانه به اروپا گسیل می‌شدند. جنگ‌های قومی ـ مذهبی بالکان جدا از اینکه چرا اتفاق افتاد و عوامل ذی‌نفع در طی آنچه کسانی بوده‌اند، تصویر آشنایی از نبرد «همه بر علیه همه» مشابه آنچه هم‌اکنون در افغانستان و عراق اتفاق می‌افتد، بوده است.

می‌توان با نگرش انتزاعی و جزیی به اصل مسئله، مشروعیت دستگیری و محاکمه کارازیچ را به جهت جنایاتی که توسط صرب‌ها انجام گرفته است با نام «قصاب بالکان» به یک یقین تبدیل کرده و وی را به دادگاه لاهه کشاند و محکوم کرد. ولی آنچه که در خصوص حقیقت می‌توان گفت این است که یک دادگاه منصفانه برای بررسی جنایات بالکان پای بسیاری از بازیگران بومی این حوزه جغرافیایی و حتی یقه سفید اروپایی و آمریکایی را نیز به میان می‌کشد. بر اساس اینکه هر رویه حقوقی در ذات خود می‌بایست همه جانبه‌نگر و فارغ از موقعیت ( ضعف یا قدرت ) متهم و تنها بر مبنای واقعیات انجام گیرد به یقین محاکمه کارادزیچ هر چند که می‌تواند التیامی بر زخم‌های بازماندگان قربانیان سارایوو و سربرنیستا باشد ولی در آن سوی ماجرا صرب‌های خشمگین از این دوگانگی را در چنبره تنفرهای نژادی، بیش از پیش درگیر خواهد کرد. با توجه به حساسیت‌هایی که توسط صرب‌ها بعد از اعلام یک‌جانبه استان کوزوو در کشور صربستان و اقلیت‌های قومی صرب در بوسنی، کرواسی و کوزوو ایجاد شده است بازی با برگ کارادزیچ می‌تواند بار دیگر منطقه بالکان را مواجه با بی‌نظمی‌های تازه‌ای کند. از طرف دیگر تحویل رهبر سابق صرب‌های بوسنی توسط دولت تحت رهبری «بوریس تادیچ» رئیس‌جمهور غربگرای صربستان که برای هواداری از غرب هم‌اکنون نیز سیبل انتقادات و حتی تهدیدات ناسیونالیست‌های صرب می‌باشد، قادر است ثبات سیاسی این کشور را نیز در هم بریزد. به همین دلیل تحویل و محاکمه رادوان کارادزیچ می‌تواند همچون یک پاشنه آشیل در روابط بین‌المللی و شمشیر داموکلس بر بالای سر منطقه بالکان عمل کند.

مسلما در طی سال‌های اخیر در عرصه بین‌المللی جنایات بزرگ‌تر از جنایات بالکان نیز صورت پذیرفته است که فقط در جنگ عراق که هم‌اکنون به اثبات رسیده است که با بهانه‌های دروغین صورت گرفت، بزرگ‌ترین تلفات انسانی در جهان پس از جنگ دوم جهانی صورت پذیرفت. چنانچه بنا به گزارش مجله معتبر انگلیسی لنست در سال ۲۰۰۶ بیش از ۷۰۰ هزار انسان عراقی کشته شده اند، چیزی که حتی هیلاری کلینتون در طول رقابت‌های مقدماتی حزب دموکرات برای ریاست جمهوری آمریکا به آن اذعان کرد. حال باید به این سوال پاسخ گفت که چرا تاکنون هیچ متهمی برای جنایت علیه بشریت در جنگ غیر قانونی عراق که خارج از مجوز شورای امنیت سازمان ملل متحد انجام گرفت، به این دادگاه بین‌المللی احضار نشده است. توجه رئالیستی به چنین واقعیاتی است که متاسفانه اثبات می‌کند در نظام نوین بین‌المللی فراتر از حقیقت، این تاثیر قدرت و هژمونی خواهد بود که مشروعیت را برای افعال حقوقی و شکل بخشی به محیط ژئوپلیتیک به‌وجود می‌آورد.

اردشیر زارعی قنواتی