سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

سوء تفاهم ها به خاطر «چک»


سوء تفاهم ها به خاطر «چک»

چک درباره چند تیپ اجتماعی است, از طبقه های مختلف در سنین گوناگون با گرایش های فکری کاملا متفاوت از یکدیگر اینها را موضوعی ساده به هم وصل می کند و آنها مجبورند مدتی را کنار هم و پیش چشم یکدیگر بگذرانند

چک درباره چند تیپ اجتماعی است، از طبقه‌های مختلف در سنین گوناگون با گرایش‌های فکری کاملا متفاوت از یکدیگر. اینها را موضوعی ساده به هم وصل می‌کند و آنها مجبورند مدتی را کنار هم و پیش چشم یکدیگر بگذرانند.

فیلم سینمایی «چک» را که بتازگی اکران آن شروع شده، کاظم راست‌گفتار کارگردانی کرده است.وی نخستین بار با کمدی «عروس خوش‌قدم» وارد سینما شد و از آن فیلم تا امروز، مسیر پر پیچ و خمی را پیموده است.

دقیقا نمی‌توان گفت این کارگردان در کدام جریان سینمایی قرار دارد؛ فیلم‌هایی مثل «عروس خوش‌قدم» و «پسر تهرونی» نشان می‌دهد او تمایل دارد فیلم‌هایی ساده و سطحی بسازد، اما در عوض فیلم‌هایی مانند «نقاب» و «چک» تا حدودی از استعداد او در فیلمسازی خبر می‌دهد.

جالب اینجاست که راست‌گفتار فارغ‌التحصیل سینما از دانشگاه تهران و جزو چهره‌های تحصیلکرده میان همکاران خود است.

خودش بارها در گفت‌و‌گوهای مطبوعاتی اعلام کرده امکان ساخته شدن فیلم‌های مورد علاقه‌اش برای او مهیا نیست و مجبور است برای بیکار نبودن، برخی خواسته‌های تهیه‌کنندگان را بپذیرد.

فیلم نقاب و عروس خوش‌قدم در میان ساخته‌های او پرفروش‌ترین آثار بوده‌اند و از پسر تهرونی در نسخه نمایش خانگی‌اش بسیار استقبال شد و جزو موفق‌ترین فیلم‌های عرضه شده در سوپرمارکت‌ها بوده است.

جدیدترین ساخته راست‌گفتار، چک نام دارد؛ فیلمی با الهام از فیلمنامه‌ای قدیمی نوشته مرحوم فریدون گله و نیز براساس فیلمی به همین نام ساخته کامران قدکچیان.

چک درباره چند تیپ اجتماعی است، از طبقه‌های مختلف در سنین گوناگون با گرایش‌های فکری کاملا متفاوت از یکدیگر. اینها را موضوعی ساده به هم وصل می‌کند و آنها مجبورند مدتی را کنار هم و پیش چشم یکدیگر بگذرانند.

چک، فیلم ارزانی است و با معیارهای تله‌فیلم‌های تلویزیونی و با همان استانداردها ساخته شده است. بیشتر نماها داخلی است، بازیگران در بیشتر دقایق فیلم حضور دارند (به دلیل بی‌اعتمادی شخصیت‌ها به یکدیگر و لزوم مشاهده رفتار و عملکرد هم تا مبادا منافع‌شان به خطر بیفتد و چکی که برای آنها نوشته شده، توسط فرد دیگری به سرقت برود و یکی از اعضا یواشکی بخواهد آن را برای خودش بردارد). از این‌رو انتخاب نام چک برای این فیلم معنایی دوگانه دارد.

همچنان‌که می‌بینیم چک هم اشاره به برگه چکی دارد که در اختیار گروه است و هم در مفهومی دیگر می‌تواند کنترل یا زیرنظر داشتن افراد به وسیله یکدیگر باشد. به این معنا که گویی همه دارند همدیگر را چک می‌کنند که نکند اشتباهی از کسی سر بزند.

این را در موقعیت‌های مختلف فیلم از سوی همه اعضا به انحای مختلف شاهد هستیم؛ چه مرد مسن ماجرا با علائق سنتی (فرهاد آییش)، چه از سوی جوانکی بچه پولدار و فرزند یک چهره سیاسی (شاهرخ استخری)، چه از سوی مردی میانسال که علاقه و گرایش‌اش به دوران پیش از انقلاب است (همایون ارشادی) و چه از سوی برادر لات و لمپنی که رفتار چاله‌میدانی‌اش آدم را یاد فیلمفارسی‌های قبل از انقلاب می‌اندازد (حسن شکوهی).

گاهی این موقعیت‌ها باعث می‌شود تماشاگر بخندد و برخی رفتارهای عجیب و دیالوگ‌های عجیب‌تر فیلم را به نمونه‌های پیش‌پاافتاده نزدیک می‌کند که راست‌گفتار در اظهارنظرهای گوناگونش دائم در برابر این نظر ایستاده که چک مطلقا فیلمی کمدی نیست و بدون درافتادن در کلیشه فیلم‌های سیاسی و معترض قصد دارد با نمایش جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، فیلمی اجتماعی بسازد درباره آدم‌ها و گرایش‌های مختلف‌‌شان. اما اشکال کار در اینجاست که اولا گره اولیه فیلم بسیار ضعیف و باسمه‌ای است.

پیرمردی (جمشید مشایخی) برای تشکر از آدم‌هایی که کمکش کرده‌اند، تنها برگ چک باقیمانده از دسته ‌چکش را کنده، رقمی قابل توجه روی آن می‌نویسد و به آنها تحویل می‌دهد. قرار می‌شود این‌ها تا وقتی تعطیلی آخر هفته بگذرد و بانک‌ها کارشان را شروع بکنند، کنار یکدیگر بمانند و...

نکته آزاردهنده فیلم، تاکید زیاد روی عنصر تصادف است. به این موارد توجه کنید: به طور تصادفی گذر پیرمرد به این آدم‌ها می‌افتد که اتفاقی در آن شب با هم همراه شده‌اند، به طور تصادفی یک برگ چک بیشتر باقی نمانده و از قضا آخر هفته است و بانک‌ها تعطیل هستند.

این نوع گره‌افکنی، خاص فیلم‌های ساده‌انگارانه و بی‌خاصیتی است که به روش‌های گوناگون درصدد مجاب کردن تماشاگران‌شان هستند. مدام برای پر کردن حفره‌های فیلمنامه می‌خواهند به تماشاگر تحمیل کنند که خیلی وقت‌ها می‌شود تصادف‌ها را باور کرد.

یکی از منتقدان و نظریه‌پردازان برجسته سینما در مقاله‌ای زیبا درباره فیلمنامه‌های قصه‌گو گفته بود برای هر فیلمنامه‌نویسی، استفاده یکباره از عنصر تصادف بدون اشکال است و حتی می‌تواند به ریتم و هیجان فیلم هم کمک فراوانی بکند، اما اگر بیش از یک بار شاهد تصادف در فیلمی باشیم، این هیچ دلیلی ندارد جز ضعف فیلمنامه‌نویس در ایجاد موقعیت‌های درست و اصولی.

به این ترتیب برای کارگردانی که قصد داشته به هر شکل ممکن شخصیت‌هایش را کنار هم بگذارد، گنجاندن چنین تصادف‌هایی تحمیلی‌ یک راه‌حل دم‌دستی بوده و سپس از کنار هم قرار دادن این عده ناهمجنس، بسادگی خواسته تفاوت‌های اجتماعی را به معرض نمایش بگذارد.

مگر می‌شود تصور کرد این اختلاف‌نظرها و تفاوت آرا و سلیقه‌ها به موقعیت‌های کمیک منجر نشود، آنچنان که راست‌گفتار مدعی است و مهم‌تر از آن، اصلا دلیل انتخاب حسن شکوهی برای آن نقش چه بوده غیر از مزه ریختن و شوخی‌های لوس کلامی.

بسیار خوب می‌شد اگر فیلم با یک برگ برنده یا یک شوک ناگهانی به پایان می‌رسید. این‌گونه که مثلا اعضای گروه پس از تحمل مصائب بسیار، سرانجام صبح روز شنبه به بانک می‌رفتند و در کمال تعجب مشاهده می‌کردند پیرمرد خوش‌قلب و بظاهر مهربانی که به آنها چک داده بود، کلاهبرداری بیش نبوده و حسابش به دلیل تعدد چک‌های برگشتی مسدود است یا مثلا برخی سوءتفاهم‌ها به جای ایجاد موقعیت‌های ساده و بی‌ربط (از قبیل این ‌که بدانیم پدر آن جوانک یک مدیر بلندپایه دولتی است) به حوادثی غیر قابل برگشت و فاجعه‌بار می‌انجامید.

برای مثال مطامع شخصی آدم‌ها و بی‌اعتمادی‌شان به یکدیگر به خسارت‌هایی ختم می‌شد که جبران آن و بازگشت به شرایط عادی را دشوار می‌کرد.

نکته دیگر به شیوه انتخاب بازیگران فیلم برمی‌گردد. راست‌گفتار سعی کرده با کنار هم گذاشتن چند چهره تلویزیونی و برخی بازیگران سینما، خیلی زود به تیپ‌های موردنظرش دست یابد.

شاهرخ استخری دقیقا در چک همان تیپی را بازی می‌کند که پیش از این در سریال حسین سهیلی‌زاده بازی کرده بود و همان‌طور که اشاره شد، حسن شکوهی ارائه‌گر همان تیپی است که در یک دهه اخیر در فیلم‌ها و تله‌فیلم‌های بسیار بازی کرده است.

در بازی‌های دیگر نکته‌ای وجود ندارد که مثلا چک را بخواهیم در زمره نقش‌آفرینی‌های ماندگارشان به حساب بیاوریم و در مجموع چیزی در فیلم وجود ندارد که مثلا چند سال بعد، از آن یاد کنیم.

با این همه چک در زمره فیلم‌هایی قرار دارد که انگیزه‌ها برای دیدن فیلم بعدی راست‌گفتار را بیشتر می‌کند، البته اگر این بار دیگر به سراغ فیلم‌هایی در حال و هوای «زنان ونوسی، مردان مریخی» نرود و فیلمی بسازد که ادامه مسیر نقاب و چک باشد.

لیلا خراط