دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
مجله ویستا

فدک حقیقی


فدک حقیقی

پیامبر گرامی اسلام (ص) دو چیز گرانبها (ثقلین) را در میان امت خود به ودیعت نهاد و اعلام فرمود که همگان با تمسک به این دو هیچ گاه دچار ضلالت و گمراهی نمی شوند. این دو، قرآن و عترت (اهل …

پیامبر گرامی اسلام (ص) دو چیز گرانبها (ثقلین) را در میان امت خود به ودیعت نهاد و اعلام فرمود که همگان با تمسک به این دو هیچ گاه دچار ضلالت و گمراهی نمی شوند. این دو، قرآن و عترت (اهل بیت) بودند؛ اما دریغا و دردا که پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص) مردمان عترت (اهل بیت) را فراموش کردند و خلافت رسول خدا (ص) را به صاحبان واقعی آن نسپردند.

این گونه بود که جامعه اسلامی از حضور معلمان حقیقی قرآن و رهبران راستین دین بازماند و خلافت پیامبر اسلام (ص) به دیگران سپرده شد؛ آری، ابرها و تیرگیها سالها و سالها ادامه یافت تا زمانی که مردم دیگر بار به در خانه علی (ع) آمدند و از او خواستند خلافت مسلمانان را قبول کند. آن حضرت پذیرفت اما فساد و تباهی چنان در میان امت گسترده شده بود که به راحتی و در مدت چهار یا پنج سال حکومت آن حضرت نمی شد آن را برچید.

با شهادت آن حضرت، حکومت دیگر بار در دست فرزندان بنی امیه افتاد تا آن زمان که «علی الاسلام سلام» و حسین بن علی (ع) به مسلخ رفت. دیگر روزگار حکومت در دست بنی عباس افتاد و چه ظلم ها و ستم های فراوانی که نصیب مردمان شد؛ و این تا قرنها ادامه داشت.

آری، آرمان تشکیل حکومت به واقع اسلامی و برپایی عدالت اسلامی و رساندن مردمان به معرفت الله ، آرمانی بود که اهل بیت پیامبر (ص) همواره به دنبال آن بودند. اما چگونه می شد به این آرمان دست یافت در حالی که آخرین خواسته پیامبر (ص) از امت (جانشینی علی (ع) بر مسند خالفت) تحقق نیافت؟! با این همه ، فرزندان پیامبر گرامی اسلام (ص) هیچ گاه در تبیین حقایق حکومت اسلامی کوتاه نیامدند و از موقعیتی برای بیان حقایق راستین در مساله ولایت و امامت و خلافت بهره می جستند.

در عصر امام کاظم (ع) نیز مساله چنین بود. هارون الرشید – خلیفه وقت- به خوبی می دانست که حضرت موسی بن جعفر (ع) و پیروانش ، وی را غاصب خلافت پیامبر (ص) و مردی ستمگر می دانستند که توانسته با زور فریب حکومت را به دست بگیرد. گفت و گوی وی به روشنی حقیقت حکومت اسلامی را آشکار می سازد:

هارون الرشید قصد داشت امام را بیازماید. از این رو به آن حضرت اعلام کرد که حاضر است «فدک» را که از اموال فاطمه الزهرا (س) و فرزندان اوست و به نا حق غضب شده بود- به آن حضرت بازگرداند. امام در پاسخ فرمود:« در صورتی حاضرم فدک را پس بگیرم که آن را با تمام حدود و مرزهایش پس بدهی!»

هارون الرشید پرسید: حدود و مرز های آن کدام است؟! امام در پاسخ فرمود:« اگر حدود آن را بگویم هرگز آن را پس نخواهی داد».

هارون اصرار کرد و سوگند یاد نمود که آن کار را انجام خواهد داد. امام حدود آن را چنین تعیین فرمود:« حد اولش:عدل، حد دومش: سمرقند، حد سومش: افریقا، و حد چهارم آن نیز مناطق ارمنیه و بحر خزر است».

هارون با شنیدن هر یک از این حدود، تغییر رنگ می داد و به شدت ناراحت می شد. با پایان یافتن سخنان امام، با خشم و ناراحتی گفت: با این ترتیب، چیزی برای ما باقی نمی ماند! امام فرمود:« می دانستم که نخواهی پذیرفت و به همین دلیل از گفتن آن امتناع داشتم!»۱

هدف امام از این سخنان چه بود؟ امام به واقع می خواست حقیقت غصب خلافت را بیان دارد؛ یعنی آنکه برای اهل بیت (ع) فدک و امثال فدک- از آن حیثیت که زمینی است و ارزش مادی دارد – اهمیت ندارد؛ چه آنکه اهل بیت ما بیش از فدک را در راه خدا انفاق کرده اند؛ اما فدک جلوه ای از مصادره و غصب حق مالکیت اهل بیت (ع) بر مردم بود.

فدک اصلی که غصب شده بود خلافت و جانشینی رسول خدا (ص) بود. از این رو امام به صراحت اعلام داشت که آن هنگام فدک به خانواده فاطمه زهرا (س) باز خواهد گشت که حکومت بر مردمان وهمه ممالک اسلامی آنان بازگردد. از این رو اعصار مختلف، هر چیزی که مظهر عزت مسلمانان است و دشمنان سعی در نابودی یا غصب آل را دارند ، جلوه ای از فدک فاطمه زهرا(س) است.

در عصر ما ، عزت و افتخار ملی ، هویت ایرانی و اسلامی، انرژِی هسته ای ، استقلال و آزادی ، جمهوری اسلامی و ... مصادیق فدک فاطمی است که باید از آن حراست کرد.

سخنان امام موسی بن جعفر (ع) در گفت و گو با هارون به روشنی ضرورت پاسداشت از قلمرو حکومت اسلامی و عزت مسلمانان را به ما می آموزد. راهش پر رهرو.

جواد محمد زمانی

۱. این شهر آشوب مناقب آل ابی طالب، قم: موسسه انتشارات علامه ، ج۴ ، ص ۳۲۰؛ ابوالفرج اصفهانی ، مقاتل الطالبین نجف، منشورات المکتبه الحیدریه ، ۱۳۸۵ ق ؛ ص ۳۵۰