پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
دیپلماسی امیركبیر در ارزنهًْ الروم
نقش نخبگان و نمایندگان سیاسی كشورها در چگونگی برقراری روابط خارجی و نتایج آنها غیرقابل اغماض است. بررسی و ارزیابی عهدنامهها و پیامدهای آنها بهعنوان یكی از نمونههای برجسته عملكرد نمایندگان سیاسی كشورها، میتواند معیاری در این زمینه محسوب شود. مقاله پیشرو، با بررسی نقش امیركبیر در مذاكرات ارزنهًْالروم بهعنوان نخستین حادثهای كه طی آن دیپلماسی ایران محك میخورد، بهصورت مصداقی، نظر فوق را قابل هضم و آشكار ساخته است.
از میان سفرهای خارجی میرزاتقیخان قبل از صدارت، سفر به روسیه و ایروان از جهت آشنایی او با ترقیات و توسعه صنعتی روسیه حائز اهمیت میباشد زیرا در ذهن امیركبیر تاثیر بهسزایی گذاشت و او را با دنیای خارج از ایران آشنا ساخت. سفر سوم كه جهت مذاكره بر سر حل مشكلات ارضی و مرزی بین ایران و عثمانی انجام شد، با توجه به اینكه نمایندگان انگلیس و روسیه هم در این مذاكرات شركت داشتند، درحقیقت برخوردی دیپلماتیك بود كه امیركبیر را درگیر سیاستهای دول قدرتمند نمود. امیركبیر توانست در این مذاكرات حافظ منافع ایران باشد و نگذارد كه حقوق ایران پایمال گردد.
به گفته ربرت كرزن، منشی مخصوص سفیر انگلیس،[۱] میرزاتقیخان ورای هرگونه قیاسی، معروفترین و مهمترین فرد در میان نمایندگان چهار دولت بود كه در كنفرانس ارزنهًْالروم گرد آمده بودند.
مذاكرات ارزنهًْالروم كه بیش از چهار سال طول كشید، و پیمان ارزنهًْالروم كه در سال ۱۲۶۳.ق بسته شد، آخرین دوره تحول تاریخی روابط ایران و عثمانی است. این مذاكرات در تاریخ روابط ایران و عثمانی پرمعنا و بااهمیت است، زیرا ازیكسو، مجموع اختلافهای قرون گذشته دو كشور در پیمان ارزنهًْالروم نمایان است، ازسویدیگر آن عهدنامه پایه روابط جدید دو دولت را، حتی تا زمان بهوجودآمدن دولت عراق پس از جنگ جهانی اول، بنیان گذارد. با وجود این، گزارش درستی از آنچه در این مجمع سیاسی گذشته، انتشار نیافته و سهمی كه میرزاتقیخان در گفتوگوهای آن داشته، درك نگشته و نیز ارزش آن در تحول تاریخی مناسبات دو كشور همسایه، شناخته نشده است.[۲]
از ابتدای سلطنت محمدشاه تا این ایام، یك سلسله حوادث ناگواری در سرحدات دو دولت اتفاق افتاده بود كه در كنار اختلافات دیگر هیچ وقت نمیگذاشت بین دو دولت صلح و صفا برقرار شود، بلكه روز به روز شكایت و اعتراض، منازعات را شدت میبخشید. اهم این حوادث و اختلافات از قرار ذیل بود:[۳]
۱) قهرمانمیرزا، برادر محمدشاه، كه والی آذربایجان بود، به ولایت بایزید تاخته و عدهای از آبادیهای آنجا را غارت كرده بود؛
۲) در ولایت كردان، رعیت عثمانی اموال یكی از قافلههای ایرانی را به چپاول برده بود؛
۳) در سال ۱۲۵۱.ق، خانمحمود، از روسای عشایر كرد عثمانی ساكن حدود دریاچه وان، به دو ولایت قطور و خوی هجوم برده و آنها را غارت كرده بود؛
۴) داروغه رواندوز به حدود ناحیه مرگور و كوهستان اطراف ارومیه تاخته بود؛
۵) دولت ایران از این مساله شكایت میكرد كه والی بایزید برخلاف قانون، تعدادی از عشایر ایرانی را به خاك عثمانی كوچانده است؛
۶) دولت ایران مقداری پول از بابت حق چرای عشایر سلیمانیه كه تابستان به ایران میآمدند، از دولت عثمانی مطالبه كرد؛
۷) دولت عثمانی از طرفی دیگر شاكی بود كه دولت ایران ناحیه پلذهاب را كه باید به عثمانی ملحق شود، واگذار نمیكند؛
۸) درنهایت واقعه خرمشهر كه در سال ۱۲۵۳.ق و زمانی كه محمدشاه هرات را محاصره كرده بود، اتفاق افتاد.
واقعه خرمشهر از این قرار بود، زمانی كه محمدشاه قاجار سرگرم جنگ افغانستان و مشغول محاصره هرات بود، عثمانیان وقت را مغتنم شمردند و فرماندار بغداد، علیرضاپاشا، با لشگری انبوه به خرمشهر حمله كرد. حاجی جابر عرب، فرماندار خرمشهر، به مقابله پرداخت، اما چون تعداد مهاجمان چندین برابر ایرانیان بود، ناگزیر شهر را تسلیم كرد، عثمانیها نیز به قتل و غارت پرداختند، جمع كثیری را به قتل رسانیدند و اموال بازرگانان را به غارت بردند و با عدهای اسیر روانه بغداد شدند.
محمدشاه از این پیشامد بسیار خشمگین گردید و تصمیم گرفت با آن دولت جنگ كند. بنابراین لشكری تهیه كرد كه به جبران خرمشهر بغداد را تصرف نماید. ولی سفرای روس و انگلیس كه در باطن امر طرفدار دولت عثمانی بودند و به دقت ملاحظه كرده بودند كه عثمانی بر اثر جنگ با محمدعلیپاشا در مصر نمیتواند آنطوریكه باید با دولت ایران بجنگد و قطعا شكست خواهد خورد، ازاینرو بهعنوان میانجی وارد موضوع شدند و كار را به مصالحه كشاندند. بههمین منظور روس، انگلیس، ایران و عثمانی، هریك میبایست نمایندهای با اختیارات تامه تعیین میكردند تا با شركت در جلسهای كه در ارزنهًْالروم برگزار میشد، اختلافات را رسیدگی و موضوع را از راههای مسالمتآمیز حل كنند.[۴] امیركبیر سرپرستی هیات ایرانی در مذاكرات ارزنهًْالروم را به عهده داشت. هدف از این مذاكرات كه با گردهمایی نمایندگان ایران، عثمانی، انگلیس و روسیه صورت میپذیرفت، تثبیت خط مرزی میان ایران و عثمانی بود. بهرغم توافقهای پیشین، دو كشور مشاجرات و مجادلات مكرری داشتند و میان آن دو وحدتنظر ایجاد نمیشد.[۵]
● فرمان محمدشاه خطاب به میرزاتقیخان امیركبیر درخصوص شركت در كنفرانس ارزنهًْالروم
«آنكه عالیجاه رفیع جایگاه، عزت و فخامت همراه، مجدت و شهامت اكتناه، درایت و فطانت انتباه، اخلاص واردات آگاه، مقربالخاقان، میرزاتقی وزیر نظام به توجهات خاطر عطوفت مظاهر اقدس همایون شاهنشاهی مفتخر و مباهی بوده بداند كه: چون در این اوقات اولیای دولتین بهیّتین روس و انگلیس به مقتضای مراتب خیرخواهی و صلاحاندیشی سعی و اهتمام تمام دارند كه فیمابین دولتین علیّتین ایران و روم اسباب التیام و مسالمت و مصالحت فراهم آورده، به دفع و رفع عوامل بینالدولتین پردازند. و وكیلی از جانب خود و دولت علیه روم روانه ارزنهًْالروم نمایند كه در آنجا با وكیل این دولت علیه اجلاس و گفتوگو كرده، موافق قانون انصاف قراری درباب مطالب و حقوق ثابته این دولت علیه گذارند.
ازآنجاكه آن عالیجاه از تربیتیافتگان و عمده چاكران دربار فلكمدار، و به مزید شایستگی و استعداد و كفایتی چند كه در خدمات دولت قوی بنیاد از او به ظهور رسیده، محل وثوق و اعتماد خاطر آفتاب مظاهر اقدس شهریاری از حسن درایت و كفایت و كاردانی آمده، در این وقت كه وكلای دولتین فخیمتین روم و روس و انگلیس در سرحد حاضر و مجتمع گشتهاند، آن عالیجاه را نیز از جانب سنیالجوانب همایون، وكیل و مامور فرمودیم كه به محض زیارت این مبارك منشور قضا دستور، روانه ارزنهًْالروم گشته، با وكلای دول ثلاثه ملاقات حاصل و از قراری كه، اولیای دولت قاهره به آن عالیجاه، دستورالعمل دادهاند مطالب دولت علیه را صورت انجام داده، معاودت نماید و در عهده شناسد.
تحریراً فی شهر صفر المظفر سنه ۱۲۵۹»[۶]
● فرمان دیگر محمدشاه به امیركبیر درخصوص مذاكرات ارزنهًْالروم
«آنكه عالیجاه رفیع جایگاه، عزت و فخامت همراه مجدت و مناعت انتباه، كفالت و كفایت اكتناه، فطانت و فراست پناه، اخلاص واردات آگاه، مقربالخاقان، میرزاتقی وزیرنظام به جلائل توجهات خاطر مرحمت آیات اقدس همایون شاهنشاهی مفتخر و مباهی بوده، بداند كه: چون مجلس مكالمه ارزنهًْالروم بسیار به طول انجامیده بود، در این وقت سفرای دولتین بهّیتین انگلیس و روس نظر به كمال خیرخواهی و مصلحتجویی كه نسبت به دولتین علیتین روم و ایران دارند، تكلیف و خواهش دوستانه به اولیای دولت قاهره كردند كه، درباب حقوق ثابته این دولت بهیه از دولت علیه روم دارند كه عالیجاه را مامور فرماییم كه آن حقوق را از قرار فقراتی كه در طی این همایون منشور قضا دستور مندرج است، معمول دارد.
▪ فقره اول: هرچند شاهزادگان فراری موافق عهدنامه باید رد شوند، ولی به توسط اولیای دولتین فخیمتین قرار به این شد كه اگر دولت علیه عثمانی متعهد منع فساد آنها شود دولت بهیه ایران راضی خواهد كه آنها از سرحد دور و به وسط مملكت روم فرستاده شوند، و اگر متعهد نشوند بعد از اذن از دولتین فخیمتین خود ضامن شوند، والا امنای دولت بهیه ایران راضی نخواهند شد، تا فراریان رد نشوند.
▪ فقره دوم: مامورین جانبین حدود طرفین را مشخص خواهند كرد.
▪ فقره سوم: ایلات و اكراد و سایر عشایر كه به خاك یكدیگر رفتهاند، باید از طرفین رد شود، و به جهت اتمام این امر باید اسامی ایلات طرفین مشخص شود.
▪ فقره چهارم: عهدنامه تجارتی و قدار گمرك كه در زمان سابق مقرر شده به اعتبار قدیم باقی خواهد ماند و تجار دولت بهیه ایران گمرك مالالتجاره خود را از قرار صدوچهار باید از نرخ بازار یا نقدا یا جنسا موافق دلخواه خود بدهند.
▪ فقره پنجم: دولت بهیه ایران با وجود اینكه سلیمانیه را ملك خود میداند، راضی است كه از عهده خسارتی كه محمودپاشا به كسان دولت علیه عثمانی رسانیده باشد، برآید و چنانچه دولت علیه عثمانی بنابر صلاحدید دو دولت قویمكنت از مطالبه خسارتی كه به كسان آن دولت رسانیده باشد، دست بردارد، دولت بهیه ایران هم با وجود اینكه خسارت اردوی والی، كلی و خیلی زیادتر از خسارت آن طرف است، از مطالبه آن دست خواهد برداشت. و چون دولت بهیه ایران بنا بر خواهش دو دولت قوی شوكت، والی كردستان را احضار و به این واسطه دولت علیه عثمانی را رضایت و كفایت ارباب خصومت محمودپاشا نسبت به كسان آن دولت داده، از این قرار باید جمیع حرفها درخصوص سلیمانیه طی و رفع گردد.
▪ فقره ششم: درباب خسارت خرمشهر و میررواندوز اورمان و سایر، و همچنین وجه عاریه ییلاقیه، دولت بهیه ایران راضی میباشند كه دولت علیه عثمانیه ملكاً یا به چیز دیگر كه به قدر همان ضرری كه رسانیدهاند عوض بدهد.
▪ فقره هفتم: دولت بهیه ایران مضایقه ندارد. جمیع فقرات كه در مجلس ارزنهًْالروم فصل دهند، همه را به قرارنامه علی حدّه كه یا صورت شرطنامه و یا صورت عهدنامه داشته باشد، درآید.
▪ فقره هشتم: درباب مقدمه قضیه هایله كربلای معلی كه برای اهالی ایران زیادتر از دین مطلبی نمیباشد، امنای دولت بهیه ایرانیه مطالبه حقوق عظیمه را خواهند كرد و اگر قفل كربلای معلی در صیانتداران اولیای دولت علیه عثمانیه به امنای دولت بهیه ایران صورت نگرفت، همه این مكالمات كه در طی این همایون منشور مندرج است، از درجه اعتبار ساقط خواهد شد. میباید آن عالیجاه این همایون منشور قضا دستور را اختیارنامه خود دانسته به نحوی كه به آن عالیجاه امر و مقرر شده است معمول و مرتب دارد و در عهده شناسد.»[۷] (تاریخ ۱۲۶۲.ق)
عدهای معتقدند كه حاجمیرزا آقاسی با انتخاب میرزاتقیخان به این سمت میخواست وی را از صحنه سیاست ایران دور كند، زیرا حاجی نسبت به میرزاتقیخان نظر خوبی نداشت، برای اینكه وی تربیتشده میرزاابوالقاسم قائممقام و محمدخان زنگنه امیرنظام (دشمنان سابق حاجی) بود.[۸]
دكتر محمدامیر شیخنوری
پینوشتها
[۱]ــ فریدون آدمیت، امیركبیر و ایران، تهران، خوارزمی، ۱۳۷۸، ص۶۲
[۲]ــ همان.
[۳]ــ عباس اقبال آشتیانی، میرزاتقیخان امیركبیر، به اهتمام ایرج افشار، تهران، توس، ۱۳۶۳، صص۳۱ــ۳۰
[۴]ــ حسین مكی، زندگانی میرزاتقیخان امیركبیر، تهران، ایران، ص۶۷
[۵]ــ جان اچ لورنز، «امیركبیر، نوپرداز ایران در سده نوزدهم»، ترجمه: ناصر فرشادگهر، اطلاعات سیاسی ــ اقتصادی، آذر و دی ۱۳۷۵، ص۳۳
[۶]ــ سیدعلی آلداود، اسناد و نامههای امیركبیر، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۹، صص۱۹۰ــ۱۸۹
[۷]ــ همان، صص۱۹۲ــ۱۹۱
[۸]ــ علیاكبر بینا، تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران، ج دوم، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۸۳، صص۱۵۶ــ۱۵۵
[۹]ــ فریدون آدمیت، همان، ص۷۰
[۱۰]ــ همان.
[۱۱]ــ همان، صص۷۲ــ۷۱
[۱۲] ــ همان، ص۷۳
[۱۳]ــ همان، ص۷۸
[۱۴]ــ عباس اقبالآشتیانی، همان، ص۵۰
[۱۵]ــ مسعود بهنود، كشتهگان بر سر قدرت، تهران، علم، ۱۳۷۸، صص۷۱ــ۷۰
[۱۶]ــ همان، ص۷۲
[۱۷]ــ واحد نشر اسناد، گزیده اسناد سیاسی ایران و عثمانی دوره قاجاریه، ج ۱، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، ۱۳۶۹، صص۴۸۵ــ۴۷۹
[۱۸]ــ عباس اقبال آشتیانی، همان، صص۶۳ــ۶۲
[۱۹]ــ همان، ص۶۴
[۲۰]ــ اصغر جعفری ولدانی، بررسی تاریخی اختلافات مرزی ایران و عراق، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، ۱۳۷۰، ص۲۷
[۲۱]ــ منوچهر پارسادوست، ریشههای تاریخی اختلافات ایران و عراق، تهران، شركت سهامی انتشار، ۱۳۶۹، ص۸۴
[۲۲]ــ همان، ص۸۸
[۲۳]ــ اصغر جعفری ولدانی، همان، ص۳۵
[۲۴]ــ همان.
[۲۵]ــ آذرمیدخت مشایخ فریدنی، مسائل مرزی ایران و عراق، تهران، امیركبیر، ۱۳۶۹، ص۶۲
[۲۶]ــ فیروز منصوری، استعمار بریتانیا و مسئله اروندرود، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۷۶، صص۱۳۷ــ۱۳۶
[۲۷]ــ اكبر هاشمی رفسنجانی، امیركبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار، تهران، موسسه مطبوعاتی فراهانی، ۱۳۴۶، ص۲۸
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست